پاورپوینت کامل بخش اول: میلاد روشن گر هستی ۶۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بخش اول: میلاد روشن گر هستی ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بخش اول: میلاد روشن گر هستی ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بخش اول: میلاد روشن گر هستی ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

– گل نرگس (مشخصات حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف )

– حکایت نور

– میلاد نور (اشاره)

– حکایات کودکی

– ضرورت و دلایل توجه به معارف مهدوی و مهدی شناسی (محورها و منابع پیشنهادی)

– موعود آمد به دنیا (متن ادبی)

– میلاد خورشید دوازدهم (شعر)

گل نرگس (مشخصات حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف )

۱. نام

رسول خدا صلی الله علیه و آله دراین باره فرموده است: «نام او، نام من و کنیه او، کنیه من است».۱

۲. کنیه

کنیه مسلّم آن حضرت، «ابوالقاسم» است.

۳. القاب

القاب[۱] آن حضرت بسیار است، برخی از آنها عبارتند از: مهدی،[۲] منصور،[۳] قائم به امر الله،[۴] حجت الله،[۵] ولی الله،[۶] صاحب الامر،[۷] صاحب الزمان،[۸] المنتقم،[۹] بقیه الله،[۱۰] نورالله، وجه الله، عین الله، خلیفه الله، باب الله، میثاق الله، وعدالله، داعی الله، مضطرّ، مهتدی، تقی، نقی، رضی، زکی، صابر، شکور، قطب،[۱۱] غوث الفقراء،[۱۲] صاحب الرجعه،[۱۳] صاحب العصر،[۱۴] مؤمل،[۱۵] کاشف الکرب،[۱۶] خلف الصالح،[۱۷] بقیه الانبیاء،[۱۸] خاتم الائمه[۱۹]، خاتم الاوصیاء،[۲۰] یعسوب الدین،[۲۱] لسان الصدق،[۲۲] موعود،[۲۳] مُوْثُور،[۲۴] وارث،[۲۵] مأمول،[۲۶] منتظَر،[۲۷] بلد الامین.[۲۸]

۴. پدر و سلسله نسب

پدر او حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین شهید بن علی بن ابی طالب، امیرالمؤمنین(ع) است.

۵. مادر

مادرش نرجس (ملیکه)، دختر یوشعا، پسر قیصر روم از نوادگان شمعون یکی از حواریون مسیح(ع) است و به سوسن و صیقل نیز ملقب شده است.

۶. سال تولد

سال تولد آن حضرت، بنابر قول مشهور، سال ۲۵۵ هق. است.

۷. محل تولد

محل تولد حضرت، شهر سامرّا، در منزل پدری است که هم اکنون این خانه، صحن و حرم امامین عسکریین(ع) است.

۸. ساعت و روز تولد

ساعت تولد، سحرگاه شب جمعه نیمه شعبان است.

۹. چگونگی حمل و ولادت

حمل او تا هنگام ولادت مخفی ماند، مانند حمل موسی بن عمران(ع) که تا لحظه تولد، کسی از آن اطلاع نیافت.

آن حضرت پس از تولد تا سال ۲۶۰ هق که پنج سال از سن شریفش می گذشت، در کفالت پدر بزرگوارش بود که در این مدت نیز از همه مخفی می زیست، مگر برخی از خواص که از ولادتش اطلاع داشتند و در روزهای کودکی، ایشان را دیده بودند.

۱۰. آغاز امامت

ایشان پس از شهادت پدر بزرگوارش، در پنج سالگی عهده دار امامت شد. او کم سال ترین امامی بود که به امامت رسید.

۱۱. سن آن حضرت

در حال حاضر، سن مبارک ایشان، ۱۱۷۵ سال است و در زمان ظهور، فردی سی تا چهل ساله به نظر خواهد آمد؛ بدین معنا که در ظاهر، گذر زمان و مکان، در او اثری نخواهد داشت.

حکایت نور[۲۹]

سلام زیاد کرده ای، ولی هیچ جا مثل سرداب نیست. سرداب سامرا که می روی، انگار خانه امام زمانی. راحت می گویی: «اَلسَّلامُ عَلَیک حینَ تَقُوم… اَلسَّلامُ عَلَیک حینَ تَقْعُدُ… اَلسّلامُ عَلَیک حین تُصَلّی و تَقْنُتُ…. » انگار همان جا روبه رویت دارد نماز می خواند.

قدبلند، چهارشانه، دارای اندامی متناسب، چهره ای نورانی، زیبا و گندمگون، دندان هایی سفید، دارای خالی سیاه روی گونه راست، جوانی متین و باوقار؛ این گونه توصیفش کرده اند.

خلیفهالله است، مثل آدم(ع)؛ عمر طولانی دارد، مثل نوح(ع)؛ کفار به دستش هلاک می شوند، مثل هود(ع)؛ تولدش پنهان بود، مثل ابراهیم و موسی(ع)؛ بشارت آمدنش را داده اند، مثل اسماعیل(ع)؛ فرشتگان به یاری اش می آیند، مثل لوط(ع)؛ در عزای حسین گریان است، مثل یعقوب(ع)؛ زیباترین خلق است، مثل یوسف(ع)؛ حکومتش جهانی است، مثل سلیمان(ع)؛ صبر دارد، مثل ایوب(ع)؛ در گهواره سخن گفت، مثل عیسی(ع)؛ نام و کنیه اش، نام و کنیه محمد است و شبیه ترین خَلق در خُلق وخو به او.

دور امام صادق(ع) نشسته بودند و قرآن می خواندند. قاری خواند: «وَ الشّمْسِ وَ ضُحاها». گفت: «خورشید، محمد صلی الله علیه و آله است که دین را برای مردم روشن کرد».

خواند: «وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها».

گفت: «ماه، علی(ع) است بعد محمد صلی الله علیه و آله ».

خواند: «وَ النّهارِ إِذا جَلاّها»

گفت: «روز، امامی است از نسل فاطمه که تاریکی های ظلم را از بین می برد».

می ایستد و گریه می کند: «اَلسَّلامُ عَلَی الشَّیبِ الْخَضیب… اَلسَّلام عَلی الخَدِّ التَریب… فَلَانَدِّبَنَّک صَباحاً و مَساءً…»

صبح و شب می ایستد و گریه می کند برای جدش، حسین(ع).

میلاد نور

زیباترین طلوع[۳۰]

حکیمه، دخت گران قدر امام جواد(ع)، نقل می کند: یازدهمین امام نور، حضرت امام حسن عسکری(ع)، پیکی را به سوی من گسیل داشت و مرا به خانه خویش فراخواند.

هنگامی که وارد شدم، فرمود: «عمه جان! افطار امشب را نزد ما باش؛ چرا که امشب، شب مبارک پانزدهم شعبان است و در چنین شبی، خداوند، جهان را به نور وجود حجت خویش، نورباران خواهد ساخت».

پرسیدم: سرورم! مادر او کیست؟

فرمود: نرجس، بانوی بانوان.

گفتم: فدایت گردم! من در او هیچ نشان و اثری از آنچه نوید می دهید، نمی بینم.

فرمود: حقیقت همان است که گفتم؛ آماده باش!

پس از این گفت وگو، به خانه نرجس آمدم و با وی به گفت وگو نشستم و به او گفتم: دخترم! همین امشب، خداوند پسری گران مایه به تو ارزانی خواهد داشت؛ پسری که سرور دنیا و آخرت خواهد بود.

درست نیمه شب گذشته بود که برای نماز نافله شب به پا خاستم و به تعقیبات نماز نشستم و بار دیگر خوابیدم و بیدار شدم، اما دیدم او هنوز در خواب است.

پس از آن بود که او برای نماز نافله شب به پا خاست و نماز را در اوج ایمان و اخلاص به جا آورد و با شور و عشق وصف ناپذیری، به نیایش نشست تا آنکه لحظه وعده الهی فرارسید و آن کودک مبارک به دنیا آمد و شگفتا که دیدم، کودک دیده به جهان نگشوده، به همراه من به تلاوت قرآن پرداخت و سوره مبارکه «قدر» را با من تا آخرین واژه تلاوت کرد.

از شنیدن نوای دل انگیز قرآن او هراسان شدم که حضرت عسکری(ع) مرا ندا داد و فرمود: عمه جان! آیا از قدرت الهی شگفت زده شده ای! اوست که ما را در خردسالی به بیان دانش و حکمت توانا می سازد و به سخن می آورد و در بزرگ سالی ما را در روی زمین حجت خویش قرار می دهد؛ چه جای شگفتی است!

در آغوش پدر

حکیمه، عمه بزرگوار امام حسن عسکری(ع)، می فرماید: آن کودک گران مایه را برگرفتم و با شور و اشتیاق در دامان خود نشاندم، دیدم پاک و پاکیزه است. در این هنگام، حضرت عسکری(ع) مرا ندا داد: «عمه جان!

پسرم را بیاور!» آن وجود گرامی را به پیشگاه پدرش بردم. حضرت او را در آغوش گرفت و فرمود: «پسرم، سخن بگو!» آن نوزاد مبارک، نخست به یکتایی خدا و رسالت پیام آورش گواهی داد و پس از درود فرستادن بر پیامبر، نام امامان نور را یکی پس از دیگری برشمرد تا به نام پدر بزرگوارش رسید و آنگاه پس از پناه بردن به خدا از شر شیطان، این آیه را تلاوت کرد:

وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی اْلأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَوَ نُمَکنَ لَهُمْ فِی اْلأَرْضِ وَ نُرِی فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یحْذَرُونَ.[۳۱] (قصص: ۵ و ۶)

پس از تلاوت قرآن، حضرت عسکری(ع) او را به من داد و فرمود: «ای عمه جان! او را به مادرش بازگردان تا دیدگانش به دیدار او روشن گردد و اندوهگین نباشد و بداند که وعده خدا حق است!»[۳۲]

حکایات کودکی[۳۳]

تبش بالا بود. فکر نمی کردند تا صبح دوام بیاورد. قنداق را گذاشت گوشه اتاق، خودش هم نشست و شروع کرد به گریه کردن؛ کار دیگری از دستش برنمی آمد. کنیزش به التماس افتاد: بگذارید بروم خانه حسن بن علی [امام حسن عسکری(ع)]؛ کمکمان می کنند، مطمئنم.

رفت. در را حکیمه خاتون برایش باز کرد. قصه را که شنید، گفت: سرمه ای را که دیشب به چشم مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف کشیدم، بیاورید. آوردند. داد دست کنیز. برد کشید پای چشم نوزاد. صبح نشده، تبش قطع شد.

رفت پیش امام عسکری(ع)، پرسید: زمین که خالی از حجت نمی شود. حجت خدا بعد از شما کیست؟ امام رفت. وقتی برگشت، کودکی سه ساله روی شانه اش نشانده بود:

– «اگر پیش خدا و رسولش عزیز نبودی، پسرم را به تو نشان نمی دادم».

پرسید: نشانه ای هم دارد که دلم آرام بگیرد؟

کودک گفت: «من بقیهالله روی زمینم و انتقام گیرنده از دشمنان خدا. حالا که دیدی، دنبال نشانه نگرد».

امام نشسته بود روی سکوی جلو اتاقش. سمت راستش اتاقی بود که به جای در، پرده داشت. مرد جلو رفت، پرسید: صاحب الامر کیست؟

امام به پرده اشاره کرد: بزنش کنار!

پرده را کنار زد، کودکی حدوداً پنج ساله دوید بیرون، نشست روی زانوی امام. امام دست کشید روی سرش و گفت: «این صاحب الامر شماست».

بعد پیشانی اش را بوسید و گفت: «برو داخل.» رفت، مرد هنوز محو تماشا بود.

می خواست با امام عسکری(ع) مناظره کند؛ خیال می کرد کم می آورد پیش سؤال هایش! نشست روبه روی امام، کنار یک پرده. هنوز شروع نکرده بود که باد آمد، پرده کنار رفت. پسری پشت پرده بود. سؤال های نپرسیده مرد را یکی یکی گفت. دهان مرد باز مانده بود. کودک همه را جواب داد. پرده افتاد. با صدای امام به خود آمد: «چرا نشسته ای؟ مگر امامِ بعد از من جوابت را نداد!»

ضرورت و دلایل توجه به معارف مهدوی و مهدی شناسی (محورها و منابع پیشنهادی)

تهیه موضوع ها و محورهای برنامه سازی در حوزه مهدویت، برای برنامه سازان رسانه ملی بسیار حائز اهمیت است. ازاین رو، تلاش می شود در کنار مباحث مهم، به تناسب نیاز، پس از هر بحث و موضوعی، محورهای مربوط و سپس منابع مطالعاتی آن آورده شود:

۱. ضرورت طرح معارف مهدویت[۳۴]

الف) محورها

یک – ضرورت معرفت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف (اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و…)؛

دو – ضرورت ها و تهدیدهای بحث مهدویت؛

سه – آثار معارف مهدویت در زندگی فردی و اجتماعی؛

– رهیدن و رهانیدن از خرافات؛

– بهینه سازی و به روزرسانی بحث ولایت فقیه در عصر غیبت کبرا؛

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.