پاورپوینت کامل صلوات;(به بهانه سال پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله );نگاهی به صلوات شعبانیه(۴) ۲۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل صلوات;(به بهانه سال پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله );نگاهی به صلوات شعبانیه(۴) ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صلوات;(به بهانه سال پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله );نگاهی به صلوات شعبانیه(۴) ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل صلوات;(به بهانه سال پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله );نگاهی به صلوات شعبانیه(۴) ۲۷ اسلاید در PowerPoint :
۸
نمای ارادت و عشق
منیره زارعان
نامتان سرور دل ها و یادتان طراوات جان ها؛
حضورتان روشنای طلوع و کلامتان چراغ پرفروغ؛
وجودتان میزان حق و عدالت، نگاهتان کیمیای رحمت؛
ای اهل بیت عصمت، ای خاندان کرامت و ای راهنمایان راه سعادت!
دل به مهر شما می سپارم و درود می فرستم؛ عطر نامتان، دلم را پر می کند و درود می فرستم؛
شمیم یادتان، دنیایم را تازه می کند و درود می فرستم.
معرفتتان و دوستی تان، در درونم آهنگ امنیت و آرامش ساز می کند، از خطا، نگاهم می دارد،
از گناه، بازم می دارد، راهم می نماید، امیدم می دهد و رهایم می کند… و من بر شما درود می فرستم؛
درودی بی انتها و سلامی بی پایان؛ از کوچک ترین بنده خدا، بر بلندترین قله های رفیع کمال.
الهی! مرا نه تاب خاموش ماندن است و نه توان به جای آوردن سپاس؛ سپاس آنان که از سوی
تو آمدند تا دل مرا با تو آشنا کنند، چشمم را بر آنچه نمی دید و نمی شناخت، بگشانید، دستم را
بگیرند و پله پله از نردبان انسانیت بالایم بکشند، نگاهم دارند که فرو نیفتم، همراهم شوند که
درنمانم و چون به خطا لغزیدم، به رویم آغوش بگشایند تا تباه نشوم.
مرا کجا توان ادای چنان سپاسی است؟
بزرگا، بزرگ پروردگارا! سلام و درود من، نَمای ارادت و عشق من است که در آینه لطف تو،
دو چندانش می کنم.
درود من اگر سزاوار بلندای حضور آنان نیست، به نام تو گرانش می دهم و شایستگی اش
می بخشم. تو سلام های عاشقانه مرا در لفاف رحمت و مهر، فروکش؛ آنچنان که مایه رضایت
برترین بندگان تو باشد.
الهی! بر محمد و آل محمد درود فرست؛ درودی بسیار، آن قدر که خشنودشان کند و سپاس
مرا بنمایاند؛ درودی که برازنده بزرگی توست، که تو بزرگترینی.
صدای تو پرنده است
حسین هدایتی
تکرار خوب های بی قرینه و بی تکرار. تکرار بارش خداوند، بر کوهی از آدمیان، شکست
دیواره های رنج انسان و شکوفایی لبخند پیامبرانه بر گونه های تو.
همه چیز از آن نقطه عزیمت آغاز شد. تو میراث دار هوایی هستی که ملائک آن را بو
کشیده اند. صدای تو، پرنده ای است که سال هاست جنگلهای جهانش می بوسند.
ایستاده بر بلندترین پله کائنات
پیامبر! دستی در نور و دستی در خاک، بر بلندترین پله کائنات ایستاده ای. جان های پاک، در تو
مکرّر می شوند و خورشید، آن آخرین و آن کوچک ترین قطره ای است که از گونه های تو سرازیر
خواهد شد.
بی سکوت و بی فریاد، پرده از راز صحرا کنار می زنی و بوته های پیر، کفش هایت را می بویند.
آخرین آوازهای جهان را از سنگ این بیابان حریص، می شنوی؛ آوازهایی تلخ از حنجره های
برآماسیده و بی تاب.
بلند ایستاده ای؛ با آغوشی به وسعت تاریخ. در قامت تو رازی است که تکیه به رفیع ترین کوه
جهان داده است.
واحه ها در پی واحه ها و قرن ها از پس قرن ها، در راهی قدم می زنی که زلال و بی پاییز، به
چشم اندازهای روشن می پیوندد. خاک، در تبسم تو، آیینه می شود؛ آیینه ای رها در آوازهای پنهان.
وحی بلیغ
تکرار، تکرار، تکرار؛ تکرار گیسوان رهای پیامبرانه در هجوم غبارها، تکرار پیشانی های
وحی آلود و خونین در بارش بی امان خشم و سنگ، تکرار زیستن در هوای نازک عشق.
تو آمدی؛ آن چنان که سال ها می آیند، باکاروان دقیقه های تلخ.
پیامبران در تو تکثیر می شوند و تو در هیجان فراموش معراج، به وحی بلیغ بدل خواهی شد.
ایستاده ای و بوته های داغ، در پای تو آیینه می شوند. ستارگان خداوند از ارابه های رقیق فرود
می آیند و نازکانه، گلویت را می بویند.
بام فلک در شوق تو به نماز خواهد ایستاد. شکوهی دیرسال در تو می خندد و لحن شن ها
آیینه جهنم، آرام آرام سرد می شود.
پیامت تا همیشه باقی است
نزهت بادی
ای پیامبر صلی الله علیه و آله ! پیامت را شنیدم از ورای هزاره های دور که هنوز بر مأذنه های روبه افق، مرا به
عهد ازلی ام فرامی خواند.
تقدیر زمان و مکان، درهم گره خورده است و من از تو دور افتاده ام؛ اما چیزی غریب، مرا به
سوی پیام تو می کشاند؛ مثل چرخش آفتابگردان، روبه جانب نور یا تب و تاب ماهی برای
دریاهای آزاد و یا شاید هوای عجیب آزادی که هر پرنده ای را وامی دارد تا از قفس بگریزد.
قلب آدمی را آموخته اند تا برای حق بتپد و جز گرداگرد عشق نچرخد، پس آن گاه که
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 