پاورپوینت کامل میلاد پیامبر گرامی اسلام، محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله ۵۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل میلاد پیامبر گرامی اسلام، محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله ۵۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میلاد پیامبر گرامی اسلام، محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله ۵۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل میلاد پیامبر گرامی اسلام، محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله ۵۶ اسلاید در PowerPoint :

۳۶

سه شنبه

۶ فروردین ۱۳۸۷

۱۷ ربیع الاول ۱۴۲۹

۲۵. Mar. 2008

اشاره

پیامبر گرامی اسلام، در هفدهم ربیع الاول «عام الفیل» در مکه، کنار کعبه، کانون خداپرستی، دیده به
جهان گشود. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، از نسل پاکی به دنیا آمد که هرگز جز خداوند یگانه را نپرستیدند.

حضرت علی علیه السلام فرمود:

سوگند به خداوند، پدرم (ابوطالب) و جدم (عبدالمطلب) و هاشم (پدر عبدالمطلب) و
عبدمناف (پدر هاشم)، هرگز بت نپرستیدند.

شخصی پرسد: «پس آنها چه چیزی را می پرستیدند؟» حضرت علی علیه السلام فرمود: «به جانب کعبه،
مطابق دین ابراهیم علیه السلام نماز می خواندند و به این دین اعتقاد داشتند.»

نوزاد عبدالله و آمنه وقتی به دنیا آمد، ندایی خطاب به آمنه از غیب برآمد که:

«بگو پناه می برم به خدای یکتا از گزند هر کسی که حسادت می کند؛ آنگاه نام او را «محمد» بگذار.»
آمنه، خبر میلاد محمد صلی الله علیه و آله را به عبدالمطلب رساند و از ایشان خواست تا نوزادش را ببیند.
عبدالمطلب چون آن نور را دید، شادمان شد و شکر خدای را به جای آورد و سپس این شعر را خواند:

«أَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی أَعْطانِی

هَذَالْغُلامَ الطَّیِّبَ الاْءَرْدان

قَدْ ساد فِی الْمهْدِ عَلَی الْغِلْمانِ

أُعِیذُهُ بِالْبَیْتِ ذِی الاْءَرْکانِ

حمد و سپاس خداوندی را که این پسر پاک و لطیف را به من عطا فرمود؛ پسری که در
گهواره، بر دیگر نوزادان پسر، برتری و آقایی دارد؛ پناه می دهم او را در این خانه ای که
دارای چند رکن است»

از زبان علی علیه السلام

میلاد محمد صلی الله علیه و آله ، واپسین و بزرگ ترین راه نجات بشر و واپسین اتمام حجت خداوند بر بشر بود.
خداوند، محمد صلی الله علیه و آله را به آفرینش بخشید تا بشر را از سیاهی نادانی و گمراهی نجات دهد. حضرت
علی علیه السلام فرمود:

«خداوند، محمد صلی الله علیه و آله را هنگامی به پیامبری برانگیخت که مردم، گمراه و سرگردان بودند و
در راه فساد و فتنه قدم برمی داشتند. هوی و هوس و کبر و نخوت، آنها را فراگرفته بود.
فرق در جهل و نادانی بودند و در میان پریشانی و گرفتاری غوطه می خوردند. خداوند،
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را برای نجات آنها فرستاد و او آنها را با کوشش و سعی فراوان، نصیحت
کرد و به سوی حکمت و آگاهی رهنمون شد.»

از همین روست که پیامبر اعظم اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید:

مَا أُذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ ما أُوذِیتُ؛ هیچ پیامبری در راه ابلاغ رسالت، مانند من آزار ندید.

یتیم عبدالله

رقیه ندیری

پیش از میلاد پیامبر، پدر بزرگوارش از دنیا رفته بود؛ از همین رو به او یتیم عبدالله می گفتند. در
سوره «ضحی»، به این عنوان اشاره شده است: «آیا (خداوند) تو را یتیم نیافت که پناه داد؛؟!
«گم گشته ات دید و هدایت نمود»؟! افزون بر این که یتیم در اینجا به موقعیت پیامبر اشاره دارد، بلکه
در تفاسیری از اهل بیت علیهم السلام [آمده است] که فرموده اند: یتیم آن است که مثل و مانند ندارد. به
مروارید گران بها نیز درّ یتیم می گویند. لذا خداوند به حبیب خود می فرماید: «پروردگار تو، تو را
بی نظیر و بی مانند یافت و مردم را به سوی تو آورد و به وسیله تو آنان را پناه داد».

اخلاق فردی و اجتماعی

دیلمی روایت کرده است: پیامبر خود، لباسش را وصله می کرد، کفش خود را تعمیر می نمود و
گوسفندانش را می دوشید. با بردگان غذا می خورد و بر روی زمین می نشست. بر الاغ سوار می شد و
کس دیگر را هم ترک خود سوار می کرد. خجالت نمی کشید که آذوقه اش را که از بازار خریده بود، به
خانه بیاورد. با ثروتمند و فقیر به طور یکسان دست می داد و پیش از آن که دیگری دستش را بکشد،
ایشان دست خود را نمی کشید. اگر به جایی دعوت می شد، آن را حقیر نمی شمرد. بدون اینکه بخندد،
همیشه متبسم بود… و بدون آنکه از خود ذلتی نشان بدهد، متواضع بود.

زلال قلم

تولد حقیقت

آمنه دارد گهواره آفرینش را تاب می دهد؛ دارد عشق را در نوسانی منظم، بالا و پایین می برد.

… و محمد صلی الله علیه و آله ، مرکز ثقل آفرینش، با گونه هایی گل انداخته از بوسه های مکرر، آرام در گهواره،
چشم بر هم نهاده است.

آمنه دارد کودکش را در توازنی شگرف تاب می دهد؛ دارد او را به موسیقی لالایی های بکر می برد.

به خود می آید که در متراکم ترین لحظه های شادی و شوق نشسته است. پلک می زند؛ پلک
می زند تا مبادا این ثانیه ها که اوج بی زمانی اند، رویایی بیش نباشد.

آمنه از تنهایی دیروز می ترسد و دستانش را به گهواره دخیل می بندد؛ آن را از نوسان باز می دارد و
کودک را به آغوش می گیرد و می بویدش.

نه! این خواب نیست. این خلسه شورانگیز توهم نیست. او اکنون کودکی را در آغوش دارد که روزی
ستاره خواب ها و سیب سرخ رویاهای صادقه اش بود.

آمنه، دیروز هم خواب نبود. وقتی طفلی که در رحم داشت، او را به آرامشی فصیح می برد و
وجودش را از خاطره عبدالله لبریز می کرد. آن لحظات رازآلود اگر نبودند، آمنه، دنیای بی عبدالله را
چگونه نفس می کشید؟

به یمن میلاد خورشید

آمنه چندی پیش را نیز در رویا سیر نمی کرد؛ وقتی آن چهار قدیسه آمدند و اتاق محقّرش را تا
انتهای آفرینش وسعت دادند؛ آن هودج های نور که پایین آمدند، آن قدیسانی که نوزاد را در سلام و
صلوات پیچیدند؛ هیچ یک وهم و خیال نبود. آمنه با چشمان خود، سجده کودکش را دید و کلام
آسمانی اش را شنید که خدا را به یگانگی یاد می کرد. حالا باید بنشیند و به لب های فرو بسته او زل
بزند. تا کی دوباره به گفتن کلامی گشوده شوند و عطر نارنجستان ها، فضا را متبرک کند. آمنه این
خلسه را دوست دارد؛ این بی زمانی را و این هیجان را دوست دارد.

شنیده است ماجرای کنگره های کسرا و سرگذشت ساوه و خاموشی آتشکده ها را و اینها همه از
قدوم کودک او است.

چگونه می شود این همه ملاحت را به دایه سپرد؟

چگونه می شود دوری این چشم های دلکش را تاب آورد؟ چگونه می شود از این دستان کوچک
دل کند؟ اما کودکش باید به صحرا برود؛ با برکتی که سهم ایل و تبار حلیمه است.

باید طعم خوش چوپانی را مزمزه کند. کودک او باید سفر را از همین روزهای آغازین بشناسد؛ هر
چند این سفر، طعم تلخ دوری را برای آمنه به جا خواهد گذاشت.

اما آمنه رسالت خویش را انجام داده است؛ آوردن چنین کودکی از کسی جز او برنمی آمد.

چراغ راه

«خداوند محمد را به رسالت برانگیخت؛ در حالی که مردم سرگردان بودند و بیراهه فتنه را
می پیمودند. هوا و هوس آنها را سرگشته کرده بود. بزرگی خواهی شان به فرودستی انداخته، از نادانی
جاهلیت خوار و سرگردان و در کار نااستوار به بلای نادانی گرفتار شده بودند».

(نهج البلاغه، خطبه ۹۵، ترجمه دکتر سیدجعفر شهیدی، ص ۸۸).

دیگران گفته اند

به خدا سوگند او (پیامبر اکرم) به تمام معنا، مردی بزرگ و بی مانند بود و اگر چنین نبود،
نمی توانست از آن عرب های صحراگرد و مردمان سخت و سنگ دل و متکبّر، آن همه احترام و جلال و
تعظیم ببیند».

(توماس کارلایل، پیامبر اعظم از نگاه دیگران صلی الله علیه و آله ، ص ۱۹).

«در محمد صلی الله علیه و آله ، یک جنبه عجیب و بدیع و بی مانندی هست که هر کس را وادار به قدردانی و
ستایش می کند.

(لین پول، نویسنده شهیر انگلیسی، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله از نگاه دیگران، ص ۲۱).

«محمد صلی الله علیه و آله ، در دوره خود، باهوش ترین اعراب و پرهیزکارترین و بردبارترین و ملایم ترینِ آنها
با دشمنان دین بود».

(دیسون: دانشمند و نویسنده فرانسوی، نظریه دانشمندان جهان درباره قرآن و محمد صلی الله علیه و آله ، ص۱۰۹).

«محمد صلی الله علیه و آله ، ظاهری با مهابت داشت. کمتر می خندید. استعداد مزاح و شوخی داشت؛ ولی
اختیار خود را به دست آن نمی داد و کمتر شوخی می کرد؛ چون می دانست مزاح از کسی که امور عامه
را بر عهده دارد، خطرناک است».

(ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۴، ص ۲۰۸).

«سخن از دهان محمد صلی الله علیه و آله خارج نمی شد، مگر این که فایده داشته و حکمت بالغه باشد. من
یقین دارم او کم سخن می گفت؛ مگر در جایی که لازم و مورد احتیاج بود. مطلبی را تعقیب نمی کرد؛
مگر آنکه تمام جهاتش را روشن می ساخت و شبهه ها و مشکلات آن را حل می کرد».

(توماس کارلایل، اسلام از دیدگاه دانشمندان جهان، صص ۱۸۷ و ۱۸۸).

«محمد صلی الله علیه و آله ، هم پیامبر بود، هم مؤسس و هم قانون گذار و قانونش شامل احکام مدنی و سیاسی
و اجتماعی است.»

(و ـ م ـ میلر: نویسنده معروف انگلیسی ـ نظریه دانشمندان جهان درباره قرآن و محمد صلی الله علیه و آله ،
صص۱۶۰ و ۱۶۱).

یک جرعه آفتاب

«برای شما در دنیا چیزی که به اندازه توشه مسافری باشد، کافی است».

(نهج الفصاحه، ص ۱۹۳، ش ۹۵۴)

«بامداد خود را با صدقه آغاز کنید که بلا از صدقه نمی گذرد».

(همان، ص ۲۱۷، ش ۱۰۷۷)

«چه بد است غذای عروسی ای که ثروتمندان از آن بخورند و فقیران محروم بمانند».

(همان، ش ۱۰۸۰)

«اساس عقل پس از ایمان، حیا و نیک خویی است».

(همان، ص ۳۴۳، ش ۱۶۳۸)

«دانشمندی که از علم او سود برند، از هزار عابد بهتر است».

(همان، ص ۴۰۸، ش ۱۹۲۹)

«یک ساعت عدالت، از یک سال عبادت بهتر است».

(همان، ص ۴۱۰، ش ۱۹۳۶)

«عفت، زینت زنان است».

(هما

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.