پاورپوینت کامل جلای جان(صداقت) ۲۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جلای جان(صداقت) ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جلای جان(صداقت) ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جلای جان(صداقت) ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

۲۷

صداقت

حبیب مقیمی

به دنبال واژه ای می گردم که سال هاست هنگام بهار، آن را از سکوت گل های تازه روییده و بلبلان بر
شاخسار درختان سبد نشسته شنیده ام؛ آن جا که جهان، سایبانی می گستراند یک دست و یکرنگ و
هرچه دو رنگی را در پاکی و زلالی محو می کند و جهان، پر از گل های همیشه بهار قرن ها، لبخند
می زند.

در باغچه خوشبوی زمان، گل های زیبایی روییده اند که برگ برگشان را اگر بشکافی، سرخ است و
سرخ. در این باغچه، هرگز گلی رنگ نمی بازد. همه گل ها به هم لبخند می زنند؛ لبخندی که از صمیم
قلب بر می خیزد و آن گاه، واژه صداقت، زاده می شود.

صداقت، نگاه صمیمانه ای است از اعماق جان. صداقت، رسوب هرچه دورنگی است در حافظه
مردد زمان.

صداقت، پرواز شهیدی است در لحظه نثار جان.

صداقت، کاشتن گل های یکرنگی است در باغچه بی زوال جهان. صداقت، دست های فشرده به
هم و لحظه های جذاب با خدا سخن گفتن است.

صداقت، دل زنگار گرفته از گذر زمان را از خواب برخیزاندن است.

صداقت، دیدن بی واسطه خورشید از پشت پنجره دوستی ها است.

صداقت یعنی سلام در شعور سبز ستاره ها، سلام بر آبی یکرنگ آسمان، سلام بر قانون زوجیت
دل ها، لحظه ملاقات دو دل، یکی در این سوی عالم و دیگری سوی دیگر، صداقت یعنی… و صداقت
یعنی امام بودن و نان جو خوردن.

پروردگارا! از نور خویش در وجودمان بتابان تا پاک پاک شویم و آیینه چشم هامان را به زیبایی
صیقل ده تا هرگز در کسی به تندی ننگریم.

خدایا! زبانمان را از هر چه دروغ و ریا است، بزدای

ای آفریننده راستی و صداقت!

همایش صفا

محمد کامرانی اقدام

صداقت، نسیمی است که غنچه دل را شکوفا می کند و سکه ای است که در کشکول گدایان
محبّت می افتد.

صداقت، یعنی بهار، یعنی باران، یعنی بلور. از صبح صادق که از پسِ غبارِ شب های تیره، هر آن چه
هست و نیست را می نمایاند، تا ثانیه های ساعت که زمان گذار را صادقانه از پیش روی ما می وزد، از باد
صبا که همیشه صادق است، تا شن های کنار ساحل که در وجودشان صداقت دریا متجلّی است؛ همه و همه
هشداری است بر آینه زنگار گرفته وجود ما که تنها صداقت صیقل دهنده این آینه است.

کدام شرنگ، کشنده تر از نیرنگ و کدام شهد، شیرین تر از صداقت است؟!

با زنده دلان نشین و صادق نفسان

حق دشمن خود مکن به تعلیم کسان

چه چیز جز صداقت می تواند دل های رمیده را پیوند دهد و دست های عشق و ایمان را صادقانه
در هم بفشارد؟!

وقتی صدق، جای خود را به ریا می دهد و صفا جای خود را به تزویر، من از تمام صداقت های
بی حساب می ترسم و از تمام نگاه های مهربانی که پی در پی از چشم ها می ریزند، می گریزم.

چه واژه ای است صداقت! استعاره از دریاست و نمادِ صبح.

صداقت، آینه است و آینه، ایهام صفاست و تلمیحی از آیه های قرآن.

وقتی خورشید، صادقانه هستی اش را وقف زمین می کند و خود را تباه می سازد، وقتی قلبِ خاکی
ولی مهربانِ زمین، صادقانه زیر پای ما می تپد؛ من از فریبکاری خودم شرمنده می شوم و در لابه لای
کلمات ساده ذهنم، به دنبال صادقانه ترین واژه می گردم.

صدق در سینه هرکس که چراغ افروزد

از دهانش نفسِ صبحدم آید بیرون

سخن وقتی بر دل می نشیند که از صافی صداقت عبور کند و تبسّم های ریشه دار، وقتی بر لب
می شکفند که صدای صمیمی صداقت، بر گوش جان طنین بیفکند.

چه قدر ساده و زیباست صداقت های کودکانه و چه صفایی دارد سلام های صادقانه!

گر قرب خدا می طلبی دلجو باش

و اندر پس و پیش خلق نیکوگو باش

خواهی که چو صبح، صادق القول شوی

خورشید صفت با همه کس یکرو باش

خدایا! صدف وجودم را از مروارید صداقت تهی نگردان که: «مهر با این همه زر، از تو ستاند
صدقه» و صفای راست گفتاری و صداقتِ در ایمان را همیشه با وجودم، عجین.

صداقت یعنی …

سید علی اصغر موسوی

«حرف» بود، حرکت گرفت؛ جاری گشت و «کلمه» شد.

مفهومش آسمانی بود و ریشه در راستی داشت!

تا روزی که رشکِ اهریمن، برابر آیینه زلالش، غبار «دروغ» را منتشر کرد.

بهشت، که طاقت شنیدن حرفی غیر از «صداقت» نداشت؛ تنهایی را به «بی صداقتیِ» دوستانش
ترجیح داد! و…

… زمین بود و نوبت انتخاب! و نیکان صداقت را برگزیدند، که: «اَلصّادِقُ شَفَا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.