پاورپوینت کامل استراتژی و حمایت صحیح، سکوی صعود شیعیان به جایگاه واقعی خود در افغانستان ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل استراتژی و حمایت صحیح، سکوی صعود شیعیان به جایگاه واقعی خود در افغانستان ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استراتژی و حمایت صحیح، سکوی صعود شیعیان به جایگاه واقعی خود در افغانستان ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل استراتژی و حمایت صحیح، سکوی صعود شیعیان به جایگاه واقعی خود در افغانستان ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint :

حـضـور فـعـال شیعیان در انتخابات اخیر مجلس افغانستان و راه یابی تعداد قابل توجهی از کاندیداهای شیعی به قوه مقننه این کشور، حاکی از تغییر فضای سیاسی و اجتماعی و ایجاد شرایطی تازه برای مشارکت شیعیان با برادران اهل سنت خود در توسعه و پیشرفت ایـن کـشـور دارد. اخـبار شیعیان در گفت وگو با دکتر سیدعبدالقیوم سجادی، نماینده دوره گذشته مجلس که در انتخابات اخیر نیز به عنوان نماینده مردم غزنی به مجلس این کشور راه یافته است، سعی نموده تا تصویری از شرایط فعلی و مشکلات جامعه شیعی افغانستان را ارائه نماید.

گفت وگو با دکتر سیدعبدالقیوم سجادی

حـضـور شیعیان در عرصه های سیاسی و اجتماعی افغانستان، طی سال های اخیر، به ویژه پس از سقوط طالبان را چگونه ارزیابی می کنید؟

بـا تـشـکر از مؤسسه شیعه شناسی و نشریه اخبار شیعیان که این فرصت را فراهم کرده اید تا پیرامون مسائل مربوط به شیعیان در افغانستان، مطالبی را بیان کنم.

چـنانچه مقایسه ای هرچند کوتاه در زمینه حضور شیعیان در عرصه های سیاسی و اجتماعی افغانستان پس از سقوط طالبان با دوران حکومت سیاه طالبانی و حتی گذشته های افغانستان داشته باشیم، نقاط بسیار ارزشـمـنـد و قابل توجهی در تثبیت جایگاه سیاسی، اجتماعی و مذهبی شیعیان در شرایط فعلی می یابیم. افـغـانـسـتـان در بـیـن کـشـورهای اسلامی از معدود کشورهایی است که دارای تنوع قومی و مذهبی بسیاری است. دو مذهب عمده حنفی اهل سنت و جعفری شیعی در افغانستان پیروان زیادی را دارند. هنوز آمار دقیقی از کمیت و تعداد شیعیان در افغانستان در اختیار نیست. دلیل آن هم این است که در دوران گذشته، یک نوع سیاست تضعیف مذهبی یا محرومیت سازی مذهبی در افـغـانستان وجود داشته و همواره تلاش حکومت ها براین بوده که شیعیان را به حاشیه رانده و در معرض فراموشی قرار دهند، اما به طور تقریبی جمعیت شیعیان بین ۲۵ تا ۳۰ درصد تخمین زده می شود. شیعیان در گذشته از نظر سیاسی، نه در ادارات رسمی دولت و نه در مـراکـز تصمیم گیری نقش جدی نداشتند و حتی در مواقعی از دوران سیاه گذشته، فرزندان شیعی از ورود به مـراکـز دولـتـی، دانـشـگـاه ها و مراکز علمی محروم مـی شـدنـد. امـا خوشبختانه بعد از جهاد افغانستان، زمـیـنـه هـای مـشارکت بیشتر شیعیان در عرصه های مـخـتلـف کشور فراهم شد و شیعیان در کنار برادران اهل سنت برای توسعه و رشد کشور تلاش می نمایند. البته طبعاً هنوز فضای متعصبانه گذشته به طور کامل از بین نرفته و تا حدی حضور شیعیان را تحت تأثیر دارد؛ به طوری که هنوز نقش شیعیان در عرصه های مختلف متناسب با وزن جمعیتی و فکری آنان نیست. از زمان حکومت مجاهدین زمینه برای فعالیت شیعیان فراهم شد؛ به طوریکه حضور شیعیان در دولت و مراکز فرهنگی و دینی آغاز شد. با حاکمیت طالبان، وضعیت شیعیان دوباره رو به وخامت گذاشت و شیعیان در معرض سرکوب و محرومیت قرار گرفتند. با سقوط حاکمیت طالبان که سرآغاز جدیدی در تاریخ معاصر افغانستان محسوب می شود، و به دنبال معاهده بُن، یک سهم ۲۰ درصدی برای شیعیان افغانستان (که متشکل از قومیت های مختلف و عمدتاً قوم هزاره هستند)، در نظر گرفته شد. البته معاهده بُن یک توافق غیرمکتوب در زمینه میزان مشارکت و سهم سیاسی — اجتماعی قومیت ها و پیروان مذاهب مختلف در افغانستان بود. در این معاهده توافق شد که معاونت ریاست جمهوری و حداقل ۴ نفر وزیر در کـابـینه دولتی به شیعیان اختصاص یابد و همچنین حضور آنان در ادارات دولتی، متناسب با جمعیت ۲۰ درصدی شیعیان در افغانستان در نظر گرفته شود، اما متأسفانه تاکنون همه این توافقات عملی نشده، اما با توجه به گذشته، الحمدالله وضعیت شیعیان بهتر است.

در سال های اخیر در مجلس افغانستان که بنده هم افتخار حضور داشتم، قانون احوال شخصیه اهل تشیع برای اولین بار بر اساس فقه جعفری به تصویب رسید و حکومت افغانستان موظف شد بر اساس قانون اساسی جدید، محاکم و دادگاه های مربوط به شیعیان یا مناطق شـیـعه نشین را بر مبنای فقه جعفری و همین قانون برگرفته از فقه اهل بیت (ع) تأسیس کند.

امروزه فقه جعفری در کنار فقه حنفی که اکثریت برادران اهل سنت به آن قایل هستند، به عنوان یک فقه رسمی مبنای قانون گذاری است و در تمام عرصه های زنـدگـی اجتماعی و فردی مربوط به احوال شخصیه شهروندان، تطبیق و اجرا می شود.

در عرصه های فرهنگی و علمی هم رشد خوبی را شاهد هستیم. در حال حاضر تعداد زیادی دانشگاه های غیردولتی دایر شده اند که بیشتر جوانان تحصیلکرده کشورهای اسلامی، به خصوص جمهوری اسلامی ایران و حـوزه علمیـه قـم، متولی و متصدی این امور هستند. در عرصه رسانه ای هم چند تلویزیون فعال و خوب مربوط به اهل تشیع فعالیت می کنند.

به طور کلی فضای عمومی کشور نسبت به گذشته تغییر محسوسی یافته، به طوری که این امر در برخی امور جلوه محسوسی دارد؛ مثلاً در مراسم عزاداری خاندان اهل بیت(ع) و برپایی مراسم عاشورا و تاسوعا، شاهد حضـور گستـرده بـرادران اهـل سنت در کنار شیعیان هستیم.همانطور که اشاره کردید، توافقات نانوشته ای برای حضور شیعیان صورت گرفت. آیا با توجه به حضور پررنگ شیعیان در دوران جهاد در مقابله با ارتش سرخ و حتی طالبان، امروزه شیعیان در امور نظامی و ارتش نیز حضور جدی دارند؟

واقعیت آن است که منع رسمی برای حضور شیعیان نه در ارتش و نه در نهادهای دیگر حکومتی نبوده و نیست، بلکه با توجه به سابقه گذشته و تعصبات شدید قومی و قـبیله ای، هنوز زمان زیادی برای رسیدن به شرایط ایده آل نیاز است. در گذشته نیز محروم کردن شیعیان از حضور در مراکز حکومتی، قانون مند نبود، بلکه رویه رایج سیاستمداران و دولتمردان این بود که به راحتی می توانستند مجموعه شیعیان را به حاشیه برانند. اما خوشبختانه امروزه حکومت نه تصمیم و نه توان به حاشیه راندن شیعیان را ندارد و ان شاءالله به مرور زمان، با بیشتر نمایان شدن نقش مثبت و توان سازنده شیعیان در عرصه های مختلف و کنار گـذاشته شدن تعصبات قومی، شـاهـد حضور چشم گیر شیعیان خواهیم بود.

امروزه ما شاهد حضور تعداد قابل توجهی از جوانان شیعه در ارتش یا اردوی ملی و در پلیس ملــی و نـهــادهـای امـنـیـتـی افغـانستـان هستیـم. به هر حــال، افـغــانـستـان جـزو کشورهای با فرهنگ سنتی و قومی محسوب می شود و ایـن بـدان مـعناست که تا وقـتـی ایـن فرهنگ حاکم است، همچنان باید بخشی از نابسامانی های ناشی از تعصبات را شاهد باشیم. البته این تعصب الزاماً مربوط به تعصب مذهبی نیست، بلکه می تواند ناشی از تعصب درون مذهبی، مثل تعصب قبیله ای و خاندانی باشد. طبیعی است که در این حالت، استخدام و حتی جایگاه افراد در ادارات بیشتر بر اساس روابط شخصی و قبیله ای صورت می گیرد، نه بر مبنای شایستگی و توان. این مشکل و مانع یک مانع عمومی است که برای همه اقوام و پیروان مذاهب مختلف ایجاد می شود و نه تنها برای شیعیان. این متفاوت است با موانع دوران گذشته که تعصب مذهبی، نقش اصلی را در محرومیت شیعیان داشت.

حضور شیعیان در انتخابات اخیر مجلس افغانستان را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا انتخاب نمایندگان شیعه به لحاظ کمی و کیفی تغییری نسبت به گذشته داشته است؟

با توجه به اینکه شیعیان غالباً در مناطق مرکزی، کابل و بعضی شهرهای بزرگ ساکن هستند که این مناطق از وضع امنیتی نسبتاً خوبی در مقایسه با مناطق ناامن برخوردار است، لذا مشارکت خوب و فعال در انتخابات اخیر داشتند. در دوره های قبل یعنی دوران شاهی، طی دهه چهل و پنجاه هجری شمسی، شیعیان حداکثر ۱۵ تا ۲۰ نماینده در مجلس داشتند، در حالی که در دوران جدید و پس از حکومت سیاه طالبان، در اولین انتخابات ۳۷ نماینده شیعه برگزیده شدند.

در این انتخابات، انتخاب نمایندگان شیعه، هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی، رشد محسوسی داشته است. به طوری که در این دوره، ۵۳ نماینده از شیعیان انتخاب شده اند که طبعاً رشد کمی خوبی است. در کابل ۱۲ نفر نماینده شیعه انتخاب شدند. که ۴ نفر نسبت به دوره قبل بیشتر است. از نظر کیفیت هم طبعاً هرچه زمان می گذرد، مردم با آگاهی بیشتری انتخاب می کنند و هرچه آگاهی مردم در گزینش بیشتر باشد، به صورت طبیعی ما از نمایندگان باکیفیت تر برخوردار خواهیم شد. البته باید توجه داشته باشیم که هنوز افغانستان درگیر جنگ و ناامنی و تعصبات است که نباید در این شرایط انتظار یک انتخابات ایده آل را داشته باشیم، ولی در مجموع شرایط بهتر از گذشته است.

این بافت قبیله ای و تعصباتی که اشاره کردید، چگونه در انتخابات مؤثر بوده است؟

متأسفانه فرهنگ سیاسی قبیله ای در کشوری مثل افغانستان، دارای ریشه های عمیق است و ساختار قومی جامعه افغانستان، یکی از فاکتورهای کاملاً مؤثر در تـعـامـلات سـیـاسـی و رفـتارهای سیاسی شهروندان محسوب می شود. از این رو، در اکثر عرصه ها مسئله قومیت و زبان و گاهاً مسئله مذهب، یکی از فاکتورهای تأثیرگذار است که در جهت گیری افراد تأثیر می گذارد. چیزی که اهمیت دارد، این است که حکومت افغانستان و روشـنـفکران و عالمان دینی، برای رسیدن به یک حکومت مؤثر و کارآمد و حرکت به سوی توسعه و ترقی، نیازمند عبور از فرهنگ قبیله ای است. واقعیت آن است تا مادامی که این فرهنگ حاکم باشد، نه افغانستان به توسعه و رشد واقعی خواهد رسید و نه شیعه و نه هیچ یک از اقوام دیگر می توانند بر اساس توانمندی های خود، حـضـور مناسب در عرصه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی داشته باشند. اساساً فرهنگ قبیله ای ضد توسعه و ترقی است؛ چرا که مبنای فرهنگ قبیله ای قضاوت و جهت گیری بر مبنای عضویت در یک قوم و قبیله یا خارج بودن از مدار قوم و قبیله است و این با اصل شایسته سالاری و عدالت ناسازگار است و طبیعی است که قـضـاوت و یـا جهت گیری بر مبنای مسائل قبیله ای همچنان که از نظر سیاسی غیرعقلانی است، غیردینی هم است، زیرا ما بر اساس ارزش های دینی باور داریم که نه خون و نژاد، بلکه تعهد و تقوا و پاکی و همچنین توانمندی کاری افراد باید مبنای گزینش آنها و حمایت از آنها باشد.آیا رفتار قبیله ای در تمام عرصه ها همانند تحصیل و ازدواج نیز تأثیرگذار است؟

بـه نکته جالبی اشاره کردید. هنگامی که تعصبات قبیله ای در عرصه های روابط شخصی و خصوصی افراد تـأثـیـرگـذار بـاشد، نشان دهنده آن است که تمایزات قبیله ای درون لایه های بسیار زیرین جامعه رسوخ و نفوذ دارد. اما در حال حاضر این تعصبات در این عرصه چندان پررنگ نبوده و تفاوت های قومی و قبیله ای در عـرصـه هـایـی مـثـل مـعاشرت های اجتماعی، بحث ازدواج های بین قومی و تعاملات کمتر مشاهده می شود. مـتأسفانه طی سال های اخیر و به خصوص در دوران حکومت مجاهدین، هنگامی که منازعات سیاسی بین احزاب جهادی شکل گرفت، تفاوت قوم و زبان به عنوان یک ابزار سیاسی جلوه کرد و لذا بیش از توده های مردم، این سیاستمداران بوده اند که در تشدید تعصبات قومی نقش داشته اند. به نظر می رسد این موضوع در سطح عموم مردم، چندان پررنگ نیست. درست است که در گـذشـتـه تـعـامل بسیار گسترده ای بین قومیت های مختلف در خیلی از عرصه ها نبوده، اما امروزه در اثر گسترش ارتباطات، بخش عمده ای از این نگاه های منفی از بین رفته است. وقتی که قومیت، زبان و مذهب بـه عـنـوان ابزاری سیاسی در اختیار سیاستمداران و رقابت های سیاسی قرار می گیرد، متأسفانه این تفاوت ها به تعصبات تبدیل و پررنگ می شود.

نقش علما و زعمای دینی و تأثیر آنها در حضور شیعیان در عـرصه های سیاسی و اجتماعی و به خصوص در انتخابات اخیر، چگونه بوده است؟

طبعاً در کشور دینی و اسلامی مثل افغانستان، همانند هر جامعه دینی دیگر، علمای مذهبی پیش گام و نقش بسیار و تأثیرگذار در زندگی اجتماعی و سیاسی مردم دارند. نکته ای که نباید فراموش کنیم این است که به هر مـیـزانـی کـه افـراد یا یک طیفی و یا یک صنفی در عرصه های سیاسی اجتماعی حضور جدی و مؤثر داشته باشد، به همان میزان با نقد و انتقادات هم مواجه خواهد بود. در دوران جهاد مقدس مردم افغانستان در برابر ارتـش سـرخ، پـیشگام اصلی جهاد و مبارزه، علما و روحانیت بودند و امروزه هم در اکثر احزاب سیاسی و هـمـچـنـیـن در تـحـولات سـیـاسی، نقش عالمان و شخصیت های دینی برجسته است. به نظر می رسد مـهم تـریـن مشکل فعلی روحانیت شیعه افغانستان، فقدان یک تشکیلات منسجم و مورد قبول همه علما و قـاطـبـه روحانیت است. اگرچه در حال حاضر، یک مجموعه به نام »شورای علمای اهل تشیع« به ریاست آیت الله محمد آصف محسنی وجود دارد، اما تعدادی از گـروه های سیاسی و احزاب شیعی در این تشکیلات حضور یا عضویت ندارند و جدای از این تشکیلات به فـعـالیت می پردازند و بر اساس همان روش و منش خودشان فعالیت می کنند که این مانع از انسجام لازم در روحانیت شیعی افغانستان شده است.

در انتخابات اخیر شورای علمای اهل تشیع، لیست واحدی را ارایه نکرد، بلکه به اعلام معیارهای خود برای انتخاب نمایندگان پرداخت که با توجه به اینکه این شورا یک تشکل سیاسی و حزبی نیست، انتظار نیز همین بود که مصداقی عمل نکند و به ارائه معیار بپردازد و جایگاه و شأن آنان نیز ایجاب می کند که از ورود به رقابت های حزبی و جناحی پرهیز نماید. البته این شورا در روزهای آخر رقابت های انتخاباتی، از تعدادی از کاندیداها به عنوان یک لیست حمایت کرد که بعضاً موفقیت را هم به دنبال داشت.

آیا طی سال های اخیر هم گرایی شیعیان در مسائل سیاسی و اجتماعی بیشتر شده است؟ اتفاق نظر آنان نسبت به مسائل کلان جامعه افغانستان چگونه است؟

وحدت و هم گرایی نسبت به مسائل اساسی جامعه افغانستان، در میان همگان اعم از شیعه و سنی افزایش یافته است. در انتخابات اخیر، به جز طالبان و ملاها و مولوی های آنان، غالب علمای اهل تشیع و اهل تسنن بر برگزاری انتخابات و حضور مردم تأکید کردند. طی سال های اخیر، در زمینه هم گرایی و هم سویی علمای شیعی افغانستان، دو حرکت مثبت رخ داده که امید است نتایج آن در آینده به ثمر بنشیند. یکی همین تشکیل شورای علمای اهل تشیع که علی رغم فراگیر نبودن آن، به طور نسبی حرکت مثبتی بوده و تا حدی هم گرایی و تـفـاهم و همدلی را در برخی از مسائل، به خصوص مسائل مذهبی به وجود آورده است. اما برای هم گرایی بـیشتر و اتخاذ مواضع واحد در برخی موارد، به ویژه مسائل سیاسی لازم است تلاش جدی تری صورت گیرد. در واقع جز مسائل سیاسی کلانی که مربوط به مجموعه» مردم اهل تشیع می شود، در بسیاری از موارد سیاسی دیگر هماهنگی لازم وجود ندارد و همان طور که عرض کردم، بسیاری از شخصیت ها و احزاب سیاسی صرفاً بر اسـاس همان برنامه های حزبی خود تصمیم گیری و عمل می نمایند.

اقـدام مـثـبت دیگر که می تواند به انسجام بیشتر علمای شیعی بیانجامد، این بود که شورای علمای اهل تشیع افغانستان یک شورایی را به نام »شورای اخوت اسلامی« ایجاد کرد که متشکل از عالمان دینی شیعه و سنی است و طبعاً این شورا در برنامه ریزی های خود، به دلیل آنکه رویکرد آن ارزش های دینی و اسلامی است، می تواند نقش مؤثری در هم گرایی در سطح کل علمای مذهبی، اعم از شیعه و سنی ایفا کند. تاکنون اقدامات ارزشـمندی از سوی شورای اخوت به صورت فعالیت مشترک علمای شیعه و سنی انجام شده است؛ مانند همایش »گرامیداشت سالروز ولادت امام صادق(ع)« و »ولادت امام ابوحنیفه« که رهبر مذهب حنفی است. همچنین برگزاری مشترک مراسم تاسوعا و عاشورا که در افغانستان بی سابقه بوده است. این اقدام بسیار ارزشمند است؛ زیرا هنگامی که یک عالم دینی اهل سنت در کنار یک عالم دینی شیعه از امام حسین(ع) و عاشورای او تجلیل می کند، عاشورا به محور وحدت و همدلی شیعه و سـنی تبدیل می شود و به تعبیر یکی از بزرگان سنی افـغـانـستان، عاشورا به حلقه وصل شیعه و سنی در افغانستان تبدیل شده، نه صرفاً به عنوان یک آموزه دینی مختص به یک مذهب خاص.

آیـا در مـجلـس افـغـانـسـتان، نمایندگان شیعه، فراکسیونی با این عنوان ایجاد کرده اند؟

خیر. اولاً تصمیم گیری ها در مجلس افغانستان بر محور مسائل مذهبی و قومی نیست، بلکه بیشتر بر اساس برنامه های حزبی است و بنابراین چون تعدادی از نمایندگان شیعه، عضو و یا منتسب به حزب خاصی هستند، ملزم هستند طبق برنامه حزب خود عمل کنند و حتی با وجود اینکه تعداد زیادی از آنان عضو هیچ حزبی هم نیستند، به دلایل سیاسی برنامه های خودشان را عـمـل مـی کنند. لذا در مجلس فراکسیون علما و یا فراکسیون نمایندگان شیعه وجود ندارد.

البته باید عرض کنم که بنده با تشکیل این فراکسیون موافق نیستم. زیرا بخش عمده مسائل و چالش های سیاسی اجتماعی و فرهنگی و مذهبی که در سطح کلان جامعه افغانستان مطرح است، باید با نگاه فرامذهبی مورد بررسی قرار گیرد و عمده چالش ها، مربوط به تمام اقوام و مذهب است و تعلق به یک گروه و مذهب ندارد. به عنوان مثال، اگر قرار باشد در قانون گذاری، نگاه سکولاریستی جایگزین نگاه دینی شود، یا تلاش شود برای اینکه یک قانونی که مخالف با ارزش های دینی است به تصویب برسد، در چنین مسائلی همه نمایندگان متدین اعم از شیعه و سنی، دغدغه و نگاه مشترک و طبعاً وظیفه مشترک دارند. لذا فکر می کنم چنانچه به جای ایـجـاد فـراکـسیون مذهبی. در مجلس، تلاش شود فراکسیون هایی بر مبنای فکر و فرهنگ دینی ایجاد شود هم نتیجه بهتر حاصل می شود و هم گامی در جهت تحکیم وحدت و اخوت اسلامی است. گذشته از اینکه به صورت طبیعی، اگر حرکت ما به سوی تحکیم اخوت اسـلامـی و تـقـریـب مـذهـبی باشد و به جای ایجاد فراکسیون های سیاسی و پارلمانی بر مبنای مذهب، بتوانیم فراکسیون های فکری و با رویکرد دینی ایجاد کنیم که متشکل از علمای شیعه و سنی باشد با موفقیت بیشتر همراه خواهد ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.