پاورپوینت کامل روز جهانی قدس (واپسین جمعه ماه رمضان) ۴۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روز جهانی قدس (واپسین جمعه ماه رمضان) ۴۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روز جهانی قدس (واپسین جمعه ماه رمضان) ۴۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روز جهانی قدس (واپسین جمعه ماه رمضان) ۴۳ اسلاید در PowerPoint :

۱۱۳

جمعه

۲۰ مهر ۱۳۸۶

۳۰ رمضان ۱۴۲۸

۱۲.oct.2007

جمعه شکوفا

محبوبه زارع

آخرین جمعه ماه رمضان، روز پاسخ به انتظارهاست. همسایه مظلومیت، در هاله ای از بی سر و
سامانی، به اعتراض یاران خود در این روز، دل بسته است.

روز قدس، روز تذکر قدرت اسلام به تمام مدعیان سلطه جوی جهان است. فلسطین، دفتر ایام
سال را به امید رسیدن به این جمعه شکوفا، ورق زده است.

«تا جمعه ظهور»

به صحنه می آییم، تا صفوف معترضان ظلم، پر رنگ تر شود. به صحنه می آییم تا باطل، بیداری
اصحاب حقیقت را واضح تر به نظاره بنشیند.

به صحنه می آییم تا بغض ترک خورده فلسطین را به التیامی حماسی نشانده باشیم.

آری! جمعه قدس، ریشه در جمعه ظهور دارد؛ ریشه در آن ناقوس عدالت که به دستان منجی
صبح، به صدا درخواهد آمد.

چشم های سرخ زیتون

میثم امانی

برخیز دیر یاسین، تَلِّ ز عتر، نوار غزه! دیوارهای حائل، ترک برداشته، پوشال های پادشاهی، فرو
ریخته، شیشه های جادو و جنبل شکسته شده اند.

برخیز بیت المقدس؛ که «دست خدا با جماعت است».

حیله های خناسان، تمامی ندارد و دست های خدانشناسان، سد شده است در مسیر رفاه و آسایش
گل سنگ های مقاومت.

چشم های زیتون سرخ شده اند؛ از بس دیده به دروازه های امید دوخته است.

شر ملخ های درنده، تا کی برسد به این گندم زارها و سایه جغدهای شوم، تا کی بیفتد بر سر
پنجره های رو به دریا؟

تاک ها، به خویش آمده اند، نخل ها به خروش؛ خون های مسموم اجنبی، تا کی در شریان های
خاک بگردد؟

سنگ ها آتش گرفته اند؛ درنگ تا کی؟

فلسطین؛ «میهن رؤیاها و پیامبران»

برخیز فلسطین من؛ «میهن مزامیر بی نوا و چهره های گمشده؛ میهن ریشه های کینه توز؛ میهن
توفان ها و تندرها و شب های زمهریر؛ میهن باغ های اسیر و دست های ملتمس؛ میهن دروغ های
کهن؛ میهن رؤیاها و پیامبران؛ میهن خشم؛ میهن شعله؛ ای که یک میلیون پناهنده، دست تو را با
اشک می بوسند».

دیروز، شرم الشیخ، بهانه ای بیش نبود؛ امروز، شورای امنیت، بهانه ای بیش نیست. سکوی خوبی
است برای رصد کردن دنیا و فرمان دادن. درختی که آب از مرداب می مکد، میوه اش تلخ خواهد شد.

وجب به وجب خاک های فلسطین من، بوی پر جبرئیل می دهد؛ قدمگاه پیامبران بوده است
روزی؛ دریغا که بزمگاه نمرود شود و رزمگاه فرعون!

ما برخواهیم خاست

برخیز الخلیل! برخیز رام الله! ما نواده های معراجیم و سرزمین پدری مان را معامله نخواهیم کرد.
در خانه هایمان، عطر ابراهیم علیه السلام وزیده است. در باغ هایمان، صدای مسیح علیه السلام است که می آید. در
کوچه هایمان، جای پای رنج های موسی علیه السلام است که نقش بسته است.

تا ما هستیم، فلسطین هست؛ مگر ما را بکشند که فلسطین بمیرد!

ما برخواهیم خاست و فلسطین را بر نقشه دنیا ترسیم خواهیم کرد.

درد جهانی

محمدعلی کعبی

خورشید چشم هایش، دوردست ها را روشن کرده، و بر تمام زوایای مبهم، روشنگرانه تابیده بود.
حالا مردی که می گویند از نسل آنهایی است که در هر قرن فقط یک بار متولد می شود، روی صندلی
سفیدش، ـ با تمام ابهتش نشسته است و چشم هایش، ـ تیزتر از همیشه، به نقطه ای دور خیره
می ماند.

مرد، و شاید تنها مرد، لب می گشاید و فضا آکنده از بوی گل لاله می شود و در نقطه دیگری از
جهان، در رگ هایی که سخت تشنه اند، خون تزریق می شود.

مرد و شاید تنها مرد، تبرش را بر می دارد و به سوی هُبَل می رود.

چشم های آتشین هُبل که هر روز قربانیانش را از زیر سایه مسیح بیرون می کشند، سخت
هراسناک است. مرد، تبرش را بلند می کند و تا مغز تل آویو، بر سر بت جاهلیت سکوت می کوبد و
زخمی را که ناحیه خاصی را دردآلود کرده بود، جهانی اعلام می کند.

حالا شهر به شهر، دیوار به دیوار، پنجره به پنجره ات، ای دنیا، حداقل برای یک روز هم شده به
یاد آن زخم قدیمی درد می کند، و تا زخم فلسطین بر پیکرت باقی باشد، نه اینکه نخواهی، بلکه
نمی توانی آرام بگیری.

ای آدینه شاهد باش!

مرد و شاید تنها مرد، اولین بار نبود که تقویم ها را می شست و روزها را مقابل چشم های
آفتابی اش پهن می کرد! آدینه! ای آخرین روز ماه خدا و ای همیشه اولین خط مقدم فریاد، تو هم
شاهد باش که فلسطین، دردآلودترین زخم مسیح زمان بود و او را هر روز، تا پای صلیب
نگرانی هایش می برد.

آری، مسیح؛ همان که معجزه دوباره زنده شدن اسلام را با تمام دارائی هایش به همراه آورد.

سنگ، ای حماسه ای که هرگز نخواهی شکست! بدان که سرزمینت، مهم ترین مسئله و پرونده
خمینی بود؛ مردی که دهانش بوی نهج البلاغه می داد. انگار هنوز روی آن صندلی سفید نشسته
است و به چشم های آن عروس به تاراج رفته، خیره شده است؛ مردی که مقیاس زمانی اش هنوز
معلوم نیست. انگار هنوز هم دغدغه این سرطان درمان پذیر را دارد! صدایش را بعد از سال ها، به
وضوح می توان شنید؛ صدای مهربانی که هنوز دست می گیرد و پیش می برد:

«فلسطین پاره تن اسلام است».

«روز قدس، فرصتی است برای قیام یک پارچه ملت های مسلمان علیه مفسدین».

«سرزمین بهشتی»

فاطمه سادات احمدی میانکوهی

منم، قدس؛ خلقتگاه آدم ابوالبشر؛ قرارگاه کشتی نوح نبی علیه السلام ـ ؛ اقامتگاه ابراهیم خلیل علیه السلام ـ ؛ مهد
دعوت موسای کلیم علیه السلام ـ ؛ سرزمین طور سینا؛ گهواره عیسی علیه السلام و معراجگاه رسول اعظم صلی الله علیه و آله پیامبر
واپسین؛ سرزمین ادیان الهی؛ حرم انبیا و حریم مقربان و صالحان؛ مصلای فرشتگان و
فرشته سیرتان؛ محراب مریم علیهاالسلام ؛ مشهد شهود اسرار خدا.

منم، قدس؛ نخستین قبله؛ دومین مسجد پس از کعبه؛ سومین سرزمین بهشتی، پس از مکه و
مدینه؛ مکان قریب؛ محل حشر و نشر و صراط و میزان؛ جایگاه صور اسرافیل و پایان جهان.

منم، قدس؛ منم، مسجد الاقصی؛ منم، بیت المقدس؛ فلسطین؛ صاحب قداستی به بلندای تاریخ
انسان؛ منزل نزول وحی، ملک میلاد شرافت و مملکت جلوس عدالت بر کرسی حق و مفتخر به
نشان های کرامت.

«بهشت در اسارت»

سال هاست که این بهشت زمینی، در اسارت خدعه ابلیس است. بشر، بازیچه کبر و پستی
شیاطین بزرگ و کوچک است. توفان ظلم، آرام و قرار را حتی از کوه جودی ربوده است. نمرودیان،
لحظه به لحظه، بت هزارچهره می سازند؛ هر چهره، رنگین به خون هزاران اسماعیل گل چهره.

نژاد پرستی، فرعون زمانه است و سلاحش، افعی هایی از جنس آتش؛ بی رحم و آدمخوار.

امروز، طور سینا، داغ غربت موسای غایب را در سینه دارد.

امروز، فرشته عفت، بال و پر سوخته و قداست، سیلی خورده است.

عدالت، سال هاست در سیاه چال های بیدادگری، شب و روزی یکسان دارد و انسانیت، مجروح
غده ای سرطانی و بدخیم است.

وطن، مفهومی وارونه یافته است. حق، در پی موجودیت حقیقی است و باطل، در لباس حق، زیر
پرتو غصب، دَدمنشی و چپاول می فروشد؛ به بهایی سنگین از حقوق حقه بشر.

«روز اسلام»

امروز، روز من است؛ روز قدس؛ روز اسلام؛ دین تصدیق ک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.