پاورپوینت کامل وفات حضرت خدیجه ۹۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل وفات حضرت خدیجه ۹۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وفات حضرت خدیجه ۹۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل وفات حضرت خدیجه ۹۴ اسلاید در PowerPoint :
۹۱
پنج شنبه
۲۱ شهریور ۱۳۸۷
۱۰ رمضان ۱۴۲۹
۱۱.se. 2008
ـ زلال وحی
ـ چراغ راه
ـ گفتار مجری
ـ زلال قلم
ـ شعر
ـ کوتاه و گویا
ـ آورده اند که…
ـ نظر شما چیه؟
ـ نظر ما اینه…
ـ کتابستان
زلال وحی
«پیامبر سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنان و زنان پیامبر مادران مؤمنان هستند».
(احزاب: ۶)
حضرت خدیجه به عنوان نخستین «ام المومنین» در قرآن مورد توجه قرار گرفته است. این
سعادت از بین همه زنان پیامبر(ص)، نصیب خدیجه(س) شده است که یازده امام از نسل او
از طریق فاطمه(س) به وجود آید.
«و تو را فقیر یافت و توانگر کرد». (ضحی: ۸)
به نظر بسیاری از مفسران، این آیه به نقش اقتصادی حضرت خدیجه(س) در پیشرفت نهضت
جهانی اسلام اشاره دارد.
«آنان دارایی های خویش را در راه خدا انفاق می کنند، آن گاه از پی آنچه انفاق
نموده اند، نه منّتی می گذارند و نه آزاری می رسانند، پاداششان نزد پروردگارشان
محفوظ است، و آنان نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می شوند». (بقره: ۲۶۲)
علی(ع) می فرماید: «سالار زنان در جهان ]در اندیشه و دانش و منش مترقی، این چهار
زن[ کمال جو ]و ستم ستیز و آزادی خواه[ هستند: خدیجه دختر خُوَیلِد، فاطمه ریحانه ی
پیامبر، آسیه، ]زن نواندیش و استبداد ستیز عصر موسی[ و دیگر مریم دخت ]پاک روش[
عمران».[۱]
پیامبر فرمود: «ایستادگی و استواری دین تنها با شمشیر علی و ثروت خدیجه بود».[۲]
امیرمؤمنان علی(ع) در «خطبه قاصعه» می فرماید:
«روزی که رسول خدا(ص) به پیامبری رسید، نور اسلام به هیچ خانه ای وارد نشد، جز به
خانه پیامبر و خدیجه و من سومین نفر آنها بودم که نور وحی در رسالت را می دیدم و
عطر نبوت را استشمام می کردم».[۳]
امام حسین(ع) در روز عاشورا، در ضمن خطبه ای که خود را به دشمن معرفی می کرد،
فرمود: «همان چشمه بهشتی که مقربان از آن می نوشند».[۴]
پیامبر(ص) در تفسیر این آیه فرموده است: «مقربون السابقون، رسول خدا، علی بن
ابی طالب و الائمه، فاطمه و خدیجه هستند».[۵]
«شما را به خدا سوگند، آیا می دانید که جده من خدیجه، دختر خُوَیلَد است؟ آیا
می دانید که من فرزند همسر پیامبر شما و خدیجه هستم»؟[۶]
«ای مردم! آیا شما را آگاهی دهم که بهترین انسان ها از نظر پدربزرگ و مادربزرگ چه
کسانی هستند؟ برترین های روزگاران در ریشه و تبار، حسن و حسین(ع) هستند؛ چرا که
نیاکانشان از طرف پدر و مادر، پیامبر(ص) و خدیجه می باشند».[۷]
القاب و فضایل خدیجه(س)
سهیلا بهشتی
حضرت خدیجه(س) پانزده سال پیش از عام الفیل در مکه، در خانواده ای بزرگ و ارجمند به
دنیا آمد. در دوران جوانی که با تشکیل کاروان های تجاری به کسب درآمد پرداخت.
درخشان ترین صحنه زندگی او پیش از بعثت رسول خدا(ص) مربوط به زمانی است که با وجود
مکنت و ثروت، هرگز در جامعه فاسد آن روزگار، خود را به دست امواج سهمگین جاهلیت
نسپرد و به درجه ای از کمال و پاکی رسید که به «طاهره» ملقب گشت. افزون بر این لقب،
به برخی دیگر از القاب او می توان اشاره کرد از جمله: «مبارکه»، «سیده نسوان»،
«کبری» به معنی ارجمند و والامقام که پیامبر(ص) این لقب را پس از ازدواج به او داد.
بنا بر منابع تاریخی، رسول خدا(ص) و حضرت خدیجه(س) در اجداد خود اشتراک داشته اند و
نوه عموی یکدیگر بوده اند و خویشاوندی نزدیکی میان آنها وجود داشته است.[۸]
ازدواج با پیامبر(ص)
کمال روحی و عقلی و حسن ظاهری خدیجه(س) سبب شده بود که مردان زیادی اندیشه همسری او
را در سر بپرورانند؛ چنان که ابوجهل و ابوسفیان که از جمله مردان ثروتمند و بانفوذ
قریش بودند از او خواستگاری کردند؛ ولی خدیجه(س) درخواست آنان را رد کرد.
خدیجه(س) که از راست گویی، امانت داری و اخلاق پسندیده محمد(ص) در طی سفر تجاری اش
به شام آگاه شده بود و آثار نبوت را در وجود او دیده بود، غنچه مهر و محبتش در
مقابل محمد امین و پاک دامن شکوفه زد. با تمایل خدیجه(س) و خواستگاری پیامبر(ص)، آن
دو پیمان ازدواج بستند و در پی آن، خدیجه(س) تمام دارایی و غلامان خود را در اختیار
او قرار داد. خدیجه(س) از این پیوند آسمانی صاحب شش فرزند شد؛ دو پسر و چهار دختر
که آخرین دختر آنان بانوی بزرگوار، حضرت فاطمه(س) همسر حضرت علی(ع) بود.
ویژگی های حضرت خدیجه(س)
حضرت خدیجه(س) در ابعاد گوناگون انسانی، شخصیتی والا و ارزشمند داشت. او از چنان
شخصیت ممتازی برخوردار بود که پیامبر(ص) او را به همسری پذیرفت و با توجه به
ویژگی های ارزشمند او بود که پس از رحلت او همواره یادش را در خاطره داشت. برخی از
ویژگی های حضرت خدیجه عبارت است از:
مقاومت و پایداری: رفتارهای فروتنانه و مدبرانه خدیجه در برابر پیامبر(ص) و عظمت
معنوی او، مورد سرزنش برخی از زنان قریش قرار می گرفت که با مفاهیمی چون راست گویی،
امانت داری و خوش رفتاری بیگانه بودند و فلسفه ازدواج زنی ثروتمند با مردی تهی دست
را درک نمی کردند. ازاین رو، آنان به خدیجه(س) طعنه می زدند و او را می آزردند و با
او رفتارهای نامناسب داشتند. پاسخ خدیجه(س) به این همه ناسپاسی و نادانی، تنها
مقاومت و پایداری در کنار حضور آرام بخش همسرش بود. او در پاسخ به سرزنش کنندگان
می گفت: «آیا کسی مانند محمد در نیکویی، نیک رفتاری، خصلت های پسندیده و فضیلت و
شرافت، در تمام سرزمین عرب سراغ دارید»؟[۹]
انفاق و احسان: یکی از ویژگی های حضرت خدیجه(س) این بود که بر اثر تدبیر و تلاش و
کوشش در تجارت و امور اقتصادی، از ثروت مندان عصر خود بود. با این همه، او هرگز از
یاری فقیران روی برنمی گرداند و خانه اش همواره پناه گاه نیازمندان بود. او در راه
تحقق آرمان های اسلام، همه ثروت خود را انفاق کرد و این عمل او برای پیشبرد اسلام،
بسیار سودمند و مهم بود؛ تا آنجا که پیامبر(ص) فرمود: «ما نَفَعَنی مالٌ قَطُّ
مِثلُ نَفَعَنی مالُ خَدیجَهَ؛ هیچ ثروتی هرگز مرا سود نبخشید که ثروت خدیجه به من
سود بخشید».[۱۰]
ساده زیستی: حضرت خدیجه(س) پیش از ازدواج با پیامبر(ص) خانه ای باشکوه و مجلل داشت.
او پس از ازدواج، تمام این جلال و شکوه را به پای همسرش ریخت و آن خانه که پیش از
طلوع اسلام پناه گاه مستمندان بود، پس از اسلام پایگاه مؤمنان شد. پیامبر(ص) و
خدیجه(س) با رفتار خود در دوری از تجمل گرایی و با عمل به ساده زیستی، الگوی پیروان
و مسلمانان شدند.[۱۱]
خدیجه(س) در شعب ابی طالب
سران مشرک قریش که از پیشرفت اسلام نگران شده بودند، تصمیم گرفتند با محاصره
اقتصادی و قطع شریان های حیاتی مسلمانان، از نفوذ و گسترش اسلام بکاهند. سران
قبایل، با هم عهدنامه ای امضا کردند که به موجب آن، ارتباط و معاشرت با پیامبر(ص) و
مسلمانان را ممنوع، نیز هرگونه خرید و فروش با هواداران پیامبر(ص) را تحریم کردند.
ابوطالب، حامی و عموی پیامبر(ص) دستور داد مسلمانان به دره ای در میان کوه های مکه
که به «شعب ابی طالب» معروف بود بروند. مسلمانان سه سال در محاصره اقتصادی بودند.
حضرت خدیجه(س) در این سه سال، هیچ گاه پیامبر(ص) را تنها نگذاشت و چون همیشه به
یاری او شتافت و همه ثروت خود را در جریان شعب خرج کرد؛ تا جایی که گفته اند پس از
پایان محاصره اقتصادی، دیگر ثروتی نداشت. او همچنین از خویشان خود خواست تا به یاری
مسلمانان بشتابند. خدیجه سه سال رنج و مشقت شعب را تحمل کرد که می توان آن را اوج
فداکاری او در خدمت به اسلام به شمار آورد. پیامبر(ص) همواره از این خدمت و فداکاری
خدیجه یاد می کرد و او را به سبب این ایثار و ازخودگذشتگی می ستود.[۱۲]
پیامبر(ص) در سوگ خدیجه(س)
پس از خروج مسلمانان از شعب ابی طالب، مدتی نگذشت که ابوطالب، عموی فداکار
پیامبر(ص) درگذشت و او را در حزن و اندوه فرو برد. چندی بعد، دیگر پشتیبان
پیامبر(ص)، یعنی خدیجه(س) بیمار شد و درگذشت. این بانوی گران قدر، در دهم رمضان سال
دهم بعثت، یعنی حدود سه سال پیش از هجرت از دنیا رفت. ازاین رو، سالی که این دو
مصیبت بزرگ بر پیامبر(ص) وارد شد، «عام الحزن» نامیده شد. خدیجه، هنگام وفات، شصت و
پنج سال داشت. او بیست و چهار سال از عمر شریفش را در کنار پیامبر(ص) سپری کرده
بود. پیامبر(ص) در وفات خدیجه(س) بسیار گریست و با دست مبارک خویش او را داخل قبر
گذاشت و برایش دعا کرد.[۱۳]
چراغ راه
سنیه فراعه، (دانشمند عرب):
«تاریخ در مقابل عظمت ام المؤمنین خدیجه(س) سر فرود می آورد و در برابرش دست بسته
متواضعانه می ایستد».[۱۴]
سلیمان کتانی، (نویسنده عرب):
«خدیجه ثروتش را به محمد بخشید ولی این احساس را نداشت که می بخشد، بلکه این احساس
را داشت که از او هدایت را که بر همه گنج های سراسر جهان برتری دارد، کسب می نماید.
او احساس می کرد محبت و دوستی را به حضرت محمد(ص) اهدا می کند ولی در عوض همه ابعاد
سعادت را از او کسب می کند».[۱۵]
بنت الشاطی، (نویسنده عرب):
«آیا کسی غیر از خدیجه را می شناسید که با عشقی آتشین و ایمانی استوار، بی آنکه
اندک تردیدی به دل راه دهد یا ذره ای از باورش به عظمت خدا و پیامبر(ص) کاسته شود،
دعوت دین را از غار حرا پذیرا شود».[۱۶]
گفتار مجری
خدیجه کبرا(س) در کنار دختر پاکش حضرت زهرا(س) و نیز سروران زنان هر دو جهان، آسیه
و مریم، از برترین الگوهای تکرار ناپذیر تاریخ برای زن مسلمان و انسان های آزاده
است.
خدیجه(س) پس از دریافت پیام اسلام، در سخت ترین و طاقت فرساترین شرایط، پیامبر(ص)
را تنها نگذاشت و برای او همین افتخار بس که نخستین زن ایمان آورنده به اسلام بود و
فرزندان و نوادگان او، ستارگان همواره پر فروغ آسمان انسانیت و معنویت شدند.
در سال ششم بعثت که قریش، رسول خدا(س) و بنی هاشم را در شعب ابوطالب به محاصره
درآورده بودند، حضرت خدیجه با نفوذ و دارایی خود در میان قریش، به یاری
محاصره شدگان شتافت.
خدیجه از مقامی خاص نزد پیامبر(ص) برخوردار بود؛ به گونه ای که پیامبر(ص) سال فوت
او را که مصادف با وفات ابوطالب بود، عام الحزن یعنی سال اندوه یاد کرد. گفته شده
است که رسول خدا(ص) پس از مرگ خدیجه(س) همواره از او به نیکی و بسیار از او یاد
می کرد.
نکته ها
در عصر جاهلیت که زنان به افکار و رفتار جاهلی آلوده بودند؛ خدیجه(س) از چنان پاکی
و طهارت برخوردار بود که به «طاهره» شهرت یافته بود.
از میان زنان، نخستین زنی که به اسلام و پیامبر(ص) ایمان آورد، حضرت خدیجه(س)
بود.
خدیجه(س) زنی دانشمند، با تجربه، بسیار فهیم، روشن بین و صاحب کمال بود هر
مسئله ای را به دقت بررسی می کرد و هرگز بدون علم و اندیشه چیزی را نمی پذیرفت و
بدون تفکر و تعمق سخن نمی گفت.[۱۷]
خدیجه(س) از کتب آسمانی آگاهی داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه
بطحا» می گفتند. او از نظر عقل و درایت، برتری فوق العاده ای داشت.[۱۸]
در یکی از زیارت نامه های پیامبر(ص) آمده است: «سلام بر همسران پاک و نیک تو،
مادران مؤمنان، به ویژه بانوی راستین و پاک و پاکیزه، خشنود و پسندیده، خدیجه،
بانوی بزرگ، مادر مؤمنان».[۱۹]
روزی پیرزنی نزد رسول اکرم(ص) آمد؛ آن حضرت او را مورد لطف سرشار خود قرار داد.
وقتی آن پیرزن رفت، عایشه گفت: علت آن همه مهربانی به پیرزن چه بود؟ پیامبر(ص)
فرمود: این پیرزن در زمان حیات خدیجه به خانه ما می آمد و از کمک ها و الطاف سرشار
او برخوردار بود. همانا نیک نگهداری عهد و سابقه، از ایمان است.[۲۰]
پیامبر(ص) در جواب علت وفاداری و محبت به خدیجه پس از مرگ او فرموده است: «او به
من ایمان آورد، هنگامی که مردم کفر ورزیدند و مرا تصدیق نمود، هنگامی که آنان تکذیب
کردند. با ثروت خویش مرا یاری داد، هنگامی که آنان مرا محروم کردند. خداوند مرا از
او به فرزندانی روزی داد، هنگامی که مرا از فرزندان زنان دیگر محروم کرد».[۲۱]
خدیجه(س) اولین بانویی بود که همراه علی بن ابی طالب(ع) با پیامبر(ص) به نماز
ایستاد و پیشانی عبودیت بر خاک سایید. او بدین گونه وفاداری خود را به پیامبر(ص)
اثبات کرد.
زلال قلم
بانوی مهر
سهیلا بهشتی
خدیجه(س) نور چشم محمد(ص) بود و گرمای مهر آمنه را برای او داشت. وی، در آغاز صف
«السابقون» در ایمان بود. محمد(ص)، از روزگار جهل و شرک و تعصب، رنج ها و زخم ها
دیده بود و خدیجه آمده بود تا مرهمی باشد بر آن همه درد. محمد(ص)، مرد حقیقت و مهر،
در سیمای خدیجه(س)، نور صداقت و معرفت را یافته بود.
محمد(ص) از روزگار خویش رنج های زیادی کشید؛ ولی هیچ یک از آنها روح او را چون مرگ
آمنه و خدیجه و وداع با فاطمه، این سان بارانی نکرد.
روزهای با خدیجه، تنها روزهای آفتابی پیامبر(ص) بود. اگر وجود خدیجه، بانوی محبت و
غم خوار محمد(ص) بر او چنان تأثیری نداشت، فقدان او بر محمد(ص) این چنین گران
نمی آمد و سال مرگش را سال غم نمی نامید.
سلام بر خدیجه، مادر زهرا(س)؛ سلامی به پاکی آب و آیینه!
سلام بر خدیجه، بانوی آسمانی که آرامش پیامبر(ص) در نگاهش بود!
سلام بر خدیجه!
بانوی بهشتی.
خدیجه، ای پاک بانوی بهشتی، ای قاصد بهار و بانوی احسان!
در عصر ناپاکی ها، تو «طاهره» بودی و پاک دامنی در تو تجلی می یافت.
ای مادر خوبی ها! ای مادر مؤمنین! به راستی احسان و انفاق در مکتب تو درس آموختند و
جاودانه شدند. تو تمامی داشته های خود را به پای نهال نو پای اسلام ریختی و در
سخت ترین لحظه ها حتی برای یک بار، اظهار پشیمانی نکردی؛ آخر تو معامله ای بزرگ با
خدای خویش کرده بودی. در میان همه تجارت های پر سود، این بزرگ ترین تجارت ها بود.
تو کجا خریداری به عظمت خدا می یافتی و پاداشی بیشتر از بهشت دریافت می کردی؟!
گوارایت باد این تجارت آسمانی و مبارکت باد این بهشت جاودانی.[۲۲]
خداحافظ ای دستان بخشنده
رزیتا نعمتی
ای بزرگ بانوی اسلام! ای اولین ستاره درخشان ایمان! دستان بخشنده تو بود که چون
کشتی نوح، دین محمد را از گردباد حوادث، به ساحل نجات و عافیت رساند. آن شب که
ستاره عمر تو رو به خاموشی رفت، نبودی تا ببینی کهکشانِ اشک در آسمان چشم رسول
الله، حکایت از غمی بی پایان می کرد.
بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است
وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده است
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده است
حافظ
* * *
سلام بر تو ای شیرین لقای از دست رفته محمد(ص)!
ای چراغ روشن شب های رسالت، کاش هنوز بودی و بقچه محبتت را تا غار حرایِ تنهاییِ
رسول، به دوش می کشیدی، تا اوج وفای خود را با پرچم صفای زنانه ات، بر قله کوه های
مکه به تماشا بگذاری!
سلام بر تو ای انیس تهی دستیِ دین، ای مونس محمد امین!
* * *
ای تو لایق سلام جبرئیل
تو، اولین نوری در زمین که محمد را با هر آنچه بود، باور کردی و پشت سر آفتاب
وجودش، قامت بستی و بدان سان لایق سلام جبرئیل شدی.
بلندی مقام تو تنها نه از همسری رسول خدا، که از هم پایی با او در جادّه تنهایی
بود.
ای هم طراز آسمانیان و هم سلوک عرشیان!
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 