پاورپوینت کامل حرکت کاروان اسیران کربلا از کوفه به شام ۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حرکت کاروان اسیران کربلا از کوفه به شام ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حرکت کاروان اسیران کربلا از کوفه به شام ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حرکت کاروان اسیران کربلا از کوفه به شام ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۷۳

پنج شنبه

۱۴ فروردین ۱۳۸۲

۳۰ محرم ۱۴۲۴

۲۰۰۳ .Apr. 3

(در آن دقیقه های ویران)

حسین هدایتی

خداحافظ! ای شهر سنگین! صدای شعله ورت را در دوزخ شهرها می شنوم. چشم هایت از
تنوره های جهنّم است. ای کوفه! ای دسیسه پی در پی! در آن دقیقه های ویران چگونه توانستی سر بر
جداره های غربت بگذاری؟ در آن دقیقه های ویران چگونه توانستی بر تابوت تنهایی ما نماز حسرت
بخوانی؟ چگونه توانستی زیر سروهای ستیهنده صدای ما بمیری؟ در آن دقیقه های ویران …

خداحافظ! ای سرزمین جوانی های زینب! از غرور کوچه هایت صدای مناجات کسی را می شنوم.
چگونه می توانی سنگ بر پیشانی تاریخ بکوبی؟!

من که این چنین بر جمّازه ها می روم، دوشیزه دور همین کوچه ها هستم. شانه های خمیده ام ستون
سابق این سرزمین است.

خاک در چشمانت ای شهر! فرازی از نگاهم را بَر چین هایت خواهم گذاشت تا در شرمی بزرگ
بشورانمت،

و سلام ای شام! سلام ای شهر رگبارهای حریص! تو را از معابر نامهربانت می شناسم؛ از بام های
سفّاکت. سلام ای پایگاه پرخاش! گور مرا در چشم های دژخیمت کنده ای ـ و من که بیابان هاست از
شب و شلاّق گذشته ام ـ .

خرابه های حزن آورت پناهگاه تاریخ است و بر دیوارهایت، آواز غمگین قرن ها را آویخته اند.
محکم تر بزن ای شام! شلاّق، تنها مرهم شانه های ماست. بزن! تا روزی که دست هایت را چون
طوماری سهمگین، بر صخره های دوزخ بنویسم.

و تو ای طفل ویران! بر کتف کوچکت جنازه جاده ها را آورده ای. تو را با کجاوه های از این دست
چه کار؟ در آغوش من بمیر تا طعم تاول هایت، خواب عمیق حرامیان را نیاشوبد. همین فرداست که از
کفش های کوچک جا مانده ات، شقایق زارهای جهان، سوگوارانه برخیزند … .

یک جفت بال نقره ای پرواز

مهدی میچانی فراهانی

قافله کوچک، محصورِ تازیانه دژخیمانی که چونان زنجیر، گرداگردشان تنیده اند، به راه می افتد.
پیشاپیش، نیزه های افراشته ای که خونچکان و مردَّف در دستِ سربازان به فراز ایستاده و مسیرِ حرکتِ
قافله را روشن تر کرده اند که آخر، هر یک حاملِ خورشیدی است که سوزاننده تر از خورشید می تراود.

بیابان، هر لحظه زیر پای قافله، خشک تر می شود و خویش را بیشتر به دستِ بادها می سپارد. سوادِ
کوفه، دورتر و کوچک تر، امّا چه کسی بدرقه کوفیان را بر دروازه شهر، از یاد خواهد برد؟ دشنام ها و
ناسزاها، چون پیله ای آتشین بر پیکرِ قافله می پیچید و گاهی نیز، سنگِ ترحمی سوزاننده و بیهوده که در
هلهله نامردمانِ پشت بر پشت ایستاده، گم می شد و اینک بیابان است و بیابان، آنچه که پیش روست و
مقصد، شامِ بیابان تر، شامِ کوفه تر، اریکه ابلیس.

کجاوه های سنگین از مصیبت، شترانِ بیابانگردِ قافله را به زانو درآورده است که زمین نیز، تابِ
تحمّل ستمی این چنین را نخواهد داشت. خاکِ تمامیِ مسیر ـ کوفه تا شام ـ نورِ زردِ خورشید را سرخ
منعکس می کند.

بیابان، به عزا نشسته است و قافله ای که سنگین می پیماید، همراهِ خاطره ای سرخ، چنان که از ردِّ
گام های شتران، خون فوّاره می زند و شباهنگام، شب اُردو می زند، در جلدی سیاه تر، تاریک تر و
غلیظ تر، که شب نیز سیاه پوشیده است.

شب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.