پاورپوینت کامل وفات حضرت خدیجه علیهاالسلام (۱۰ بعثت) ۴۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وفات حضرت خدیجه علیهاالسلام (۱۰ بعثت) ۴۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وفات حضرت خدیجه علیهاالسلام (۱۰ بعثت) ۴۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وفات حضرت خدیجه علیهاالسلام (۱۰ بعثت) ۴۲ اسلاید در PowerPoint :

۹۸

دوشنبه

۱۹ آبان ۱۳۸۲

۱۵ رمضان ۱۴۲۴

۲۰۰۳ .nov. 10

یلدای اندوه

محمد کامرانی اقدام

هنوز چشم های اشک بار محمد صلی الله علیه و آله وسلم از بدرقه همیشگی عموی مهربانش ابوطالب خیس بود.
هنوز محمّد صلی الله علیه و آله وسلم به خانه باز نگشته بود که شمع نگاه خویش را در کنار بی قراری بر بالین بستر
خدیجه علیهاالسلام یافت.

حجم نگاه محمد صلی الله علیه و آله وسلم را تنهایی و غربت پر کرده بود و حجم سینه او را اندوه و آه؛ پرتو لبخند
خدیجه، روشنایی در و دیوار بود و دل خوشی همیشگی اش.

سایه لرزان صدایش، موج های مکرر اندوه بود که بر شانه های شکوفه پوش پیامبر می کوبید.
محمد صلی الله علیه و آله وسلم در گوشه ای نشسته بود و برخاستن جان خویش را می نگریست و می گریست.

خدیجه می رفت تا از افق دید محمد صلی الله علیه و آله وسلم غروب کند و خدیجه، او که انگشت التیام بر پیشانی
شکسته محمد می گذاشت، او که جان و مال خویش را وقف تبسم های پیامبر کرده بود و اسلام، وام دار
سلامش بود، می رفت تا مینای لبالب از زلالی و مهربانی را از نگاه لرزان محمّد بگیرد.

می رفت تا به جمع خاطرات تلخ و ترک خورده بپیوندد و قلب مجروح پیامبر را مالامال از
تنهایی کند.

چشم های پیامبر، این ساحل مروارید، رد پای زنی را می شست که سال های سال، دنبال بی قراری
موج ها، تا دورترین نقاط دست نیافتنی دویده بود.

از یاس های مأیوس، فریاد فاطمه می تراوید که هر لحظه بر بی قراری اش افزوده می شد و مکّه،
هنوز سرشار از لحظه به لحظه ایثار خدیجه بود و لبریز از عطوفت ابری او. خانه، بوی کوچ را می داد و
چشم های محمّد، بوی باران.

خانه، خالی از لبخندهای خدیجه می شد و محمّد صلی الله علیه و آله وسلم ، بغض های خویش را در سینه فراخ خویش
فرو می برد و چون سر بر می آورد، چونان آتشفشانی بی قرار، پاره های دل خویش را به آسمان
پرتاب می کرد و خدیجه، آرام و آهسته، در برابر دیدگان دگرگون محمد صلی الله علیه و آله وسلم به خواب خوش دیدار،
فرو می رفت و گرمای سوزان حجاز را برای همیشه بدرود می گفت.

محمد صلی الله علیه و آله وسلم به این می اندیشید که از این پس، چه کسی به دنبال گام های کوچک فاطمه علیهاالسلام ، خود را
خواهد کشید و فاطمه در سایه کدام تنهایی زخم ها و رنج های پی در پی را بر محمد صلی الله علیه و آله وسلم آسان خواهد
کرد. به این می اندیشید که از این پس، کدام ترنّم، سکوت تلنبار شده در خانه را خواهد شکست.

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم محو مهربانی از دست رفته خدیجه بود و سرگرم پذیرایی از غربت تازه وارد خویش.

شب بود و عطر آرام عبور ابرها، تا بالادست روستای نیایش و نماز، جاری بود و گلدان ها و
گلدسته ها، سرشار از اذان بلال بودند و لبریز از مرثیه یاس ها.

شب بود و رد پای نگران نخل ها در باد، خبر از شیوع شب یلدای اندوه می داد و شروع غربت و
تنهایی و بی تابی همیشگی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ؛ که:

«روز فراق تو که نبینم جمال تو

با من حکایت شب یلدا کند همی»

شب بود و پیامبر، آخرین خواهش خدیجه را به خاطر می آورد که از محمّد صلی الله علیه و آله وسلم می خواست، تا
به خاطر فاطمه علیهاالسلام بایستد و به خاطر علی علیه السلام از پای نیفتد و به خاطر خدا، چشم های خدیجه را ببندد تا
خدیجه با خاطری آسوده و دلی آسوده تر، به آرامش عمیق ابدی بپیوندد.

مادر معمای آفرینش

محمدحسین قدیری

مگر می شود آسمان دل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نگیرد و سیل اشکش به راه نیفتد؟!

او تنها یک همسر برای رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نبود، که هم سرِّش بود، انیس و قرین غربت هایش بود.
در عطش دعوت های نبوی صلی الله علیه و آله وسلم ، چشمه های معنوی و مادی خود را به روی پیام های تشنه و آسمانی
محمد صلی الله علیه و آله وسلم گشود.

به عالم هرچه بودش هستی و مال

برای یاری قرآن فدا کرد

خدیجه علیهاالسلام با سلاح صبر و سپر امیدش به آینده روشن اسلام، به مصاف زنان مکّه می رفت و آنها
را از کویر سوزان دل و فقر معنوی سرزمین جانشان باخبر می کرد؛ همان زنانی که در کوچه های شهر
مادیّت، با خارهای سرزنش، پای دل خدیجه را بارها و بارها زخمی کردند. آن ها که با تیر ملامت و
گوشه کنایه هایشان، گوشه های دل او را مجروح کردند؛ خدیجه مال دار کجا، و محمد صلی الله علیه و آله وسلم فقیر کجا؟!

مگر می شود آسمان دل محمد امین صلی الله علیه و آله وسلم نگیرد و سیل اشکش به راه نیفتد؟

او خدیجه اش را از دست داد که غم رفتنش، رفت و آمد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به میان مردم را کم رنگ کرده
بود؛ تا جائی که آن سال، سال بی قراری و حزن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، (عالم الحزن) نام گرفت.

خدیجه علیهاالسلام تنها همسر پیامبر نبود؛ که مادر فاطمه علیهاالسلام ـ معمای خلقت افلاک ـ بود؛ کسی که
بزرگ ترین هدیه و گوهر این جهانی و آن جهانی را برای رونق بازار روشن گری، دریافت کرد

«خدا بهر تلافی از عنایت

به او زهرای اطهر را عطا کرد

چه زهرایی که حق از هستی او

بنای هستی عالم بنا کرد»

مگر می شود آسمان دل خاتم الانبیاء نگیرد؟!

مگر می شود سیل اشک پیامبر، از گوشه های چشمان نازنینش به راه نیفتد؟

رنج تنهایی مادر

حبیب مقیمی

پاینده باد واژه زیبای مادر، که از آغاز تا پایان خلقت، نقش دل های مهربان است. چه زیباست
تکرار نام مادر بر لبان دختری که خود مادری درد آشناست؛ فاطمه.

فاطمه علیهاالسلام سوگوار مادری فداکارست.

چقدر دشوار است تحمل رحلت مادری چنان صمیمی که در رحم خویش با او سخن می گفته
است.

بازار اشک، در چشمان فاطمه رونق گرفته است و رسول خدا، خود، دل شکسته و نالان، دل جوی
فاطمه علیهاالسلام غمگین است.

خدیجه علیهاالسلام ، همسری مهربان، که با شنیدن اولین ندای وحدانیت، رو به سوی قبله می کند و خدای
را به یکتایی می خواند، پذیرای پیامبری مبعوث و لرزان بازگشته از حرا و شاهد نبوت، اکنون آرام،
آرمیده است.

«تنهایی» به گریه می افتد، هنگامی که ناچار باید همدم رسول خدا شود.

امّا خدیجه، هرگز رنج تنهایی را بر محمد بر نمی تابد و دختر کوچک خویش را به تیمارداری پدر
می گمارد. زین پس، فاطمه علیهاالسلام تیماردار و غمخوار پدر خواهد بود، در لحظه های خاکستر و سنگ و
دشنام.

پروردگارا! همسر فداکار محمد صلی الله علیه و آله وسلم به سوی تو می آید؛ زنی که برای دین تو و در راه رسول تو،
از دنیا چشم پوشیده و غرق در جمال نور است؛ کوله باری از زخم زبان قبیله قریش را لِه کرد و پر
افتخار، خود را همسر وفادار محمد امین نامید تا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.