پاورپوینت کامل ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام ۸۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام ۸۶ اسلاید در PowerPoint :

۶۴

شنبه

۱۷ مرداد ۱۳۸۳

۲۰ جمادی الثانی ۱۴۲۵

۲۰۰۴ .Aug. 7

علی وار، زهرا بوده ای

حسین هدایتی

سلام بر تو ای مادر مهربان باران ها! قانون شناور خاک را سر انگشت های آسمانی تو نوشته
است. ای فراتر از فهم! جریان خروشانی که از دامان تو برخاسته است، تمام دشت های کبود را
سیراب خواهد ساخت.

از تمام پرده ها نوایت را می شنوم. نجوای ملایمت در باد جریان دارد. صدایت از شور سال ها
آکنده است. میلادت چراغی است که در کوچه ها ولوله می اندازد. بوی تابستان های سرشار
می دهد دستانت.

زمین، وامدار سخاوت بی مرز توست.

گونه های خیسِ شبانگاهی ات عطش کائنات را می خشکاند. دلت برای کیست که می تپد؟

یاریگر کوچک پدر! حتّی تمام سالیان کودکی ات را بزرگ زیسته ای. دست هایت تکیه گاه رنج های
پیامبرانه است. از طائف تا یثرب، از یثرب تا مکّه، کوله بار خستگی های پدر را به دوش کشیده ای.

فاطمه زیسته ای امّا محمّدوار، علی وار، زهرا بوده ای.

شکوفه ای بلند بر شاخساران همواره رسالت. هوای جهان از عطر تو آکنده ست. شتاب
گرفته ای تا ریشه های خاک قد بکشد.

چتری بزن بر سر آسمان ها. نجوای کبودت در تمام کناره ها منتشر است. در این کوچه های پر
از شیطان، صدای قدم هایت خواب ها را خواهد شکفت.

گل محض! گلدان محض! یازده گلبوته سبز و سرخت را از جویبار کدامین دامان سیراب
کرده ای؟ کلمات در رکاب نام سیلی خورده ات بی تاب تر از همیشه اند.

حرف که می زنی، همه موجودات را به تکان وا می داری. دلم در مهرِ تو می پیچد. توفان به پا
کرده ای میان یافته هایم. هوایم از پَرهیب خیالت معطّر است.

چشم هایت را به جهان پیرامون می گشایی. لبخندهایت تا همیشه بوی گل محمدی می گیرد.

خوشا سقف هایی که حجم نگاهت را به دوش گرفته اند!

چشم هایت از شرقِ حجاز طلوع می کند. خدیجه علیهاالسلام منتظر است.

با تمام کوچکی ات ـ کوهوار ـ تکیه گاه پیامبر شده ای.

خوشا هوایی که نفس می کشی؛ هوایی که از دشتستان های دامن خدیجه بزرگ برمی خیزد!

خوشا بوی مادر! خوشا خنده های آسمانی پدر!

بانوی آیینه و راز! برمی خیزی و جهانی با تو برمی خیزد. و تو هیچ گاه چون دریچه های باز و
بسته شهر، بی کبوتر و پرواز نخواهی ماند.

دلخوشی پیامبر صلی الله علیه و آله

محمد کامرانی اقدام

فاطمه، ای نامکشوف ترین نام! ای دل خوشی پیوسته پیامبر!

فاطمه! کیست که بتوان مهربانی بی وقفه دست های تو را احساس کند و یک عمر بی قرار نباشد؟

فاطمه! «آسیه» آسیمه سرآمد و «ساره» سراسیمه و «مریم»، مشتاق تر از اشک، آمدند تا قنداقه
تو را تبرّک کنند و تبریک و شاد باش به آخرین رسول خداوند بفرستند.

جبرئیل به آستانه سلام ایستاد، تا اجازه اجابت از دست های نجیب و مهربان تو بگیرد.

فاطمه! خدیجه، خود را رو به روی اشک های ریخته و نریخته دید، آن گاه که انگشت های
ظریف فاطمه، ظرفیت یک بهار بغض را نشان محمد صلی الله علیه و آله می داد.

فاطمه! آن روز هم گذشت و تولد تو در توالی روزهای تبسّم سوز و عاطفه گداز، از خاطر
معرفت به فراموشی سپرده شد.

آن روزها گذشت و تو خود را هجده ساله یافتی، آن گاه که حرکات تو بوی پیامبر را می داد و
کلمات تو عطر تنهایی مولا را.

ای فرشته فطرت و ای بهار الفت! آن گاه که نه بیم بود و نه نوید و آن گاه که در کوچه های
کوچ آلود مدینه، نام مولا را به زبان می راندی، این لحظه ها بودند که در پای تو می افتادند و خود را
به فریاد تو می رساندند.

فاطمه! هر قطره اشک تو منظومه ای است و هر بُعد نگاه تو کهکشانی.

از سلام تو سپیده سر برآورد و از مهر تو خورشید از خواب نیستی به بیداری روشن بینش تو رسید.

ای بهشت برین حجاز و ای حجاز بی قراری پیامبر! چه قدر دلگیر می شوم وقتی پلک های
خود را هزار و چهارصد افسوس به عقب برمی گردانم؛ که انسان فراموش کار، این وحشت
مجسمِ عصیان، بساط بسیط آتش فتنه را بر درِ سرای وحی حقیقت گسترانده است. چه قدر دلگیر
که نه! چه قدر مشوش می شوم و بی خود، آن زمان که می بینم لجاجت های کینه توزانه، جرأت
جریحه دار کردن آبی ترین احساس را به خود داده اند.

فاطمه، ای تجلی جهاد پیامبر،تجلی فریاد جلّی علی و ای تجلّی نور خدا!

ای آن که در همیشه زمان و در هماره تاریخ به نام جاودان تو، نقطه نامتنهای آرزوهاست.

چگونه شد که دست های دسیسه پرور، آتش را همنشین روز واپسین خویش برگزیدند؟
فاطمه! آن قدر، نَفَس تو لطافت زاست که غلظت غیض شب های شوم سرشتان نیز نتوانستند
لطافت عمیق تو را زمین گیر عجز و ناله کنند.

دسیسه در دسیسه و نیرنگ در نیرنگ، حق تو را غصب کردند و غضب و غیض خدا را بر
خود خریدند.

فاطمه، ای اقیانوس تبدار، ای آگاهی همیشه بیدار و ای همیشه هم دوش علی علیه السلام !

چشم های تو روشن ترین روش شیدایی بود و گیراترین دل خوشی حضرت امیر علیه السلام . تنها تو
بودی که در غزوه غیض علی علیه السلام ، دوش به دوش و شانه به شانه او شمشیر حمایت بر حمایل
حرمت بستی.

فاطمه! صد دریغ و هزار افسوس که کوفیان شامی سرشت، حجازیان شامی مسلک و
ناسپاسان غیرت گریز و نامردمان نمک نشناس، در ازدحام بی حرمتی، نه قدر تو را شناختند و نه
احترام تو را به جای آوردند.

ای میراث گمنام و ماندگار مولا در مدینه! درود بر توکه ایستادی تا علی از پا نیافتد.

ای رحمت خدا بر پیامبر!

افسوس که قوم پدرت، سنت سپاسگزاری را به جای نیاوردند و در حق تو بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله ،
آنچه ناروا بود را به جای آوردند.

فاطمه! سلام سایه گسترت را بر بال های بی قرارم احساس می کنم که این چنین پابه پای قلم
می دَوم و می گریم.

می دانم که نسیان و نیستی و ناسپاسی، دست به دست هم دادند تا دست های تو را از محبت
علی علیه السلام جدا کنند. امّا تو در اوج جرأت بودی و علی علیه السلام در بلندای بینش!

فاطمه،

ای سابقه تمام سپاس ها، اصالت صداقت، نیکی همواره و ای خوبی بی شماره! نور نام تو بود
که در ذات هر ذره ای تابیده شد و شور نهفته در شوق تو بود که کائنات را لبریز از روشنایی رو به
رشد کرده است.

فاطمه! دیگر هیچ نمی گویم، امّا ای کاش می فهمیدم که در هروله اشک هایت، چه از خدا
می خواستی؟!

فاطمه می آید

معصومه داوود آبادی

دروازه های آسمان، گشوده می شود و بارانی شگفت، زمین را فرا می گیرد.

مدینه، لبریز عطر یاس، با چشمانی گشاده تر از هر روز، بیستمین روز جمادی الثانی را دیدار
می کند.

دروازه های آسمان گشوده می شود و فرشتگانی بی شمار، هلهله کنان فرود می آیند.

چشمان خدیجه علیهاالسلام ، خیس لبخند می شود و محمد صلی الله علیه و آله ، شادمان و بی قرار، کودک را در آغوش
می کشد.

فاطمه علیهاالسلام متولد می شود؛ دختری که مادرِ پدر است و خیر کثیر.

خورشیدی که یازده ستاره دنباله دار را در آسمان امامت، مادری کرد.

مشرکان، پیامبر را ابتر خواندند و خداوند، فاطمه را کوثر نامید؛ اِنّا اعطیناک الکوثر فَصَلِّ لِرَبِّکَ
واْنْحَرْ * اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَر.

فاطمه متولد می شود؛ کسی که سپیده دمان، دیدگان روشنش را سجده می کنند و کوه ها قامتِ
قیامت را به احترام برمی خیزند.

زنی شگفت که عفتش سرلوحه همیشه زنان تاریخ است. درختی تناور که ریشه در آسمان
داشت و پرنده های نور، بر شاخه های سبزش آواز خواندند. فاطمه می آید.

دوشیزه ماه، بر پیشانی بلندش دامن می گسترد.

از شانه های زمین، یاس های سپید؛ چون پیغام های بشارت، بالا می روند.

کوهستان، صدای نفس هایش را ترانه می شود و کهکشان ها، نزول ستاره اش را شاعری
می کنند. او می آید و کوچه های مدینه، طلوع گام هایش را به پیشواز می آیند.

او می آید. رودخانه های یخ بسته جهان، ترک برمی دارند و سپیدارهای جوان به سمت نور، قد
راست می کنند.

بانویی بزرگ که قبیله های زمین، شکوه اساطیری اش را به نماز می ایستند.

او می آید تا دخترانِ زنده به گور شده عرب، غرور زن بودن را از بین خروارها خاک،
حِس کنند.

فاطمه، فریادی سرخ است در کوچه های مظلومیت علی علیه السلام .

می ایستد تا خانه نشینی علی علیه السلام را نبیند و این گونه است که پرهای سپیدش در هجوم تیرهای
کینه به خون می نشیند.

فاطمه می آید، می ایستد و می ماند تا زمینیان، حضور ملکوتی اش را آسمان شوند.

سرچشمه فزاینده رحمت

میثم امانی

«انّا اعطیناک الکوثر» ما آن سرچشمه فزاینده را به تو بخشیدیم؛ / نومید مباش، پیوند آسمان و
زمین قطع نخواهد شد، حبل المتین، گسستنی نیست. / شاخه های وحی و پرستش، ریشه در
خاک فطرت آدمیان دارد. / سرچشمه فزاینده هدایت در دست های توست پیامبر! / نومید مباش /
اینک که از امتحان الهی سرافراز بیرون آمده ای و اندوه فقدان فرزندانت ـ قاسم، عبدالله و ابراهیم
ـ ذره ای از ایمانت به راه، نکاسته است، خدا کوثر را به تو ارزانی می دارد. /

«فصلّ لرّبک وانحر» نماز به پای دار و قربانی کن / تنها در اتصال با مبدأ آفرینش است که این
چشمه فزاینده بیشتر و بیشتر می جوشد / یاد خداست که رنج های کشیده و ناکشیده ات را برایت
آسان می سازد / چشم به خدا داشته باش که چشم زدهای گمراهان اثری ندارد / زمام کارها همه
در دست اوست / و اوست که از فیض لایتناهی خویش، کوثر را به تو ارزانی داشته است /

«انّ شانئک هو الابتر؛ همانا سرزنش گران تو ابترند». آنان نمی دانند که همچون کف های روی
آب، دیری نمی گذرد و آفتابشان غروب می کند / نمی دانند که با «نور» می جنگند و دشمنِ نور،
دشمنِ خویشتن خویش است / آنان زیر آوارهای تاریخ، مدفون خواهند شد / اما آن چه می ماند،
خداست و مشیّت او / از سرزنش هایشان مهراس و میندیش / که تو خدا داری و خدا پشت و پناه
توست / آنان ولی درمانده و بی پناهند / گمان می کنند که دولت تو دیری نمی پاید، ولی نمی دانند
که رفتنی، ابر است و ماندنی، خورشید / خورشید چشم های تو جاودان خواهد درخشید / نومید
مباش / ما «فاطمه علیهاالسلام » را به تو ارزانی داشتیم / و این کوثر ماست که به تو می بخشیم از این پس
شاهراهِ کوثرِ وجود فاطمه علیهاالسلام است که آیه های رسالت تو را به جهانیان پیوند می زند.

از این پس لوح محفوظ جان و ضمیر پاک فاطمه علیهاالسلام است، راضیه و مرضیه، نفس مطمئنه
زهرایی است که وقتی از صحرای محشر می گذرد، همه باید سرها به زیر افکنند.

از این پس فاطمه علیهاالسلام است که مادر آفرینش است و از دامان عصمت و مادری اوست که
موعود آخرالزمان زاده می شود. فاطمه علیهاالسلام را سرمشق قرار داده ایم تا بدانند که زن بودن یعنی
فاطمه علیهاالسلام وار زیستن.

فاطمه علیهاالسلام را یک مادر آفریده ایم

فاطمه علیهاالسلام قلب خاندان نبوی است و از اوست که حیات، در رگ های رسالت و پیامبری
جریان دارد.

تا وقتی که یک زن، زنی به عظمت فاطمه علیهاالسلام ، زیر عبای آل کسا نباشد، اهل بیت علیهم السلام کامل
نمی شود

فاطمه علیهاالسلام مصراعی جدایی ناپذیر قصیده بعثت است.

نومید مباش پیامبر صلی الله علیه و آله !

ما فاطمه علیهاالسلام کوثر را به تو ارزانی داشتیم.

هدیه ای بی نظیر

خدیجه پنجی

پیامبر، تمام راه به این فکر می کرد که چگونه خدیجه مهربان را از این راز آگاه سازد، چگونه
باید خبر این جدایی را به خدیجه بدهم؟ چهل روز دوری، چهل روز فراق! چهل روز جدایی از
خدیجه، امّا گریزی نیست؛ باید گفت: محمد صلی الله علیه و آله ، لب به سخن گشود و خدیجه، بانوی خردمند
حجاز، افتخار زنان مکّه، آرام و سر به زیر، دل به نسیم روحبخش کلام همسر سپرد و امر خدا را
به جان پذیرا شد.

و آرام گفت: «با این که دلم لبریز از عشق و محبت به شماست و یک لحظه زیستن، بی حضور
شما، برایم از هر عذابی سخت تر است، ولی چون اراده خداوند بر این امر واقع شده، من تسلیم
خدا و رسول خدایم».

و چهل روز، چلّه نشینی آغاز شد.

باید پیامبر، چهل روز و چهل شب در خلوت، سر به آستان قدسی پروردگار می نهاد.

و یک دختر، پاداش چهل روز و شب، دوری خدیجه از محمد صلی الله علیه و آله است.

یک دختر، سرانجام خوش این جدایی است.

آه، خدیجه بزرگ، بانوی دلتنگی های رسول، بانوی صبوری ها، برگزیده زنان!

کوثری از نور، کوثری از بهشت، و این چهل روز، آغاز یک تاریخ بود.

فاطمه، بریده شده از گناه است و آغوش تو، تنها آغوش گرمی بخش عصمت خداست.

فاطمه، ستاره دنباله داری است که تا آخر دنیا، ادامه دارد.

فاطمه، مادر یازده ستاره نورانی است.

مادر یک تاریخ جاودانه.

آئیینه ها، دانه های تسبیح تواند

سیده فاطمه موسوی

امشب، پنجره های شهر بسته نخواهند شد.

امشب، پنجره ها به میهمانی ابرها می روند. ابرهای آبی ـ ابرهای باران زا ـ

امشب، پلک پنجره ها از دخیل های شبنم، تَر خواهد شد.

امشب، حنجره پنجره ها، پنج بار پنج تن را صدا می کند.

امشب شب پنجره است، شبِ پونه، شب پرواز، شب پری، شب پرنیان …

امشب، شبِ شکست رسم های جاهلیِ عرب است، شب تکامل زن، شب تولد کوثرِ نور.

امشب، شب رسیدن سیب های سرخ دشت آرزوست،

شب پرواز درخت.

شب گل دادن کاج.

شب عطر و شب یاس.

امشب، خانه نبوت، رسالت میلاد را نوید می بخشد.

امشب، درخت ها میوه تجلّی می دهند، گویی آئینه های شهر را با عطر گل یاس صیقل داده اند
که این چنین از بهشت سرشارند. راستی! آئیینه ها میوه بهشت اند، آن گاه که عطر یاس می دهند،
آن گاه که طعم باران دارند. آئینه ها زائیده اشک های متوالی تواَند.

آئینه ها از سجاده مکرّر تو جان گرفته اند آئینه ها، دانه دانه تسبیح تواند.

آئینه ها منشور آفتابی فردایند.

امشب شب تولّد توست بانو جان! نه فقط امشب، که شب های پیش از این نیز شب میلاد تو
بود؛ شب های بعد از این هم همینطور.

ای کوثر حُسن! تو در رودخانه زمان جاری شده ای.

از شرق تا غرب جهان، انتشار حضورت را دیده ام؛ حتّی در ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.