پاورپوینت کامل آغاز محاصره اقتصادی آمریکا علیه ایران ۳۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آغاز محاصره اقتصادی آمریکا علیه ایران ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آغاز محاصره اقتصادی آمریکا علیه ایران ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آغاز محاصره اقتصادی آمریکا علیه ایران ۳۳ اسلاید در PowerPoint :
۵۱
حلقه های زنجیر اتحاد
عباس محمدی
بوی باروت دشمنی ها، روز به روز، بیشتر و بیشتر می شد. طاعون جنگ، دامن گیر شده بود و
به هر طرفی چنگ می انداخت.
دست های توطئه به هم گره می خوردند، نیت های شوم یکی می شدند، خنجرهای خیانت،
پنهان و آشکار تیز می شدند.
هر کس به اسم دوستی می آمد، در آستین خود، خنجری پنهان داشت.
نقشه های جغرافیایی، کم کم خودشان را آماده می کردند تا نام «جمهوری اسلامی ایران» را از
تنشان بشویند.
ابوجهل ها، عزمشان را جزم کرده بودند تا اسلام را بار دیگر در تنگنای محاصره اقتصادی قرار
دهند؛ غافل از اینکه همیشه در اوج تنگی ها و دلتنگی ها، خدا از همه وقت به آدم نزدیک تر می شود.
تاریخ، دوباره تکرار شد؛ اما این بار دفتر تاریخ، وارونه ورق خورد. تاریخ، روزشمار
روزهای دور شد. تمام «ایران»، بوی تنگه شعب ابی طالب را می داد؛ اما این بار صحابه، با ایمانی
استوارتر، ایستادند تا عطر گل های محمدی، جهان را پر کند.
پاییز را تا پشت دیوارهای خانه مان کشیده بودند و بهارهایمان را پشت شیشه های مه آلود
زندانی کرده بودند، به این خیال که اگر درختی برگ هایش بریزد و بوی پاییز بدهد، تمام شده
است؛ اما نمی دانستند درخت تا زمانی که ایستاده است، تا زمانی که ریشه درخاک دارد، درخت
است؛ حتی اگر زخمی پاییزهای طولانی باشد.
می خواستند دور از بهار نگهدارندمان؛ غافل از اینکه بهار، بهار است؛ حتی اگر اردی بهشت هایش
بوی بهشت ندهند، حتی اگر ابرهای جهان، گل های سرخ بی باغچه را فراموش کنند.
ابولهب ها، دیوارهای جهلشان را بالاتر و بالاتر می کشیدند، به خیال اینکه حلقه محاصره را تنگ تر و
تنگ تر کنند؛ اما نمی دانستند که ما ماه را فانوس شب های بی چراغمان خواهیم کرد و خورشید را آتش
هیزم خانه هایمان، نمی دانستند که هیچ وقت این دیوارهای بلند، نمی تواند چشم های همیشه بسته جهان
را تا ابد بر روی حقیقت بسته نگه دارد، نمی دانستند هر قدر که این دیوارهای حاشا بلندتر و بلندتر
بشوند، حقیقت سربلند خواهد شد. این شب زدگان نمی دانستند که هیچ گاه با دیوار نمی توان آفتاب را
انکار کرد. خودشان را پشت دیوارها پنهان می کردند؛ به دلخوشی اینکه آفتاب را محو کرده اند!
دنیا در برابر آزادی خواهی و سربلندی ما قد کشیده بود، تمام دنیا صف کشیده بودند تا کمر به
قتل پرواز ببندند. قفس های انبوه می ساختند تا آسمان را در حصار بکشند؛ فکر می کردند
می توانند آسمان را هم محاصره اقتصادی کنند؛ با اینکه می دانستند آسمان در ذهن هر پرنده ای
جاری است، با اینکه می دانستند آسمان، همیشه آسمان خواهد ماند و تمام پیله ها یک روز پروانه
خواهند شد تا آسمان بوی پرواز بگیرد. نمی دانستند قفس هایی که می سازند، پیله هایی می شوند
که برای ما استقلال را به ارمغان خواهد آورد.
نمی دانستند که این حلقه های محکم زنجیرهایی که به پایمان می بندند، خوش ترین پایان برای ماست.
هرگز گمان نمی کردند که حلقه های تنگ محاصره اقتصادی، حلقه های زنجیر اتحاد و
استقلال و آزادی ایرانیان را محکم و محکم تر می کند.
فریاد بزن!
خدیجه پنجی
می خواستند برای همیشه ماهی کوچکی باشی؛ گرفتار تُنگی بلورین.
می خواستند قناری محزونی باشی، کنج یک قفس، پشت میله های آهنی.
می خواستند تکه خاکی باشی گمنام بر پهنه جغرافیای جهان.
درست از همان روزی که قد کشیدی و آزادگی ات را فریاد زدی،
از همان روزی که نامت را بام های جهان، ترانه خوان شدند،
از همان روزی که رقص پرچم سه رنگت، در گستره آسمان ها چشم ها را نواخت و از همان
روزی که تقویم ها، تولدت را جشن گرفتند، جوانه زد نقشه شومی که تو را زندانی چهاردیواری
تحریم می خواست.
تو را برای همیشه گرسنه و پابرهنه می خواستند؛ پس دیوار کشیدند پیرامونت را تا هیچ
دستی، دست هایت را به یاری نفشارد، تا آواز رهایی ات را، دهلیزهای روزگار، طنین انداز
نشوند…!
تقدیرت را تنهایی رقم زدند، از کنگره های کاخ سفید. صدای شیطان، در چهارگوشه دنیا
وزیدن گرفت. حتی بردن نامت را تحریم کردند تا تو تنها بمانی؛ به جرم آزادگی.
تمام راه ها برایت بن بست شد تا تو راه فراری نداشته باشی.
آتش بی امان جنگ را به دامانت انداختند تا پیکرت را بسوزانند، تا چاه های نفتت را شعله ور
ببینند، تا ایران برای همیشه در بند و اسیر باشد، تا افسانه و اسطوره های باستانی را بگیرند از
اذهان عالم!
تا طاقتت طاق شود و کاسه صبرت لبریز!
تا تنها بمانی و بی تکیه گاه!
تا خسته شوی از نگاه های بی تفاوت جهان!
تا پشت کنی به تمام اعتقاداتت!
تا زیر پا بگذاری خون جوانانت را و بعد، کاسه گدایی در دست، پشت دروازه کاخ سفید
شیطان، عجز و لابه کنی شکست و خواری ات را!
اما نه! خطوط پیشانی ات روشن تر از گذشته هاست.
در حافظه ایران، هنوز خاطره عاشورا جاری است.
هنوز صدای «هیهات منا الذله» سالار شهیدان، از حنجره غیرت ایران به گوش می رسد.
ای خاک پاکم!
فرزندانت را زیر پر و بالت بگیر!
تمام موهبت هایت را هدیه کن به ساکنان رنج دیده ات! به آسمانت بگو ببارد گستره تمام
دشت ها را! به بادها بگو تا بارور کنند تمام ابرها را! فریاد بزن که ایران روی پای خودش
می ایستد، ایران تکیه گاه خودش می شود!
ایران سر بر شانه های جوانانش خواهد گذاشت! هر چه در توان دارید، دیوارها را بالاتر
ببرید!
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 