پاورپوینت کامل زخم زیتون(به یاد کشتار مسلمانان الخلیل برای روز جهانی قدس) ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زخم زیتون(به یاد کشتار مسلمانان الخلیل برای روز جهانی قدس) ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زخم زیتون(به یاد کشتار مسلمانان الخلیل برای روز جهانی قدس) ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زخم زیتون(به یاد کشتار مسلمانان الخلیل برای روز جهانی قدس) ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

۲۹

فردا، روز گل سرخ

محمد سعیدی

امروز جویبارها و رودخانه های جهان، از دور و نزدیک گرد می آیند تا عظمت دریا را فریاد
کنند.

امروز دنیا تاریخی را شهادت می دهد که کلمه به کلمه اش از خون است؛ تاریخی که با چکمه و
سرنیزه نوشته شده است.

امروز دنیا، نقشه ای را که با سیم خاردار پدید آمده است، به آتش خواهد کشید.

امروز خون قیام، در رگ های آزادگان عالم می جوشد.

امروز بغضی چندین و چند ساله شکسته خواهد شد و زخمی کهنه سر باز خواهد کرد؛ بر شانه های
خاک.

آن جا سرزمینی است که با سنگ سکوت، دنیا را پاسخ می گوید.

مردمی که با زبان سنگ سخن می گویند و زبان سنگ، استعاره ای به جز سنگ ندارد. هر سنگ،
یک قدم دشمنان را به عقب می راند.

و در این جا، مشت ها، کاخ های متجاوزان را به لرزه در می آورد، و از هر دهان، فوّاره فریادی در
طلب آزادی می جوشد.

روزی سیم های خاردار، از بغض این سرزمین، از هم دریده خواهند شد، و خاک، تانک ها و
تجهیزات دشمنان را در خود خواهد بلعید.

فردا، ما وارثان خاکیم؛ در سایه سار موعود.

فردا دنیای دیگر را خواهیم ساخت؛ دنیایی که در آن هیچ کس نتواند عبودیّت را انکار کند،
دنیایی که هم عرفان داشته باشد، هم سیب و هم گل سرخ و هم لبخند و هم موعود.

آن روز دور نیست.

همواره دردهایت را نعره بزن

حمیده رضایی

قدس! ای خواب آشفته خاک! ای دیرپای رنج زاد، ای گیسو سپید دردهای ناگفته! ای دست هایت
لبریز از ریگستان های داغ، ای چشم های منتظرت، خشم کهن سال اجداد فراموش ناشدنی ات! ای
خاکت سرچشمه زایش، درختانت ریشه درنور دوانده، اه ای قدس! ای قبله رو به سجود به سمت
خورشید، ای در حصار دست های شیاطین، ای که رقص ابلیسان را در چشم های تنفّرت اشک
می ریزی!

صدایت را می شنوم. تازیانه هایی را که خاکت را شکافته، قلبم را می شکافد.

درختان حماسی ات سایبان سال های زجر تواند و چفیه های خون آلود مردانت، مرهمی برای
زخم های ناسور سال های تنهایی ات. فریاد می زنیم؛ هم صدا با تو، اعتراض می کنیم؛ هم نوا با تو.

قدس!

روزهایت را به یغما می برند، خاکت را تقسیم می کنند و علف های هرز، بر پیکرت می پیچند و
قصد خشکاندنت را دارند.

قدس، ای صدای پیچیده در دهلیزهای شب و ای تصویر ایستادگی در قلب های پوسیده بشریّت!

تو را آن چنان فریاد می زنیم که آسمان نیز هم صدا با ما بغرّد،

که زمین نیز گدازه های خشمش را بیرون بریزد

که کوه ها نیز هم صدایمان گردند.

سنگ های جهان، در مشت های اعتراضمان مچاله می شوند؛ این سنگ ها سال هاست گور
شیاطین را پر می کنند.

گوشه های دنج زمان، جایی برای دفن کردنشان است و تو، هماره سبز بمان، هماره بایست، هماره
دردهایت را نعره بزن و هماره سنگ هایت را در مشت بفشار، تا صدایمان در صدایت حل شود و
سیاهی ها را در نوردد، بشکافد، نابود کند.

ما همچنان با توایم، قدس، ای همیشه قبله گاه اول!

رو به سوی تو نمازهای پدرانمان را قامت می بندیم.

روز جهانی وجدان های بیدار

سید علی اصغر موسوی

صف های وحدت آفرین نماز جمعه و دست های قدرتمند، مثل ایمانِ مؤمن، مستحکم، با هم گره
می خورند و دل های پرشور، با یاد «قدس» ـ خط اوّل جبهه اسلام و کفر ـ می تپند.

میلیون ها صدا، آزادی قدس را فریاد می کشند و جهان اسلام، قدرت ایمان و اعتقاد مسلمانان را به
نمایش می گذارد.

در قاموسِ اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله وسلم ، قدس یعنی: مرز بین پاکی و ناپاکی!

آزمونِ نهاییِ میلیاردها مسلمان!

موضوع قدس، فراتر از بحث فلسطین و اسراییل است! موضوع قدس، رویارویی «اسلام» با
«صهیونیزم» است.

«روز قدس»، روز تجلّیِ وحدت، در نگاه مسلمانان راستین است. روز قدس، همایش غیرت و
حمیّت مسلمانان است؛ مسلمانانی که با نژادهای مختلف، ولی با یک شعار و آن هم: لا اله الا اللّه و
محمد رسول اللّه ، به یاری هم می شتابند! روز قدس، آرمان کسانی است که جز به سرافرازی اسلام و
انسانیّت نمی اندیشند! روز قدس، یادمان اراده انقلاب اسلامی ایران و امام انقلاب رحمه الله است.

روز قدس، روز فریاد خستگی ناپذیر کسانی است که مساوات و عدالت اجتماعی را برای تک
تک انسانی های روی زمین، آرزومندند!

روز قدس، روز جهانیِ وجدان های بیدار است.

روز قدس، روز انسان هایی است که به جهانی خالی از خصومت می اندیشند و نگاه سبز خود را به
خیابان های سرخ فلسطین معطوف کرده اند! روز قدس، روز محکومیت سازش با شیاطین است؛ روز
محکومیت سوداگران خون برابر قدرت! مسأله قدس و جهان اسلام، فراتر از کج فکری های
«ابوساف» و «امِّ فتح» است! مسأله قدس، جان جوانان فلسطین نیست که روی میز مذاکره، معامله
شود و در قبال پس گرفتنِ پسی کوچه ای از «نوار غزه»، اردوگاهی در آتش و خون و خاکستر بسوزد!
روز قدس، یعنی: روز شرافت اسلام و آرمان های جهانی عدالت اجتماعی! روزی که چشم انتظار
عدالت حضرت موعود(عج) است، تا هیچ جوان مسلمانی در زندان های کفّار، پیر نشود و هیچ
جنایتکار صهیونیزم، از چنگال قانون نگریزد! آی مسلمان! آی انسان آزاده! به دست هایت ایمان
داشته باش! روزی پرچم آزادی، بر بام بلندترین قله های جهان، به اهتراز در خواهد آمد!

به خودت ایمان داشته باشد که وعده پیروزی نزدیک، و برای کافران، جز پشیمانی، آینده ای
نخواهد بود.

عطر خون تو

سید عبدالحمید کریمی

قدسِ من، کعبه نخستین؛

قدس من، به زنجیر ستم اسیر؛

قدسِ من، سرزمین پاک

قدس من، نمای استضعافِ شایستگان دین محمّد صلی الله علیه و آله وسلم

قدس من، فریادِ «فرج»

منادیِ «ظهور»

التماسِ «عدالت»

یاد تو را در آلبوم هر روزم قاب می کنم

یاد تو را به دیوار خانه قلبم می آویزم و فریاد تو را و ضجه تو را به گوش استغاثه شب های قدر، به
گوش نماز هر شبم، گوشوار می کنم

تا عطر خونِ تو، خواب از چشمم برباید

و دل شکسته برایت دعا کنم.

تمامیت ارضی انسان

خدیجه پنجی

فلسطین!

احساس نزدیکی عجبی با این خاک دارم؛ با این سرزمین سراسر اندوه، با این خاک به خون
آغشته!

من با این خاک نسبتی دیرینه دارم!

شاید مشتی از سرشت من، از همین خاک باشد!

هر حسّی که هست، روح مرا به فلسطین پیوند می زند؛ به سرزمین فرشتگان، به دیار قدّیس ها، به
زادگاه آسمانیان زمینی!

فاصله روح من تا فلسطین، به اندازه یک حرف است!

در این پیوند، مرزها نقشی ندارند؛ قلمروهای هوایی و زمینی و دریایی، وجود ندارند! در نقشه
جغرافیای انسانی، خطوط مرزها، پاک شده است؛ قلمروها را برداشته اند! در این نقشه، حق با
«تمامیّت ارضی» انسانیّت است!

آه، فلسطین!

نمی دانم چرا هرچه بیش تر گوش تیز می کنم، آواز پرنده هایت را نمی شنوم؟! نمی دانم. چرا
هوایت طعم خاصی دارد؟!

شاید در هوایت، به جای اکسیژن، خون جریان دارد!

نمی دانم چرا تقدیرت را با اشک و خون رقم زده اند؟!

نمی دانم، چرا پیشانی نوشتت، این قدر غم انگیز و تلخ بود؟!

نمی دانم، فلسطین!

تو را مرور می کنم؛ از گذشته تا حال!

گذشته تو، گذشته من است، گذشته «ما» است

گذشته «بشر»! و اکنونِ تو، اکنونِ غم انگیز انسان است!

تو را مرور می کنم؛ به یاد چوپان های آزاده ای که در تو متولّد شدند، زیستند و به آسمان ها
پیوستند!

تو را مرور می کنم؛ به یاد مادران طاهره ای که از دامنشان مردان بزرگی به معراج رفتند!

تو را مرور می کنم؛ تو را و گذشته دل انگیزت را.

در کوچه پس کوچه های گذشته ات قدم می زنم و درست به نقطه ای می رسم که ای کاش هرگز
نمی رسیدم؛ به نقطه حضور شیاطین!

به نقطه هجوم اشباح خبیث! به نقطه هجوم کفتارهای خون آشام، که طهارتت را به مسخره گرفتند.
حقانیّت و عصمتت را به غارت بردند و تو را ـ پیکر پاره پاره ات را ـ زیر چکمه هایشان لگدمال
کردند!

قلبت را ـ قدس را ـ اشغال کردند و انسان را در غم از دست دادن انسانیّت، به سوگ نشاندند و
اینک…

فلسطین! تو، در نقشه جغرافیای جهان، شاید به چشم نیایی، شاید نادیده ات بگیرند و تمامیّت
ارضی ات را به هیچ انگارند، اما، یقین داشته باش که در جغرافیای انسانی، فلسطین یعنی تمامیّت
ارضی انسانیّت!

آزادت خواهیم کرد

حبیب مقیمی

فرسنگ فرسنگ خاطره، سنگ و سنگ و سنگ و اسارت، که سایه به سایه ام می گردد.

من آه می کشم و فلسطین با من آه می کشد.

به من بگویید، به کدام سو باید پرواز کنم تا لحظه ای هوای آزاد وطنم را نفس بکشم و گوشه ای از
خاک پاک رهایی ام را پلک بزنم؟

بوی بد سوداگران خاک، آب از چشمم روان کرده و من پیمان بسته ام با کوچه های «الخلیل» و با
تمام سال های سنگ و سوزش چشمانم.

من هر روز، با اندوه و انفجار، فریادهای خونین «محمد الدوره» را دوره می کنم و گوش هام، لحظه
به لحظه، فریاد پیچ فریادهای «رحمان» و «سلمان» و «ابو حمزه» است.

من می خواهم خون را در شریان های شهرم، کشورم و قدس، خانه مقدسم به جریان درآورم.

می ایستم و در انتظار، وعده نزدیک پروردگار را با خود زمزمه می کنم؛ «نَصْرٌ مِنَ اللّه ِ وَ فَتْحٌ قَریب»؛
فتح و پیروزی نزدیک است. و هر روز، در آغازین ثانیه های اندیشه ام، پرواز خود خواسته کبوتران
آزادی را بر فراز مسجدالاقصی می بینم. بوی زیتون، چه مستم می کند؛ آن روز که بوی زجرآور
دشمن را باد، با خود برده باشد و من بر فراز درختان زیتون، نه از پشت زنجیر، برای برادرانم دست
پیروزی تکان دهم و نفس، نفس های خودمان باشد! و اکنون، هر روز، پرواز خود خواسته کبوتران
تکرار می شود و در فضای مه گونه شهر، از دستانی که بوی سنگ می دهد، نوید پیروزی به گوش
می رسد.

آری! من پیمان مقاومت بسته ام؛ تا شکافتن زنجیرها و در آغوش کشیدن قدس ها.

ای مقاومان فلسطینی، سرزمین حماسه های کهن! چشم های شما به من می گویند فردا روز دیگری
است؛ فرداهایی که در آن، هجای بلند آزادی را فریاد کنم.

می بینم که درختان زیتون، چقدر دلشان برای کودکان شاد فلسطینی تنگ شده که دست در دست
هم، سایه نشین سوزهای آفتابی اش بودند. قسم به خون های بر زمین ریخته شده و قسم به حرمت
مقدس قدس و قسم به پیمان بسته شده! فلسطین، آزادت خواهیم کرد.

ما از مرگ هراسی نداریم!

امیر اکبرزاده

ای قوم بنی اسرائیل!

خوابتان حرام و بیداری تان تباه باد! که خواب را از چشمانمان ربودید و بیداری مان را با غم
آغشتید! امّا گمان مَبَرید که بتوانید لحظه ای بیاسائید. نه! این جا از باران های اسیدی و ویروس های
هرزه خبری نیست. این جا حتی قطرات باران، سنگ می شوند.

این جا کودکان، سنگ در دست به دنیا می آیند. این جا پیرمردان، سنگ در مشت می میرند.

سنگ با سرنوشت این قوم گره خورده است. سنگ همزاد هر کودک فلسطینی است!

ای قوم بنی اسرائیل!

هر شاخه سبز زیتونی را که بشکنید، هزار شاخه تناور دیگر، جای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.