پاورپوینت کامل میلاد امام زمان (علیه السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل میلاد امام زمان (علیه السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میلاد امام زمان (علیه السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل میلاد امام زمان (علیه السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۶۸
ـ زلال وحی
ـ یک جرعه آفتاب
ـ اشاره
ـ گفتار مجری
ـ چراغ راه
ـ زلال قلم
ـ کوتاه و گویا
ـ شعر
ـ آوردهاند که …
ـ نظر شما چیه؟
ـ کتابستان
زلال وحی
سیمای امام در قرآن
به کوشش: امین عظیمی
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ
وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُم
مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیئًا وَمَن
کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ خداوند به کسانی از شما که
ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران
روی زمین خواهد کرد، همانگونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین
و آیینی را که برای آنان پسندیده، پا برجا و ریشهدار خواهد ساخت و ترسشان را به
امنیت و آرامش مبدل میکند؛ آنچنانکه تنها مرا میپرستند و چیزی را شریک من
نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند». [نور: ۵۵]
پیامها:
۱. اسلام، دین آینده جهان است. آینده تاریخ، به سود
مؤمنان و شکست سلطه کافران است. « وَعَدَ اللَّهُ … لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ
دِینَهُمُ»
۲. پیروزی نهایی اهل حقّ، یک سنت الهی است. « کَمَا
اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ».
۳. هدف از پیروزی و حکومت اهل ایمان، استقرار دین الهی در زمین و رسیدن
به توحید و امنیت کامل است. «لََیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ…
لََیُبَدِّلَنَّهُم… لا یُشْرِکُونَ».[۱۴۹]
«وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ
یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ؛ در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان
شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!». [انبیا: ۱۰۵]
پیامها:
۱. سنت الهی آن است که بندگان صالح، حاکم و وارث
جهان باشند. «کَتَبنا».
۲. پیشگوییهای قرآن قطعی است. «لَقَدْ کَتَبْنَا
فِی الزَّبُورِ»…
۳. قرآن، از آینده تاریخ خبر میدهد. «یرثُها»…
۴. آینده از آن صالحان است. « یرِثُهَا عِبَادِی
الصَّالِحُونَ»
۵. وراثت زمین و حکومت بر جهان دو شرط دارد: بندگی خداوند و انجام دادن
اعمال صالح. « عِبَادِی الصَّالِحُونَ»[۱۵۰] که هر دو در امام زمان به طور کامل
وجود دارد.
«وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ
وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ؛ ما میخواهیم بر مستضعفان
زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!». [قصص:۵]
پیامها:
۱. حکومت جهانی مستضعفین و حمایت از مظلومان تاریخ،
اراده و خواست الهی است. «نُریدُ»
۲. امامت، همچون بعثت، نعمت ویژهای است که خداوند بر مردم منت
مینهد. در مورد بعثت پیامبر میفرماید: «لَقَد مَنَّ اللهُ عَلی المُِؤمنینَ إذ
بَعَثَ فیهم رَسُولا» در اینجا میفرماید: «نَمُنَّ … نَجعَلَهُم أَئِمَّه».[۱۵۱]
زلال وحی
به کوشش: رقیه ندیری
«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی
الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ؛ او کسی است که پیامبرش را با هدایت
و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند؛ هرچند مشرکان خوش
نداشته باشند». [توبه: ۳۳]
امام صادق(ع) درباره آیه میفرماید: به خدا قسم تأویل آن هنوز نیامده و نمیآید تا
زمانی که قائم خروج کند. پس هیچ کس کافر به خدای بزرگ و کافر به امام نمیماند؛ مگر
اینکه خروج او را دوست ندارند (و «قائم» نیز با آنها درگیر و زمین را از لوث وجود
آنها پاک میگرداند، به گونهای که اگر کافر یا مشرکی در شکم سنگی مخفی شود، آن سنگ
میگوید ای مؤمن! در شکم من کافری هست؛ مرا بشکن و او را به قتل برسان.
[محمد امینی گلستانی، سیمای جهان در عصر امام زمان، ج۱، انتشارات مسجد مقدس جمکران،
چاپ اول، ۱۳۸۵، ص ۵۶۰].
« إِذَا تُتْلَی عَلَیهِ آیاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الأوَّلِینَ؛ چون آیات ما بر
او خوانده شود، گوید: [اینها] افسانههای پیشینیان است».
[مطففین:۱۳]
امام صادق (ع) در تفسیر آیه فرمود: قائم تکذیب میشود؛ زمانی که به او گفته میشود:
ما تو را نمی شناسیم و تو از اولاد فاطمه نیستی؛ چنانکه به محمد(ص) گفتند.
[همان، ص ۵۶۰]
« وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ
الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ؛ و قطعاً شما را به
چیزی از [قبیل] ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و محصولات میآزماییم و
مژده ده شکیبا یاران»
[بقره: ۱۵۵]
ابوبصیر گوید: امام صادق(ع) فرمود: قبل از ظهور قائم، سالی خواهد آمد که مردم در آن
سال دچار قحطی شده و از نگرانی مردن به شدت بیمناک خواهند شد. محمدبن مسلم نیز
میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که گفت: خداوند مؤمنین را با ترس و وحشت از
پادشاهان بنی فلان در آخر سلطنت آنان و گرسنگی بر اثر گرانی قیمتها میآزماید و
(کاستی در اموال) یعنی کساد داد وستد و کمبود بهره و سود. و (کاستی جانها) یعنی
مرگم فراگیر و (و کاستی فراوردهها) یعنی سود و بهره اندک محصولات به کمی غله و
زراعت و برکات میوهها (و صابران را مژده بده) یعنی در این سختیها صبرکنندگان را
به تعجیل خروج حضرت قائم بشارت ده.
[سیدجواد رضوی، سیمای حضرت مهدی(عج) در قرآن، انتشارات موعود اسلام، چاپ اول، پاییز
۱۳۸۲، صص ۳۵ـ ۳۷.]
«….وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِکِینَ کَآفَّهً کَمَا یقَاتِلُونَکُمْ کَآفَّهً
وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ؛ … و همگی با مشرکان بجنگید،
چنان که آنان همگی با شما میجنگند و بدانید که خدا با پرهیزکاران است». [توبه: ۳۶]
علامه مجلسی در بحار از تفسیر عیاشی از زراره نقل نموده: از امام صادق(ع) نسبت به
این آیه سؤال شد امام فرمود: معنای این آیه این است که با مشرکان بجنگید چنانکه
آنها با شما میجنگند و همه آنها را بکشید تا اینکه مشرکی روی زمین نماند و تنها
دین خدا حاکم باشد». سپس فرمود: هنوز تأویل این آیه ظاهر نشده است و چون قائم ما
حضرت مهدی قیام نماید، کسانی که او را درک میکنند تأویل آیه را خواهند دید و در آن
زمان دین محمد(ص) عالم را احاطه خواهد نمود و مشرکی روی زمین نخواهد بود.[۱۵۲]
یک جرعه آفتاب
امام صادق(ع): «أما لَو اَدرَکتُ ذلِکَ لاَستَبقَیتُ نَفسِی لِصاحِبِ هَذَا
الاَمرِ؛ اگر من او را درک نمایم البته خودم را برای صاحب این امر نگه میدارم»!
[۱۵۳]
حضرت علی(ع):
«اَوسَعُکُم کَهفاً وَ أَکثَرُکُم عِلماً وَ أَوصَلُکُم رَحماً. أللّهُمَّ فَاجعَل
بَیعَهُ خُرُوجاً مِنَ الغُمَّهِ وَاجمَع بِهِ شَملُ الاُمَّه؛ او بزرگترین
پناهگاه برای پناهندگان است و دارای بیشترین علم شماست و بالاترین صله رحم را
داراست. خدایا بیعت او را سبب بیرون آمدن امت از غمها قرار ده و با وجود او
پراکندگی امت را گردآور». [۱۵۴]
امام محمدباقر(ع):
«مِنََ الَمَحْتُومِ الَّذِی حَتَمُه اللهُ قِیامُ قائِمِنا، فَمَن شَکَ فِیهِ
فِیما أَقُولُ لَقَی اللهَ وَ هُوَ بِهِ کافِرٌ؛ از حتمیاتی که خداوند وقوع آن را
استوار نموده قیام قائم ماست پس هر کس در آنچه که درباره او میگوییم شک کند خداوند
را در حالی ملاقات میکند که به او کافر شده است». [۱۵۵]
امام رضا(ع):
«بِأَبی وَ أُمِّی سُمِّی جَدِّی وَ شَبِیهِی وَ شَبِیهِ مُوسَی بنِ عِمرانَ
عَلَیهِ جُیوب النور تَتَوَقَدَ بِشِعاعِ ضِیاءِ القُدسِ؛ پدر و مادرم فدای همنام
جدم، شبیه من و موسی بن عمران باد. بر اوست لباسهای نور که با شعاع نور قدسی روشن
میگردد». [۱۵۶]
امام حسین(ع):
«صاحِبُ هَذَا الاَمر ألطِّرِید الشَّرِیدُ المَوتُور؛ صاحب این امر، فراری،
رانده شده و اوست که قصاص از قاتل کشته خود نگرفته است». [۱۵۷]
حضرت صاحبالزمان (عج):
«إِنَّهُ لَم یَکُن أَحَدٌ مِن آبائِی اِلّا وَقَعَ فِی عُنُقِهِ بَیعَهٌ
لِطاغِیَهَ زمانِهِ وَ اِنِّی أَخرُجُ حِینَ اَخرَجَ وَ لابَیعَهَ لِاَحَدٍ مِنَ
الطَّواغِیتِ فِی عُنُقِی؛ احدی از پدرانم نبود مگر اینکه بیعتی در گردن او از
طاغوتهای زمانش بود؛ ولی من هنگامی که خروج کنم، بیعتی برای احدی از طاغوتیان بر
ذمه من نخواهد بود». [۱۵۸]
به کوشش: امین عظیمی
۱. امام صادق(ع) فرمود: آن نوجوان (امام زمان) به ناچار غیبتی دارد… و او همان
کسی است که مردم در ولادت او شک میکنند . برخی میگویند در رحم مادرش است و برخی
میگویند پدرش مرد و جانشینی از خود ندارد و برخی میگویند او دو سال پیش از وفات
پدرش به دنیا آمده است. زراره میگوید: عرض کردم: اگر من آن زمان را درک کردم چه
امر میکنید؟ فرمود: خدا را با این دعا بخوان: «اللّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفسَکَ
فإنَّکَ إن لَم تُُعَرِّفنِی نَفسَکَ لم اعرفکَ اللّهُمَّّ عَرِّفنِی نَبیِّکَ
فَإنَّکَ إن لم تُُعَرِّفْنِی نَبیکَ لم اعرفهُ قطٌ اللهُمَّ عَرَّفنِی حُجَّتکَ
فإنَّکَ إن لَم تُُعَرِّفْنی حُجَّتکَ ضَللتُ عَن دِینِی».[۱۵۹]
۲. از امام کاظم(ع) در اوصاف امام زمان(عج) نقل شده که فرمودند: ولادتش بر مردم
مخفی خواهد بود و با نام صدا کردن آن حضرت بر ایشان جایز نیست تا زمانی که ظهور کند
و زمین را از عدل و داد پر کند، آن گونه که از ظلم و جور پر شده است.[۱۶۰]
۳. یونس بن عبدالرحمن گوید: به محضر امام موسی بن جعفر(ع) رسیدم و عرض کردم: ای پسر
رسول خدا(ص) آیا شما قائم به حق هستی. فرمود: من قائم به حق هستم و لکن قائمی که
زمان را از دشمنان خدا پاک میسازد و آن را از عدل پر میکند آن گونه که از ظلم پر
شده است، پنجمین فرد از نوادگان من است… خدا هر سختی را برای او آسان میکند و
گنجهای زمین را بر وی میگشاید و هر دوری را برای او نزدیک میکند و هر جبار ستمگر
را به دستش از بین میبرد و هر شیطان متمرد را به دستش هلاک میسازد.[۱۶۱]
اشاره
نسب خورشید
رقیه ندیری
در ارشاد شیخ مفید آمده است که: ولادت امام زمان(عج) در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری
قمری بوده است. پدر بزرگوارش امام حسن عسکری(ع) و مادرش، ملیکه دختر پادشاه روم است
که او را در برخی روزها سوسن و در بعضی ایام، ریحانه میگفتند. صیقل و نرجس نیز از
نامهای او بوده و نسبتش به شمعون بن صفا وصی حضرت عیسی میرسد. این مولود، همنام
و همکنیه رسول خداست و القابی مثل بقیهالله، بعر معطله، بلدالامین، برهانالله،
بقیهالانبیا، محجهالله، خاتمالاوصیاء، صاحبالغیبه و غایهالطالبین دارد. طبرسی
نوری در نجم الثاقب، ۱۸۳ نام و لقب برای او میشمارد و علت نامگذاری هر یک را بیان
میکند.
حضرت مهدی(عج) از نظر خلقت، دقیقاً شبیه پیامبر بزرگ اسلام است و خصوصیات فردی او
را میتوان چنین برشمرد: موعود ادیان آسمانی است؛ زمین را از عدل پر میکند؛ در
میان مردم با استفاده از علم امامت خود قضاوت مینماید؛ علم را به کمال میرساند؛
هیچ کس پس از او در زمین پادشاهی و زمامداری نمیکند؛ چرا که دولت او به قیامت ختم
میشود؛ دجال لعین را به قتل میرساند؛ برای سپاهیانش در زمین دو رود از آب و شیر
جاری میشود و آنها با خود آب و آذوقه حمل نمیکنند؛ زمین، گنجهایش را برای او
آشکار می کند؛ در زمان او عقلهای مردم کامل میشود و از سرعت حرکت افلاک و اجرام
آسمانی کاسته میشود.
آن حضرت را غایب نامیدهاند؛ چون ظاهر نیست و غیبت به معنای حاضر نبودن، تهمتی
نارواست؛ به دیگر سخن، معنای غیبت او نامرئیبودن او نیست و نباید چنین پنداشته شود
که حضرت در تمام مدت غیبت تا وقت ظهور، یک وجود نامرئی است و دیده نمیشود؛ بلکه با
استناد به روایات رسیده، امام در میان کوچه و بازار در رفتو آمد است و در مجالس
مؤمنان شرکت میکند؛ ولی شناخته نمیشود. نه اینکه به طور کامل از میان مردم خارج
شده و از جامعه بریده است.
“
درباره زمینه ظهور که در چه شرایطی واقع خواهد شد سخن فراوان است و ما تنها به سه
مورد اشاره میکنیم:
۱. این امر به خواست خداوند بستگی دارد.
۲. هرگاه با گذشت زمان، استعداد و روحیات و اخلاقیات جوامع به گونهای ترقی یافت که
شایستگی قبول و لیاقت پذیرش حضرت را داشته باشند، این امر اتفاق میافتد.
۳. تا زمانیکه روی زمین را فساد و ظلم فرا نگیرد و جوامع بشری در انحطاط فکری و در
باتلاق شهوات فرو نرود هنوز زمینه ظهور فراهم نشده است و باید در انتظار چنین زمانی
نشست.
گروهی بر روی نظریه سوم پافشاری میکنند؛ اما اگر بنا باشد ظهور حضرت مهدی بسته به
رهاساختن مردم و افراد بیقید و بند باشد باید از امربهمعروف و نهی ازمنکر ـ که
از ضروریات دین است ـ چشم پوشید و آیات و روایات بی شمار آن را از صفحات قرآن کریم
و کتب معتبر مذهبی حذف کرد.
پس برای زمینهسازی ظهور تنها راه منحصر آن نیست که این گروه تشخیص دادهاند و
منظور از «یَمْلَأ الأرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظَلْماً وَ جُوراً»
روند طبیعی جوامع بشری است.
منابع
۱. طبرسی، النجمالثاقب، چاپ دهم، انتشارات مسجد
مقدس جمکران.
۲. محمد امینی گلستانی، سیمای جهان در عصر امام
زمان(عج)، انتشارات مسجد مقدس جمکران، ج ۱.
گفتار مجری
خودیاوریهای اجتماعی
منتظران راستین، وظیفه دارند مراقب حال یکدیگر باشند و افزون بر اصلاح خویش،
دراصلاح دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را میکشند، یک
برنامه فردی نیست؛ بلکه کاملاً اجتماعی است. برنامهای است که تمام عناصر انقلاب
باید در آن شرکت جویند و کوششها و تلاش ها باید هماهنگ شود و عمق و وسعت این
هماهنگی، باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانی باشد که انتظار آن را دارند.[۱۶۲]
ابعاد مختلف انتظار
انتظار، به معنی قانع نشدن به وضع موجود است. «انتظار داریم» یعنی هر چه خیر
و عمل خوب انجام دادیم و به وجود آمد، کم و غیرکافی است. منتظریم تا ظرفیت نیکی
عالم پر شود. یک بعد دیگر انتظار، دل گرمی مؤمنین به آینده است. انتظار مؤمن یعنی
اینکه تفکر الهی، این اندیشه روشن که وحی به مردم عرضه کرده است، یک روز سراسر
زندگی بشر را فرا خواهد گرفت. یک بعد دیگر انتظار، امیدبخشی و حفظ جامعه از گرایش
به یأس و پوچگرایی است. [۱۶۳]
مهدویت در شعر شاعران
مسئله مهدویت از صدر اسلام، امری رایج و مورد توجه بوده؛ به گونهای که در هر
دورهای، منتظر ظهور مهدی موعود بودهاند. شاعران نیز در اشعار خود به آن اشاره
می کردند؛ برای مثال، کُمیت، شاعر مبارز و نستوه شیعی، متوفای ۱۲۶ هـ . ق در محضر
امام باقر(ع) شعری درباره امام موعود قرائت کرد و از زمان قیام آن حضرت پرسید یا
اسماعیل حمیری متوفای ۱۷۳ هـ .ق پس از تشرف به خدمت امام صادق(ع) و هدایت یافتن به
دست آن حضرت، قصیدهای طولانی سرود که از میان آن می توان به ابیات زیر اشاره کرد.
وأشهِدُ رَبّی أَنَّ قَولَکَ حجهٌ
عَلَی الخَلقِ طُرّ اً مِن مُطیعِ و مُذنبٍ
بِأَنَّ وَلِی الاَمرِ وَ القائِمِ الَّذِی
تَطلَعَ نفسی نَحوَهُ بِتَطرُّبٍ
همچنین دعبل خُزاعی، شاعر توانای قرن سوم هجری قصیدهای را درباره امام زمان(عج)
نزد امام رضا(ع) قرائت کرده است و امام رضا(ع) درباره این قصیده فرمودهاند: «این
اشعار را روحالقدس بر زبان تو جاری ساخت».
چراغ راه
” قانع شدن به وضع موجود و تلاش فزاینده و مستمر در انجام اعمال نیک و خیر،
یک بعد از انتظار است.
” هر جا که خدا هست، امام زمان نیز حاضر است.
آیتالله حسنزاده آملی]
” اگر مهدی موعود را از این جهت دوست میداریم که بیاید و جهانمان را آباد
نماید و نعمتهایمان را فزونی بخشد، ما دوستدار آبادانی و نعمتیم، نه دوستدار ولایت
و امامت! اگر به او عشق می ورزیم از آن جهت که در پرتو ظهورش علم و حکمت و
پیشرفتهای معنوی را به راحتی دریابیم، ما راحتطلبیم نه مهدیطلب!
”
امام زمان(عج) در میان ما حاضر است و در میان ما زندگی میکند. او ما را میبیند؛
ولی ما از دیدنش محرومیم. این ماییم که قلب و روحمان از بار گناهان پوشیده شده و
قادر نیستیم وجود مبارکش را درک کنیم.
”
یاران او نیز که در رکابش سر و جان میبازند، ویژگیهای خود او را دارند؛ مهربان
بر مؤمنان، سختگیر بر کافران و منافقان، عدالتگستر، سادهزیست، پرتلاش، جواندل،
زاهدان شب و شیران روز و آهنین اراده و قوی دل هستند.
”
آرمان قیام و انقلاب مهدی(عج)، یک فلسفه بزرگ اجتماعی اسلامی است . این
آرمان بزرگ، گذشته از این که الهامبخش ایده و راهگشای به سوی آینده است، آیینه
بسیار مناسبی است برای شناخت آرمانهای اسلامی.
” ظهور مهدی موعود، تحققبخش وعدهای است که خداوند متعال از قدیمترین
زمانها در کتب آسمانی به صالحان و متقیان داده است که زمین از آنِ آنان است و
پایان، تنها به متقیان تعلق دارد. [شهید مطهری]
زلال قلم/نوزاد نرجس
رقیه ندیری
از همان «بسم الله الرحمن الرحیم، انّا انزلناهُ فی لیله القدر»، صدایش با صدایم
همراه شد که دنیایی بود و نبود از دنیا، نبود و بود. حیرت به جانم چنگ انداخت. آری،
باید بگویم که از قدرت الهی شگفت زده شده بودم؛ یعنی از همان ابتدای شب که دعوت شده
بودم برای صرف افطار و شنیده بودم از ولادت فرزندی در نیمههای شب و پرسیده بودم
نام مادرش را و گفته بود نرجس.
حوادث آن شب، خواب و خیال بود و نبود. طول شب را چند بار برخاسته بودم تا به آن
وعده بزرگ برسم؛ ولی بانوی خانه، نرجس، ملیکه سالهای پیش و سوسن روزهای خاص، آرام
پلک بر هم نهاده بود و انگار نه انگار.
باز هم شک و تردید گریبانم را گرفته بود که بانو برخاست و قامت نافله بست و بعد هم
آن درد با شکوه او را فرا گرفت و سپس «بسم الله الرحمن الرحیم، انّا انزلناهُ فی
لیله القدر» و آن صدای لاهوتی نوزاد که از بطن نرجس میآمد؛ شب قدری این چنین سرشار
ندیده بودم. بانو دستم را به شدت می فشرد و به خود میپیچید و من هنوز منتظر بودم.
پلک نمیتوانستم بزنم. سخن نمیشد بگویم. فقط چشم دوخته بودم به نرجس، که ناگهان با
پردهای از نور از من جدایش کردند.
هراسان دویدم و بهتم را به اتاق دیگر رساندم و شنیدم که: «بازگرد، نرجس همان جاست
که ناپدید شد». و نرجس بود. با نوزادی که سر بر سجده داشت و بر بازوی راستش حق آمده
و باطل رفته بود. گواهی میداد به یگانگی خدا و پیامبری جدش و امامت پدرانش. از
زمین برداشتمش؛ او را که در خواب و خیال نبود؛ او را که در اعجاز پیچیده
بودندش؛ او را که پدرش برای دیدن میخواست و او با اجازه پدرش سخن گفت: «وَ نُرِیدُ
أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ استُضعِفُوا فِی الأَرضَ وَ نَجعَلَهُم أَئِمَّهً وَ
نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ».
صدای پای مهربان تو
رزیتا نعمتی
به دنیا که آمدی، فرشتگان با کولهباری از تغزّل، به پایبوسی تو آمدند تا صهبای
عشق را از نام تو بنوشند. اکنون نمیدانم تولد دوباه تو را در کدامین خطّ سرخ افق
نظاره خواهیم کرد.
ای چراغ فاتح شبهای زمین! همین نیمه شعبان، حلول تو را چشمانتظاریم که این روزها،
دقیقه هایمان گوش به زنگ صدای پای مهربان توست یا اباصالح!
نسیم زنده صبح
ای نسیم زنده صبح! در قفس جدایی از تو، تنها یک بال با آسمانت فاصله داریم؛ بیا که
آسمان روشن پروازهایمان، همچون فریادهای معطلمانده در گلو، آماده دیدار توست. ای
روشنای مشرق توحید! خجستگی میلادت را به لحظه میعادت پیوند بزن و چون بارقه شهاب،
فضای دل تنگی ما را چراغان کن.
بیا و صحن سبز حضورت را مصلّای نماز صبح دیدارت کن.
ای صاحب دقیقههای انتظار!
«مژده وصل تو کو؟ کز سر جان برخیزم
طایر قدسم و از هر دو جهان برخیزم
یارب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم»[۱۶۴]
”
کی میرسی و میدهی از خود نجاتم؟
تو پیغام سبزی از جانب بالایی که بشارتِ رسیدنت، تمام دردهای ناگفته را مرهم است.
امروز که شوق میلاد تو با اشک فراقت درآمیخته است، شمع انگشتانمان را با دعای فرجت
افروختهایم تا شیرینی وصال را در رؤیای دیدارت بچشیم. دفتر دلواپسی زمین، نقطهای
را میجوید تا بر سرِ خط، نام تو را بنویسد؛ نام تو را، یا اباصالح المهدی!
”
«کی میرسی و میدهی از خود نجاتم؟»[۱۶۵]
بیا!
سکوت که میکنم، گویی از افلاک، صدای تلاوت قرآن میآید که به وعده رسیدنِ زمین به
صالحین، بر سازِ بیقراری و فراق تو چنگ میزند. اینک در قلههای استجابت قنوتِ
دستهایمان، تعجیل حضورت را از آسمان میطلبد و سهم خود را از وجود تو میخواهد؛
باشد که در تقسیم شیرینی جان تو، دیدارت را روزی ما سازند. بیا ای آیینه راز. بیا و
ساحل چشم امیدوارانت را به آبی دریای حضورت روشن کن!
کوتاه و گویا(۱)
رقیه ندیری
سال هزار و سیصد و هشتاد و … خورشیدی که هنوز پشت ابر است.
بر من سخت است که همه خلق را ببینم؛ اما از دیدار تو محروم باشم.
سلام بر تو ای پسر انوار درخشان!
تو گفتی جمعه موعود میآیم! نمیدانم
چرا مولا، چرا مولا، چرا مولا نمیآیی؟
چرا ای صبح بیپایانترین یلدا نمیآیی؟
ـ بر هر چه بنگرم تو نمودار بودهای
ای نانموده رخ، تو چه بسیار بودهای
او منتظر ماست که ما برگردیم
ماییم که در غیبت کبرا ماندیم
ـ سرخ مایل به کبود، سنگین و گرفته، بی تو روزگار، عصر ناگزیر جمعه است.
ـ هیچ جزیرهای خضرا نیست؛ وقتی خضر را به ناکجا آباد تبعید کردهایم.
ـ آن مرد میآید، میآید، میآید؛ درست سر ساعتی که باید؟
ـ اگر ق
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 