پاورپوینت کامل فصل سوم; بر لبه پرتگاه مصرف گرایی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فصل سوم; بر لبه پرتگاه مصرف گرایی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فصل سوم; بر لبه پرتگاه مصرف گرایی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فصل سوم; بر لبه پرتگاه مصرف گرایی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۳
روند مصرف گرایی در ایران
تبلیغات کالاهای مصرفی در سال های اخیر، دامنه بسیار گسترده ای را به خود اختصاص داده که گستردگی آن از اتوبوس های عمومی، پل های عابر پیاده و زیرگذرها نیز فراتر رفته است. به هر جا می نگری، تبلیغات در در و دیوارهای شهر به چشم می خورد. اگر در گذشته، ظاهر و ترکیب شهر موجب آرامش می شد، ولی امروزه تبلیغات در و دیوار شهر را فراگرفته و زیبایی خیابان ها و خانه ها پشت پرده پلاکاردهای تبلیغاتی محو شده است.
این تبلیغات رنگارنگ، هر یک با شیوه ای جدید، انسان را به دنیایی از مصرف زدگی و تجمل گرایی دعوت می کنند. حتی برخی از شرکتهای تولیدی، گوی سبقت را از رقبای خود ربوده اند و با اعلام اینکه «با خرید یک کالا، مصرف کالاهای دیگر رایگان خواهد بود»، هیاهو و جنجال به راه انداخته اند و هر روز به شگردهای تازه ای برای جلب مشتری پناه می برند. تبلیغات تلویزیونی و رادیویی، مطبوعات، نقاشی بر روی دیوارها، پلاکارد در اندازه های گوناگون، بروشور و مانند آن، از جمله ابزار تبلیغی هستند. در اینجا چند پرسش اساسی مطرح است:
ـ چرا تبلیغات موجود، به نوعی مردم را به سمت دنیای مصرف زدگی تشویق و هدایت می کند؟
ـ چرا تبلیغات از ما می خواهد فلان کالای وارداتی یا تولید داخلی را مصرف کنیم؟
ـ چرا جامعه به مصرف گرایی گرایش دارد؟
ـ چرا مصرف گرایی برای برخی افراد، نوعی افتخار به شمار می رود؟
ـ خط پایان مسابقه مصرف گرایی کجاست؟
ـ آیا ما رفاه را با مصرف گرایی اشتباه گرفته ایم؟
ـ آیا ما فقط برای مصرف کردن به دنیا آمده ایم؟
ـ آیا هر چه بیشتر می خریم و مصرف می کنیم، حس رضایتمندی ما ارضا می شود یا بیشتر احساس نیاز می کنیم؟
ـ چه عواملی ما را به سمت مصرف گرایی میکشاند؟
ـ برای در امان ماندن از آفت مصرف گرایی چه باید کرد؟
۲. نگاهی به مصرف گرایی در ایران
الف) ماراتن خرید (گزارشی از مصرف گرایی در جامعه و خانواده ایرانی)
در جامعه امروز ما، گسترش مصرف گرایی، زمینه ساز آسیب های اجتماعی دیگری از جمله شکاف طبقاتی، تجمل گرایی، ایجاد چشم و هم چشمی در میان خانواده ها، گسترش روحیه مادی گرایی و افت توان مالی خانواده ها بر اثر خرید لوازم غیرضروری می شود.
همچنین افرادی که توان مالی لازم را برای تهیه کالاهای لوکس ندارند، گاه ممکن است برای تهیه این کالاها به دزدی یا کارهای نادرست روی بیاورند که هر روز نمونه ای از این کارها را در صفحه حوادث روزنامهها می توان دید. همچنین این انگیزه، خود، مقدّمه بزه های اجتماعی دیگر از جمله دزدی مسلحانه است که به گسترش ناامنی در جامعه می انجامد.
در سال های اخیر، با پیشرفت فنآوری و ساخت لوازم رفاهی پیشرفته، خرید کالاهای لوکس و غیرضروری، به هدف و آرزوهای زندگی افراد بسیاری به ویژه قشر جوان تبدیل شده است. همین آرزوها و فقر مالی، گاه سبب از هم پاشیدگی کانون خانواده می شود. با بالارفتن معیارهای زندگی و افزایش رقابت های کاذب و چشم وهم چشمی، افراد، بی توجه به قدرت خرید و نداشتن توان مالی، برای برطرف کردن نیازهای ابتدایی زندگی روزانه، به زندگی قسطی روی می آورند. الگوی مصرف نادرست در جامعه که بیشتر در زندگی های شهری رایج است، در این امر تأثیر بهسزایی دارد. خانواده هایی که از نظر مادی، مرفه تر هستند، بیشترین خریداران انواع کالاهای لوکس را تشکیل می دهند. بدین ترتیب، افرادی که ثروت چندانی ندارند، به چشم و هم چشمی از آنها، به خریدهای اسراف گونه روی می آورند.
از آنجا که امروزه بیشتر خانواده ها درآمدی محدود دارند، برگزیدن الگوی مصرف نادرست، سرپرست خانواده را به رنج می افکند که این امر می تواند مشکلات اجتماعی و خانوادگی بسیاری در پی داشته باشد. در این میان، نقش رسانه ها به ویژه تلویزیون و سینما را نیز نباید نادیده گرفت. پخش فیلم ها وسریال هایی که بازیگران آنها انواع لباس های گران قیمت را به تن دارند و صاحب خانه های بزرگ و ماشین های مدل بالا هستند، حسرت بیننده ای را برمی انگیزد که چنین امکاناتی ندارد و گاه او را به کارهایی مانند قرض کردن پول، گرفتن انواع وام های بانکی و حتی دزدی وامی دارد.
افزون بر این، ولخرجی های متظاهرانه سبب تضعیف روابط اجتماعی می شود و در نتیجه، مردم به داشتن زندگی مرفه خانواده های ثروتمندی که در تلویزیون می بینند، تمایل پیدا می کنند. بسیاری از خانواده ها نیز عادت دارند کالاهای تازه به بازار آمده را جایگزین وسایل قدیمی کنند و این در حالی است که این وسایل هنوز نو و قابل استفاده یا حتی دست نخورده هستند.
مسئله ای که امروز در جامعه ما بسیار به چشم می خورد، ماراتن عجیبی است که برای خرید کالاهای گوناگون در میان مردم ایجاد شده است؛ کالاهایی که اگر با دقت درباره آنها بیندیشیم، به سادگی درمی یابیم نبودشان تأثیر چندانی بر زندگی نمی گذارد. جالب آن است که از برخی از کالاها پس از خرید، حتی یک بار نیز به صورت جدی و مفید استفاده نمی شود. این کالاها عبارتند از: کفش، لباس، لوازم خانگی و گوشی تلفن همراه که بیشتر مردم در سال های اخیر، همواره درصدد تعویض و نو کردن و در پی یافتن آخرین مدل آن هستند.
همه اینها در شرایطی اتفاق می افتد که بر اساس آخرین آمار رسمی، میزان تورم در کشور ۲۰ درصد ارزیابی شده است و بسیاری از اقشار جامعه با توجه به گرانی های موجود، توان خرید نیازهای روزانه خود را نیز ندارند.
پی آمد این چشم و هم چشمی ها، کاهش توان مالی مردم و نداشتن هرگونه پس انداز برای مخارج ضروری و پیش بینی نشده در زندگی است. این مسئله نه تنها به افراد آسیب می رساند، بلکه جامعه نیز از پی آمدهای منفی آن در امان نخواهد ماند.
اگر اسراف را از مصرف فعلی جامعه حذف کنیم، بدون کاهش سطح رفاه حقیقی مردم، به همان میزان بر اوقات فراغتشان افزوده خواهد شد و برای دیدار یکدیگر وقت بیشتری خواهند داشت. برای نمونه، اگر ۳۰ درصد از اسراف و خرید کالاهای غیرضروری خودداری شود، با حفظ همان رفاه پیشین، افراد خانواده ۳۰ درصد کمتر کار خواهند کرد که این امر از نظر روحی و فکری در جامعه بسیار اهمیت دارد.
بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران امور اجتماعی بر این باورند که تأثیر محیط اجتماعی و نقش جامعه، در تکوین شخصیت و هویت یابی هر فرد و تشویق وی به صرفه جویی و استفاده درست از آنچه در اختیار دارد، بسیار مهم و مؤثر است.
گذشته از عوامل کلان و ساختاری، برخی ریشه های مصرف زدگی و تجمل پرستی، در طیف خاصی از خانواده های شهری و روستایی نهفته است که کارشناسان مربوط باید آن را آسیب شناسی کنند. آنچه می توان به عنوان راهکاری کاربردی برای پیشگیری از گسترش پدیده مصرف زدگی مطرح کرد، آموزش قشر جوان در این زمینه است. ترویج فرهنگ ساده زیستی و قانع بودن به داشته ها به ویژه در میان قشر جوان و پرهیز از فخرفروشی به دیگران، گام اول مبارزه با مصرف گرایی است.۱
ب) زندگی قسطی
چک بی محل
اگر یک روز به بند مالی زندان شهرتان سری بزنید، جوانان بسیاری را می بینید که به دلیل طبع بلندپروازشان، بی حساب و کتاب چک کشیده اند، غافل از اینکه کاغذهای چک نمی توانند پر پرواز خوبی برای آنها باشند. این روزها می توانیم هر چه را دوست داریم، به راحتی بخریم؛ حتی اگر خرید آن چیز در توان مالی ما نباشد. کافی است از سر خیابان یک روزنامه بخریم و صفحه آگهی هایش را بگشاییم، آنگاه دنیای قسط به روی ما باز می شود؛ کامپیوتر، موتورسیکلت، گیتار، لوازم خانه و حتی جراحی بینی و لب و چشم قسطی. امروزه همه چیز را می توان قسطی خرید؛ با پیش پرداخت و بدون پیش پرداخت، می توان با دسته چک خود یا فرد مورد اعتمادمان به بازار برویم و هر چه خواستیم، بخریم؛ فقط باید چند امضا پای چک ها بزنیم تا وارد دنیای متمدن و مرفه امروز شویم.۲
فرش قسطی
پشت ویترین مغازه که لامپ های رنگارنگ بسیاری آن را روشن کرده اند، میخ کوب شده ایم. به سمت در ورودی شیشه ای مغازه می رویم. نزدیک که می شویم، درهای شیشه ای مجهز به چشم الکترونیکی باز می شوند و داخل فروشگاه می رویم. طراحی زیبا و باسلیقه مغازه چشممان را گرفته است و محو تماشا شده ایم. فروشنده که این را فهمیده، می گوید جنس های آن طرف مغازه را هم که آخرین مدل روز است، ببینیم. می گوییم: فقط می خواستیم نگاهی به فرش ها بیندازیم. با خوش رویی می گوید: اشکال ندارد، هر کدام را می خواهید، می توانید ببینید. تشریف بیاورید این طرف! فرش های ۱۲ متری، ۹ متری و ۶ متری از سقف آویزان شده اند. هر کدام را کنار می زند، از انتخاب فرش قبلی پشیمان می شویم. فروشنده هر فرش را که نشان می دهد، قیمت و مشخصات آن را هم می گوید؛ مانند نوار کاست. دست می گذارم روی یکی از فرش ها و پرزهای لطیف آن را لمس می کنم. زمینه کرمی دارد و پر است از گل های ریز و رنگارنگ. به قیمتش نگاه می کنم. فروشنده می گوید: ۱۰۰ درصد اکریلیک است. قیافه ناامید ما را که می بیند، می افزاید: البته شما هر کدام از فرش ها را که پسندیدید، می توانید قسطی بردارید؛ یک سوم قیمت آن را نقد می دهید و بقیه را در شش چک شش ماهه. اگر چک کارمندی باشد، بهتر است، البته چک بازاری معتبر هم قبول می کنیم. می پرسم: هر نوع فرش با هر قیمتی بخواهیم، قسطی می دهید؟ می خندد و می گوید: بله. بیشتر مشتری های ما زوج های جوان هستند که بیشترشان خیلی هم مشکل پسندند و البته پول هم ندارند که یک جا خرید کنند. بنابراین، خودشان به خرید قسطی تمایل دارند. ما هم هر چه بخواهند، قسطی و با یک سود مشخص در اختیارشان می گذاریم.
قرار می شود فکرهایمان را بکنیم و برای خرید بیاییم. فروشنده کارت فروشگاه را به ما می دهد و با کلی عزت و احترام از مغازه بیرون می آییم و فروشنده تا دم در بدرقه مان می کند. در راه حساب می کنیم با چند سال قسط فرش دلخواهمان را می توانیم بخریم.
همه چیز قسطی!
ج) عروسی بالا شهر، پایین شهر!
یک) قیمت لباس عروس
در یکی از خیابان های بالای شهر، به یکی از مزون های عروس سری می زنیم. پایه قیمت اجاره لباس عروس در این فروشگاه، ۵۰۰ هزار تومان و سقف آن یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است. البته قیمت، به جنس پارچه، مدل، دوخت، طراحی لباس و تزیین آن بستگی دارد. این در حالی است که قیمت اجاره لباس عروس در مناطق مرکزی و جنوب شهر بسیار متفاوت است. در این مناطق می توان لباس و تاج عروس را با ۱۵۰ تا ۳۵۰ هزار تومان اجاره کرد. هزینه خرید نیز بسیار ارزان تر از مزون های شمال شهر است. از مشکلات مربوط به تهیه لباس عروس که بگذریم، برگزاری جشن در سالن یا تالارهای پذیرایی از دیگر دغدغه های عروس و داماد و خانواده هاست.
دو) عروسی های مجلل
گروهی از خانواده ها می کوشند مراسم عروسی فرزندانشان، خوب و در عین حال کم هزینه باشد. با این حال، چشموهم چشمی کار دست عده ای می دهد. مسئول یکی از شرکت های برگزارکننده جشن عروسی به ما می گوید: ورودی باغ یا تالار مناسب برای برگزاری جشن عروسی در اطراف تهران، کرج یا لواسانات و شمیران، برای حداقل ۳۰۰ میهمان، یک میلیون و۴۰۰ هزار تومان است و از آنان با انواع غذاهای ایرانی و فرنگی پذیرایی می شود که قیمت این غذا از ۱۲ تا ۳۲ هزار تومان است. قیمت اجاره اتاق عقد تزیین شده برای هفت ساعت نیز یک میلیون تومان و سفره عقد در یازده نوع مختلف، از یک تا پنج میلیون تومان متغیر است. اجاره انواع خودروی عروس برای ۱۵ ساعت نیز از ۵۰۰ هزار تومان تا دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان متغیر است. فیلم برداری و عکاسی از مراسم با چهار فیلم بردار حرفه ای، با تخفیف ویژه به عروس و داماد، حدود ۵ میلیون تومان است!
سه) در هتل ها چه خبر است؟
مسئول تشریفات یکی از هتل های معروف تهران، درباره هزینه های برگزاری جشن عروسی می گوید: چهار نوع فهرست غذا داریم که از ۱۵ تا ۴۳ هزار تومان است. البته ورودی نمی گیریم، ولی ۱۷ درصد سرویس و عوارض هتل محاسبه می شود. یکی از فهرست های غذا شامل زرشک پلو با مرغ، شیرین پلو و باقالی پلو با گوشت، رولت فرانسوی، جوجه کباب، یک نوع خورش و انواع سالاد و دسر است. اتاق سفره عقد، یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان و خودروی عروس نیز یک میلیون تومان هزینه دارد. البته خودروهای قدیمی نیز در رنگ ها و طرح های متنوع وجود دارند که اجاره آنها متفاوت است. کالسکه تزیین شده برای عروس و داماد هم موجود است!
چهار) چرا عروسی ساده و کم خرج، نه؟!
هزینه برگزاری برخی جشن های عروسی در تالارها و هتل های مجلل، به بیش از ۳۰ میلیون تومان می رسد، در حالی که این مراسم در مرکز و جنوب شهر با هزینه ای حدود ۳ تا ۴ میلیون تومان برگزار میشود. در این میان، برخی خانواده ها برای جلوگیری از اسراف و تجمل گرایی، عروسی فرزندان خود را بسیار ساده و در خانه برگزار می کنند. آنان با شوق و ذوق خاصی میز و صندلی ها را در حیاط خانه می چینند و همه جا را با چراغ های رنگارنگ می آرایند و از مهمانان با شیرینی، میوه و غذاهای متنوع خانگی پذیرایی می کنند.
آقای مرادآبادی، مسئول یکی از تالارهای عروسی در شمال غرب تهران، درباره تجمل گرایی و هزینه های بالای اینگونه جشن ها می گوید: «بسیاری از پدران ومادران، در کمال سادگی به عقد هم درآمده اند. مادربزرگ ها بر سر آنها نقل و سکه پاشیده اند و پدربزرگ ها نیز برایشان دعا خوانده و با سلام و صلوات آنها را راهی خانه بخت کرده اند، ولی امروزه وضعیت خیلی تغییر کرده و سادگی جای خود را به تجملگرایی داده است. امروزه شاهد برگزاری جشن های عروسی آنچنانی در باغ ها و هتل ها هستیم و با کمی دقت درمی یابیم بیشتر افراد جامعه، فقط از روی چشموهم چشمی حاضر به صرف هزینه های چندمیلیونی هستند. از این رو، برخی مردان جوان به دلیل پرداخت چک های چندمیلیونی برای مخارج ازدواج، با مشکلات فراوان روبه رو می شوند. گاه نیز داماد پیش از نخستین سالگرد ازدواجش، به دلیل صدور چک های بی محل، بازداشت و زندانی می شود».
مسئول یکی از دفاتر ثبت ازدواج شمال تهران نیز می گوید: «حدود ۷۰ درصد مراسم عقد و عروسی، به طور ساده برگزار می شود، حال آنکه معمولاً عروسی های آنچنانی و بسیار مجلل از سوی خانواده هایی برگزار می شود که ثروت های هنگفت دارند. درحالیکه همه می دانیم برگزاری جشن های پرهزینه، هزینه های بسیار گران قیمت، سفر ماه عسل به خارج و موارد مشابه، خوشبختی و بقای زندگی مشترک را تأمین نخواهد کرد. در این میان، عده ای از برگزارکنندگان جشن ها صاحبان باغ ها و تالارها نیز از افراط این گونه افراد ثروتمند سوء استفاده کرده و هزینه های خود را بدون ضابطه قانونی و بی رویه افزایش می دهند که این موضوع مشکلاتی را برای زوج های جوان و سایر صاحبان تالارها و سالن های پذیرایی به وجود می آورد».
وی در ادامه می گوید: «مسئولان شهرداری ها و سازمان ها، وزارت خانه ها، نهادها و ارگان ها می توانند به زوج های جوان در برگزاری ازدواج کمک کنند و تالارهای خود را با دریافت مبالغ معقول، برای یک روز در اختیار عروس و دامادها قرار دهند تا مراسمشان را در آنجا برگزار کنند و فرهنگ ساده زیستی در جامعه پایدار بماند.»
در حقیقت یکی از مهم ترین دلایل افزایش سن ازدواج در جامعه، به هزینه های سنگین وچشم و هم چشمی باز می گردد، حال آنکه دختران و پسران جوان زیادی هستند که می توانند زیر سقف همدلی زندگی های زیبا و پر امید را تشکیل دهند و بسیاری از مشکلات مربوطه نیز به حداقل ممکن برسد.۳
د) یک روز با یک مصرف کننده
احساس می کنید باید به حمام بروید. شیر آب را باز می کنید تا گرم شود، سپس دنبال کارهایتان می روید. یک ساعت بعد دوباره به حمام سر می زنید. آب گرم شده است، ولی حال دوش گرفتن ندارید. شیر آب را می بندید و ترجیح می دهید که بخوابید.
سوار اتومبیلتان می شوید تا با همسر و فرزندانتان به گردش بروید. ناگهان متوجه می شوید که باید بنزین بزنید. در صف طولانی جایگاه عرضه سوخت منتظر می مانید و باقیمانده بنزین داخل باک را هم می سوزانید. پس از سوخت گیری، الکی در خیابان ها بالا و پایین می روید از این سر خیابان به آن سر خیابان. از این میدان به آن میدان، ساندویچی می خورید، دوباره بنزین می زنید و به خانه برمی گردید. خسته نباشید!
قرار است برادر شما همراه فرزندان و عروس و دامادهایشان به خانه تان بیایند. شام بسیاری درست می کنید، ولی او فقط با همسرش می آید. همه غذاها را تا چند روز بعد در یخچال نگهداری می کنید و هر روز به خورد بچه ها و همسرتان می دهید. سرانجام روزی آنها هم خسته می شوند و یک روز که شما در خانه نیستید، غذاها را دور می ریزند و به شما می گویند آن را خورده اند و اینگونه از شر غذای مانده راحت می شوند.۴
به پسرتان اجازه می دهید تا از اتومبیلتان استفاده کند و با دوست هایش به گردش برود. یک روز، وقتی از محل کارتان به خانه برمی گردید، همسرتان می گوید که اتومبیلتان کاملاً له شده است. شما هم که این پول ها برایتان پول مهمی نیست، دستی روی سر فرزندتان می کشید و از او می خواهید سعی کند زودتر گواهی نامه بگیرد!
برای اینکه به فامیل و دوست و آشنا ثابت کنید میراث دار خسیسی نیستید، مهمان های مجلس ختم آن مرحوم را به یک رستوران گران می برید. گارسون ها برایشان دو قاشق برنج، چهار بند انگشت گوشت کبابی، مقداری جعفری، یک حلقه پیاز با ضخامت نیم سانتی متر، یک قاچ لیمو و یک عدد زیتون می آورند. چند دقیقه بعد مبلغی معادل قیمت یک سمند سورن با رنگ سفارشی را به صندوق دار رستوران پرداخت می کنید.
پول بسیاری به دستتان می رسد. تصمیم می گیرید آن را برای نامزدتان خرج کنید. دو ساعت در خیابان های شیک و مغازه هایی با اجناس گران قیمت، بالا و پایین می روید و می گردید تا عطر مورد علاقه او را پیدا کنید و بخرید. آخرش هم آن را گیر نمی آورید و تصمیم میگیرید یک انگشتر قشنگ برایش بخرید، ولی نظرتان عوض می شود و یک روز که اتومبیل او را قرض گرفته اید، آن را می برید و رویش یک سیستم صوتی درست و حسابی می بندید. وقتی همان شب به خانه نامزدتان می روید، او می گوید چون به پول نیاز داشته، اتومبیلش را یک ساعت پیش به پسرخاله اش فروخته است!
از وقتی مدل جدید موبایل مورد علاقه تان را پشت ویترین یک فروشگاه دیده اید، شب ها خوابتان نمی برد. چند روز بعد وقتی حقوق خود را گرفتید، می روید و آن گوشی را می خرید. شب وقتی به مهمانی می روید، عاشق گوشی یکی از بستگان می شوید. روز بعد آن گوشی را می خرید و گوشی قبلی تان را توی کشوی میزتان می گذارید!
پول بسیاری به دست می آورید. به همسرتان می گویید: این پول، مال هر دو نفر ماست، ولی تو می توانی تصمیم بگیری با آن در یک تور خارجی ثبت نام کنیم یا آن را برای تجهیز خانه خرج کنیم. همسرتان چند روز فکر می کند و سرانجام می گوید می خواهد مبلمان را عوض کند، از آن خسته شده است. روز بعد مبلمان جدید را به قیمت سه میلیون تومان می خرید، درحالیکه مبلی را که سال گذشته ۲ میلیون خریده بودید و هنوز نو و سالم است، ۳۰۰ هزار تومان می فروشید!
هـ) هرج و مرج در مصرف لوازم آرایشی
یک) نگاهی به آمار
گاه شنیدن برخی خبرها انسان را از اول بودن پشیمان می کند؛ مثل همین خبر که رشد مصرف مواد آرایشی در ایران بیش از دیگر کشورهاست. به گفته کارشناسان، مصرف مواد آرایشی در کشورهای پیشرفته به مراتب بیش از ایران است، ولی آهنگ رشد مصرف این مواد در ایران از بیشتر کشورها زیادتر بوده است.
آمار مصرف مواد آرایشی را می توان از شرکت های فعال در این زمینه به دست آورد. با این حال، بسیاری از این مواد به صورت غیرقانونی و قاچاق وارد کشور و عرضه می شود. از این رو، به دست آوردن آمار دقیق از مصرف این مواد در کشور مشکل است. گفتنی است معاون وزارت بهداشت، بالاتر رفتن سطح درآمد عمومی، کاهش سخت گیری ها و نیز مسائل فرهنگی حاکم بر جامعه را از دلایل افزایش مصرف مواد آرایشی در کشور بیان کرده است.
از این خبر به چند نتیجه میتوان گرفت:
۱.ایرانیها از مردم کشورهای دیگر زشتترند. ۲. ایرانیها میخواهند در همه عرصهها حضور پررنگ داشته باشند. ۳. ایرانیها میخواهند از بقیه خوشگلتر باشند.
دو) وضعیت بحرانی آرایش۵
گرایش روزافزون زنان و دختران به ویژه در سنین پایین، به استفاده بی رویه از لوازم آرایشی، به مرز بحران رسیده و نگرانی مسئولان فرهنگی جامعه را برانگیخته است. امروزه مصرف فزاینده لوازم آرایشی چنان سرسام آور است که مهار این بحران، دشوار به نظر می رسد.
یک ایرانی مقیم کپنهاگ که گاهی به تهران سفر می کند، با ابراز شگفتی از اشتیاق گسترده زنان و دختران ایرانی به استفاده از لوازم زیباکننده آرایشی می گوید: آرایش های غلیظ در کشورهای اروپایی، مخصوص زن هایی، با سنین بالاست که طراوت پوستشان را با گذشت سال ها از دست داده اند.۶
یکی از زنان خارجی نیز پس از بازگشت از ایران می گوید: در شگفتم چرا زنان و حتی دختران جوان و نوجوان ایرانی، آرایش هایی انجام می دهند که در هیچ جای غرب دیده نمی شود!۷
سه) آخرین ورثه دماغ
از جلوم رد شد و رفت به سمت دستشویی. آخه اونکه دماغش چیزیش نبود!
هر چی فکر کردم به هیچ نتیجه ای نرسیدم. واقعاً دماغش هیچ ایرادی نداشت. به قول بچه ها، خیلی خوش تراش و قشنگ بود.به صورتش هم خیلی می اومد. وقتی با بچه ها دور هم نشسته بودیم درباره دماغ اون صحبت می کردیم، هیچ کس دلیل منطقی برای این کارش پیدا نکرد؛ نه شکستگی داشت، نه زشت بود، نه بزرگ بود، نه بلند یا زیادی باریک؛ هیچی هیچی. تنها دلیلی که می تونست منطقی باشه، حرف لیلا بود. لیلا گفت: شاید با شوهرش دعوا کرده و اونو انداخته توی یه خرج بزرگ تا حساب کار دستش بیاد، ولی بعید بود اون آدم این کار باشه. لیلا یه حدس دیگه هم زد. گفت: شاید با یه نفر چشموهم چشمی کرده، ولی آخه با کی؟ فامیلش اهل این حرفا نبودن! وقتی از دستشویی اومد بیرون، دلمو زدم به دریا و جلو رفتم و پرسیدم: چرا دماغت رو عمل کردی؟ اونکه چیزیش نبود؟ خیلی خوشگل بود! آروم دو طرف بینی اش را با دستمال کاغذی خشک کرد و گفت: آره می دونم، ولی خسته شده بودم. هر کس منو می دید، می گفت: چقدر شبیه خدا بیامرز مادربزرگشه، مخصوصاً دماغش، عین اون کوچیکه، نه اینکه از مادربزرگم خوشم نیادا، نه، ولی خوب دلم نمی خواست هر کسی منو می بینه، یاد یه مرده بیفته. من هنوز ۲۲ سالمه، می خوام زندگی کنم.
دیگه هیچی از حرف هاش نفهمیدم. فقط یه دماغ می دیدم که از قبلش کوچک تر شده و سرش اومده بود بالا و یه چیزی حدود پول عمل قلب مادرم خرجش شده بود؛ پولی که به خاطر نداشتنش، عمل مادرم هر روز عقب می افتاد!
چهار) اشانتیون یا آموزش روش نگهداری از پوست
زن آنقدر کرم مرطوب کننده مصرف می کرد که این بار، وقتی به شوهرش گفت سر راهش یه کرم بخره، چشم های شوهرش چهار تا شد وگفت: چه خبره؟! تو این کرم ها رو چه کار می کنی، می خوری شون؟!
زن دو تا دستاش رو با عصبانیت آورد جلوی شوهرش و گفت:
ـ ببین دست و صورتم چه وضعیه! پوستم خشکه، چه کار کنم؟ دست می برم زیر آب و برمی گردونم، باید کرم بزنم. مرد گفت: خب دستکش دستت کن. و زن جواب داد: به صورتم هم دستکش بزنم؟!
و این بگو مگوها آنقدر ادامه پیدا کرد که آخرش زن مجبور شد بگه: خیلی خب! نخر، خودم می رم می خرم، ولی اگه چشمم به دوتا کرم و وسایل آرایش دیگه افتاد و خریدم، نگی چرا؟!
مرد آهسته آهی کشید و گفت: باشه خودم می خرم و از خونه بیرون رفت.
اسم کرمو خوب حفظ کرده بود. هر ماه مجبور بود دو سه تا از این کرم ها رو بخره. بعد از خرید کرم از فروشنده پرسید: پوست های خشک درمانی هم داره؟ فروشنده روش هایی یادش داد که اجازه نمی داد رطوبت اضافی پوست تبخیر بشه. با خوشحالی به سمت خونه آمد، به این امید که این آموزش به اقتصاد خونه کمک زیادی بکنه! در رو که باز کرد و اومد توی خونه، با دو جعبه دوازده تایی از همون کرمی که مشابهش رو توی دستش داشت، روبه رو شد. کنار اونها هم پر بود از انواع کرم های تیوپی و ژله ای و شیشه ای و انواع وسایل آرایش که هیچ وقت اسم آنها رو یاد نگرفته بود. زن گفت: وای! الهی بمیرم؛ رفتی خریدی؟!
مرد چیزی نگفت و فقط نگاه کرد. زن ادامه داد: فکر کردم یادت می ره. گفتم آخه تا کی تو رو اذیت کنم، بگم برو کرم بگیر! خودم رفتم و به اندازه یه سال کرم خریدم.
مرد به بقیه لوازم آرایشی که کنار جعبه کرم ها بود اشاره ای کرد و گفت: خوب، اون وقت اونا چیه؟!
زن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 