پاورپوینت کامل از دریچه زمان;ولادت حضرت معصومه علیهاالسلام ۳۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل از دریچه زمان;ولادت حضرت معصومه علیهاالسلام ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از دریچه زمان;ولادت حضرت معصومه علیهاالسلام ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل از دریچه زمان;ولادت حضرت معصومه علیهاالسلام ۳۲ اسلاید در PowerPoint :
۲۷
پنج شنبه
۲ آذر ۱۳۸۵
۱ ذی قعده ۱۴۲۷
۲۳.nov.2006
اینجا دارالسلام است
نزهت بادی
هر صبح، آفتاب نگاه ما از مطلع گنبد طلایی تو سر می زند و دست های مان چون گلدسته های
سرکشیده بر افلاک، رو به آسمان بالا می رود. سبوی گلی دلمان، پر از عطر زلال یاد تو می شود و
هزاران کبوتر مهربانی بر صحن وجودمان پر می کشد و این همه لطف که هر روز بر سر و روی ما
می بارد، به خاطر سلامی است که هنگام عبور از مقابل حرمت ما را به لحظه ای توقف وا می دارد؛
گویی اینجا دارالسلام است؛ سرای سلم و سلامت، بهشت روی زمین.
تو احوال ما را می پرسی
ما خوب می دانیم که این حضور روحانی کوتاه در مقابل حرمت که خیر و خوبی تمام روز ما
را تضمین می کند، پاسخ کریمانه تو به ماست. مگر می شود دختر رسول اللّه صلی الله علیه و آله باشی و در سلام
کردن پیش قدم نشوی؟! این پیشگامی تو در پرس و جوی احوال ماست که دل ما را به فروتنی و
ارادت در برابر تو تسلیم می کند؛ وگرنه کجا ما را این معرفت است که دست از عادت های بی مایه
و خواسته های ناچیز زندگی مان برداریم و در این شتاب هولناک دنیا که ما را با خود به قهقرای
ظلمت می برد، برای لحظاتی تأمل کنیم و تو را ببینیم؟
شمع یگانه شهر ما…
برای دیدن تو، از جا برخاستن من کافی نیست. تا صدای تو نباشد، از جانب من اجابتی
نخواهد بود. اگر عطر مستانه تو نباشد، کدام بهانه ما را از پیله های حقیر زندگی مان جدا خواهد
کرد و به پروانگی و شیدایی خواهد کشاند؟
شمع یگانه شهر ما! هر روز، هزاران کوچک و ناچیز، به شوق سلام تو، پروانه می شوند و در
هوای یاد تو پر می گشایند تا راه و رسم شیدایی را بیاموزند.
حضور مهربان
خدیجه پنجی
پلک گشودی و ستاره های روشن نگاهت، تقدیر تاریک جهان را چلچراغ شد، همین که بوی
بهشتی نفست در شامه خاک پیچید، آینده زمین سبز و زیبا شد، نرگس ها به تماشای چشم هایت،
دسته دسته از دل خاک سرک کشیدند و ابرها،هیجان آمدنت را، به شوق باریدند. آمدی تا بهار،
تمام شکوفه هایش را به معصومیت آسمانی نگاهت، گره بزند. آهنگ دلنواز و کریمانه
قدم هایت، در گستره خاک خجسته باد!
خواهر تصنیف های غربت
بوی گل یاس، تمام دنیا را پر کرده است. زمین در پوست خود نمی گنجد. تو را پیش از این،
آسمان شبیه یک راز محرمانه، در گوش خاک، نجوا کرده بود. خاک، تمام لحظه هایش را به شوق
آن دقیقه موعود، نفس می کشید. از عطر آمدنت آکنده است تمام روزهای رفته و نیامده دنیا. تمام
رودها تو را می شناسند که صفای نگاهت، زلالی و مهربانی چشم های فاطمه علیهاالسلام را به تصویر
می کشد. بانو! خاطره های زمین، سرشار از حضور توست. ای خواهر تصنیف های غربت! تو را
تمام جهان، چشم به راه بود. بگذار خاک در هوای آسمانی ات کمی نفس بکشد.
همه جا حرف آمدن توست
جاده ها، تمام مسیر آمدنت را بی وقفه دویده اند از شوق؛ مدینه تا قم، همه جا حرف تو آمدن
توست.
می گویند آمده ای تا حنجره ابدیت، جاودانگی خاندان کرم را تا همیشه فریاد کند. آمده ای تا
عشق را، قدم به قدم به کمال برسانی.
بانو! ای میراث دار غربت و رنج! شانه های زمین، کوله بار رنجت را عاشقانه بر دوش خواهد
کشید و تاریخ، رد قدم هایت را در مسیرها و جاده ها خواهد پیمود. از این پس، تمام پرده ها، راز
تو را نجوا می کنند.
بانو! آمدنت، مرهمی است بردل های خسته، آمدنت، یک اتفاق شیرین است؛ در تکرر
روزهای خسته زمین.
در هوای مهربانی ات
کبوترانه بال گرفته ام در هوای یکریز مهربانی ات تا دست هایم را به دامان پر از کرامتت
بیاویزم، تا چشم های مشتاقم را به پنجره مهربانی ات دخیل ببندم.
تو را می شناسم از دور؛ تو را که آمده ای تا عشق را، به دل ها هدیه کنی و لبخند را به لب ها
بیاوری. تو را می شناسم، بانوی بزرگوار قم! چندی است در هوای تو نفس می کشم. بهارانه
آمدنت، بر همه هستی، خجسته باد!
عطر آمدنت
عباس محمدی
پیدایی؛ مانند لبخندهای گرامی مادرت زهرا علیهاالسلام در تاریک ترین روزهای بی چراغ حجاز.
ستاره ها سوگند خورده اند که حتی پلک زدنی از تو جدا نمانند.
رودها، مسیرشان را به سوی زلال وجود تو تغییر داده اند و آسمان در مجاورت خانه شما
نشسته است.
به شوق آمدنت، آبشارها هم سر فرودآورده اند و ابرها هم عطر نفس هایت را در پهنه
دورترین دشت ها باریده اند. نخل ها به شوق آمدنت، عطر رطب هایشان را به باد هدیه داده اند.
برای تو می نویسم
برای تو می نویسم؛ که همه ابرها، بارانی تواند. تو که کبوترهای بی شماری را مهمان حرمت
خواهی کرد. می دانم روزی خواهد آمد که با نام تو، زمین از خواب برخیزد. چگونه از تو بنویسم
که هنوز سرچشمه های عصمت تو را درک نکرده ام؟ چگونه بنویسم معصومه علیهاالسلام ؛ من که هنوز در
آغاز نام تو، گمشده ای بیش نیستم.
گرمم کن؛ که من از همه زمستان ها سردترم؛ تنها خورشید تو می تواند جانم را گرم کند.
امشب، شب آغاز نام توست. امشب تولد توست.
نَفَست بوی بهشت می دهد
دلم می خواهد زمان برگردد. کاش زمان برمی گشت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 