پاورپوینت کامل روز جهانی شعر ۳۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل روز جهانی شعر ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روز جهانی شعر ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل روز جهانی شعر ۳۰ اسلاید در PowerPoint :
خلسه عاشقانه
خدیجه پنجی
پرنده ای از سرزمین های ناشناخته، تا گستره لایتناهی خیال، رها شد، در آبی آسمان اندیشه. با
آوازی شاد و محزون، لطیف و موزون، عاشقانه و عارفانه.
شعر، چون ساقه ای ترد و پیچنده بر بلندای احساس، خاموش و پرشتاب است؛ چون شبحی
سرگردان است در سرزمین های کشف ناشده ناخودآگاه درون، با ظهور ناگهانی در آستان اندیشه
و بارش بی امان واژه ها، آمیخته با کشف و شهود، عقل و عشق.
شعر؛ خلسه ای عاشقانه، خلوتی با خود در بی خویشی مطلق، تهی از هر چیز و هر کس، فارغ
از خودها و بی خودها، دل کندن از خاک، گسستن از قید و بندها، رها شدن از جادوی جاذبه، معلق
و آزاد در هوای بالادست.
شعر متعهد؛ الهه آسمانی، شیرینی شهدها و شکرها، ترکیب شور و شیرین، تلفیقی از زشت و زیبا.
شعر متعهد؛ ساکن سرزمین های فرادست، افسونگر هزاره ها.
شعر متعهد؛ رسول کلمات، بارانی از خیال و عاطفه.
شعر؛ سوزاننده و ناگهانی چون صاعقه، بلند و خروشان چون آبشار، رها و سبکبال چون
نسیم، ویرانگر و عاصی چون سیل.
شعر؛ رها شده از رنگ ها و نژادها، غرق در بی رنگی محض، شناور در اصالتی عمیق، گاه،
شمع بزم دلدادگان؛ در تغزلاتی عاشقانه، گاه، رجزخوانی یلان در میدان؛ لباس حماسه بر تن، گاه،
ناصحی برای پند نیوشان؛ شولای رباعی بر دوش.
شعر؛ موسیقی شنیده شده از آسمان های دوردست، پرده ای از نغمه های فردوس، نرم و
لطیف، چون حریر، طناز و عشوه گر، چون سیاه چشمان بهشتی.
شعر؛ جادوی رها شده در جاودانگی قرن ها؛ از دوردست تا اکنون، در سرزمین های
گوناگون؛ دست در دست مولانا، با لهجه ای مطنطن و در سماعی عارفانه؛ هم نشین گوته، هم سفر
هفت وادی حیرت؛ آرزوی حافظ و… .
با شعر، آینده جهان سپید است
محمد کاظم بدرالدین
کنار دریای عروض، سفره رؤیا پهن شده است.
لب حوض مفاعیل، پر از هیاهوی ظریف ماهی هاست.
کسی از بغل تخیل، به سمت قافیه ها می پیچد و ردیف می کند یک عالم شعر را.
روز، روز شعر است.
باید از لابه لای شنزارهای بستر رودخانه، خاطرات آب را برداشت و در ساک دستی خود
ریخت و راه افتاد تا در کویر زندگی، واژه ای کم نیاوریم.
هیچ کس در زندگی گرفتار نیست و کم نمی آورد؛ اگر با نبض تند خستگی های ثانیه، به پشتی
آرامش تکیه زند و مثنوی، یک استکان چای شعر برایش بریزد.
هیچ کس غصه ای ندارد؛ اگر دلش را از درب پشتی رو به باغ عبور دهد و میوه های شعف را بر
درختان غزلْ مثنوی بنگرد.
دنیا با شعر، جوان بیست و چند ساله ای به نظر می رسد و نشان می دهد از آنهایی نیست که به
این زودی غزل خداحافظی را بخواند.
آری! تا شعر هست، زندگی باید کرد و تا شاعر هست، باید از ساعت درس قیل و قال، زد تا به
زیر باران عشق رسید.
بوی خاطره انگیز ابرها، همه جا را بارانی کرده است. همین باران های شعرزا هستند که
آسمانی ترین خدمت رسانی را به خاک کرده اند.
اگر واژه های شاعران روی بند، باران بخورد، فردا «ترجیع بند»هایی آفتابی خواهیم داشت.
چیزهای مهمی هست برای پیاده کردن شوق در زندگی؛
اگر نگاه روز به شب های شعر دوخته شود، آینده جهان سپید است.
ارمغان
طیبه تقی زاده
چون پیچش نیلوفری است در ساقه های خیال و ذهن آدمی؛ سبز و باطراوت، همراه با نسیمی
روح افزا؛ شعر را می گویم. روح را خنک می کند از حضور خوش و لطیفش. ساقه های باریکی از
واژه ها و الفاظند که جوانه می زنند در اندوه ها و شادی ها. گاه، ترانه می شوند بر لب ها؛ کلماتی
نافذ که معلوم نیست کدام الهام آنها را به دل آورده.
شاعرانه می رقصند در هوای منتظر ذهن، کلماتی که زیباترین واژه ها را می سازند و بیت بیت،
خانه می کنند در گوشه خالی ذهن. سر در هوای آمدنش سر از پا نمی شناسند که بی گاه و بی خبر،
سر می زند با کوله باری از حرف ها و واژه ها.
جهانی از شعور کلمات است که ردیف ها و قافیه هایش هر کدام، شعری هستند در عالم خویش.
شعر، لطیف ترین واژه خلقت است؛ موهبتی است برای خیال های آرام و نسیمی است برای
قلب های ملتهب و پرشور و حرارت شاعران و احساسی است ملایم که به سراغ هر کس
نمی رود. هدیه ای است که سرزده به دامان لحظات شاعرانه می لغزند.
شعر، زمستان اندیشه ها را با بهار آمدنش، تازه و با چشمان سیاه و جادویی اش، تیرگی شب ها
را سرمست می کند.
مهتابی است در سکوت شب زنده داران. خلوتی است شگرف در شعله های لرزان شمع.
گاهی طلوعی است در صبح شادی ها و گاه، غروبی است در غربت غم ها. همچون سرودی
خوشایند است که به گوش شنوای شاعر می رسد. پنجره ای است از خیال که هر گاه گشوده شود،
آن سو جهانی را می بینی که شاعرانه به سماع آمده اند و در جشن عارفانه خویش، ساقی وار،
بزم افشانی می کنند.
شعر، دهانی است پر از واژه ها که یاران خویش را خوب می شناسد و جامی است لبریز از
عشق در وجود شاعران که هر لحظه، مست می شوند از سکر دل انگیزش. آهنگ پرآشوبش چنان
در جان مثنوی های معنوی رخنه کرد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 