پاورپوینت کامل روز عرفه(سرزمین اشک ها) ۳۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روز عرفه(سرزمین اشک ها) ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روز عرفه(سرزمین اشک ها) ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روز عرفه(سرزمین اشک ها) ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

۸۷

ناهید طیبی

این جا، سرزمین اشک هاست؛ بیت الحرام عبودیت و زمزم خلوص.

در این جا، دل ها «هروله ی» قرب الهی دارند تا به «مقام ابراهیم» عبودیّت و بندگی دست یابند. و
آن سوتر، بیابان «خُم» نمایان است؛ همان جا که «غدیر»ی به وسعت سعادت انسان ها پدید آمد تا فردا
و فرداها، پویندگان حقیقت، در خَمِ غدیرِ خُم، راه را از بیراهه باز شناسند.

آری! فاصله ی این دو وادی معرفت، به اندازه ی یک لحظه فهمیدن است و یک «بَلی»ی دیگر
گفتن.

این جا کسانی هستند که با اشک خویش، غبار «هوی»ها را شسته و با سکوت خود فریاد
«منیّت»ها را خانه نشین می کنند.

این جا عرفات است و لباس ها همه سفید و دل ها همه بی رنگ.

شاید راز روسپیدی سفید، انفاق و ایثار این رنگ باشد. سفید، تمامی رنگ ها را داراست، ولی با
دست سخاوت، آنها را می بخشد و تنها یک رنگ را برای خویش نگاه می دارد و آن هم رنگ «بی
رنگی» است.

این جا، خاک است و فضایی به وسعت تمامی دل های پاک. خاک این جا، بوی «آدم»های بهشتی
می دهد. انسان ها در این جا، «آدم» شدن را تمرین می کنند؛ زیرا روزی که حضرت آدم علیه السلام پای بر این
وادی مقدس نهاد، هیچ تعلقی نداشت. او بود و خاک بود و عرفات که افتخار میزبانی وی را داشت.

پس، به یقین، رمز آدم شدن، بی تعلّقی است؛ راهی هموار که ما را به بلندی «علّم الاسماء»
می رساند و به «قاب قوسین» رهنمون می کند.

گر تو آدم زاده هستی «علّم الاسما» چه شد؟

قاب قوسینت کجا رفته است «اَوْ اَدْنی» چه شد؟

زهد مفروش ای قلندر آبروی خود مریز

زاهد ار هستی تو پس اقبال بر دنیا چه شد

این جا در عرفات، کبوترهای مُحرِم، از قفس تن در می آیند و با خاک عرفات تیمم می کنند. اینان
طایران طاهر قدسی اند که در سر، سودای پروازی پاک می پرورانند.

لختی آهسته تر خورشید!

جواد محمد زمانی

آفتاب عرفه! لختی آرام تر. می خواهم ثانیه هایی بیش، با نجوا بمانم. لختی آهسته تر، می خواهم
بیش تر شعله ور شوم. می خواهم در برکه ای از اشک، وضو بسازم و دو رکعت نمازِ حضور بخوانم. اندکی
آرام تر، تا از بام پژمردگی درآیم و به سمت بی کرانه ی آسمان پر گشایم. لحظه ای کم شتاب تر،
نمی خواهم! با غروب تو، خورشید آرزوهایم غروب کند.

ثانیه ثانیه ی امسالم را بدین امید گذراندم که در عصر امروز، عطر دل انگیز آن موعود را در آغوش
گیرم؛ همان که شاید در یکی از همین خیمه ها، صوت دلربای قرآنش را، میهمان دل های حاجیانش
کرده است؛ همان که با گرمی حضور خود، عرفات را تابستانِ میوه های شیرین معنویت ساخته است؛
همان که ستون خیمه اش، تکیه گاه دل های مشتاق است؛ همان که روزی پشت به دیوار کعبه، نغمه ی
«انا بقیه اللّه » را برمی آورد و پیراهن مشکی کعبه را به در خواهد آورد؛ همان که ابراهیم بت خانه های
کفر و نفاق خواهد بود و گلستان ساز آتشخانه ی بغض و عداوت؛ همان که نامش، روح بخشِ «همان
که»هایِ من است!

نمی دانم ناله ی «اللهم کن لولیک» را در کدام سوی این صحرا اجابت گفته است و خلوت کدام
خیمه را محلّ جلوتِ خویش گردانیده است! نمی دانم کدام چشم، آشیانه ی تصویر فرزند فاطمه علیهاالسلام
شده است! نمی دانم یعقوبِ کدام کنعان، یوسف پیراهن او را به تماشا نشسته است! نمی دانم کدام آینه،
صلابت او را به تحیّر نگریسته است! و نمی دانم … کدام پرده، میانِ من و او، حجاب شده است که
چشمانم بی قرارند!

ای غروب عرفه! سلام مرا به مسافر همیشه ی خود برسان و چشم به راهیِ مرا برای آن سوار سپیده
بازگو کن!

عرفه؛ فرودگاه کل یوم عاشورا

جواد محمد زمانی

حجّ را واگذاشت تا کعبه ای دیگر بنا سازد؛ همان که دعای عرفه اش را بین راه می خواند. ابراهیمِ
کربلا، مُحرِمِ حجّی دیگرگونه است؛ حجّی که از حلقوم اسماعیلش زمزمِ خون می جوشد و سعی صفا و
مروه اش، هنگامه های خیمه تا میدان است. عاشورا، عید قربان اوست. عرفه ی او، ناله هایی است که به
شوق شهادت، به آسمان پر می کشد. تلبیه، «هل من ناصرٍ ینصرنی» است؛ فریادی برای نجات بشریت
از چاه بت ها و بتگرها.

عرفه، پنجره ای است باز شده به عاشورا که نسیم دل انگیز عشق و ایثار و شهادت در آن می ورزد.
عرفه، فرودگاهِ «کلُّ یومٍ عاشورا» است. عرفه، آفتابْ خانه ی «هیهات من الذّله» است. عرفه، یک
خیمه مانده به «قتیل العبرات» است. عرفه، حسینیّه ی «ثاراللّه » است. عرفه، ندبه گاهِ «السلام علی
الشَّیْبِ الخضیب» است. عرفه، «الرحیل الرحیلِ» کاروان عاشقان است. عرفه، پیوندِ حجّ و عاشورا و
ظهور است. عرفه، پایگاه ابراهیم، مناجات خانه ی محمد صلی الله علیه و آله وسلم ، مقتلِ حسین علیه السلام و تجلی گاهِ
مهدی(عج) است. عرفه، باورگاهِ «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه» است. عرفه، خیمه گاه
است، علقمه است، قتلگاه است و … عرفه، نام دیگر کربلاست!

گام به گام با دعای عرفه، به زیارت حسین علیه السلام می رویم و شرحه شرحه درد فراق را از سینه به لب
خواهیم آورد. دل هامان لبیک زده ی آن ملکوتی است که تنها به قتلگاه رفت و نغمه ی «الهی رضا
برضاک» برآورد. دل هام

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.