پاورپوینت کامل روز پرستار تقدیم به پرستار اهل بیت خورشید، زینب کبری ۲۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روز پرستار تقدیم به پرستار اهل بیت خورشید، زینب کبری ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روز پرستار تقدیم به پرستار اهل بیت خورشید، زینب کبری ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روز پرستار تقدیم به پرستار اهل بیت خورشید، زینب کبری ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

۱۳۱

پرستار نگاه های تبدار

نزهت بادی

امروز را به یاد تمام شب های بی خوابی ات در پرستاری از نگاه های تبدار و صورت های
سیلی خورده، به نام تو رقم زده اند.

گویی در تقدیر تو نوشته بودند که پرستار صورت های کبود باشی و التیام بخش دستان
تازیانه خورده.

کودک بودی که پیش چشمان معصومت، مادرت در بستر بیماری افتاد؛ یک بیماری غریب!

تو با همه کودکی ات خوب می دانستی که پهلوی شکسته و سینه ضرب دیده را با اشک چشم
نمی توان مداوا کرد، اما از تو که صدای شکسته شدن استخوان پهلوی مادر را بین در و دیوار
شنیده و جای زخم میخ را بر سینه دیده بودی، چه کاری برمی آمد جز گریه و دعا!

همان طور که برای سر شکافته پدر نیز نتوانستی کاری بکنی، جز این که کتاب خدا را بر سر
بگذاری و دل به کلام حق آرام سازی.

وقتی هم که بالای طشتی رسیدی که به خونابه جگر پاره پاره برادرت حسن علیه السلام آغشته بود، فقط
توانستی از عمق دل گریه سر دهی و پا به پای زرد شدن روی حسن علیه السلام ، تو نیز رنگ ببازی و از پا بیفتی.

در کربلا نیز در همهمه حمله سپاه دشمن به خیمه های آتش گرفته و هجوم تازیانه های
سرگردان، بیش از همه در اندیشه آن تن تبدار و بیمار بودی که گلیم کهنه از زیر پایش به غنیمت
می بردند و شمشیر بر گردنش می نهادند تا ثمره اهل بیت از ریشه قطع شود.

اما از همه سخت تر، شب های خرابه بود که تو هیچ نداشتی برای تیمار چشم کبود دخترک سه
ساله که با گلوی خشکیده اش در هر نفس هزار بار بابا می گفت.

زخمی ترین پرستار عالم!

تو از کجا می توانستی مرهمی بیابی برای داغ دل مادرت که کودک ۶ ماهه اش را پشت در به
ضرب لگد پرپر کردند؟

تو چگونه می خواستی فرق شکافته پدر را دوباره بند زنی، در حالی که دلش به تیغ نفاق و
دورویی امتش، هزار چاک شده بود؟

تو با کدام تاب و توان می خواستی جگر سوخته حسن علیه السلام را که در خلوت خانه اش غریب
بود، التیام بخشی و یا جای زخم غل و زنجیر بر بدن سجاد علیه السلام را مرهم بگذاری، در حالی که از
دستان سوخته و کبودت خون تازه می چکید؟

رقیه علیهاالسلام اگر در دامان تو جان داد، جای دیگری نداشت برای باز کردن عقده دلش که تاب
یتیمی نابهنگامش را نمی آورد.

زینب جان! هنوز هم تو پرستار همه دل های زخم خورده ای و تسلاّی قلب های شکسته از
سر انگشتان با کرامت توست.

به جز سوخته دلی چون تو، چه کسی می تواند دل های سوخته مردمان را شفای دوباره ببخشد؟

وام دار مهربانی

خدیجه پنجی

بوی تو در تمام اتاق ها می پیچد.

صدای قدم هایت را می شناسند این اهالی رنجور.

طنین گام های تو ضرباهنگ امیدواری است برای بیماران.

غیر از خدا و تو در دل این تاریکی شب، چه کسی به فکر رنج ها و دردهای آنهاست؟

به تمام اتاق ها سر می کشی و نگاه منتظر بیماران را به سلام های آسمانی و لبخندهای
دلنشینت میهمان می کنی.

خستگی در چشم هایت موج می زند؛ ولی لب هایت همیشه می خندد.

شبیه نسیم، پاورچین پاورچین، می وزی؛ حتی در رویاهای بیمارانت.

تو از قرن ها پیش زاده شدی از یک مهربانی عمیق و در تمام روزگاران تکثیر شدی.

تو را ساده می شود شناخت، نه از روپوش یکدست سفیدت؛ تو را از عاطفه سرشاری از
شانه هایت که سرازیر است، از طعم دست هایت که نوازش های مادرانه ایثار می کند، می شود شناخت.

شب ها، تنها فانوس های روشن چشم های تو سو سو می زند.

تو گل شب بویی هستی که شب ها، عطر آرامش می پراکنی.

ای کوهوار صبر در این عصر دلتنگی و غریبگی، چقدر بوی آشنا می دهی!

چه بسیار روزنه های امیدی که از نگاه تو، به دنیای ناامید بیماران گشوده شده است!

هر شب، ستاره های روشن چشم هایت را بر در هر اتاق و راهرویی می آویزی و تو، شب ها،
در خواب بیماران، زلال و آرام جاری می شوی.

نبض حیات می گیری و نور در رگ هایشان جاری می کنی.

تو که قدم می زنی، پلک ها، آسوده می خوابند.

باید تو را ستود؛ تو را که وام دار مهربانی زینبی علیهاالسلام .

امروز، روز توست.

دلتنگی هایت را به من ببخش؛ من قدردان لحظه های عمیق عشق توام.

نسیمی یکدست

اکرم کامرانی اقدام

قطره قطره!

زندگی می چکد؛ قطره قطره!

صدای گام های نرم درها به گوش می رسد.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.