پاورپوینت کامل میلاد حضرت عیسی مسیح علیه السلام از دریچه زمان ۵۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل میلاد حضرت عیسی مسیح علیه السلام از دریچه زمان ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میلاد حضرت عیسی مسیح علیه السلام از دریچه زمان ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل میلاد حضرت عیسی مسیح علیه السلام از دریچه زمان ۵۵ اسلاید در PowerPoint :
۲۹
یکشنبه ۴ دی ۱۳۸۴ ۲۲ ذی قعده ۱۴۲۶ ۲۰۰۵.Dec.25
در آغاز کلمه بود
عباس محمدی
صدای قدم هایش در صدای سنگریزه های غلتان محو می شد. پرنده های چشمانش با هر ناله
آمیخته درد، شوق پر کشیدن از نی نی های سیاهش را داشتند. قطرات عرق که از شرم و درد بر
پیشانی اش راه می گرفت، جاده ها را به عقب برمی گشت. گونه های از شرم گل انداخته اش به
غنچه های نشکفته رُز می زد؛ ولی چه جای شرم است معجزه مریم را که این معجزه شکر دارد.
چه درد شیرینی! دردی شیرین تر از انگورهای خمار آویخته بر دیوار کوچه باغ ها، دردی سبزتر از
زیتون های سر به خاک ساییده، دردی عاشقانه تر از بیدهای مجنون، دردی خنک تر از آبشارهای بلند.
کوهستان، چه اعجابی را دهان تعجب گشوده!
آسمان، کدام معجزه را دو زانو به حیرت نشسته؟
جبریل، کدام وحی را نازل شده تا سلام کند کودکی معجزه را و خیر مقدم بگوید سلام صمیمی
خداوند را بر زمین؟ او آمد تا لب بگشاید اعجاز را؛ چرا که «در آغاز کلمه بود». آمد تا یک بار دیگر، روح
را در کالبدها بدمد، عشق را در پرندگان بدمد، زندگی را در دوستی ها نفس بزند. آمد تا صلح را جاری
کند؛ چون رودهای همیشه جاری که به دریا می ریزند. آمد تا صلیب را بر شانه جاهلان میخ کوب کند و به
تماشا بنشیند مصلوبی را که به نام مسیح، جارش زدند؛ غافل از آنکه عیسی بر ابرها، جهالتشان را لبخند
می زند. کودکی که اولین دانه های تماشایی برف، آمدنش را جشن می گیرند، با لباس سپیدی که سال بر تن
زمین می پوشاند تا کریسمس، در چراغ های چشمک زن شادمان شود روز خجسته آمدنش را… .
«سلام!
صبح بخیر!
کریسمس مبارک!»
مسیح آمده است
حمیده رضایی
گریخته از شامگاهان، تمام روز را کاویده است. از پشتِ پرده های آویخته آسمان، صدایی او
را به سکوت و صبر فرامی خواند، راهیِ بیابان های پیش رو، گذشته از برزخی که همه دوزخیان،
با چشم های بسته رو به حقیقت، به انگشتِ اتهام، او را نشانه رفته اند.
شب در تمام کوچه ها گذران و از خود فراتر رفته است؛ با دست هایی برآمده از نور.
دردی او را در خویش فرو می گیرد. کودکی او را دلداری می دهد؛ کودکی که غروبِ تلخِ پشتِ
سر را به روزی روشن نوید داده است.
مریم! از کنارِ جوی ها و جاری ها، نامت زمزمه رودهاست.
مریم! کودکت را به جان می فشری، هوایت بارانی، نگاهت آفتابی و گلویت سخت گداخته
است. جبروت، روبه رویت رنگ دیگری گرفته است.
مسیح آمده است و نویدِ آمدنش را چه زود، چه شیرین چه یکباره به قدرت پروردگار،
دریاخته هایت حس کردی!
مسیح آمده است و تو را به روزه سکوت می خواند تا خود، گواه آسمانی بودن خویش باشد.
مسیح آمده است و تمام صلیب های جهان، روبه روی نگاه زلالش قیام کرده اند.
مریم! دریچه های محبت مادرانه در دلت گشوده شده است تا میلاد فرخنده کودکت را با
آغوشی گشوده جشن بگیری.
تمام چراغ های آسمان، برای تو روشن است. تنفس، زیر خنکای بال ملائک، جانِ تازه ای در
تو دمیده است. کودکت را چه سخت در آغوش گرفته ای! تو را قربانیِ طغیان و ناسپاسیِ خویش
می خواهند مردمِ تاریکِ شهر.
مسیح آمده است و بهاری آویخته بر شانه هایت.
مسیح آمده است و تو را در قدرت و شکوهِ دیرین سال خداوند، غوطه ور کرده است.
مسیح آمده است و پیراهن از غبار خستگی راه تکانده ای و پشت سر گذاشته ای تنهایی غلیظ
شب را. نگاهت برای شکر، کرانه های آسمان را می کاود.
بر شاخه های بلند ابدیت، نام کودکت شکوفه داده است. دیگر صدای پای شبانگاه را
نمی شنوی. روز در آغوشِ تو آرام گرفته است ـ معجزه ای این چنین ـ.
زانوانت را یارای عبور از این همه نور نیست. روبه روی خداوند، زانو زده ای سر بر خاک.
شاکر، میلاد کودکت را.
ای خورشید اولوالعزم!
روزبه فروتن پی
در برفی ترین شب ها آمدی تا پرشکوفه ترین روزها را به جهانِ بی بهار هدیه کنی.
زمین، کوچک تر از آن است که وسعتِ مهربانی ات را درک کند.
اینک، نخلِ عشق است که در ناگهانی از شکفتن، سبز می شود و برگ و بار می دهد.
اینک، خورشید است که با آبیِ آسمان، غسلِ تعمید داده می شود.
اینک، مریمِ عذرا علیهاالسلام است که «روحِ خدا» را برای کالبدِ نیمه جانِ عالَم هدیه می آورد.
این نوزادِ مبارک، مسیح علیه السلام است که لب به سخن می گشاید و از زبانِ خدا، پیامبری اش را
بشارت می دهد.
اینک، انجیلِ مقدس است که از دهانِ هستی، می تراود.
یا مسیح علیه السلام ! روزه سکوتِ مریم مقدس علیهاالسلام ، ابتدای سخن گفتنِ تو بود؛ تو که پیام آورِ صلح و
دوستی هستی.
تو آمدی تا محبت را در جانِ جهان تزریق کنی.
تو آمدی؛ تا با بهارِ نَفَس هایت، مردگان را جان ببخشی.
تو آمدی تا دیگر بار، روایتِ چهار مرغِ ابراهیمِ خلیل علیه السلام ، زنده شود.
ای خورشید اوالوالعزم!
امروز، جهانِ بیمار، در انتظارِ دست های شفای تو و موعود آخرین ماست.
امروز، قلبِ ناقوسِ کلیساهای جهان، در آرزوی طلوعِ شما به تپش درمی آید.
تو آن مسیحِ موعودی که قرار است در رکاب آخرین سوار صبح، برای عالم، یکْ جهانْ صلح
و محبت به ارمغان بیاورید.
ای مُبَشرِ مَلکوت!
ای خورشید اولوالعزم!
میلادت مبارک باد!
حیاتی دوباره از زمین
محمد کاظم بدرالدین
کنار زیباییِ زنی، نسیمِ لطافتی از فرشته می وزد: من از سوی خداوند مأموریت دارم که
فرزندی پاکیزه به تو ببخشم.
ـ چگونه؟ در حالی که دستِ هیچ بشری به من نرسیده.
علف های هرز جهالت، روبه رویِ پاکدامنیِ مریم روئید: رسم تازه زشتی پیش گرفتی؟
پدرت مرد بدی نبود. مادرت هم بی عفّت نبود؟!
مریم فهماند که روزه سکوت دارد. به درخشندگیِ طفل اشاره کرد که یعنی از او بپرسید. دیگر
بار آن اجسامِ تاریک، خاطرِ دقیقه ها را مکدر کردند: از خودِ او بپرسیم؟
و ناگاه «عیسی بن مریمِ ناصری» نقطه پایانی بر گستاخی آنان نهاد: من بنده خدایم… .
آوازه اعجاز او دوردست ها را تکان داد. منجمین خاورْ زمین، برای زیارت خورشیدِ
بیت المقدس آمدند و تحفه ها آوردند. این اخبارِ روشن به «هیردوس» پادشاه حسدورز یهود هم
رسید. صدای تزلزلِ ارکانِ سلطنتش را می شنید. اما حاشا که بتواند این نورِ الهی را با دهانِ آلوده
خود خاموش کند.
عیسی، فرستاده ای از آن سوی مشرق مهربانی ها بود و آستین بالا زد برای شستن آلودگی
روح.
او روح خدا بود و یک دمِ او کافی بود تا حیاتی دوباره از زمین بدمد.
زراندوزها به انکار رستاخیز نشسته بودند که او آمد به تکذیب حساب و عقاب مشغول
بودند؛ عیسی علیه السلام آمد. هنوز طعم لذائذ دنیوی را ترجیح می دادند بر هزاران عیسی.
مسیح، تمامیِ تن ها را هشدار داد از شیطانی که زیر جلدشان رفته بود و نمونه هایی از آخرت
را پیش چشمانشان کشید. پاره ای اما در باتلاقِ هوس، دوباره ماندند و فرو رفتند.
نَفَس های روشن آینه، ماتِ سرمایه بیش از حد رأفت اوست.
برق رسالت سنگین او چون صاعقه ای در یلدای ظلمت است.
بطن پنهان قرآن تلاوت می شود و تمام پنجره ها، سرشار از واژه های شاعران. دنیا تمام قد
ایستاده است از این مولود، تا بُردِ مهربانی را تا خاورهای دور در چشم های خویش بریزد.
دستانِ آفرینش، دگرگونی را لمس می کنند و حضور خدا جدی تر احساس می شود. کلام
عیسی، آبشاری نویدبخش خواهد بود برای کویرِ زندگیِ دنیا.
مسیحا دم
خدیجه پنجی
شاخه های خرما سخاوت خویش را به مریم ارزانی می دارد. خاک، بوی باران می دهد. هوا
معطر می شود، عطر نفس های کسی می آید.
انگشت های اتهام، قداستِ یگانه دوران را نشانه گرفته است.
سیل ویرانگر ملامت ها، فرو می ریزد بر سرِ مریم پاک.
توفان سؤال ها، می آشوبد آرامش درونش را: «مریم! پدرت از خوبان بود، مادرت نیز ناپاک
نبود» چرا؟ مریم می رفت که زیر تازیانه چرا و چگونه ها بشکند که ناگاه معجزه شد. مقدس ترین
کلمات از لب های مسیح جاری شد. بوی بهشت وزیدن گرفت. پژواک صدایی ملکوتی، جان ها
را نواخت. طفلی در قنداقه سخن گفت. طفل مریم، به پاکی دامن مادر شهادت داد، کاهنان فرو
ریختند، کاهنان در خویش پوسیدند. همهمه ها سکوت شد و سکوت ها حیرت. مسیح با
فصیح ترین بیان، قداست مادر را به دفاع پرداخت.
مسیحا! بخوان که از نفس هایت خاک، بارور می شود و چشم ها، حقیقت را ادراک می کنند.
گاهواره ات ثقل زمین است و تکیه گاه روزگاران درماندگی انسان. «گاهواره ات» می سوزاند پشت
در پشت پوسیده عقاید کاهنان را. تلاطم صدایت برمی آشوبد روح مرده شهر را.
بخوان، مسیحا! دیرگاهی ست جان ها آرزویت را دارند و حضورت، دعای شبانه روز
درماندگان است.
صدای ضجه بردگی و عصیان، گوش شهر را پر کرده. صدایی باید تا هوا را بهاری کند!
بخوان آیات روشن انجیل را تا بسوزاند عقاید غبارگرفته این مردان جهل و عصیان را!
طفلی در گهواره سخن می گوید؟ چشم ها حقیقت را سیراب می شوند.<
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 