پاورپوینت کامل عرفه ـ روز نیایش ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عرفه ـ روز نیایش ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عرفه ـ روز نیایش ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عرفه ـ روز نیایش ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
۶۳
همایش شِکوه و شکوه
محمد کامرانی اقدام
عرفه بی تاب بود و بی تاب تر از آن، مشتاقیِ محض حسین علیه السلام بود.
عرفه، سرشار از اشک ریزان شورانگیز حسین بود و چشم انتظار نگاه نگران نرگس های
مدینه.
احساس ها به اوج حرارت عشق رسیده بودند و حسین می آمد تا شکوهمندترین همایش
شِکوه و شُکوه را با اشک های خویش افتتاح کند. حسین می آمد تا تاریخِ رسوب کرده در
لایه های زیرین فراموشی را از پس طولانی ترین شب های ظلمت و تباهی، به طلوعی دوباره
برساند.
حسین می آمد و صحرای عرفات، غرق رایحه خوشِ نفس های حسین می شد.
حسین می آمد و اشک، از عمق وجود واژه ها جاری می شد.
حسین لبان شکوفه پوش خویش را گشود: سلام …
سلام به آسمانی که هرگز از یاد ستارگان نمی رود. سلام به صحرایی که سفره اش گسترده
است و گستردگی اش غم فزا.
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لَیْسَ لِقَضائِهِ دافِعٌ وَ لا لِعَطائِهِ مانِعٌ
حسین اینک از خیمه خود بیرون زده بود و در نهایت خشوع، دست ها را غرق در آسمان
می کرد، و چشم ها را از دامنه کوه روانه کعبه می ساخت.
لحظه ها غرق در سوز و گداز حسین بودند و اشک ها در ازدحام اذن دخول و زیارت ضریح
منبر چشم های حسین، عاشورایی ترین عرفه را می آفریدند.
اشک از لبه های صخره ها سر می خورد و در التماسِ ترک خورده خاک، محو آغوش گرمِ
آفتاب می شد. سر تا سر صحرا به گوش و هوش بود تا آخرین صدای حسین را در خلوتِ حضور
درک کند: «اللّهُمَّ لَکَ الْحَمدُ کَما خَلَقْتَنی فَجَعَلْتَنی سَمیعا بَصیرا وَ لَکَ الْحَمْدُ کَما خَلَقْتَنی فَجَعَلْتَنی خَلْقا
سَوِیّا رَحْمهً بی وَ قَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقی غَنیا»
پروانه های نیاز بر گرد لب هایش بال و پر می زدند و از شیرین شهد شورانگیزش برمی گرفتند
و پر می گشودند. باران شروع شده بود و لحظه های رسوب کرده در دامنه کوه را می شست و
می برد، و حسین در پرده ای تازه تر از اشک، نغمه لاهوتی نیاز را تا دور دست ترین نگاه
ستاره های دست نیافتنی می پراکند.
یا مَوْلایَ اَنْتَ الَّذی مَنَنْتَ، انتَ الَّذی انْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذی أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذی احْمَلْتَ، انتَ الَّذی افْضَلْتَ،
انتَ الَّذی اکْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذی وَفَّقْتَ، أَنْتَ الَّذی اعْطَیْتَ، أَنْتَ الَّذی اوَیْتَ»
تویی که پناه دادی، … و خورشید هنوز سر برهنه بر کرانه کبود آسمان می نگریست تا حسین
را به یاد خیمه های نیم سوخته بیندازد.
عصری که حسین یک بار دیگر می بایست فرازی از دعای عرفه را، با لبانی تشنه در کنار رود
زمزمه کند: «أَنْتَ الَّذی اوَیْتَ؛ تویی که پناه دادی».
لحظه های سنگین، تنها با اراده و همراهی اشک ها گام برمی داشتند. آفتاب به آخرین فراز
دعای عرفه ایستاده بود و با نغمه رود، از میان پلک سنگین لحظه ها غبار ملال را شست وشو
می داد. لبان حسین هنوز لبریز زمزمه و سوز بود و سرشار از گداز. «إِلهی انَّ رَجائی لا یَنْقَطِعُ عَنْکَ وَ
اِنْ عَصَیْتُکَ کَما اَنَّ خَوْفی لأیزایِلُنی و اِنْ اَطَعتُکَ فَقَدْ دَفَعَتْنی اَلْعَوالِمُ اِلَیْکَ و قَدْ اَوْقَعنی عِلْمی بِکَرَمِکَ
عَلَیْکْ».
عرفه رو به اتمام بود و «بشر» و «بشیر»، پسران غالب اسدی، خیمه های کربلا را در نگاه
حسین علیه السلام می دیدند که چشم انتظار بازگشت حسین از گودی قتلگاه است؛ گودالی که جز به خون
حسین پر نخواهد شد، گودالی که آفتاب عاشورا از آن طلوع خواهد کرد، گودالی که لبریز از
زمزمه های عرفات است و سرشار از «اَنتَ الذی اوَیْتَ».
روز بخشیدن گناه
خدیجه پنجی
صدای زمزمه می آید. سوز دل، اندوه و غم، صدای راز و نیاز عاشقانه. چه حال خوشی دارند
این جماعت، این جماعتی که دعوت شدند و اجابت کردند و اکنون، آمده اند تا میهمان مهربانی
خدا شوند؛ میهمان بخشش بی اندازه خدا. هر کس در گوشه ای نشسته و زانوی پشیمانی در بغل
گرفته و سر در گریبان اندوه فرو برده است و دانه دانه دلتنگی اش را با اشک و حسرت به تسبیح
می کشد. همه خود را از یاد برده و غرق در دلخوشیِ یاد خدا شده اند.
چه قدر این جماعت شبیه هم هستند! حرف هایشان شبیه هم است، سوز دلشان شبیه هم است،
حتّی خلوت هایشان هم شبیه هم است. آمده اند، تا بزرگی خدا را به خودشان گوشزد کنند. آمده اند تا
خودشان را پیدا کنند، آمده اند تا چشم ها، دست ها، پاها و پیکر گناهکارشان را مجازات کنند.
آمده اند تا صادقانه به اعتراف بنشینند، گذشته پر از گناهشان را. آمده اند تا از درگاه خدا،
بخشش گدایی کنند و رستگاری بخواهند. آمده اند تا خود را تسلیم مهربانی و سخاوت خدا کنند.
خدایا! این جماعت، فقط تو را می خواهند، تو را صدا می زنند.
حرف دل و زبانشان تویی، دلیل اشک هایشان، سوز مناجات هایشان آه و ناله های
بی صدایشان. اینک آمده اند تا از باغ عرفه، گل های معرفت بچینند. آمده اند تا تو را بشناسند، تو را
ببینند، تو را بفهمند.
پروردگارا! شاخه های خشکیده روحمان را به میهمانی باران رحمتت بخوان. دستان التماس
دل هایمان را، با دست های اجابت بفشار و برف های هوس نشسته بر بام احساسمان را به هُرم یک
نگاه مهربان آب کن.
خدایا! امروز را، روز عرفه تو و ما قرار ده، روز شناسایی بزرگی ات، مهربانی ات، کرامتت، و
روز بخشیدن بیچارگی ما، درماندگی ما، گناهان ما…
قنوتی از ستاره ها
سید علی اصغر موسوی
گویی هنوز در «عرفات» رو به جلوه زار «کعبه» ایستاده و از پرتو چهره نورانی اش، صحرا
غرق نور شده است! گویی ایستاده و دست های پر از اجابت خود را به آسمان گرفته و ملکوت
الهی غرق شنیدن عاشقانه های اوست: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَ لا لِعَطائِهِ مانِعٌ و…
ستایش از آن خدایی است که قضایش را دفع کننده ای و عطایش را منع کننده ای نیست.
اَللهُمَ إِنّی اَرْغَبُ اِلَیْکَ وَ اَشْهَدُ بِالرُّبُوبِیَهِ لَکَ مُقِرّا بِانَّکَ رَبّی، وَ اِلَیْکَ مَرَدّی،…
الهی، اینک من به سوی تو روی می کنم و به پروردگاری ات گواهی می دهم؛ اقرار می کنم که
آفریدگار من تویی و بازگشت من به سوی توست، …
گویی در «کربلا» ایستاده است! و تصویر لاجوردی آسمان، شگفت انگیزتر و بشکوه تر از
همیشه، در ازدحام سپید فرشتگان، گم شده است!
پرتو قنوتش، حتی دورترین ستاره را به تماشا می خواند و تسبیح کلمات آسمانی اش غلغله
در عرش می اندازد؛ نگاه حقیقت شناس فرشتگان پر از ستاره است و نغمه «یا حسین» با اشک ها و
آمین های پی در پی، گوشه گوشه آسمان را فرا گرفته است.
امروز، روز عرفه است، روز نیایش، روز ستایش واقعی و توحید محض.
امروز باید عظمت خداوند متعال «جلّ جلاله» را بی پرده دید!
امروز باید غیر از آسمان، برای خود سقفی نساخت!
امروز باید سجاده بر خاک نهاد، باید محراب تماشا را تا افق گسترد، باید وسعت لا یتناهی
اندیشه و احساس را به هم آمیخت!
امروز، روز طولانی ترین نیایش های عاشقانه با خداست!
امروز، روز همایش رحمت خداوند است، روز نا امیدی اهریمن، از نارسایی ترفندهایش.
امروز، روز سخاوت حضرت حق «عزّ و جل» است، روزِ «اَللهُمَّ یا اَجْوَدَ مَنْ اَعْطی وَ یا خَیْرَ مَن
سُئِلَ وَ یا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ».
امروز، روز اوج گیری نور صلوات است که منزلت خاکیان را بر افلاکیان ثابت می کند.
امروز، روز استجابتِ «یا مُجیبُ دَعْوَهِ الْمُضْطَرّینُ» است!
امروز، روز عرفه است است، روز نیایشِ خونین حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام ، روز استجابت
دعای پیر فرزانه کوفه، شهید
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 