پاورپوینت کامل شیعیان الجزایر در گفت و گو با شیخ فضیل الریال ۷۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شیعیان الجزایر در گفت و گو با شیخ فضیل الریال ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شیعیان الجزایر در گفت و گو با شیخ فضیل الریال ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شیعیان الجزایر در گفت و گو با شیخ فضیل الریال ۷۶ اسلاید در PowerPoint :

۹

لطفاً خودتان را برای خوانندگان ما به طور کام معرفی بفرمایید.

شیخ فضیل احمد ریال. فضیل اسم من است، احمد اسم پدرم، و ریال نام خانوادگی ماست. ولی در منطقه سکونت خودمان به الحسینی معروف هستیم.

علت اشتهار شما به -«الحسینی-» چیست؟

می گویند به امام حسین(ع) منتسب هستیم. -«ریال-» به معنای زمینی است که ما داشتیم و هنوز هم داریم. وقتی که فرانسوی ها به الجزایر آمدند و الجزایر مستعمره-« فرانسه بود، یعنی در حدود سال های ۱۸۴۰۱۸۴۱، یکی از آنها که متصدی سرشماری بوده است از جدّ ما می پرسد: اسم شما چیست؟ ایشان چون زبان فرانسوی بلد نبود و خیال می کرد که او از زمین می پرسد، می گوید: این زمین -«ریال-» است! این فرانسوی هم اسم او را می نویسد -«ریال-» و به خانواده ما می دهد! اما قبل از آن معروف به حسینی بوده ایم. از لحاظ اداری اسم ما -«ریال-» است.

در چه سالی و در کجا متولد شدید؟

من در سال ۱۹۵۸ م، در میگان، در شرق پایتخت (الجزیره) متولد شدم. الان پنجاه ساله هستم. در طرطوس دروس دبستان و راهنمایی را گذراندم و دیپلم خود را در پایتخت گرفتم؛ دیپلم در رشته-« علوم. بعد رفتم دانشگاه علوم فیزیک. در رشته-« فیزیک نظری درس خواندم و بعد رها کردم و آمدم قم. سال ۱۹۸۶ ازدواج کردم. سه فرزند دارم؛ یک دختر و دو پسر. دخترم ازدواج کرده و یکی از پسرهایم لیسانس گرفته و در حوزه مشغول است و پسر دیگرم ۱۴ سال دارد و مشغول تحصیل در دوره-« راهنمایی می باشد.

لطفاً مختصری از فعالیت های خودتان را بیان بفرمایید.

من در سال ۱۳۷۱ به ایران آمدم و در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل شدم. تقریباً ۱۶ سال و اندی مشغول درس و تدریس و تحقیق بودم و الان هم مشغول درس و تدریس هستم. هم تدریس و تحقیق و ترجمه دارم و هم کار ضبط تلویزیونی. همچنین در مؤسسه پژوهشگاه امام یک دانشگاه مجازی درست کرده اند که من به زبان عربی درس می دهم. دروس حوزوی؟

بله دروس حوزوی؛ التوحید فی القرآن.

لطفاً از حضور اسلام و تشیع در الجزایر بگویید.

زمان عثمان خلیفه سوم بود که اسلام وارد سرزمین ما (شمال آفریقا) شد. عمروعاص که فرمانده لشکر و والی تونس بود، بعداً در دوره اموی ها (یزید و معاویه) وارد کشور ما شد. یکی از سران لشکر عرب ها می گویم عرب ها، نمی گویم مسلمانان؛ چون اسلامی که به الجزایر آمد اسلام اموی بود، نه اسلام محمدی — که به الجزایر آمده بود، فردی به نام کوسانا را که از نژاد بربر بود به قتل رساند. چه زمانی؟ دقیقاً زمان شهادت امام حسین(ع.) قبرش در شرق الجزایر است. یک نظریه وجود دارد که ایشان شیعه و از طرفداران اهل بیت(ع) بوده است. نمی دانم این نظریه درست است یا نه، اما فکر می کنم به واقعیت نزدیک باشد؛ چون وی طرف دار اهل بیت(ع) بود و به خاطر انتقام از دشمنان اهل بیت(ع) کشته شد. این ماجرا تقریباً مربوط به اواخر حکومت عثمان و اوایل حکومت بنی امیه می باشد.

یعنی زمانی که دولت اسلامی، کشورگشایی می کرد به همین معنا که شما گفتید و شمال آفریقا را تصرف کرد، از همان زمان اسلام به الجزایر آمد؟

بله، از همان زمان؛ چون دولت به دست اموی ها بود، حتماً اسلام که تا آنجا رفت اموی بود. من یک دلیل دارم: وقتی که پول خراج از تونس و الجزایر گرفتند، مردم بومی این منطقه، عرب ها نبودند. اسلام ابتدا در زمان عثمان به آنجا وارد شد، بعداً کم کم به مراکش رفت. بعداً فکر می کنم امام صادق(ع) مبلغانی به الجزایر فرستاد؛ دو تا از مبلغان که من اسمشان را نمی دانم، ولی در تاریخ هست. فکر می کنم که امام صادق(ع) می دانست که این مردم از طرفداران اهل بیت(ع) هستند و عرب ها را قبول نمی کنند؛ یعنی امویان را قبول ندارند. توسط این دو مبلغ مکتب تشیع آنجا پخش شد. این یک نکته.

نکته دوم اینکه، تقریباً بعد از قرن سوم، شخصی به نام ابوعبدالله که شیعه بود به حج رفت. ایشان یک دانشمند خیلی قوی بود. بعضی می گویند وی اسماعیلی بود و برخی می گویند امامی بود. من هم فکر می کنم امامی بود؛ چون اسماعیلی ها باور به امام مهدی ندارند، حال آنکه وی باور به امام داشت. ایشان خیلی کار کرد و یک دولت تشکیل داد به نام دولت الفاطمیه. غالب مردم هم شیعه بودند. از آن طرف، مهدی فاطمی اسماعیلی در سوریه به طور مخفیانه، برای اسماعیلیه کار می کرد. ابوعبدالله از وی دعوت کرد به الجزایر بیاید. او آمد و تشکیل دولت داد به نام مهدی الفاطمه. بعد انشعابی بین امامیه و اسماعیلیه صورت گرفت. مهدی فاطمی پایتخت خود را در تونس تشکیل داد و اسمش را مهدیه گذاشت؛ پایتخت دول الاسماعیلیه. مردم آنجا شیعه امامی بودند ولی حکومت اسماعیلی بود. وقتی که ابوعبدالله شیعی متوجه شد مهدی فاطمی، امامی نیست و باور به امام مهدی ندارد و دروغ می گوید؛ اسمش مهدی الفاطمه است، اما صاحب الزمان نیست، به مخالت با او برخاست. مهدی فاطمی نیز در نهایت ابوعبدالله شیعی را به قتل رساند و به مصر رفت و در قاهره، که الان پایتخت است، تشکیل یک دولت خیلی قوی داد به نام دوله الفاطمیه. این دولت بیش از سه قرن پابرجا بود، اما متأسفانه سمت و سوی این حکومت از امامیه به اسماعیلیه رفت. تشیع اولین بار در الجزایر، مراکش و اندلس جنبه-« سیاسی داشت، اما بعداً مکتبی شد؛ بعد از اینکه امام صادق(ع) دو طلبه برای تبلیغ به آنجا فرستاد. بعدها امامیه یک حکومت در آنجا تشکیل دادند. شیعیان الجزایر مانند شیعیان ایران پیش از دولت صفویه پراکنده بودند. اما پس از انقلاب اسلامی ایران، شیعیان کم کم با فکر امام خمینی(ره) و اسلام ناب محمدی آشنا شدند، جان تازه ای گرفتند و تقریباً ۳۰ سال است که فعال شده اند. اگر آنجا شیعیان فعال هستند به برکت خود شخص امام است؛ رس الانقلاب؛ یعنی انقلاب و جمهوری اسلامی هم به واسطه-« وجود شخص امام شکل گرفت.

پس پراکندگی جمعیت شیعی در الجزایر وجود داشته است؟

پراکندگی وجود داشت، ولی از لحاظ علمی شاید خیلی قابل اثبات نباشد؛ یعنی یک نفر می تواند شیعه معتقد باشد، ولی در فروع و عبادات سنی باشد. این یک حقیقتی است که در آنجا وجود دارد. من یک دوستی دارم به نام آقای عنایت که در پاریس زندگی می کند؛ هم در آنجا درس می خواند و هم تجارت می کند. ایشان می گفت شیعیان الجزایر سنی اثناعشری هستند! آنجا سنی اثناعشری خیلی زیاد است. متوجه شدید! یعنی قلبش شیعه است، ولی عبادتش سنی.

آیا در الجزایر شعا ئر شیعی وجود دارد که نشانه-« وجود شیعیان باشد؟

بله. برای مثال، در غرب الجزایر اسم حسن و حسین خیلی زیاد وجود دارد. اگر فرزند اول خانواده دختر باشد، اسمش فاطمه و زهرا است. اینها خیلی مشخص است.

آیا پیش از انقلاب اسلامی ایران هم این حالت وجود داشته است؟

بله، این در تاریخ بوده. این رفتار و اعتقادشان به اهل بیت(ع) را در مشرق ندیدم. من در تابستان قبل، یعنی تقریباً یک سال و نیم پیش در الجزایر بودم. همسر و مادرم هم بودند. مادرم بی سواد است. همسرم از قبیله ما و از خویشاوندان ما نیست، خیلی دور است. تقریباً ۳۰۴۰ سال پیش در قبیله ما عرف بود که در روز عاشورا بچه های ۴ تا ۱۰ ساله را می آوردند و به آنها تیغ (قمه) می زدند. زمانی که مادرم از این مسئله صحبت کرد، همسرم تعجب کرد و گفت: این تطبیر است. گفتم بله، تطبیر است ولی رسم صفویه نیست. مادرم متوجه نبود که دلیل این کار چیست. چون اجدادش این کار را می کردند، او هم همین کار را می کرد.

با این کار، بچه ها از ۴ سالگی متوجه می شوند که این روز، روز خون است؛ خون امام حسین(ع.) یعنی در ذهنشان می ماند که این روز، روز عاشوراست. این رفتار شیعی است یا سنی؟ مسلماً رفتار شیعی است.

در همین زمینه، نکته ای دیگر را بگویم. مادرم تعریف می کرد: من تازه با پدرت ازدواج کرده بودم. در یک روز عاشورا تشت را پر از آب و صابون کردم و شروع کردم به شستن لباس. در همین لحظه مادربزرگت آمد و با عصبانیت زیاد تشت را کنار زد و تقریباً سه متر دورتر آب آن را ریخت و به من گفت: من به شما اجازه نمی دهم از روز عاشورا تا سه روز بعد از آن لباس بشویی، فقط بعد از چهار روز حق داری لباس بشویی؛ چون این نشانه حزن است. روز اول، دوم و سوم روز حزن است این یک حقیقتی است، که در ذهن من وجود دارد.

بد نیست در اینجا به نمونه ای دیگر هم اشاره کنم. من نوجوانی ۱۳۱۴ ساله بودم. آن زمان امام خمینی هنوز در نجف بودند و انقلاب ایران شکل نگرفته بود که بگوییم فرهنگ شیعیان در همه جا پخش شده است. به فوتبال خیلی علاقه داشتم. مسابقات فوتبال تیم های آلمان و انگلستان را از تلویزیون سیاه و سفید نگاه می کردم. شاید فقط یک کانال تلویزیونی در کشورمان داشتیم؛ یک روز مشغول تماشای فوتبال از تلویزیون بودم که پدرم آمد. خیلی عصبانی بود. به من گفت: تلویزیون را خاموش کن. من هم تلویزیون را خاموش کردم. یک بار، دوبار و سه بار این مسئله تکرار شد. از کار پدرم تعجب کردم. به پدرم گفتم: این که فیلم کثیفی نیست، فوتبال است. گفت: نه، من اجازه نمی دهم با سر امام حسین(ع) بازی کنی! این نشانه سر امام حسین(ع) است؛ چگونه یزید با چوب خیزران به رس شریف آن حضرت جسارت می کرد؟ این توپ رمز این سر شریف است و پایی که به آن می زنند رمز چوب خیزران. پدرم با عصبانیت گفت: این اهانت به امام حسین(ع) است. قبلاً فوتبال و توپ در عرف مردم ما این گونه بود. آیا این فرهنگ شیعه است یا سنی؟ صدرصد فرهنگ شیعه است. از این چیزها خیلی دارند، لیکن متأسفانه فرهنگ علمی نیست.

یعنی می فرمایید در ادبیات عامه کشور شما نشانه های شیعی زیاد به چشم می خورد؟

بله، خیلی زیاد. عمیقاً اعتقاد و باور دارند. وقتی که انقلاب شد و امام آمد، بسیاری از روشن فکران که می فهمیدند امام چه می گوید، و بعد هم در این زمینه تبلیغ شد، مردم متوجه شدند که این فرهنگ ماست؛ یعنی غریب نیست، از بیرون نیست، از خود ماست. من شنیده ام که مؤسسه شما یا مؤسسه دیگری، یک آماری از شیعیان الجزایر داده و اعلام کرده که یک میلیون و پانصد هزار شیعه در الجزایر زندگی می کنند. من وقتی این را شنیدم تعجب کردم. احساس کردم خیلی مبالغه است. از این رو، با برخی طلاب الجزایری تشکیل جلسه دادم و به آنها گفتم: نمی دانم مؤسسه شیعه شناسی یا مؤسسه دیگری در ایران، گفته که شیعیان الجزایر یک و نیم میلیون نفر می باشند، به نظر می رسد این آمار مبالغه آمیز باشد، باید تحقیقی در این زمینه صورت بدهیم. گفتم: جمعیت الجزایر چند نفر است؟ گفتند: سی میلیون نفر. گفتم اگر هر خانواده را ۵ نفر در نظر بگیریم و از هر دو خانواده، یک نفر شیعه باشد، تعداد شیعیان چند نفر می شود؟ حساب کردم یک میلیون و سیصد هزار نفر؛ یعنی خیلی نزدیک است به آنچه که این مؤسسه گفته. پس خیلی مبالغه نیست. این آمار شیعیان بعد از انقلاب است.

آیا بین شیعیان الجزایر قبل و بعد از انقلاب ایران تفاوت های رفتاری و اعتقادی وجود دارد؟

این سؤال شما را با یک شوخی جواب می دهم. شیعیان در الجزایر مثل یک هیولا هستند، شکل مشخصی ندارند؛ چون هر روز در حال گسترش می باشند، هر روز اضافه می شوند و هر روز یک شکل دارند. مثلاً در دهه اول انقلاب، یعنی از ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ میلادی، شیعه در الجزایر سیاسی محض است؛ طرف داران امام خمینی. از ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰، شیعه اعتقادی است؛ یعنی بحث تقلید است، مرجع تقلید کیست و … . از سال ۲۰۰۰ تا الان، قضیه فرق کرده است؛ الان تشیع خیلی قوی شده و شیعیان فعال هستند. ما تقریباً هر ۵ سال که برای تبلیغ به آنجا می رویم، این مسئله را به وضوح مشاهده می کنیم.

آیا دولت محدودیت ایجاد نمی کند؟

دولت آنجا لاییک است، ولی وسوسه پول عربستان را دارد. خود قرضاوی گفت: شیعیان الجزایر خیلی فعال هستند، باید دولت دخالت کند و آنها را سرکوب نماید. ولی چون دولت ما لاییک است، می گوید: شما دخالت نکن در سیاست، شیعه باش، مارکسیست باش، فرقی نمی کند. الحمدلله ما تبلیغ می کنیم و محدودیتی در این زمینه نداریم.

آیا دولت مجوز ساخت مسجد و یا حسینیه-« خاص شیعیان را می دهد؟

دولت مجوزی به عنوان مسجد و یا حسینیه شیعیان نمی دهد؛ چون

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.