پاورپوینت کامل فصل چهارم; چرا مصرف گرا شدیم؟! (بررسی علل مصرف گرایی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فصل چهارم; چرا مصرف گرا شدیم؟! (بررسی علل مصرف گرایی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فصل چهارم; چرا مصرف گرا شدیم؟! (بررسی علل مصرف گرایی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فصل چهارم; چرا مصرف گرا شدیم؟! (بررسی علل مصرف گرایی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۶۳

۱. تهاجم نظام اقتصاد سرمایه داری

الف) نظام سرمایه داری و پدیده مصرف گرایی

نظام سرمایه داری غرب که مجموعه ای از اصول فکری، مبانی نظری، گرایش های علمی و مناسبات اجتماعی است، در بعد اقتصادی، از تئوری تمرکز و حاکمیت سرمایه پیروی می کند و در بعد فرهنگ نیز با منزوی ساختن ایمان به خدا و محصور کردن دین داری در حیطه قلب و رابطه فردی با خدا و محدود ساختن آن به چند ساعت در طول هفته، به طور عملی، حاکمیت روابط مادی را تأیید می کند.

سالیان طولانی از تهاجم همه جانبه نظام سرمایه داری و نفوذ آن بر کشورهای در حال توسعه از جمله ایران اسلامی می گذرد، ولی فراگیرشدن این نظام سبب آسیب های اجتماعی و پدید آمدن مشکلاتی شده است که از جمله مهم ترین آن، پدیده مصرف گرایی است.

در نظام اقتصادی غرب، برای انسان دوران جدید یا مدرنیته، فقط لذت بردن از زندگی، خوش گذرانی، تأمین خواسته ها و رضایت فردی اصالت دارد. از این دیدگاه، برای انسان، مصرف گرایی و بهره برداری هر چه بیشتر از کالاها و خدمات، رضایتمندی بیشتری در پی می آورد.

ب) مصرف گرایی، مهم ترین هدف نظام سرمایه داری

در نظام اقتصادی سرمایه داری، هدف، جست وجوی سود بیشتر، کام یابی افزون تر و دست یابی به بالاترین درجه از رفاه و در یک کلام، رشد اقتصادی است.

نظام سرمایه داری بر اساس باور انسان به عنوان محور همه امور و اعتقاد به آزادی انسان با تأکید بر اصالت فرد، عدالت اقتصادی را در بالاترین درجه، آزادی اقتصادی، کسب درآمد و انباشت ثروت و مصرف می داند.

در این نظام، حفظ منافع سرمایه داران، در پرتو ایجاد بازارهای جدید مصرف است و دخالت دولت برای آماده کردن زمینه مصرف بالاتر و انباشت سرمایه صورت می گیرد.

از دیدگاه این مکتب، افراد توان مند نسبت به افراد ناتوان مسئولیتی ندارند و کسی مسئول رساندن دیگری به رفاه نیست.

ج) غرب و رواج مصرف گرایی در ملت های زیرسلطه

استعمار غرب همواره می کوشد برای دست یابی به مقاصد خود که همان اسارت و بردگی کشورهای ضعیف به ویژه مسلمان است، الگوهای مصرفی به آنان عرضه کند تا به جای استفاده درست و عاقلانه از سرمایه زندگی خود، به مصرف گرایی رو بیاورند و الگویی برگزینند که جز فرسایش ثروت و امکانات فردی و اجتماعی شان و نیز وابستگی به استعمار غرب، رهاورد دیگری برایشان ندارد.

د) راه های فرهنگی نفوذ فرهنگ مصرف گرایی در کشورهای جهان سوم

ـ ایجاد و گسترش احساس نیاز و ضرورت به مصرف کالاهای تجملی و کم فایده؛

ـ گسترش روحیه اشراف منشی و تجمل گرایی؛

ـ انحراف ذهن ها از توجه به ارزش های زندگی؛

ـ اعلام پایان دوران قناعت و زهدپیشگی و فرارسیدن دوران رقابت در مصرف و داشتن زندگی مرفه؛

ـ القای این ذهنیت که اگر شخصی نتواند در این رقابت بزرگ برنده باشد، یا نتواند پابه پای دیگران حرکت کند، از قافله زندگی عقب مانده است و باید به فکر جبران باشد؛

ـ گسترش مدگرایی؛

ـ گسترش تنوع طلبی بی پایان در هدف؛

ـ بزرگ و موفق جلوه دادن اشراف و دنیامداران.

هـ) الگوی عرضه شده غرب برای مصرف

الگویی که غرب در زمینه مصرف، به ملت های زیرسلطه و نیز مردم خود عرضه می کند، بر سه پایه استوار است:

ـ سود و بهره وری هر چه بیشتر؛

ـ رقابت در مصرف؛

ـ تجمل گرایی و تشریفات.

محتوای این الگو در همه جا یکسان است، ولی نتیجه ای که استعمار از عرضه و رواج آن در میان ملت خود می گیرد، با آنچه از گسترش آن میان ملت های غارت شده، به دست می آورد، متفاوت است.

نتیجه اجرای این طرح در کشورهای غارت شده: به یغما بردن همه امکانات و منابع مادی و معنوی آنها، بدون اینکه آنان کوچک ترین مقاومت و حرکت اعتراض آمیزی به این امر داشته یا حتی به این خیانت و چپاول ذخایر، توجه و آگاهی داشته باشند.

بهره استعمار از اجرای این طرح در میان مردم کشور خود: راضی شدن آنان به تجاوز به ملت های دیگر و همراه کردن آنان با خود، بدین گونه که به آنان تفهیم می کند سود ما در گرو این دخالت ها و غارت هاست و اگر بخواهیم تنها به آنچه خود داریم، قناعت کنیم، باید دست از این زندگی مرفه برداریم و از قله حاکمیت بر سرنوشت جهان به زیر آییم.

و) از بزرگان بشنویم

سید جمال الدین اسدآبادی، مصلح و بیدارگر بزرگ مشرق زمین می گوید:

مردم مشرق، در املاک و معادن و آبادی های خود مانند آدم سفیه مبذّر تصرف کردند و همه را هدر دادند تا کار به آنجا رسید که غرب آقا بالاسر آنان شد و غرب هیچ گاه مصلحت خود نمی داند که روش و فرهنگ مشرق، اصلاح شود و این سفاهت کاری پایان پذیرد، بلکه غرب، آرزویش این است که شرق در همین گمراهی و اسراف کاری غرق باشد تا بتواند قرن ها او را در همین محجوریت و ممنوعیت از تصرف در اموال خود نگاه دارد و خود، مالک سرنوشت شرقیان باشد.۱

ز) اندر حکایت مصرف گرایی

ندانم کجا دیده ام در کتاب که در اوایل سده سیزدهم قمری، تجار مغرب زمین که از برکت اختراع ماشین بخار، مردمشان را از نیاز به تولیدات انبوه سیر یافتند، راه مشرق زمین در پیش گرفتند. همچنان که به خاور گیتی نزدیک می شدند، به سرزمینی رسیدند که مردمش را آریایی و کشورش را ایران می گفتند. این سرزمین، شاهان لایق و نالایق بسیاری به خود دیده بود و از قضا در آن زمان، شاهی داشت که هیچیش به شاهی نمی ماند و تاج شاهی بر سرش بسیار گشاد بود. این شاه که او را شاه قجر می گفتند، در شهری به نام طهران که در پای کوه دماوند واقع بود، بساط سلطنت و سایه دولتش را گسترده بود. طهران که توصیف آن خالی از لطف نیست، حصار و برج و بارویی داشت با چندین دروازه و از مخاطره تجاوز به آن، خندق عمیقی در کنارش حفر کرده بودند که شب هنگام، با برداشتن پل های تردد و بستن دروازه های شهر، عبور و مرور را ناممکن می نمود. در وسط شهر، جایگاهی بود برای بساط تاج و تخت به نام ارگ سلطنتی که خود، شهر کوچکی بود با آداب سلطانی. ارگ سلطان جایگاهی بود برای اهل حرم، مشیران، شاهزادگان و خویشان شاه که هر یک خود را خسرویی می پنداشتند که صلاح مملکت در گرو آمریت آنهاست. نزدیک ترین مکان به ارگ، بازار بود که مرکز تجارت و اسکان مشاهیر و متنفذان شهر بود. بازار، نبض حیات اقتصادی کشور و جایی برای برپا کردن کاروان سراها، مساجد و تکیه های مذهبی بود. خانه ها و کوچه هایی باریک به مرکزیت بازار، تا نزدیک دروازه های شهر منشعب شده بود و معیار تعلق هر کس به یکی از اقشار جامعه، دوری و نزدیکی خانه اش به بازار بود.

آن تجار اجنبی که ذکرشان رفت، با آن همه برج و حصار شهر وارد ارگ سلطان شدند و به محض ورود، با سیلی از خدم و حشمی روبه رو شدند که هر یک می خواست استقبالی گرم تر نثارشان کند. آنها را به اندرونی ترین جایگاه ارگ که حرم سرای شاه بود و پایگاه زنان او آوردند. این زنان در طول زندگی شاه، به دلخواهش یا پیشنهاد خویشانش، به عقد او درآمده بودند و از کل جمعیت شهر چیزی کم نداشتند. آنان هر روز در پی کشف پدیده ای نو و سرگرمی تازه ای بودند تا با آن، روز خود را به شب برسانند. از قضا سرگرمی آن روز، تازه تر و جذاب تر از همیشه بود.

سرانجام، انبان هایی که محتویاتش حاصل چرخ دنده های صنعت نوظهور غرب بود، در برابر دیدگان اهالی قصر گشوده شد. شه بانوان حرم با لباس های فاخر زری دوزی شده و با شگفتی بسیار، هر یک از اجناس را دست به دست می کردند و با اغراق هر چه تمام تر، در توصیفش می کوشیدند. بیگانگان که باور نمی کردند، زنان شاه با آن همه شوکت ملوکانه، آفتاب خانه همسایه را گرم تر بپندارند، از این فرصت استثنایی بهره ها گرفتند و سودها جستند و هر کالایی را به بهایی گزاف و بسیار بیشتر از ارزشش به آنان فروختند. ساعتی نکشید که بساط تجار از کالا تهی شد و خزانه مملکت از پول. به این ترتیب، فتنه ای که تا آن روز خفته بود، بیدار شد. تجار بیگانه، در همان چند ساعتی که در قصر بودند، با ویژگی های اخلاقی قصرنشینان آشنا شدند و به رقابتی که در میان افراد آن حاکم بود، پی بردند. از همان زمان، غربیان با سیاست خود که انحطاط بازار تولید داخلی بود، وارد میدان عمل شدند. از آن پس، تاجران غربی، نخست تعداد محدودی از تولیدات کشور خود را به عنوان سوغات به درباریان و مسئولان کشوری هدیه می کردند. میل داشتن این کالاها، حس رقابت را میان زنان و فرزندان آنها برمی انگیخت. از این رو، پس از چند روز که تجار دوباره به ارگ می رفتند، در گرماگرم حسادت ها و اشتیاق به خرید کالاهای جدید، کار فروش آسان تر می شد و چون گران تر خریدن، امتیازی بود که منزلت بیشتری داشت، رونق کاسبی نیز افزون می شد. به این ترتیب، فرنگی مآبی و فخر به داشتن وسایل و لوازم غربی، به آرامی جای خود را در زندگی روزمره درباریان باز کرد. با حشر و نشر بزرگان و سرشناسان بازار شهر با ارگ، این عادت به بازار تهران رسید؛ زیرا مسندنشینان قدرت، الگوی رفتاری جامعه بودند و پیروی از آنان، مردم را به این باور می رساند که چیزی از آنان کمتر ندارند. به این ترتیب، ساکنان بازار، آرام آرام از پیله سنتی خود بیرون آمدند و از آنجا که مرزی میان بازار و دیگر مناطق شهر نبود، رفتار مصرفی به همه مناطق شهر نفوذ کرد و رفت و آمد کاروان ها، به گسترش مصرف گرایی در سراسر کشور کمک بسیاری کرد. روحیه مصرفی چنان به فرهنگ ایرانیان نفوذ کرد که مصرف گرایی، انگیزه هر کار و فعالیتی شد. در عرصه فخر و رشک، کالای پرزرق و برق فرنگی، از تولیدات داخلی گوی سبقت را می ربود. این روحیه، پس از مدتی، زمینه های سستی و ضعف تولیدات داخلی را فراهم کرد و زمینه توسعه آن را از بین برد و بازاریان را از فروش صنایع دستی و سنتی و کالاهای داخلی، به دلالی کالاهای غربی کشاند.

ح) اصلاح الگوی مصرف؛ یعنی اسراف نکنید؟!

هنگامی که این جمله به گوشتان خورد، نخستین چیزی که به ذهنتان رسید، چه بود؟ اینکه آدم مصرف گرایی هستید، اسراف می کنید یا اینکه باید در رفع نیازهایتان سخت گیری بیشتری می کردید که نکردید؟!

هم زمان با انقلاب صنعتی در اروپا، پادشاهان قاجار در ایران حکومت می کردند. آنها افرادی بی سواد و ناشایست بودند که سرمایه های مملکت را به راحتی در اختیار اروپاییان قرار می دادند و به پی آمد کارهایشان نمی اندیشیدند. ارتباط مرور تاریخ عصر قجر با موضوع مورد بحث ما این است که در آن زمان فرهنگ قناعت با روحیه ایرانیان عجین شده بود و مردم در پی تجملات نبودند و با کمترین امکانات نیازشان را رفع می کردند. با شکل گیری انقلاب صنعتی در اروپا، تولیدات آنها به صورت تصاعدی بالا رفت و برای فروش این محصولات، به بازار عرضه نیازمند بودند. از این رو، به فکر فروش کالاهای خود در کشورهای مستعمره از جمله ایران افتادند، ولی این هراس نیز وجود داشت که اجناس آنان در بازار کشورهای مستعمره مصرف کننده نداشته باشد. بنابراین، با تغییر فرهنگ، خواسته ها و ارزش های ما، فرهنگ مصرف گرایی را جای گزین قناعت کردند. از دیرباز، قناعت جزو فرهنگ اجداد ما بوده، ولی امروزه ما به مصرف گرایی روی آورده ایم، چرا و در این مصرف گرایی از چه کسی تقلید می کنیم؟! برخی معتقدند ما در این مصرف گرایی از غربی ها و اروپایی ها الگوبرداری می کنیم، ولی در حقیقت، این گونه نیست. شاید بتوانیم بگوییم آنها این الگو را به ما تزریق کرده اند. از این رو، باید الگوی مصرف خود را اصلاح و با آموزه های اسلامی هماهنگ سازیم، نه با شیوه کشورهای غربی.

ط) غرب و مصرف کننده

تاکنون با خود اندیشیده ای چرا غربی ها دوست دارند تو را در لذت های مادی غرق کنند و اندیشه و هوش تو را از بین ببرند؟!

حالا به آنها چه که از کجا سر در می آوری؟ در چه گرداب و منجلابی گیر می کنی؟ چه بلایی بر سرت می آید و چه مصرف می کنی؟ از نظر آنها هر چه جدیدتر، شیک تر و به روزتر، بهتر!

زمینه اش را برایت فراهم و تبلیغات را چاشنی اش می کنند تا بیشتر و بیشتر مصرف کنی.. .. حالا به چه بیماری مبتلا شوی، به آنها مربوط نیست.. ..

قصد آنها تهی کردن توست و بس!

خودت کلاهت را قاضی کن و بدون هیچ قصد و غرضی تحلیل کن!

۲. تبلیغات

الف) من مصرف می کنم، پس هستم.

رسانه های غربی، بیش از هر چیز مبلّغ یک ایدئولوژی؛ یعنی ایدئولوژی مصرف هستند. نتیجه این ایدئولوژی، تنبلی، سستی و مسخ اجتماعی است.

اقتصاد جدید؛ یعنی تولیدات و تبلیغات جدید. این تولیدات و تبلیغات جدید، به ظاهر، شادی و سرخوشی تازه ای برای مصرف کننده به ارمغان آورده اند، ولی در حقیقت، ذهن و وجود مصرف کننده را تسخیر کرده اند.

در تبلیغات رسانه ای، جهان مصرف، به عنوان جهانی آرمانی معرفی می شود که همه جا و همیشه حضور دارد و جایگاه طبیعی زندگی اجتماعی و ابزار اساسی برای شکوفایی شخصیتی به شمار می رود. در این ایدئولوژی، وجود داشتن، مصرف کردن است.

ب) لطفاً مصرف کنید!

در سپتامبر سال ۱۹۹۹، گروه تجاری کامیف، شعارهایی تبلیغاتی را در فرانسه منتشر کرد که عبارت بود از: «می خواهم بخرم؛ چون هستم»؛ «می خواهم بخرم؛ چون زندگی می کنم» و «می خواهم بخرم؛ چون فکر می کنم.» در این جمله ها به روشنی، مصرف به عنوان ابزاری هویتی، بر مصرف کننده تحمیل می شود. به این شعار ساده که در ژوئن سال ۱۹۹۹ در یک فروشگاه بزرگ نصب شده بود، توجه کنید: «خوشبختی صورت حسابی است که در آن، خوش حالی های کوچک به ثبت رسیده است.» این خوشحالی های کوچک، همان خریدهای کوچک است؛ یعنی خوشبختی را در صورت حساب می توان یافت. پس بخرید، تا خوشبخت باشید!

ایدئولوژی مصرف به ما می گوید آنچه را دیگر دوست نداریم، کنار بگذاریم و به سراغ کالای جدیدی برویم و در هر حال، مصرف را فراموش نکنیم. رسانه ها و تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم نیز به ما می آموزند جهان تغییر نمی کند، بلکه مصرف می شود. پس پیش از توجه به تغییرات این جهان، باید مصرف کرد.۲

ج) هزینه تبلیغات در امریک۳

امریکا با ۶ درصد جمعیت کل جهان، ۷۵ درصد تبلیغات جهان را بر عهده دارد. تولیدکنندگان این کشور، سالانه بیش از ۴۵ میلیارد دلار مصرف تبلیغات می کنند و بیش از ۶۰ میلیارد دلار، به معرفی کالا از طریق کوپن تخفیف، نمونه های رایگان، تخفیف پس از فروش و موارد مشابه اختصاص می دهند. این مبلغ تبلیغاتی، معادل ۲۰۰ دلار برای هر امریکایی است. رقمی که بیش از درآمد یک شهروند معمولی جهان سومی است. افزون بر این، دولت امریکا هر ساله بیش از ۴۰۰ میلیون دلار برای استخدام ۸ هزار کارمند می پردازد تا تبلیغاتی به سود ایالات متحده تهیه کنند. نتیجه کار هر سال، بیش از ۹۰ فیلم، ۱۲ مجله به ۲۲ زبان و ۸۰۰ ساعت برنامه های صدای امریکا به ۳۷ زبان است که همگی به شرح خوبی های زندگی به شیوه امریکایی می پردازند.

د) کیفیت، فدای کمیت؛ ترفندی برای مصرف گرایی

در آشفته بازار رقابت برای جلب مشتری، شرکت های بزرگ تجاری به هر حیله و ترفندی پناه می برند. یکی از این ترفندها آن است که کیفیت کالاهای مصرفی، فدای کمیت شده است. از یک سو، بسیاری از کالاهای وارداتی که بیشتر، تولید کشورهای چین و کره هستند، با نازل ترین کیفیت وارد کشور می شوند و از دیگر سو، تبلیغات کاذب، مردم را در انتخاب کالای موردپسندشان سردرگم می کند.

یک فروشنده گوشی های تلفن همراه، به آشفته بازار گوشی های ساخت چین و کره این گونه اشاره کرده است: «تبلیغات این شرکت ها بسیار گسترده است، ولی در مقایسه با حجم تبلیغات، این کالاها کیفیت لازم را ندارند».

در بازار اسباب بازی نیز وضعیت چنین است. بیشتر اسباب بازی ها، از کشور چین و از راه های قانونی و غیرقانونی، از مرزهای مشترک کشور با امارات و عربستان، به بازارهای مصرف داخلی وارد می شود. بیشتر این اسباب بازی ها به نام شرکت های معتبر تولیدکننده خارجی در اختیار مصرف کنندگان قرار می گیرد.

افزون بر مواد سمّی یا خطرناکی که در ساخت این اسباب بازی ها به کار رفته است، مهم ترین مشکل، کیفیت نامرغوب این اسباب بازی هاست که گاه به اسباب بازی یک بار مصرف تبدیل می شود. بیشتر اسباب بازی های وارد شده به ایران، اسباب بازی درجه سه چینی است و زوایای تیز و برنده و قطعه های بی کیفیت و شکننده در این کالاها بسیار دیده می شود. عمر بسیار کوتاه و خرابی سریع این گونه اسباب بازی ها نیز به همین دلیل است.

۳. نقش رسانه ملی در مصرف گرایی

الف) رسانه و مصرف گرایی۴

شاید بتوان گفت ترویج مصرف گرایی، از آشکارترین نمونه های منفی رسانه است که با آموزه های دینی در تعارض است. حجم گسترده تبلیغات بازرگانی درباره کالاهای گوناگون به ویژه کالاهای غیرضروری و گاه کالاها و خدمات پرهزینه و لوکس و جلوه دادن آنها به عنوان کالاهای بسیار مهم، ضروری، زیبا و مفید برای زندگی و ایجاد تمایل شدید در مخاطبان برای تهیه آن، از راه نمایش تیرزهای بسیار جذاب، از مصداق های ترویج مستقیم مصرف گرایی است.

افزون بر آگهی های بازرگانی مستقیم، نمایش ویلاها و آپارتمان های بسیار شیک، همراه با دکورها و مبلمان ها و لوازم خیره کننده در فیلم ها و سریال ها، از امور منفی و مخربی است که تا مدت ها پس از پیروزی انقلاب، در برنامه های تلویزیونی به نقش های منفی متعلق بود، ولی به تدریج، این مسئله نقش های خاکستری و سفید را نیز دربرگرفت و گسترش یافت.

به طبع، تکرار این صحنه ها توقع مردم را از زندگی مادی بالا می برد و نیازهای غیرحقیقی و احساس فقر را به طور کاذب در آنان ایجاد می کند به ویژه آنکه گاه این تجملات و برخورداری ها برای صاحبان مشاغل عادی به نمایش درمی آید.

به باور رسانه ملی، تبلیغ؛ یعنی رقابت بیشتر و رقابت بیشتر؛ یعنی بهبود کیفیت. به عقیده مسئولان رسانه ملی، تبلیغ برای شناساندن کالاها لازم است و شناخت مردم از کالاها موجب افزایش انگیزه آنان و کار و تلاش بیشتر برای دست یابی به این محصولات می شود. در نتیجه این تلاش، سطح تولیدات جامعه، ارتقا، قیمت ها، کاهش و رفاه عمومی، افزایش می یابد.

آنچه در این میان مهم است، تعارض کلی این رویکرد (ترویج حرص و مصرف گرایی) با بیشتر آموزه های دینی در این باره است. از یک سو، اولیا و شخصیت های دینی در جامعه و حتی خود رسانه، در برنامه های معارفی خود، قناعت در مصرف، انفاق و ساده زیستی را (البته همراه با کار و تلاش) برای مردم تبلیغ می کنند و از دیگر سو، با پخش چنین برنامه هایی، مردم به حرص، دنیاطلبی و مصرف گرایی دعوت می شوند.

در چنین شرایطی، حتی اگر برخی به ساده زیستی، قناعت و انفاق تمایل بیشتری داشته باشند، با فشار روحی و اجتماعی روبه رو خواهند بود.

ب) تبلیغات بازرگانی

در نظام سرمایه داری، اقتصاد، محور فعالیت های اجتماعی را تشکیل می دهد. مصرف گرایی، برای تداوم و تحرک و تمرکز مداوم سرمایه، نیازی بنیادی است و تبلیغات رسانه ای برای تشویق اقشار گوناگون جامعه به مصرف کالا و محصولات متنوع، حتی اگر در حقیقت مورد نیاز آنان نباشد، به مثابه امری حیاتی به شمار می رود و با قوت اعمال می شود.

تبلیغات رسانه ای به ویژه تبلیغات رادیویی و تلویزیونی، در نظام سرمایه داری، انگیزه افراد را هدف قرار داده است. در پی انتقال این پیام، خوشبختی و رفاه حقیقی آنها تنها با خرید و استفاده از کالاهای تبلیغ شده تعریف و تضمین می شود. بنابراین، فعالیت های تبلیغاتی، بر محور «تحریک و تحریض روانی» جامعه سامان یافته است و اطلاعات عرضه شده در پیام ها، نقش حاشیه ای خواهد داشت و عملیات روحی و روانی، با هدف تسخیر نظام امیال مخاطبان سامان می گیرد.۵

صدا و سیمای جمهوری اسلامی، در سال های نخست انقلاب، به برکت بازگشت عمومی جامعه به معنویات، از پی آمدهای این معضل مصون ماند، ولی در سال های اخیر، قرار گرفتن در تنگناهای مالی، سازمان را برای تأمین بخشی از بودجه خود به استفاده از درآمد آگهی های بازرگانی و تبلیغاتی مجاز کرد. این رسانه، نخست به کندی و با تردید و سپس با سرعت و شدت، در چارچوب الگوهای غربی تبلیغات تلویزیونی گام برداشت، به گونه ای که بیشتر آگهی ها به مسائل اقتصادی و پیشنهاد به مصرف کالا منحصر می شود. همچنین به جای معرفی و بیان اطلاعات درباره ویژگی ها و برتری های کالاهای تبلیغ شده، عملیات روانی برای تشویق مخاطبان به خرید کالاها در دستور کار قرار گرفته است.۶

ج) پی آمدهای تبلیغات مصرفی

( در گذشته، قناعت و صرفه جویی، ارزشی فرهنگی به شمار می آمد و الگوهای مصرف، به تناسب شأن و منزلت و سطح درآمد افراد تنظیم می شد. روحیه تنوع طلبی و عوض کردن کالاهای نه چندان فرسوده با مدل های جدید نیز در میان مردم رواج نداشت و خودکفایی و وابستگی نداشتن به بیگانگان، آرمانی مشترک شناخته می شد. همچنین زندگی زوج های جوان بسیار ساده بود و غذاهای ساده و سنتی، در سبد مصرفی عموم مردم قرار داشت.

در سال های اخیر به دلایل گوناگون از جمله تبلیغات رسانه، فرهنگ مصرف تغییر کرده و تنوع طلبی، تجمل گرایی و استفاده از بهترین و برترین کالاها، مورد توجه و خواست عموم مردم قرار گرفته است.۷

هدف آگهی های بازرگانی، افزایش کمّی و کیفی مصرف بوده است. در حقیقت، رسانه با این حجم و گستردگی تبلیغات، فراخوان عمومی مصرف را صادر کرد و الگوها و رفتارهایی را که از قدیم نهادینه شده بودند، در هم شکست.

تغییر و تحول عظیم مصرفی، از سه جنبه زمینه ساز فقر است:

ـ از یک سو، موج فزاینده ای از مصرف گرایی به راه انداخته است که با توان تولیدی کشور سازگاری ندارد و منابع و امکانات موجود، به اندازه ای نیست که به همه نیازها و خواسته های ایجاد شده پاسخ دهد. از این رو، سبب افزایش واردات، گرانی و کمبود برخی کالاها و مواد اولیه می شود و به محروم ماندن برخی اقشار جامعه کمک می کند.

ـ از دیگر سو، با تغییر مفهوم نیازهای ضروری زندگی و تصرف در معنای فقر، احساس فقر کاذب و ناداری را گسترش و به همه اقشار، انتقال می دهد. این رویه، بر دامنه فقر نسبی در کشور می افزاید، به این معنا که خانواده هایی که تا چند سال پیش با وجود برخوردار نبودن از برخی کالاها و لوازم، احساس محرومیت نمی کردند و زندگی خوشی داشتند، امروزه با وجود استفاده از این کالاها و بالاتر رفتن سطح رفاه و بهره مندی شان، احساس فقر و ناداری می کنند و از زندگی لذت نمی برند.

افزون بر این، تبلیغات رسانه و در پی آن مصرف گرایی، به تنش های روحی و روانی میان اعضای خانواده دامن زده و ثبات و آرامش آنها را از بین برده است.

خانم خانه داری که تا دیروز به همان لوازم محدودی که همسرش برای او تهیه کرده، شاد و راضی بود، امروز لوازم خانگی پیشرفته و گران قیمتی را می خواهد که رسانه به او معرفی کرده و کودکی که هر روز با خوردن لقمه نانی ره سپار

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.