پاورپوینت کامل ولادت;حضرت علی اکبر علیه السلام ۳۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ولادت;حضرت علی اکبر علیه السلام ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ولادت;حضرت علی اکبر علیه السلام ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ولادت;حضرت علی اکبر علیه السلام ۳۶ اسلاید در PowerPoint :

۲۷

شنبه

۳ شهریور ۱۳۸۶

۱۱ شعبان ۱۴۲۸

۲۵.Out.2007

نوزاد نی و نوا

نزهت بادی

حالا خبر به خواب مادرم می برند

که بعد از آن همه سال بی ستاره

بوته یاس خانه مان گل داده است.

فردا که کبوترها به حنابندان آیینه ها بروند،

سر راه، بوی نوزاد نی و نوا را

برای مزار ناشناس مادرم خواهند سرود.

حالا بیا برویم؛

برویم پای هر پنجره،

روی هر دیوار،

جانب هر پرچین،

تا دانه اسپند و خط خوشی از شعر باران بکاریم

تا کوچه پر شود از تبسم مایل به طعم ترانه!

این همه شباهت به خورشید

ای نخستین نواده از سلاله یاس ها

و ای اولاد نسل هزاربار سوخته ققنوس!

تو این رسم محبت و نگاه آشنا را

از که، از کدام خاطره، از کدام رؤیا

به ارث برده ای؟

از کجا آمده ای، با این همه شباهت به خورشید؟

می دانی چقدر

گریه های گاه و بی گاه، در این گهواره خفته است،

تا نوبت به تو رسیده؟

نگاه کن

شاید در پَر قنداقه سبزت

مرهمی برای این جراحت کهنه سال داشته باشی!

حالا به گوش مادرم می رسانند

برای کودکش که به خواب دریا رفت

جانشینی آمده است!

سروقد حسین علیه السلام

سید محمود طاهری

… و خدا در وجود حسین علیه السلام تجلی کرد و شبیه ترین مردمان به پیامبر را به او عطا فرمود، تا
چشمان پدر، بدو روشن شود و قلبش به او آرام یابد.

چه تقدیر نیکویی بر قلم پروردگار جاری شد و چقدر خدا، خاطر حسین را می خواست که به
جوانش سیمای نبوی و خُلق محمدی داد!

علی اکبر حسین! نمی دانم روزی که دیده به جهان گشودی، پدرت شادمان شد یا اندوهگین؛ چرا
که قلم تقدیر، اوج شکوفایی ات را بافرو ریختن گلبرگ هایت و اوج جوانی ات را با افول زود هنگامت،
در هم آمیخت.

قلمرو تو، به گستردگی تاریخ است و زمین، هنوز هم از شور جوانی در هم آمیخته با شهادتت، به
خود می بالد و لبریز از غرور است. تو، طراوت جوانی را با شکوه ایثار، پیوند زدی و در قامت
سروگونت، والاترین نمونه یک جوان را به تصویر کشیدی. جوان رعنای حسین! می دانم آن گاه که
عزم رفتن کردی، دلت تنها نگران یک نفر بود. پدرت، که ناامیدانه به تو خیره شده بود.

جوان بود؛ اما…

جوان بود؛ اما آهنگ خاوران داشت و به سوی چشمه خورشید، می شتافت. با ابرهای سیاه،
ناسازگار بود و هرگز از خروش تُندرها نهراسید و مرعوب جاذبه های دروغین جهان مادّی نشد.

جوان زیبای حسین، چکاد پاکی ها و خوبی ها را فتح کرده بود و پرچم پیروزی را بر فراز آن
برافراشت.

جوان بود؛ اما می دانست که بزرگی در فداکاری است و عزتمندی در ادب.

جوان بود؛ اما به این باور رسید که در دو راهی های حق و باطل، عقل و نفس و خدا و شیطان،
باید حق را برمی گزید و سراغ عقل رفت و به خدا روی آورد.

برای علی اکبر، همین افتخار بس که در قلب عرشی حسین جای داشت؛ تا آنجا که روز عاشورا،
چون برای خداحافظی نزد پدر آمد و آن گاه روانه شد، همه دیدند که حسین نیز بی اختیار به دنبالش به
راه افتاد.

می روی از پی خود می کِشی ام

نه همین می کِشی ام می کُشی ام

شادمان یا نگران؟

در باغ امامت زاده و در دامان نور پروریده شدی و بدین گونه، از چشمه ایمان سیراب شدی و از
جام عشق نوشیدی. تو، با ولادت خویش، دامن دامن نور به دیگران بخشیدی و سبدسبد شکوفه
شادی به دوستان عطا کردی.

پسر جوان حسین علیه السلام ! چقدر سرمست عطر خدا و مشتاق دیدار پروردگار بودی که حس جوانی ات
را در ازدحام دیدار انوار قدسی، به فراموشی سپردی و سفر دنیایی ات را نیمه تمام رها کردی و
سرودی خوش سر دادی که:

حجاب چهره جان می شود غبار تَنم

خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم

چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست

روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم»

علی اکبر حسین! تو آن زمان که پلک گشودی، چهره پدر را شادمان دیده بودی، اما شاید از زمانی
که پلک را برای همیشه بر هم گذاشتی و خرسند و شادمان از همه هستی دل کندی، تا همیشه دنیا،
گوشه دلت همچنان نگران یک چیز است: چهره گرفته پدر؛ آن گاه که با رفتنت به سوی شهادت
پنهان و آرام می گریست.

نگاه هاشمی

معصومه داوود آبادی

می خوانمت از گلوی رباب و چشمان حسین علیه السلام ، در ظهری عطشناک و سخت.

می شناسم نگاه هاشمی و ابهت علوی ات را. دلت: وفور جوان مردی هاست؛ کلامت: آسمان.

نگاه کن، چگونه نفس هایت باورمان را سینه سرخ شدند.

ای بلاغت عاشق! شاعران، شانه هایت را واژه می شوند. رگ هایت را هیچ شمشیری درک
نمی تواند؛ که چراغ آفتاب را سنگ ها، توان شکستن ندارند.

وقارت، شکوه محمد صلی الله علیه و آله را به خاطر می آورد و قدم های محکمت، طنین گام های مهربانش را.
زمین، ریشه های اصیلت را پاس می دارد.

فرزند رودخانه و کوه

آسمان بلندت را قد می افرازم تا هم بال پرستوها، بهار آمدنت را به استقبال برخیزم. تو، همراه
حادثه ها بوده ای؛ آن گاه که ماه را بر دریچه های آسمان، سر بریدند، وقتی که گیسوان بیدها را بادهای
عصیان گر به یغما بردند و چشمه های زلالِ تنها را دستان سیاه شقاوت، گل آلود کردند.

شانه به شانه پدر، خیمه های بی یاور را پاسداری کرده ای.

ای فرزند رودخانه و کوه! آیه های اولین لبخندت، اطلسی های بی شماری را به شکفتن نشاند. تو
گویی خاک از آفرینشی تازه باز می گردد! آمدی و بارقه های معطرت، کوهستان را به هلهله خواند.

تا تنهایی بزرگ عاشورا

به خوش آمد گویی ات، شقایق ها می شکفند و دریاها می خروشند.

سپیده دم یازدهم شعبان، افق آمدنت را طاق نصرت می بندد. بام های جهان، کبوتر پوش این همه
برکت، ثانیه های عاشق را مرور می کنند! تو می آیی تا تنهایی بزرگ عاشورا را تجربه کنی. می آیی تا
دل های نااستوار بنی امیه را هیبت صدایت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.