پاورپوینت کامل جنگ احزاب یا خندق ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جنگ احزاب یا خندق ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جنگ احزاب یا خندق ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جنگ احزاب یا خندق ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
۴۸
دوشنبه
۷ آبان ۱۳۸۶
۱۷ شوال ۱۴۲۸
۲۹.Oct.2007
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم تنها نیست
محبوبه زارع
سال پنجم هجرت است و اینجا، مدینه! تضاد حق و باطل است و تقابل دین و شرک. مدینه با
سه هزار مسلمان در محاصره ده هزار کافر قرار گرفته است و این یعنی نابرابری محض! حتی
یهودیان بنی قریظه پیمان خود با مسلمانان را شکسته اند و با مهاجمان قریش، هم پیمان شده اند.
آری، مدینه به شدت تنها مانده است. اما پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم تنها نیست!
یک پیشنهاد خوب
سلمان فارسی، در شورای جنگ، پیشنهاد می دهد که اطراف مدینه را خندقی حفر می کنند تا مانع
ورود دشمن به شهر شده باشند. در بیست روز از ماه شوال، دشمن شهر را در محاصره می گیرد،
بی آنکه راه ورودی پیدا کرده باشد. هر چند تنگنای سختی، مسلمانان مکه را رنج می دهد، آن طور که
خدا می فرماید: (هنگامی که از بالای سر شما و از زیر پایتان آمدند و آن گاه که چشم ها خیره شد و
جان ها به لب رسید… آنجا مؤمنان در آزمایش قرار گرفتند و سخت تکان خوردند).
شجاع ترین مرد
شجاعت مخلصانه علی بن ابی طالب علیه السلام را در نبرد با عمرو بن عبدود، هیچ گاه زمان از یاد
نخواهد برد. امدادهای آسمانی، چون باد سرد و توفان شدید در شب دشمن را به فکر دست کشیدن از
سر مدینه واداشته است. اما غرور و عصیان قریش بیش از این است که به راحتی تسلیم واقعیت شود.
طعم پیروزی
این پیروزی، ریشه ای جز اتحاد و همدلی مسلمین مدینه ندارد. این خلاصه پیامی است که
خندق از آن روایت می کند. اتحاد و انسجام اسلامی، نمادی از جنس وحدت و خلاصه پیام توحید
است. باشد که پیام خندق را در باور خود بارور سازیم.
به جنگ نور و روشنی آمدند
سیدحسین ذاکرزاده
این بار دیگر همه تلاششان را کرده اند. دل هر که را خفاش وار از روشنایی این خورشید گریزان
بوده، به حیله ای به دست آورده اند؛ یکی را به طمع خرمای خیبر، دیگری را به هوای شرجی حکومت
جزیره، و عده ای را هم به هوس غنیمت و غارت.
فکر همه جایش را هم کرده اند. با این انبوه جمعیت – گرچه هر سر هوایی دارد – می شود درخت
تنومند حکومتی صدساله را با اشاره ای بن کن کرد؛ چه رسد به بوته جوان و نورس این حکومت؛ دولتی
که با نرمی و روشنی کلام از مردمش پیمان گرفته و بنای وفاداری اش، حفظ دو جمله کوتاه است.
«لا اِلهَ اِلاّ اللّه وَ مُحَمَّد رَسولُ اللّه». حالا همه این نامردم ـ هر کدام از قبیله و آیینی ـ دست به دست هم
داده اند تا با حرکتی، ریشه این بوته نورس را از خاک بیرون کشند و اثری از او باقی نگذارند.
اینها آمده اند تا نام این دین نوپا اما پرشتاب و این رسول روشنی و نور را از صفحه روزگار محو کنند
و به افسانه های تاریخی بسپرند. اینها آمده اند که تا سال ها، کسی جرئت به زبان آوردن نام
محمد صلی الله علیه و آله وسلم را نداشته باشد. اینها آمده اند تا کار را یکسره کنند.
بهترین رأی
اینجا هر که نظری دارد؛ یکی به کوچه های تنگ و تودرتوی مدینه نظر دارد و یکی به پهنه وسیع
دشت؛ یکی به رویارویی و مبارزه مستقیم فکر می کند و یکی به غافل گیری و شبیخون؛ یکی به
پیشدستی در هجوم می اندیشد و دیگری به عقب نشینی.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، با اینکه پشتش به آسمان گرم است، سخن همه را می شنود؛ ولی صدایی که
طنین لهجه اش با همه متفاوت است، نظر دیگر دارد که برای همگان غریبه است. سلمان – مرد
سپید چهره پارسی- از روشی نو که ویژه ایرانیان است سخن می گوید؛ حفر خندق. تبسم آفتاب روی
رسول صلی الله علیه و آله وسلم ، نشان هم سویی او با این نظر است و صدای تکبیر دیگران، تأیید آن.
همه مشغول کارند؛ حتی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم . گروهی البته به هر بهانه ای، زخمی بر تنه انگیزه همگان
می زنند و از دیگران جدا می شوند؛ ولی دیگران، یک نفس هم از تلاش دست نمی کشند و تنها به
روشنایی این آفتاب دلخوشند و وعده نصر و ظفر.
رجزخوانی جنگجوی جبهه باطل!
همه خشکشان زده؛ هر چه چشم می اندازند، خبری از رسول و یارانش نیست. یعنی موفق شده اند
و حالا با سرافرازی و بی رنگین شدن تیغ هاشان به مقصود رسیده اند؟ اما نه! انگار تا به حال این حفره
عمیق را ندیده بودند. این دیگر چه رسمی است برای جنگیدن؟!
سرما و کمبود علوفه غوغا می کند. دیگر همه خسته شده اند در این چند ماه هر دلاوری خواسته از
خندق بگذرد، با آوار سنگ و تیر جبهه محمد صلی الله علیه و آله وسلم رو به رو شده؛ ولی عمرو، پسر عبدود، یل بی رقیب
جزیره، امروز کار را یکسره می کند.
آخر هیچ کس نیست که که پاسخ نعره های مستانه این پیل جنگجو را بدهد؟ آنقدر فریاد زده و
مبارز طلبیده که دهانش به کف آمده. پس چه شده؛ چرا ساکت و مبهوت، با چشم های از حدقه بیرون
افتاده، تنها تماشا می کنید و با ترس، آب دهان را به گلو می فرستید؟ مگر شوق بهشت و ریاحین
اخروی را به سر نداشتید؟! یکی برود پاسخ این مرد را بدهد!
… و اینک علی علیهاالسلام
باز هم او! مگر در میان شما مردی جز علی علیه السلام نیست؟! یعنی این همه شیوخ مسجد و محراب،
دلاوران صحنه ادعایند و جنگاوران پهنه صلح؟! پس کجاست آن رجزهای پهلوانی و اشعار
حماسی؟! پس دست کم بیایید در بدرقه علی، با رسول هم نوا شوید.
کسی نمی داند چه شده. فقط همه دیدند که علی علیه السلام از عمرو خواسته تا از اسب پیاده شود. حالا
هم فقط گرد و خاک، میدان داری می کند و چکاچک تیغ ها؛ اما نه! صدایی آمد، صدای تکبیر است.
یعنی پسر ابوطالب، بر پهلوان عرب پیروز شده؟ آری، این علی است که بر سینه ستبر عمرو نشسته و
می خواهد کارش را یکسره کند. پس چرا کار را تمام نمی کند؟! چرا از جایش برخاست؟ خدایا این
علی علیه السلام دیگر کیست؟
ارزش یک ضربت
تبسم، یک لحظه هم سیمای خسته، اما نورانی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را رها نمی کند. چنان با افتخار به
علی و شمشیرش می نگرد که از برق نگاهش، همه دریافته اند پیغامی آسمانی دارد. پیش می آید و او
را در آغوش دلواپسی هایش می فشرد و می فرماید: «ارزش یک ضربت شمشیر این مرد در امروز، تا
دنیا دنیاست از نیایش مقبول تمام خلایق، از جن و آدمی برتری دارد.» و صدای تکبیر دیگران، نشان
رضایت آنها از این پیام آسمانی است.
خدا با تو بود
روح اللّه حبیبیان
آری، خدا همواره با تو بود؛ از آن زمان که تنها و نگران، از غار حرا به زیر می آمدی؛ آن دم که
بی پناه در غار ثور، آتش خشم و نفرت دشمنانت را از پس تارهای عنکبوتی کوچک احساس می کردی
و آن زمان که در بدر، با ۳۱۳ نفر در برابر سپاهی انبوه از او یاری می طلبیدی.
اکنون نیز خدا با توست».
«هم اکنون که نگاه نگران و مضطرب اصحاب را از شنیدن خبر حمله دشمنان، به خوبی
درمی یابی، باز هم خدا با توست.
این سلمان فارسی است که لب به سخن می گشاید و پیشنهاد کندن خندقی بر گرد مدینه
می دهد… چیزی نمی گذرد که لبخند امید، بر لبان اصحاب نقش می بندد؛ آری خدا با توست.
دینی که همه احساس کردند
تک سوار نامدار قریش «عمروبن عبدود» بی پروا و گستاخانه، با مرکب بی نظیرش عرض خندق را
طی می کند؛ با تمسخر و طعنه، مبارز می طلبد؛ اما گویا هیچ کس را یارای رویارویی با او نیست.
احساس سرافکندگی، سپاه اسلام را در بر می گیرد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، چن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 