پاورپوینت کامل روز بزرگداشت ابوعلی سینا ۳۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل روز بزرگداشت ابوعلی سینا ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روز بزرگداشت ابوعلی سینا ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل روز بزرگداشت ابوعلی سینا ۳۴ اسلاید در PowerPoint :
۱۸
پنجشنبه
۱ شهریور ۱۳۸۶
۹ شعبان ۱۴۲۸
۲۳.Out.2007
حکیم جاودانه قرون
سیده زهرا برقعی
تاریخ، چونان دفتر قطور سپیدی است که قلم به دست بشر داده اند تا
این دفتر را به نقشی و به حرفی ماندگار، پر کند.
کسی می آید و قلم به دست می گیرد؛ اما نمی داند چه بنویسد، از کجا
بنویسد. قلم را زمین می اندازد و می گذرد… . از آن طرف، کسی هم می آید پر
از حرف های نگفته، رازهای سر به مهر، دردهای پنهان و آشکار… . قلم را
برمی دارد و می نویسد و می نویسد و می نویسد!
این است رمز جاودانگی کسانی چون حکیم ابوعلی سینا
کشف حقایق، گام اول حیات
شهر بلخ در سوم صفر سال ۳۷۰ قمری، صدای گریه کودکی را شنید که قرار بود دنیا را روی سر
انگشتان کوچکش بگرداند. از خردسالی، از همان هنگام که آموخت زمین می تواند استواری گام های
او را تحمل کند و برایش به هر سوی، راه جدیدی را بگشاید، به فراگیری علوم پرداخت؛ موسیقی،
هندسه و جبر، عرفان، فلسفه، طب و… . هر رشته علمی را که با آن آشنا می شد، به کمال، در یادگیری
و فهم آن، تلاش می کرد و لحظه ای از کشف شهود جدید فروگذار نمی کرد.
ابوعلی خردسال، بالید، بزرگ شد و قد کشید. دنیا را دید که چگونه در خاموشی خفته است.
مردمان را تماشا کرد که از درد به خود می پیچند و طبیبی نمی یابند که مرهمی برای زخم هایشان
بیاورد… .
ایمان به خدا، حلال مسائل…
مسائل، گاه سخت می شدند؛ پیچیده تر از آنکه به نظر برسد راه حلی برایشان هست. دیگران
می گفتند: این یکی دیگر معلوم است که لاینحل است. نمی توان به جواب رسید. گویی سؤالش به
آدمی می خندد؛ آن قدر که مسخره است… .
بوعلی سینا نگاهی که نشان از شب نخوابیدنش برای یافتن پاسخ مناسب سؤال بود، به صورت
مسئله می انداخت. جزواتش را کنار می نهاد، وضویی از سر اخلاص می گرفت و راهی مسجد می شد.
و در راه می شنید که مردم از پشت سرش طعنه می زنند: برو شاید پاسخ سؤال بر تو وحی شود… و
می خندیدند. ابوعلی، سلام نماز را که می داد، خودش را در بحر تفکر می انداخت، غوطه ور و سرگردان.
دنبال نوری، راه نجاتی، جوابی که در خور مسئله باشد… .
و فردا خبر می پیچید: بوعلی سینا، این مسئله را هم حل کرد…!
خواسته باورنکردنی…
بوعلی، درد پادشاه را خوب می شناخت؛ دردی که داشت امیر نوح بن منصور سامانی را از پا
درمی آورد و می گفتند حکیمان زیادی از پس درمان پادشاه برنیامده اند و اطرافیان شاه، در دم جانشان
را ستانده اند. بوعلی، نعلین هایش را پوشید و راه قصر را در پیش گرفت… .
چندی نگذشت که پادشاه بر ایوان قصر، به سلامت ایستاد، نفس عمیقی کشید و فرمان داد:
طبیب من که بود؟ بگویید بیاید و هرچه می خواهد، بگوید تا مرادش را فورا بدهیم. و بوعلی سینا
چیزی نخواست؛ جز آنکه حق استفاده از کتاب خانه قصر پادشاه را داشته باشد. پادشاه، شگفت زده در
فکر فرو رفت: چیزی نخواستن اش را باور کنم یا وصله های پر کوکِ عبایش را؟
شمع پرفروغ ابدیت، در شب های تاریک جهل بشر…
برای بزرگ مردی چون ابوعلی سینا، خیلی زود بود که در ۵۸ سالگی به ابدیت بپیوندد.
بوعلی سینا رفت؛ اما کتاب های گران قدری چون «اشارات»، «شفا»، «حکمت عرشیه»، «قضاو قدر»،
«لغه العرب»، «قانون» و… همگی، اشاره ای است که فصلی از کتاب تاریخ که بوعلی سینا، نویسنده آن
بود، هنوز ادامه دارد. یادش سبز!
میراث دار حکمت
سید محمود طاهری
ابن سینا، پا از قلمرو مکان و زمان فراتر نهاد، آوازه او به سراسر جهان رسید و نام او، جاودانه
روزگار شد.
حجّت الحق، شیخ الرّئیس، میراث دار بزرگ حکمت و فلسفه و طبیب بزرگ قرن است که
«قانون»ش شفای روح آدمیان شد و «شفا»ی او، درمان جسم انسان ها. فیلسوف فرزانه شرق،
جاده های آسمان را کاوید و تنگناهای ذهن انسان را گسترش داد؛ ولی با آن همه علم و دانش
خاکسارانه چنین سرود:
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست ولی موی شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ذره ای راه نیافت
همیشه جاری
کاش روزگار در حق ما بخل نمی ورزید و چون بوعلی، فراوان در اختیارمان می گذاشت! اما نه،
بوعلی خود هزاران بود و هم پای یک قبیله؛ آن گونه بود که رودکی گفته است:
«از شمار دو چشم، یک تن کم
وزشمارِ خِرد هزاران بیش»
نام بوعلی، یادآور علم و فلسفه و طب و حکمت است. انسان بزرگی است که قرن هاست بشر از
مائده های آسمانی «شفای» او، از خوان پربرکت «قانون» او و از نسیم دل انگیز «اشارات» او، جان
می گیرند و از عطر و بوی آن، سرمست می شوند.
دیوانه وار، به جست وجوی دانش بود و نبض او، به شوق حکمت و فلسفه می تپید. در علم، چنان
قد کشید که فراتر از دیگران ایستاد، و هنوز به هجده سالگی نرسید که همه علوم زمانش را فرا گرفت.
و این گونه، بوعلی، میراث دار بزرگ علم شد و سرشار از حکمت و فلسفه، تا همواره در زمان
جاری باشد و چون مهری تابان، جاده های روشنی را پیش پای آدمیان بگذارد.
«علم که باشد، آدمی زنده است»
میثم امانی
سؤالات بی شماری هست که به رویت صف کشیده اند؛ شانه هایت سنگین شده اند. به تالارهای
خلقت راه یافته ای تا روزنه ای بجویی به سمت رازهایش.
افق، تاریک است و قدم هایت در امتداد کرانه ها، در جست وجوی خورشیدند. پی برده ای به جهل
خویش و حواس پنج گانه ات را بسیج کرده ای تا بجویند، تا دل ذره ها را بکاوند؛ به هوای رسیدن به
گوهر دانایی.
دست هایت را به پیر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 