پاورپوینت کامل میانه روها و رادیکال ها در خاورمیانه و استراتژی آمریکا ۷۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل میانه روها و رادیکال ها در خاورمیانه و استراتژی آمریکا ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میانه روها و رادیکال ها در خاورمیانه و استراتژی آمریکا ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل میانه روها و رادیکال ها در خاورمیانه و استراتژی آمریکا ۷۸ اسلاید در PowerPoint :

۳۶

رئیس مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه

روابط جهان عرب با جمهوری اسلامی ایران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ تاکنون، شاهد نوسان ها و دگرگونی های فراوان بوده است. این نوسان ها گاهی آنقدر به مرز مخاطره آمیز نزدیک شده که ناظران و کارشناسان امور منطقه ای به جمع بندی احتمال وقوع رویارویی میان دو طرف می رسیدند. از سوی دیگر، روابط برخی کشورهای عربی با ایران از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، علی رغم تحولات بحران زا، به ویژه در دوره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، آنقدر ثبات داشته که کارشناسان سیاسی، آن را به هم پیمانی استراتژیک تعبیر می کنند. رابطه سوریه با ایران و بالعکس نمونه برجسته این معادله است. در حال حاضر جهان عرب به دو گرایش عمده تقسیم بندی شده است: اردوگاه میانه رو و اردوگاه رادیکال. مصر و عربستان سعودی و اردن در اردوگاه نخست جای گرفته و کشورهایی نظیر سوریه در اردوگاه رادیکال ها قرار گرفته اند. این تقسیم بندی، البته بومی و یا منطقه ای نیست، بلکه این صف آرایی را نخستین بار خانم رایس، وزیر خارجه پیشین آمریکا، به زبان آورد و خواهان تنظیم و تدوین سیاست ها و رویکردهای منطقه بر پایه فرمول فوق شده بود، اما از آنجا که کشورهای عربی میانه رو از نسبت دادن و یا ارائه این تعریف مخالفتی از خود نشان ندادند و بلکه برعکس، تعدادی از مقامات بلندپایه این کشورها با استفاده از همین تعبیر و فخرورزی نسبت به آن، در برخورد با محور رادیکال منطقه، عملاً بر تقسیم بندی خانم رایس صحه گذاردند. این تقسیم بندی پس از جنگ ژوئیه ۲۰۰۶ اسرائیل علیه لبنان صورت گرفت. اسرائیل در این جنگ با ناکامی شدیدی مواجه شد و هیبت نیروی مسلح رژیم صهیونیستی در میان ارتش ها و نیروهای مسلح و نیز افکار عمومی کشورهای منطقه در معرض تهدید جدی قرار گرفت؛ تا آنجا که ایالات متحده آمریکا بیش از پیش وارد کشمکش های منطقه ای شد و فرمول صف آرایی کشورهای میانه رو کشورهای رادیکال را وارد ادبیات سیاسی کرد. رژیم صهیونیستی برای جبران ناکامی شدیدش در جنگ ۳۳ روزه علیه لبنان و حزب الله این کشور، جنگ دامنه دار دیگری را این بار علیه جنبش مقاومت حماس و مردم فلسطین در باریکه غزه سامان داد، اما این بار نیز اسرائیل نتوانست حتی در چارچوب حوزه استحفاظی خود به موفقیت دست یابد و جریان مقاومت ضد اشغالگری را در فلسطین ریشه کن کند. پس از این جنگ، بهره گیری از ادبیات خانم رایس درخصوص کشورهای منطقه شکل جدی تری به خود گرفت و این بار نام جمهوری اسلامی ایران، به عنوان محور جریان رادیکال بر سر زبان ها افتاد. اختلاف میان دو اردوگاه میانه رو و رادیکال جهان عرب آنقدر شدت و شتاب گرفت که در اجلاس سران عرب در کویت و دوحه پایتخت قطر و حتی اجلاس آشتی چهارجانبه سران عرب در ریاض در ماه آوریل سال جاری، نتوانست به این اختلافات پایان دهد، بلکه رهبران میانه رو و رادیکال عرب توافق کردند که اختلافات خود را مدیریت کنند. اصلی ترین علت این اختلاف نظرها و سیاست ها، نحوه تعامل کشورهای عربی با جمهوری اسلامی ایران عنوان شده است. در اینجا نیز ایالات متحده آمریکا وارد معادله منطقه ای کشورهای عربی شد و با در پیش گرفتن سیاست مبتنی بر مذاکره و گفت وگو با سوریه، تلاش برای جداکردن دمشق از محور تهران در صدر کوشش های واشنگتن و چند پایتخت اردوگاه میانه رو عرب قرار گرفت. در این زمینه نیز هم آمریکا و هم کشورهای میانه رو عرب با ناکامی مواجه شدند، زیرا روابط سوریه و جمهوری اسلامی ایران در مسیر خود پایدار مانده و رو به گسترش است.

در چند هفته اخیر، دولت مصر با طرح مسئله دخالت حزب الله لبنان در امور داخلی این کشور و بزرگ کردن آن و طرح ادعاهای بسیار پیچیده و دستگیری ده ها تن از هواداران مقاومت فلسطین در اسکندریه و قاهره و صحرای سینا، مسئله حزب الله لبنان را به یک ماجرای منطقه ای تبدیل کرد. دولت مصر به گونه ای شتابزده بلافاصله کشف هسته های حزب الله لبنان در مصر را به ایران نسبت داد و بحران روابط قاهره با تهران را به اوج رساند. دولت مصر که به دلیل سیاست هایش در جریان جنگ ۲۳ روزه رژیم صهیونیستی علیه مردم بی دفاع فلسطین در باریکه غزه، عملاً و از دیدگاه بسیاری از ناظران منطقه ای در کنار اسرائیل قرار گرفت، به فاصله زمانی ناچیز از پایان تجاوز اسرائیل به باریکه غزه، موضوع کشف هسته حزب الله لبنان در مصر را به یک مسئله امنیتی مهم منطقه ای بدل کرد تا خود را از یک نیروی هماهنگ با سیاست های آمریکا در منطقه به یک نیروی قربانی و تهدیدپذیر منطقه ای تبدیل کرده و با پیوند دادن این موضوع به سیاست های منطقه ای ایران، یک بار دیگر روابط بحرانی در اردوگاه میانه رو و رادیکال منطقه ای را به نمایش بگذارد.

این نوشته می کوشد علل و عوامل بحرانی شدن خطوط تماس و دایره های منافع منطقه ای میانه روها و رادیکال ها را ارزیابی کرده و چشم انداز آینده آن را ترسیم کند.

الف. پیشینه صف آرایی های منطقه ای: برای آن دسته از کسانی که ممکن است قطب بندی حاد کنونی منطقه ای را پدیده نوظهور تلقی کنند، یادآوری می کنم که مناسبات کشورهای میانه رو عرب با ایران در طول سه دهه اخیر، همواره با فراز و نشیب های تند مواجه بوده است. این مناسبات در بهترین حالت شبیه به دوران جنگ سرد میان دو ابرقدرت آمریکا و شوروی سابق بوده است. نکته جالب اینکه در همه ایستگاه های بحرانی روابط جهان عرب با ایران، نام دولت مصر و نقش آفرینی هایش در تمامی تحولات می درخشد.

از بدو پیروزی انقلاب اسلامی ایران و حتی پیش از پیروزی انقلاب و به طور مشخص پس از رفتن شاه در دی ماه ۱۳۵۷، دولت مصر به رهبری انورسادات در معادلات مربوط به ایران وارد شد و با پذیرش شاه معزول ایران و استقبال از وی، به عنوان پادشاه حاکم عملاً به تمایل مردم ایران برای برپایی جمهوری اسلامی دهن کجی کرد. یادآوری این نکته ضروری است که این سیاست انورسادات با پروسه انعقاد قرارداد کمپ دیوید با اسرائیل همزمان شده بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اعلام برپایی نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران در پی رفراندوم ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ و تدوین و اعلام سیاست های جدید ایران در موضوع فلسطین و جابه جایی و طرد دیپلمات های اسرائیل از تهران و واگذاری سفارتخانه رژیم صهیونیستی به سازمان آزادی بخش فلسطین، مسئله صدور انقلاب و وحشت کشورهای عربی، از پدیده گسترش امواج انقلاب اسلامی در منطقه مطرح شد و جمهوری اسلامی نوپای ایران در معرض اتهام همه جانبه قرار گرفت. دولت مصر که به علت انعقاد قرارداد کمپ دیوید با رژیم صهیونیستی در معرض انزوای منطقه ای قرار گرفت، به وحشت برخی کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس دامن زد و از این راه، بهانه مناسبی پیدا کرد تا به انزوای منطقه ای خود پایان دهد. صرفاً برای یادآوری و البته پیوند دادن ماهیت واکنش شبه جمعی کشورهای عربی (به استثنای کشورهای جبهه پایداری شامل سوریه، الجزایر و لیبی) در برابر انقلاب نوپای ایران، با وحشت بی سابقه رژیم صهیونیستی، به اظهارات موشه دایان، وزیر دفاع وقت اسرائیل و فاتح جنگ های فاجعه بار رژیم صهیونیستی علیه کشورهای عربی اشاره می کنم. موشه دایان در واکنش به پیروزی انقلاب اسلامی ایران گفت: در منطقه زلزله ای رخ داده که دیر یا زود پس لرزه های آن به اینجا (اسرائیل) خواهد رسید.

در موج دوم صف آرایی کشورهای میانه رو عرب با اردوگاه رادیکال ها (البته در آن زمان اصطلاح کشورهای مرتجع عرب در توصیف صف بندی میانه روها در برابر رادیکال ها در ادبیات سیاسی رواج داشت)، جنگ دامنه دار عراق علیه ایران رخ داد. رژیم صدام حسین با آگاهی از وجود اختلافات بی شمار ناشی از تحولات انقلاب از قبیل ضعف شدید نیروهای مسلح ایران، آمادگی کشورهای میانه رو عرب برای مقابله با امواج منطقه ای انقلاب اسلامی، آمادگی و بلکه برنامه ریزی منظومه غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا برای تضعیف انقلاب نوپای ایران و فرسایش نیروی آن و تلاش برای به دست گرفتن پرچم رهبری جهان عرب، شعار -«واکنش دروازه شرقی جهان عرب در برابر ایران-» را رواج داده و دعاوی جنون آمیزی در موضوع جنوب ایران مطرح کرد. در این موج نیز نام و نقش دولت مصر مطرح شد. بسیاری از خلبانان مصری به صف نیروهای مسلح عراق پیوستند و دستگاه لجستیکی عراق و مدیریت آن، به گونه ای غیرمستقیم در اختیار مصر قرار گرفت. بدین ترتیب مصر از انزوای منطقه ای خارج شد و از درهای باز به معادله منطقه ای وارد شد. حتماً خوانندگان گرامی به یاد می آورند که بسیاری از افسران و حتی مقامات بلندپایه مصر و اردن در جبهه های جنگ عراق علیه ایران حاضر می شدند تا همبستگی خود را با دروازه شرقی جهان عرب ابراز کنند. عکس مربوط به حضور پادشاه پیشین اردن، ملک حسین، در کنار صدام حسین در یکی از محورهای عملیاتی عراق علیه ایران و شلیک یک گلوله توپ به وسیله وی علیه جبهه های ایران، هنوز از حافظه رزمندگان سلحشور ایران پاک نشده است. به عبارت دیگر، رژیم های میانه رو عرب، به ویژه کشورهای عرب خلیج فارس، بودجه نظامی عراق را تأمین می کردند و دولت مصر تجربه و دانش نظامی و نیز مشارکت عملی خود را در اختیار دولت صدام حسین قرار داد.

از موج دوم تا به راه افتادن موج سوم، رویدادهای فراوانی به وقوع پیوست که بسیاری از کشورهای عربی میانه رو دچار سرگیجه شدند. اشغال کشور کویت از سوی ارتش رژیم صدام، ایستگاه مهمی در ظهور صف آرایی جدید منطقه ای و اثبات حقانیت ایران تلقی می شود. دولت مصر بلافاصله از عراق فاصله گرفت و به ائتلاف بین المللی برای آزادسازی کویت پیوست. کشورهای عرب خلیج فارس و به طور مشخص دولت کویت، از زبان امیر فقید آن زبان به اعتراف گشودند و از رفتار ناپسند خود در اداره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و جانبداری از رژیم صدام حسین ابراز ندامت کرده و ایران را دوست مطمئن خود نامیدند. دولت مصر نیز به تلاش افتاد تا مناسبات خود را با جمهوری اسلامی ایران بازسازی کند، اما موج سوم که با اشغال عراق از سوی ارتش های غربی به رهبری آمریکا در سال ۲۰۰۳ آغاز شد، شکل جدی به خود گرفت و صف آرایی منطقه ای نوینی را به نمایش گذاشت. لازم به یادآوری است که نیروهای آمریکایی از دریچه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به خاک عراق حمله ور شده و این کشور را به اشغال خود درآوردند. تقریباً همه کشورهای میانه رو عملاً در استراتژی سرنگونی رژیم صدام حسین مشارکت کردند، اما با ناکامی آمریکا در پروژه خاورمیانه بزرگ، موضوع صف آرایی جدید کشورهای میانه رو عرب در برابر کشورهای رادیکال احیا شد؛ البته این بار با طرح دخالت ایران و سوریه در امور عراق و متهم کردن جمهوری اسلامی ایران به در پیش گرفتن استراتژی نفوذ در منطقه و به خطر انداختن امنیت ملی کشورهای عربی. این موج سوم با امواج پیاپی مربوط به نتایج و پیامدهای جنگ ژوئیه اسرائیل علیه لبنان و سپس جنگ ویرانگر آن علیه فلسطینی ها در باریکه غزه تداوم پیدا کرد.

یادآوری تحولات سه دهه اخیر و ایستگاه های آن، از آن جهت ضرورت داشت که بدانیم مسئله رویارویی کشورهای میانه رو عرب در منطقه علیه ایران هیچ گاه متوقف نشده است، اما در هر ایستگاه و در هر مرحله نام و بهانه مخصوص به خود داشته است. مسئله بعدی اینکه این رویارویی و صف آرایی با سیاست ها و استراتژی های متنوع و گاهی متضاد آمریکا گره خورده است. چگونگی تعامل با عراق طی سه دهه اخیر از نمونه های استراتژی های متضاد آمریکا در منطقه و تبعیت اردوگاه میانه رو عرب از آن به شمار می رود. ملاحظه کنید، هنگامی که صدام حسین با حمایت غرب و آمریکا به ایران حمله کرد کشورهای میانه رو عرب در کنار عراق علیه ایران قرار گرفتند و هنگامی که آمریکا در سال ۲۰۰۳ به بهانه وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق به این کشور حمله کرد، کشورهای میانه رو عرب در کنار آمریکا علیه عراق قرار گرفتند. از این رو، اگر کسی مدعی شود که رژیم های میانه رو عرب فاقد استراتژی مبتنی بر منافع ملی عرب بوده و عمدتاً پا در رکاب استراتژی های آمریکا در منطقه می زنند، گزافه گویی نکرده است. ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.