پاورپوینت کامل آفرینش(زمین) ۴۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آفرینش(زمین) ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آفرینش(زمین) ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آفرینش(زمین) ۴۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۷

طاووس جلوه زار هستی

سیدعلی اصغر موسوی

زیبای زیبا؛ با رنگینه گی چشمگیر و با طراوتی سفید و سبز و آبی! گویی بر پرده خلقت، تنها بهانه
آفرینش زمین، این بوده که «طاووس جلوه زار هستی باشد؛ طاووس کهکشان ها!

طاووس طنازی که جلوه زار رنگ، در کهکشان هاست و با ظاهر فناپذیرش، باطنی فناناپذیر
دارد؛ باطنی مثل ضمیر آیینه سان عارفان و عاشقان!

زمین!

زمینی که محل نشو و نمای «عشق» است؛ عاشق ترین عارفِ روزگاران چنین توصیفش می کند:

«و زمین را آفرید، که دریایی سبز و روان، آن را بر دو می کشد. زمین در برابر فرمان خداوند
«جلّ جلاله» فروتن و در برابر شکوه خداوندی اش همیشه تسلیم است».

زمین؛ زمینی که جلوه زار تجلّی دست های نقّاش لا یزال ازلی است و مطرب نیایش های عاشقانه
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و علی علیه السلام !

زمین؛ زمینی که آیینه غروب عاشوراست؛ غروبی که هر روز، آتش دلِ زمین را بر پرده «شفق»
می آویزد و صیحه فرشتگان را بر ساحل دل ها می کوبد!

زمینی که یادمان غربت آدم علیه السلام و یادگار لالایی حزین حواست!

زمین که در قاموس معرفت اللّه، مهد آسایش و سریر آرامش است: «اَلَمْ نَجْعَلِ الْاَرْضَ مِهادا»!

زمینی که معرفت زیباشناسی و جمال توحیدی را به انسان آموخت و هنر لا یزالی حضرت حق
«جلّ جلاله» را به تماشا گذاشت؛ «پس زمین به وسیله باغ های زیبا و تن پوش نازک گل برگ ها، همه
را به سرور و شادی دعوت کرده و با زینت و زیورِ گُل ها، فخر کنان، همه را به وجد آورده،
شگفت زده کرد.»

گل ها را برای مشام آشفته عارفان؛ آبشاران را برای تماشای عاشقان؛ و جاده های سبز را برای
رسیدن به آرزوهای کودکان، آفرید! دریا را برای تجسّم عظمت و دشت را ادراک و شهود رنگ ها
آفرید!

چمن را برای نرمیِ بستر آهوان و درختان را برای موسیقی جاریِ پرندگان!

«وَ جَعَلَ ذلِکَ بِلاغا لِلْاَنام و رِزْقا لِلْاَنْعَامِ، وَ خَرَقَ الفِجَاجَ فِی آفَامِهَا، وَ أَمَامَ الْمِنَارِ لِلسَّالِکِینَ عَلی جَوَادِّ
طُرُقِهَا.

… و آفرید جایگاه مناسبی را که «عشق» بتواند به نشو و نما بپردازد! کوه ها سر برآورده و
جنگل ها به سمت آسمان کشیده شدند؛ چمن ها، غرق تماشای نگاه آهوان گشته و جویباران، دل به
زمزمه سِحرانگیز قناری سپردند. اقیانوس ها به «تسبیح توحید» خروشیدند و چشمه ها از دلِ عشق،
جوشیدن گرفتند؛ تا کسی باشد و بتواند، که بخواند: «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ مّا فِی الْأَرْضِ جَمیعا»

زمین، آراسته شد به زیباترین رنگ ها، به زیباترین جاذبه ها، به عطرآگین ترین هوای جاری در کاینات!

رقص نیلوفرهایش، زمزمه جویبارش، گاهواره دریایش، موسیقی آبشارش، سرود زیبای
پرندگان و سکوت دل انگیز شب هایش، یعنی: «اَلَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشا.»

زمین آفریده شد، تا با خمیره عطرآگین گِلش، «دل»، ساخته و پرداخته شود و دل، «عشق الهی»
را در دامان بپروراند.

زمین آفریده شد، تا عاشق از نهایت عشق، سر بر سریر عطرآگین خاک نهاده و آکنده از یاد
خداوند «جلّ جلاله» و عطر «نماز» گردد؛ نمازی که میزانِ ارادت عاشق به حضرت دوست است و
مقام والای وصل!

زمین آفریده شد، تا کعبه، ـ این صندوق اسرار خداوند ـ جهت نمای گم کردگان راه، در کهکشان ها
باشد!

زمین آفریده شد، تا اجسام ناسوتی، ناراستی های وجود خویش را از نگاه ها پنهان نمایند!

زمین آفریده شد، تا دست های تاول زده، به صداقت خویش ببالند؛ آن گاه که ترازوی عدالت،
برابر نگاه ها، قد برمی افرازد!

زمین آفریده شد، تا هرکسی بتواند «بدی ها و خوبی های» خویش را در آیینه خاک، به تماشا
بنشیند!

زمین آفریده شد؛ زیبای زیبا، با رنگینه گی چشمگیر و طراوتی سفید و سبز و آبی! تا این که
جلوه زار هستی را، طاووس رنگ های بدیع باشد؛ طاووس جلوه زار عشق، طاووس آیینه خانه هستی!

دایه ای با سخاوت بی حدّ

حسین هدایتی

زمین، چرخش همواره خویش را بر شانه های پنهان و پایدار آفرینش تکیه داده است.

ستون های بلند و نامرئی آسمان، راز مکشوف این سال هاست.

فلسفه ای بزرگ، بر آستانه دروازه های روشن ایستاده است. ردّ پای دور و دراز خلقت، بر
جاده های بی انجام، آغاز می شود.

فریادهای سخت رها شده اند و اضطرابی گنگ و عالم گیر، دیواره ها را خواهد شکست.

زمینِ مادر، مهیّای گستردن سفره های مهر شده است.

آب دریاها بر عطش خاک تشنه می افزاید. سفر بزرگ، ادامه خواهد داشت؛ در جستجوی آفتاب.

سرزمین ها آفریده شد و بهار، در سرسرای همیشه شان خیمه افراشت.

آفرینش خداوند بر لبه های پرت و تاریک کرات، تکرار و تکرار می شود.

کهکشان های نزدیک و دور، کش می آید و پروردگار، به استواری ستون های پایدار و نامرئی،
لبخند می زند. خاطره ای زیر پای من می چرخد و می چرخد. زمین، راز نخست آرامش است؛ اولین
گهواره مهربان پروراندن، دایه ای با سخاوت بی حدّ، مهربان تر از دست های گشاده همگان، یک مادرِ
نگران، با جادوی آب های روان در چشم، با کوهوار صلابت و رنج بر کتف، از دیروزها تا فرداها،
تیماردار اندوه آدم ها.

زمین؛ پهنه ای لگدکوب ـ پیشانی کائنات ـ . با تاول تاختن ها و تجاوزها. با تلخی خون ها و
خیانت ها. با چشم هایی لبریز از عاشقی و عبادت در غارها و چراگاه ها.

زمین، با چرخش همواره خویش، در فراسوها، گوش به زنگ صاعقه هاست.

زبان تازه ای می جویم. از زمین باید با لحن آفتابی خاک سخن گفت.

و این مادر کهنسال…

مریم سقلاطونی

… پس نوبت آفرینش زمین رسید…

وَ اِلَی الْاَرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ…

سفره ای گسترده از باران و درخت

پرنده و ماهی

سیاره ای در همسایگی خورشید

سرگردان و خاموش

که بر کوهوار شانه هایش

جنگل ها و دره ها

خیمه افراشتند؛ اَلَمْ نَجْعَلِ الْاَرْضَ مِهادا!

گاهواری جنبان از امواج

که آرامش توفانی هزار اقیانوس را

یک جا در آغوش فشرد

سیاره ای خاموش

به صراحت هزار روشنی رونده در

پیشانی اش

و آگاهی هزار پنجره سبز

در چشم هایش

زنی؛ با طبق طبق سنگ و صخره

و سبد سبد جنگل و شکوفه

و دریا دریا کوزه بر دوش

… این آگاهی روشن

که رنج قدیمی میلیاردها سال

زندگی کوخ نشینی، در بقچه مهربانی اش

پیچیده در کولاک برف های قطبی و در گرمای طاقت فرسای استوایی

این صبور نگران از توفان های کشنده

این زن خانه به دوش

که تلاطم هزار دریا خستگی، در چشم هایش نهفته؛ از شمال تا جنوب

و خاطرات دورِ سال های سال در بدری را

بیابان بیابان، از شرق تا غرب

زیر رگبار گلوله و آتش

دویده است

زمین؛ این کره نیمی سبز

نیمی آبی

نیمی خاکستری و شعله پوش

این کره نیمی گرسنگی

نی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.