پاورپوینت کامل صلوات به بهانه سال پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم ۲۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل صلوات به بهانه سال پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صلوات به بهانه سال پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل صلوات به بهانه سال پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

۸

در ازدحام ملائک

سید حسین ذاکرزاده

حالا سه روز است که قدوم رسول خدا صلی الله علیه و آله ، میهمان خاک مهربان سرزمین «قُبا» است. از دوشنبه دوازدهم ربیع
الاول تا امروز که پنجشنبه باشد، اما دیگر دل در دل مردم یثرب نیست. در این چند روز، خدا می داند چقدر در
حوالی شهر، به انتظار رسیدن خورشید، با چشمان منتظر، امتداد جاده را مرور کرده اند! خدا می داند چند قاصد را
برای آوردن خبر حرکت بهار به آنجا فرستاده اند، اما او منتظر است؛ منتظر کسانی که اگر نباشند، دیگر قوتی در
زانوانش نمی ماند تا همین دو فرسخ را هم طی کند. هر عملی که از او سر می زند، دلیلی دارد و این انتظار هم
نشانه ای از یک پیام است. به حتم، کسی که پیامبر در انتظارش مردم را این گونه منتظر گذاشته، در این حرکت
ملکوتی، سهم بسزایی دارد، اما انگار غباری از دور می آید. یعنی چشم به راهی پیامبر به پایان رسیده است؟!

مسافران پیامبر، سفر سختی را طی کرده اند. بعد از اینکه پسر عمو، امانت های مردم مکه را ـ که با بدی ها و
تاریکی های خود، امینشان را مجبور به این هجرت ناخواسته کرده اند ـ به صاحبانشان پس داده است، همراه سه
فاطمه ـ نور دیدگان رسول صلی الله علیه و آله ، فاطمه زهرا، مادر مهربان علی، فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر زبیر ـ راهی
یثرب شده و در راه، با جاسوسان قریش روبه رو شده است، اما آنان که یارای رویارویی با او را نداشته اند،
میدان خالی کرده اند و برگشته اند. حالا او هم به «قبا» رسیده، اما آنقدر سختی کشیده و پیاده راه پیموده که
گام های خون آلودش، توان زیارت دوست را از او گرفته اند. پیامبر با نگاهش، در پی پسر عمو می گردد. پیامبر
حتی برای لحظه ای از مرام آسمانی خود فاصله نمی گیرد. او رسول رحمت است و برای دوستدارانش، از هر
کسی رحیم تر. حالا که تکه ای از خود را از خود دور می بیند، خود به استقبالش می شتابد و او را تنگ در آغوش
می گیرد و با قطره های اشک گرمش، مرهم زخم های پسر عمو می شود.

دیگر دارد سه سال انتظار به پایان می رسد. دیگر دارد رویای دیدار آفتاب نگاه پیامبر صلی الله علیه و آله ، جای خودش را به
واقعیتی شیرین می بخشد.

دیگر دارد حسرت شنیدن صدای گرم پیامبر صلی الله علیه و آله ، جایش را به غریو تکبیر و هلهله سرور مردم می دهد. دیگر
دارد آسمان، میهمان مهربانی دل این سرزمین می شود و شاید هنوز خیلی ها باورشان نمی شود که تا دقایقی
دیگر، میزبان چه کسی خواهند بود و اندکی هم روی از آفتاب دزدیده اند و در سایه کینه و نفرت، دندان به هم
ساییده اند، اما دیگر هیچ چیز نمی تواند جلوی روشنایی را بگیرد؛ هیچ چیز. از میان هلهله ها و غریو تکبیرها،
چیزهایی شنیده می شود. انگار اشعاری است که به مناسبت قدوم خورشید تازه از راه رسیده سروده شده است:
ماه از «ثنیه الوداع» طلوع کرد، تا روزی که روی زمین، یک نفر خدا را عبادت می کند، شکر این نعمت بر ما
واجب است. ای آن کسی که از طرف خدا برای هدایت ما مبعوث شده ای! فرمان تو بر همه ما لازم و مطاع
است.

رؤسای قبایل، زمام ناقه آفتاب را از دست هم می ربایند. اشتیاق میزبانی این خورشید، دل همه را گرم کرده
است، اما روشنگری باید از همان دقیقه های نخست آغاز شود. همه باید بدانند که برای پیامبر، فردی بر دیگری
برتری ندارد؛ جز به پاکدامنی و درستکاری. همه باید بفهمند عبد و صاحبش از نگاه بی نهایت او، رنگی یکسان
دارند و رعیت و ارباب در نزدش، اجری ثابت. پس برای میزبانی چنین آموزگاری، هر کجا که برای مدرسه
شدن، سینه گشاده تری داشته باشد، مناسب است، اما چه کسی شایستگی این میزبانی را دارد؟

به خواسته پیامبر، مردم از برابر ناقه کنار رفته اند؛ تا هر کجا حیوان زانو بر زمین نهاد، آن خاک بر این میزبانی به
خود ببالد و آن خوشبخت خاک، متعلق به دو کودک یتیم به نام های «سهل» و «سهیل» بود که تحت سرپرستی و
کفالت «اسعد بن زراره» به سر می بردند و زمینشان جایی بود برای خشک کردن خرما ـ و خرما و شتر یعنی
همه هستی عرب آن روز ـ آن گاه، خانه بی تکلف و صمیمی أسعد شد خانه امید مردم و در ازدحام ملائک گم
شد.

رسول مهر

مهدی خلیلیان

روزها، لحظه لحظه تیره تر و سایه ظلمت، دم به دم فراگیرتر.

گل های ایمان، در شوره زار دل های سرد، پژمرده و زرد و روزگار، آکنده از غربت و جهل و درد.

کاروان ـ کاروان، کفر و کدورت بود و دریا ـ دریا، شرک و شیطنت.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.