پاورپوینت کامل خبر ویژه ;قرضاوی در مسیر دوری از تقریب و سقوط به فتنه شیعه ستیزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خبر ویژه ;قرضاوی در مسیر دوری از تقریب و سقوط به فتنه شیعه ستیزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خبر ویژه ;قرضاوی در مسیر دوری از تقریب و سقوط به فتنه شیعه ستیزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خبر ویژه ;قرضاوی در مسیر دوری از تقریب و سقوط به فتنه شیعه ستیزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۴۳
شیخ یوسف قرضاوی، روحانی معروف اهل سنت در جدیدترین اظهارات خود در سومین گفت وگو با روزنامه مصری الیوم، بار دیگر با انتقاد از شیعیان، این اتهام را تکذیب کرد که دلیل حملات اخیر وی به شیعیان گرایش فرزندش به تشیع است. وی با ابراز این سخن که شیعیان می کوشند تا در جوامع سنی نفوذ کنند، تهدید کرد که در نشست آتی تقریب بین مذاهب اسلامی شرکت نخواهد کرد. وی اظهار داشت: من به آنچه گفتم ایمان دارم و دلیلی برای تغییر ری خود در شرایط کنونی و آینده ندارم. این مبلّغ بزرگ سنی در حالی بار دیگر ایران را متهم به گسترش تشیع در کشورهای سنی مذهب کرد که نویسندگان و متفکران بزرگ سنی مصر از وی خواسته بودند، از انتقاد علیه تشیع خودداری کند، زیرا این امر موجب ایجاد فتنه می شود. وی سخن خود درخصوص گسترش و نفوذ شیعه را مبالغه آمیز نخوانده و گفت: کسانی که با من اختلاف دیدگاه دارند و من را مورد انتقاد قرار دادند، کسانی هستند که شیفته موضع گیری سیاسی و دستاورد سیاسی ایران هستند و موافق ادغام سیاست و دین هستند. قرضاوی تأکید کرد: من درصدد ایجاد فتنه شیعه و سنی نیستم، بلکه برای دور نگاه داشتن جوامع سنی از نبرد مذهبی در صورت نفوذ شیعیان در این جوامع هستم؛ چر اکه در این صورت تنش و آشفتگی این جوامع را فرا می گیرد و ما شاهد چنین نمونه هایی در عراق و لبنان هستیم. وی با تکذیب این خبر که فرزندش عبدالرحمن شیعه شده و اینکه دلیل انتقاداتش از شیعیان، به دلیل تشیع فرزندش است، ادامه داد: همه فرزندان اهل سنت، فرزندان من هستند. فرزندم همچنان سنی است، اما شیفته سیدحسن نصرالله و الگوی مقاومت لبنانی است. قرضاوی تهدید کرد: اگر نفوذ شیعه در جوامع سنی ادامه یابد، نشست مجمع تقریب بین مذاهب را تحریم کرده و از آن خارج خواهد شد. در همین حال، عبدالرحمن، فرزند قرضاوی در بیانیه ای در پایگاه اینترنتی خود گفت: کسانی که در وسایل اطلاع رسانی، به نام من خبرهایی درخصوص گرایشم به تشیع را رد یا تأیید می کنند، تنها نظر و دیگاه شخصی خود را می گویند.
خبر دیگر در این زمینه اینکه، پس از آنکه روزنامه الوطن و شبکه تلویزیونی العربیه در گزارش هایی مغرضانه ادعا کرده بودند دکتر ولایتی، مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل، در حاشیه کنفرانس -»قدس-« در دوحه قطر، از یوسف القرضاوی، مفتی اهل سنت جهان، به خاطر اظهارات اخیر وی علیه مذهب شیعه، عذرخواهی کرده است، سفارت جمهوری اسلامی ایران در ریاض در اطلاعیه ای با رد این گزارش های مغرضانه، تأکید کرد: گفت وگوی مقامات جمهوری اسلامی ایران و شخصیت های مذهبی و سیاسی جهان اسلام، همواره در چارچوب رایزنی های مستمر با هدف تقویت دیدگاه های وحدت اسلامی صورت می گیرد و این امر در راستای سیاست های اصولی جمهوری اسلامی ایران، به منظور تقویت همبستگی اسلامی و مقابله با توطئه ها و مخاطرات روزافزون رژیم صهیونیستی در قبال امت اسلامی انجام می شود و انتشار اخبار واهی در قبال دیدارهای صورت گرفته هرگز نمی تواند پیوندها و اخوت موجود بین مقامات، اندیشمندان و علمای کشورهای اسلامی را مخدوش ساخته و پردازش این گونه اخبار مغایر اخوت و وحدت اسلامی بوده و فاقد ارزش خبری است.
چرا کشورهای سنی مذهب باید شاهد حضور شیعیان باشند؟!
همچنین قرضاوی در مصاحبه با روزنامه شرق الاوسط، باز هم برخلاف چهره تقریبی که از گذشته به جای گذاشته بود، علیه شیعه و تشیع موضع گیری خصمانه کرد. وی گفت: در کشورهای کاملاً سنی مذهب به هیچ وجه نمی توان اجازه داد که تشیع گسترش یابد. گزیده از سخنان وی بدین شرح است:
چه اتفاقی افتاد؟ چرا اکنون سخن از یورش شیعی به سرزمین سنی زده شد؟
در ابتدا لازم است بگویم که من از افرادی هستم که به وحدت ملت اسلامی اهتمام زیادی می دهم و این امر را مایه خیر و مصلحت می دانم که همه اهل قبله درخصوص اهداف و برنامه های معینی، به توافق برسند و این امر هم به مصلحت دین آنها و هم به مصلحت دنیای آنها بوده و در مقابله با دشمنان مشترکشان به آنها کمک و یاری می دهد. آنها مسا ئل اختلافی را باید به متخصصان خود واگذار نمایند. بدین جهت، من همواره از تلاش هایی که برای تقریب مذاهب صورت می گیرد، حمایت کرده و در کنفرانس های آنها شرکت نموده ام. من در همه این کنفرانس ها به دو چیز هشدار داده ام که از همه مهم تر، مسئله ترک سبّ صحابه است. سبّ صحابه برای ما خط قرمز است. اصولاً فحش و ناسزا و سبّ کردن از ویژگی های یک مسلمان نیست، زیرا داریم که مسلمان سبّ کننده و لعن کننده نیست. مسئله دیگری که در کنفرانس های تقریب مذاهب بر آن تأکید کردم، این بود که نباید در سرزمینم به من حمله شود و نباید مذهبی در کشوری که به طور کامل به یک مذهب دیگری تعلق دارد، تبلیغ شود. در کشوری که کاملاً سنی است و عقیده داریم که همه ما مسلمان هستیم، چه نیازی است که مذهب دیگری ترویج شود؟ اگر شما بخواهید از کشور دیگری آمده و مذهب خود را در کشور من تبلیغ کنی، در این صورت من مجبور هستم از مذهبم دفاع کنم و ایرادهای مذهبت را بیان کرده و از مذهبت انتقاد کرده و مذهب تو را مذهب باطلی بدانم. بدین جهت می گویم که نباید با حملات دینی خود به کشورهای ما حمله کنید. چه استفاده ای می کنی اگر بخواهی بر یک کشور کاملاً سنی تأثیر بگذاری؟ ولی شواهد و قرائنی در دو سال اخیر دیده ایم که نشان می دهد جامعه اهل سنت در چند جا مورد تهاجم مبلّغان شیعی قرار گرفته است و من خودم این موضوع را در مصر دیدم. مصری که من خوب آن را می شناسم و تا قبل از بیست سال پیش، از زمان صلاح الدین ایوبی یک شیعی در آن نبود، ولی الان می بینیم که شیعیان به مصر نفوذ کرده و اکنون کسانی را دارند که در روزنامه ها مطلب نوشته و کتاب منتشر می کنند و صدای رسایی در مصر دارند. همچنین در سودان، تونس، الجزایر و مغرب و حتی در کشورهای غیر عربی، مانند مالزی، اندونزی، نیجریه، و سنگال نیز تشیع نفوذ کرده است.
درخصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس چه طور؟
حتی در کشورهای حاشیه خلیج فارس و سوریه. البته سوریه، عراق و لبنان کشورهایی هستند که از قبل شیعیان در آن حضور داشتند، بدین جهت گسترش تشیع در آن مشخص نیست و حساب آنها با کشورهایی که حتی یک شیعی در آن نبوده، جداست. در این کشورها مشخص نیست که این شیعه، یک شیعه اصلی است یا یک شیعه جدید. همانطور که در عراق شاهد هستیم. بدین جهت من فقط در مورد کشورهایی که کاملاً سنی مذهب هستند، سخن می گویم و این امر مرا آزرده کرده است. من تلاش می کنم خطرناک بودن این موضوع را از همین الان گوشزد نمایم، زیرا اگر این امر شیوع یافته و ریشه بدواند و بدون هیچ پاسخی رها شود، خواهیم دید که مذهب تشیع در همه سرزمین اهل سنت نفوذ کرده و آنگاه یک اقلیت شیعه تصمیم می گیرد، حق و حقوق خود را درخواست کند، و در نتیجه با اکثریت درگیر می شود و به دنبال آن است که آتش فتنه و درگیری های فرقه ای رخ می دهد.
آیا آمار دقیقی از افرادی که شیعه شده اند را دارید؟
آمار دقیقی ندارم، ولی تهیه این آمار کار دشواری نیست و درصدد تهیه آن هستیم. براداران ایرانی نیز از من پرسیدند که آیا آماری دارم یا خیر؟ ولی ترویج مذهب کاری است که پنهانی صورت می گیرد، بخصوص در کشوری که کاملاً سنی مذهب است و این افراد مذهب جدید خود را اعلام نکرده و تلاش می کنند مذهب خود را مخفی نمایند تا احساسات محیط اطراف خود را تحریک نکنند، زیرا می دانند که همه در مقابل آنها خواهند ایستاد. آنها دوست دارند تعداد این افراد را زیاد قلمداد کنند و بگویند ما صد هزار نفر هستیم، ولی این امر صحیح نیست و مبالغه ای در آن وجود دارد. آنچه مهم است این است که آنها به نزد افراد دانشگاهی و تحصیلکرده ای می روند که مصونیت فکری و عقیدتی نداشته و هیچ بعید نیست که از فقر مردم نیز سوء استفاده کنند، زیرا پول و ثروت زیادی نیز دارند. گفته می شود که جمعیت های خیریه ایرانی زیادی در کشورهای مختلف برای گسترش تشیع مورد استفاده قرار می گیرند. من شک ندارم و مطمئن هستم که بودجه ای برای گسترش تشیع اختصاص یافته است، حکومت ایران از زمان انقلاب امام خمینی(ره)، خود را حکومت با رسالت دانسته و رسالت خود را گسترش دین و مذهب تشیع دوازده امامی در همه دنیا قرار داده است. در حوزه های علمیه مختلف، افراد زیادی آموزش می یابند تا به ترویج دین و مذهب بپردازند. این امر صحت دارد و دلیل آن هم اینکه، کشورهایی که کاملاً سنی مذهب هستند، اکنون در میان آنها شیعیان نیز وجود دارند. این امر را خود آنها نیز اعتراف می کنند.
شما بیان کردید که پول های ایرانی توانسته افکار و ایده های افراد را تغییر دهد؟
بدون شک این پول ها تأثیر خود را دارد، ولی من نمی توانم هر کسی که از ایران حمایت می کند را مورد اتهام قرار بدهم. برخی این پول ها را دریافت کرده اند و همچنان دریافت می کنند و دیدارهای دوره ای با ایران دارند. برخی در این مورد باورهای سختی دارند و همه چیز را از این دیدگاه تفسیر می کنند.
شما سخنان معروفی دارید مبنی بر اینکه اهل سنت تنها فرقه رستگار در اسلام است و بقیه فرقه ها در آتش هستند. آیا امامیه و زیدیه در آتش هستند؟
من این سخن را نگفته ام. این جمله در واقع یک حدیث است. هر فرقه ای ادعا می کند بر حق است و سایر مذاهب باطل هستند. این امر طبیعی است که ما اهل سنت خود را اهل حق بدانیم و من در این سخن مشکلی می بینم، زیرا این سخن چنین وانمود می کند که حتماً باید در امت اسلامی اختلاف باشد و این اختلافات نیز بسیار گسترده است و همه اهل آتش هستند؛ در حالی که همه ما جزء یک ملت هستیم؛ ملتی با ۱۹ فرقه، شامل: فرقه های مختلف مالکی، شافعی، حنفی، حنبلی و بقیه فرقه های اهل سنت در جهان جزء این ملت است.
مدتی قبل با خاخام هایی از بریتانیا دیدار کردم که به دوحه آمده بودند. همکار شما شیخ کمال هلباوی گفت: همکاری بین دو دین اسلام و یهود اهمیت زیادی دارد و باید به دنبال نقاط مشترک بین این دو دین رفت. آیا بین اهل سنت و تشیع هیچ نقاط مشترکی وجود ندارد؟
من به گفت وگو بین همه امت ها ایمان دارم. ما مسلمان هستیم و باید با پیروان همه ادیان گفت وگو نماییم. من این موضوع را بارها در همه ادیان تأکید کرده ام، در کنفرانس -»دیدار ادیانی-« که در مکه به ابتکار پادشاه عربستان برگزار شد، وی خواستار توسعه ادیان به غیر اسلام و مسیحیت شد. وی تأکید کرد که حتی باید با غیر اهل کتاب نیز گفت وگو نمود. چرا ما با بودائی ها و هندوها گفت وگو نکنیم؟ من خودم خواستار دیدار و گفت وگو با یهود غیر صهیونیست شدم. این امر به دستور قرآن است. قرآن دستور داده با اهل کتاب در صورتی که ظالم نباشند مجادله نماییم، ولی صهیونیست های که فلسطین را اشغال کردند و به همه ظلم کردند هیچ گفت وگوی بین ما و آنها نیست. آنها علاوه بر اشغال شهرها، ساکنان آن را نیز از خانه و زمینشان طرد کردند. در الجزایر استعمار رخ داد، ولی مردم از خانه هایشان طرد نشدند. من هیچ مانعی در گفت وگوی با شیعیان نمی بینم، ولی برای این گفت وگو شرط این است که آنها به ما ظلم نکنند. اگر آنها بخواهند در داخل خانه مان به ما تعدی کنند و ریشه های مذهب سنی را از این سرزمین ها بردارند، ما با چنین گفت وگویی مخالفت می کنیم. من در کنفرانس های تقریب مذاهب متعددی شرکت کرده ام، ولی اگر هدف آنها دور کردن اهل سنت از مذهبشان است، من مخالف این امر هستم و تمایلی به گفت وگو هم ندارم.
پاسخ های مکتوب از سه عالم شیعی به شیخ قرضاوی
در پی اظهارات موهن شیخ یوسف القرضاوی علیه شیعیان که واکنش های گسترده ای را در جهان اسلام برانگیخت و برخی از آنها در شماره قبل نشریه اخبار شیعیان منعکس شد، در این شماره نیز پاسخ مکتوب سه عالم سرشناس شیعه خطاب به قرضاوی تقدیم می شود:
پاسخ آیت الله سبحانی
آیت الله سبحانی با ارسال نامه ای خطاب به قرضاوی بر پافشاری بر مواضع مشترک مسلمانان تأکید کرد. متن نامه بدین شرح است:
اخیراً جناب آقای دکتر یوسف القرضاوی، مصاحبه ای با روزنامه مصری الیوم و سپس بیانیه ای در تأکید بر مواضع خود داشته اند که چون اشکالات و ابهاماتی در برداشت، با این نامه، نظر شریف ایشان را به آن نکات جلب می کنیم:
حضور انور جناب آقای دکتر شیخ یوسف القرضاوی (دامت برکاته)
با اهدای سلام
موفقیت روز افزون وجود مبارک را در تقریب مسلمانان و حفظ وحدت کلمه و نشر فرهنگ صحیح اسلامی در میان امت اسلامی، از خداوند متعال خواستاریم. بیانیه جنابعالی مورخ ۱۳ رمضان ۱۴۲۹ برابر با ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۸، در پاسخ به خبرگزاری مهر و آقایان فضل الله و تسخیری، ملاحظه شد. بیانیه مزبور نکات برجسته قابل تقدیری دارد، زیرا به طور استدلالی شیعه را از اعتقاد به تحریف قرآن مبرا دانسته اید. دفاع جنابعالی از به کارگیری انرژی صلح آمیز هسته ای توسط ایران نیز مایه تقدیر و تشکر است، علمای بزرگ اسلام پیوسته باید با دید وسیع و فکر باز بر مسا ئل بنگرند و اختلافات طایفه ای مانع آنان از روِیت حقایق نشود و با شجاعت سخن حق را بر زبان آورند و جنابعالی نیز همین کار را انجام داده اید. در اینکه جنابعالی مرد تقریب هستید و پیوسته در حفظ وحدت کلمه، مقالات و سخنرانی هایی داشته اید، سخنی نیست و همگان از موضع شما در این مسئله به خوبی آگاه هستند و انتظار از شما جز این نیست که از استاد بزرگ مرحوم شلتوت، پیروی کنید و رشته تقریب را محکم تر نمایید. اختلاف در میان مسلمانان، پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) وجود داشته و تاکنون ادامه دارد و چنین اختلافی در ظرف یک روز و یک هفته و یک سال، برطرف نمی شود. آنچه که حکمت و درایت از بزرگان می طلبد این است که بر مواضع مشترک پای بفشارند و مسا ئل اختلافی را نادیده گرفته و یا فقط در همایش های علمی و دور از جنجال های سیاسی مطرح کنند و تا می توانند دایره اختلاف را کم کنند. اکنون با تقدیر و تشکر از شما، نظر جنابعالی را به نکات زیر جلب می کنم:
۱. حضرت عالی و همه افراد متفکر می دانند که غرب و صهیونیسم جهانی، سالیان درازی است که برای دور کردن جهانیان از اسلام، بر سه شعار تأکید می کنند و از آنها بهره می گیرند و آنها عبارتند از: -»اسلام هراسی-«، -»ایران هراسی-« و -»شیعه هراسی-«.
رسانه های آنها پیوسته نه تنها غربیان بلکه همه جهانیان را از این سه موضوع می ترسانند؛ گویا اینها خطرناک ترین مسا ئل برای تمدن بشری و صلح جهانی هستند!! در چنین شرایطی، مصاحبه جنابعالی با روزنامه مصری الیوم درخصوص شیعه و گسترش موج تبشیر شیعی در کشورهای غالباً سنی مذهب و هشدار شما در این خصوص، چه معنایی می تواند داشته باشد؟ برداشت خوانندگان (برخلاف شخص جنابعالی) چه می تواند باشد؟ جز اینکه موضع استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل را تأیید کرده و برآن صحه بگذارد؟
۲. جنابعالی، که بر اهل بدعت بودن شیعه تأکید می کنید و از طرفی هم از میان هفتاد و سه فرقه تنها اهل سنت را اهل نجات می دانید و دیگر فرق را اهل دوزخ شمرده و بر موضع خود با حدیث معروف استدلال می نمایید، در این شرایط برداشت یک جوان متعصب سنی چه می تواند باشد؟ جز آنکه کمربند انفجاری به خود ببندد و از اردن به حله عراق برود تا با انفجار آن، جمع کثیری از شیعیان را بکشد و به عقیده خود، راهی بهشت شود. و فراتر از آن، خانواده او در اردن برای وی جشن عروسی بگیرند، زیرا بدون ازدواج به رحمت حق پیوسته است. در زبان فارسی مَثَلی است که می گوید: -»هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد-« و در زبان عربی گفته می شود: -»لکل مقام مقال-«، آیا شایسته آن عالم روشنفکر مسلمان این بود که در این شرایط بحرانی که استکبار جهانی و صهیونیسم بر شعله ور ساختن جنگ های داخلی در میان امت اسلامی، اصرار می ورزند، چنین مصاحبه ای انجام دهد و یا در بیانیه بر این مواضع تأکید کند؟ اگر آقایان فضل الله و تسخیری که مورد قبول شما هستند، از این راه و روش انتقاد کرده اند، مقصود آنان همین است و بس.
۳. شما مسئله گسترش تشیع در نقاط سنی نشین را خطری برای اسلام سنی تلقی می کنید، اما آیا هیچ اطلاع دارید که در عربستان سعودی و در امارات روزی نمی گذرد، مگر اینکه کتابی یا رساله ای و یا مقاله ای علیه شیعه نوشته شود؟ و متأسفانه همگی تکرار مکررات و تهمت های واهی است که ده ها بار، پاسخ آنها داده شده است. آیا شایسته نیست که جنابعالی در یکی از مصاحبه ها و پیام ها این عمل را نکوهش کنید؟ آنان حتی به این حد اکتفا نکرده، کتاب هایی در نقد شیعه به نام -»علمای شیعه-« چاپ و منتشر می کنند و حتی کتابی به نام اینجانب و کتاب دیگری به نام -»مرحوم علامه عسگری-« چاپ و منتشر کرده و هر دو نفر را مبلغ وهابیت و منتقد تشیع معرفی کرده اند.
حتی اخیراً در مصر کتابی در نقد نظر فقهی اینجانب درخصوص -»الصلاه خیر من النوم -« نوشته اند که سه چهارم آن فحاشی و بدگویی و افترا و تهمت است و من به عرض جنابعالی می رسانم که روی جلد چنین نوشته است: -»جعفر السبحانی… لا محقق مقرب-« و شگفت اینجاست که یکی از اساتید الازهر به نام محمد البری مقدمه ای بر آن نوشته است. آیا بحث در یک فرع فقهی شایسته این همه بدگویی و بدزبانی است؟
۴. در بیانیه، روی حدیث -»افتراق امت اسلامی بر هفتاد و سه فرقه-« تأکید فرموده اید، ولی یادآور می شوم که محققان و حدیث شناسان، اسانید این حدیث را ضعیف شمرده اند، و اگر هم یک سند معتبر داشته باشد نمی توان با خبر واحد چنین اصلی را در اسلام ثابت کرد و هفتاد و دو فرقه را دوزخی و تنها یک فرقه را بهشتی معرفی کرد. مضمون حدیث حاکی از نادرستی آن است. من با فرقه های هفتاد و یک و هفتاد و دوی یهود و نصاری کاری ندارم، ولی این هفتاد و سه فرقه در اسلام کجا هستند؟ آیا می توانید در کتاب های -»ملل و نحل-«، هفتاد و سه فرقه را نام ببرید؟ آیا می شود اختلاف در یک مسئله کلامی را موجب پیدایش فرقه نامید؟ فرقه های اسلامی از عدد انگشتان دست فراتر نمی رود و لذا نویسندگان -»ملل و نحل-« با تشبثات سست و بی پایه می خواهند تعداد فرقه های مسلمانان را بالا ببرند تا بتوانند این حدیث را بر واقعیت تاریخی تطبیق کنند. جا داشت جنابعالی عقیده خود را براساس این حدیث که بخاری آن را نقل کرده است، استوار می نمود. او آورده است که: پیامبر(ص) فرمود: -«* همه امت من به بهشت خواهند رفت، مگر کسی که خودداری کند. گفتند: ای پیامبر خدا چه کسی خودداری می کند؟ فرمود: هر کس از من فرمانبرداری کند، به بهشت می رود و هر کس مرا نافرمانی کند، او خودداری کرده است.« در این حدیث ملاک بهشتی و دوزخی بودن، اطاعت و عصیان پیامبر(ص) است و ناگفته پیداست که عصیان و نافرمانی در صورتی صدق می کند که فرد برای عمل خود حجت و دلیلی معقول نداشته باشد و برای شما و همه افراد اهل بینش، روشن است که شیعیان در آن موارد اختلاف از حجت و دلیل کافی برخوردارند، هر چند از نظر جنابعالی کافی و وافی نیست.
شما در این بیانیه برای شیعه دو نوع بدعت طرح کرده اید: ۱. بدعت نظری؛ ۲. بدعت عملی.
با اینکه مجال سخن کم است، به نوعی به تحلیل آنها می پردازیم:
الف. بدعت های نظری
۱. ادعای وصایت برای امیرالمومنین علی(ع)
شکی نیست که اساس تشیع این است که رهبری علمی و سیاسی امت پس از درگذشت پیامبر(ص) از آن عترت او و در رس آنان، امیرمؤمنان علی(ع) است و وصایت آن حضرت از طریق احادیث متواتر، ثابت شده است، من از میان آنها به چند حدیث اکتفا می کنم:
۱. روزی که آیه (وَ نذِر¹ عَشِیرَتَکَ ال¸أَق¸رَبِینَ ) نازل شد، پیامبر(ص) بنی هاشم را به خانه خود دعوت کرد و در آن جمع امیرمؤمنان (ع) را به عنوان وصی و خلیفه خود معرفی کرد و فرمود: -»اَنتَ وزیری و خلیفَتی مِن¹ بعدی-« و چون در اینجا مجال بیان مصادر حدیث نیست، همین قدر یادآور می شوم که حتی حسنین هیکل در کتاب خود -»حیات محمد-« این حدیث را آورده است، هر چند در چاپ های بعدی آن را حذف کرده است.
۲. حدیث -»نت مِنی بِمنزله هارون مِن موسی اِلاّ اِنّه ل§ا نَبی بَعدی-« و استثنای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 