پاورپوینت کامل فتح قلعه خیبر به دست توانای حضرت علی(ع) ۳۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فتح قلعه خیبر به دست توانای حضرت علی(ع) ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فتح قلعه خیبر به دست توانای حضرت علی(ع) ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فتح قلعه خیبر به دست توانای حضرت علی(ع) ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

۸۵

شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۵ ۲۴ رجب ۱۴۲۷ ۲۰۰۶ .Aug.19

غرق شکوفه های سیب

عباس محمدی

آمده ای تا درهای دوزخ را برداری و دوزخیان را به میهمانی بهشت ببری.

اینجا ابتدای دوزخ است و این درهای بزرگ، حایل میان بهشت و دوزخ اند. این
درهای بسته را مگر دست های هدایت تو بگشاید.

از آستین های گرامی ات، بوی هدایت می آید. تنها دست های امامت تو می تواند
بسته ترین گره ها را بگشاید.

چه فرق می کند اگر این گره، به بزرگی درهای بسته خیبر باشد.

آسمان را پشت درهای بسته آورده ای تا تن این خاکیان را با بوی پرواز آشنا کنی.

هوای دم کرده قلعه را نفس های عشق آمیخته تو، معطر می کند.

درهای بسته قلعه را که می گشایی، نخل های خرما، سراپا غرق شکوفه های سیب می شوند.

قلعه، با اولین نفس های تو به بهشت آغشته می شود. تو اولین فرشته ای که برای
نجات، بر این قوم گمراه، عشق و مهربانی و همدلی را به ارمغان می آوری. تو اولین کسی
هستی که این قوم فراموش شده را از پشت درهای بسته دوزخ، به آغوش مهربان بهشت
اسلام دعوت می کنی؛ قومی که تو آمده ای تا سال های تنهایی شان را در آغوش مقدس
اسلام به دست فراموشی بسپاری.

درهای بسته را به رویشان می گشایی تا باران های رحمت، دوباره با کویر خشک
چشم هایشان آشتی کنند.

این همه چشم غبارگرفته را از پشت سایه های ناتمام دیوارهای قلعه، به آفتاب
دعوت می کنی و گرد فراموشی و خاموشی را از تن های همیشه خسته شان می تکانی و
غبار غفلت و جهل شان را در اشک های رحمتت غسل می دهی تا پرهای رخوت گرفته و
آسمان گم کرده، این همه پرنده را دوباره با پرواز آشتی دهی.

عطر نفس هایت، عطر پیغمبرانه سیب های سرخ هدایت بود که تا اعماق دیوارهای
قلعه نفوذ می کرد. صدایت، صدای زیبای داوود بود که قرآن نازل شده را از دهان
پیامبر صلی الله علیه و آله آموخته بود و به نغمه پرندگان آواز می کرد.

بر آستانه در می ایستی؛ بلندتر از خورشید، تا تاریک ترین مکان پستوهای گمراه خیبر
را به آفتاب معرفی می کنی.

قلعه به تو تعظیم می کند؛ چونان که درخت های تناور، به ابرهای پر از مهربانی و
باران. بلندتر از تمام کوه ها، آسمان را بر شانه های ستبرت نشانده ای و با هر قدم که
برمی داری، قلعه به آسمان نزدیک تر می شود. درها را برای همیشه می گشایی و هوای
خسته قلعه را با آسمان پیوند می زنی.

تو آمده ای تا رسالت پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله را در پلکان های این قلعه قدم بزنی و پیام پیامبر
گرامی صلی الله علیه و آله را با صدای دلنواز اذان، در گوش های غبارگرفته کافر قلعه طنین انداز کنی، تا
دیوارهای بلند قلعه پر از بوی بهشت شوند.

طلسم شکست

خدیجه پنجی

خیبر، دژی سر برافراشته تا آسمان ها، پرصلابت و باشکوه، ایستاده بر شانه های
زمین، خیانت و کینه توزی فرزندان سامری را جان پناه شده بود.

قلعه ای محکم که قد علم کرده بود در برابر سپاه اسلام و قصد تسلیم نداشت و برای
حفاظت از فرزندان یهود، چنان سینه سپر کرده بود که فتح و گشایش آن، رویارویی دور
به نظر می رسید.

پیامبر صلی الله علیه و آله خوان رحمت و کرامتش را بی هیچ منتی بر سرزمین پهناور عرب گشود تا
مسلمان و غیر مسلمان، بر گرد آن میهمان شوند و هر کس به اندازه ظرفیت خود، لقمه
هدایت بردارد از این خوان گسترده؛ اما یهود که خود را همواره قوم برگزیده خدا
می دانست عظمت اسلام را تاب نیاورد. حسادت و لجاجت چون عنکبوتی، تار بسته بود
بر زوایای روح و جسم شان.

در هر لحظه و فرصتی، با توطئه ها و نقشه های شوم قامت نورسته اسلام را سرنگون
می خواستند. در سایه امن الهی مهربانی پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله ، می نشستند و خنجر خیانت
در دست، به پیکر اسلام زخم ها می زدند… و فرمان الهی صادر شد! حکم، حکم جهاد
بود؛ ذلت و شکست یهود!

فرزندان بنی اسرائیل، ذلت شکست و خواری خود را به دامان خیبر پناهنده شدند!
خیبر، سد محکمی شد برابر توان و اراده سپاه اسلام. چه بسیار فرماندهانی که رفتند و
چاره ای جز فرار نیافتند! دستان کدام «یل»، طلسم خیبر را خواهد شکست؟

شب رفت و صبح از پیشانی صحرا طلوع کرد. «پرچم را به دست کسی خواهم داد
که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست می دارد».

دست در حلقه های در! ناتوانی و عجز خیبر! بارش یکریز یقین و ایمان در بهت و
ناباوری یهود. فریاد «یاعلی» و صدای فرو ریختن شکوه پوشالی خیبر؛ محو در صلوات
و درود بی پایان ملائک بر«یداللّه».

صدای شکستن طلسم غرور قلعه در برابر اقتدار و عظمت حیدر! در خیبر، روی
دستان علی است، معجزه ای بی بدیل از شیر خدا. یهود، سرافکنده و شرمسار از خیانت
خویش. صدای هلهله و شادمانی آسمانیان. این بار، دستان خدا از آستین قدرت «یداللّه»
بیرون آمده و معجزه می آفریند تا چشم ها، ایمان بیاورند به بازوان خیبرگشا که هیچ
باطلی از برق ذوالفقار، جان سالم به در نخواهد برد؛ حتی اگر در سایه قلعه ای باشد به
استواری «خیبر»؛ به این دست ها ایمان بیاورید! این دست ها که «یداللّه» است. تاریخ، در
آستانه زمان درنگ کرده و عظمت این دقایق را می نگرد. مباد فراموشی این لحظه ها! هرگز!

پابه پای علی علیه السلام در خیبر

روح اللّه حبیبیان

یکی می گفت: بهتر بود همان روز اول بازمی گشتیم و بیش از این، خوار این یهودیان
خدانشناس نمی شدیم!

دیگری می گفت: آری! آن مردک یهودی را دیدی چگونه به ما می خندید؟

یکی می گفت: من از اول گفته بودم قلعه های خیبر، با هر قلعه دیگری فرق می کند؛
خودم از یهودیان شنیدم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.