پاورپوینت کامل ولادت امام حسین علیه السلام – روز پاسدار ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ولادت امام حسین علیه السلام – روز پاسدار ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ولادت امام حسین علیه السلام – روز پاسدار ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ولادت امام حسین علیه السلام – روز پاسدار ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
پنج شنبه
۱۸ مهر ۱۳۸۱
۳ شعبان ۱۴۲۳
۲۰۰۲ Oct 10
پیام های تبریک
ولادت بزرگ مردی از سلاله ی پاکان، عصاره ی ایمان، پیشوای شهیدان، شهد شرف، خلاصه ی خلوص و ایثار و سرّ ثار، حضرت سیدالشهدا علیه السلام مبارک باد!۱
میلاد پاسدار حریم روشنایی و نور، آفریدگار حماسه و شور، مهر کیش ستم کش، سرفصل کتاب عقیده و جهاد و گل سرخ باغستان سبز توحید، حضرت حسین شهید، تهنیت باد!۲
اعطای عطیه ی بزرگ سرمدی، تداوم رسالت پُربار احمدی، طنین گام های بلند علوی، حضرت حسین بن علی علیه السلام بر آزادگان جهان، بشارت باد!۳
۱- عبداللطیف نظری.
۲- همان.
۳- همان.
خاک زعطر قدمت، مست شد
تقی متقی
یا حسین علیه السلام!
تو مثل رویایی شیرین، درخواب گل ها می وزی، و عطر نامت، مشام گلبوته ها را می آشوبد.
میلادت، اندوه مهربانی را در خراب آباد خاک می پراکند، و نسیم سرخوش کویت، تبسّم فروشِ شهر شادی هاست.
خاک، زعطر قدمت مست شد، ورنه گل، تهیدست تر از آن بود که به لبخنده های معطر خود ببالد.
ای ماناترین حادثه ی روزگار، حاش که یاد بزرگی هایت از صفحه ی ذهن زمان پاک شود!
تو آمده ای که بمانی، تا عشق بماند و ایمان، و انسان به بشکوهی نامت پناه برد؛ آن گاه که پناهی نیست.
عمری است که در کوچه های یادت گُمیم؛ آن سان که بوته ای در جنگل عظیم درخت.
ای طراوت شگفت! بوته های «غیرت» ما را به باران «قیام» خویش بارور کن، و سروهای «عزت» و افتخار را در جنگل جانمان، برویان.
ای همنفس فرشتگان والایی! نام های فراموش ما را از پشت پَرچین پُرچین ملکوت، به شورشی شگفت بر هر چه سکوت، فراخوان، و بر ما مپسند پرچم سرخ کربلایت را از دوش های عاشورایی خویش فرو نهیم.
دلت بر مدار تیغ و عشق می گردید و اگر طلوع آتشینت نبود، دهان دریده ی ستم، هرچه پاکی را به کام در می کشید و «شرف»، همچنان یتیم می ماند.
ای امام قیام! ای اسطوره ی عشق و ایثار! ای کرامت بارور! تو آمدی تا در چکاچک تیغ های به ستوه آمده، به نستوهی ایمان و عشق، شهادت دهی.
تو آمدی تا ماناترین غزل های دیوان روزگار را با خامه ی خون هفتاد و دو ستاره ی شعله ور، رقم زنی.
تو آمدی تا قیام قامت نیزه های ستم را با سرخی خون خود خم کنی. تو آمدی تا «سقّا»یی را در جهان علَم کنی که دست هایش در راه آب، قلم شد، و با تشنه کامی اش، به ایثار و وفا آبرو داد.
تو آمدی تا انسان حیران در کوره راه حیات، به سرانگشت اشاره ات اعتماد کند.
پس، با ما بمان که در جنگل گرگ آلود جهان، سخت محتاج همراهی توایم.
یا حسین!
میلاد تو و سقّایت، مبارک باد!
شهیدترین کلمه ی خدا۱
مجتبی تونه ای
هفت آسمان به پای کوبی مولودی سر می کند که شاعرانه ترین رنگ هستی را جانی تازه بخشید و زمین در بی قراری و انتظار مردی پرسه می زند که پناهگاهی است برای زخم ها و تازیانه ها.
مردی که نامش،
دسترس ترین سرپناه است، برای دردهای بشریت پریشان.
مردی که کنار نامش، هزار پرنده ی غریب، خانه می سازند.
مردی که یادش در ازدحام آدم و آهن، نافله ی تبسّم است و عطر نامش، مشام جهان را بر می آشوبد.
مردی که هفتاد و دو ستاره، منظومه ی کربلای او را می سرایند.
خورشید عاشورای روشن تاریخ!
که از گرمای حضورش آیینه ها به تبسّم نشسته اند.
همه ی چشمه ها می جوشد و خون اشتیاق در رگ ها پای می کوبد.
جهان، شادمانه می زید و حضور مولود خجسته ی شعبان را بر خویش می بالد.
آری… حسین علیه السلام می آید…
شهیدترین کلمه ی خدا
حسین علیه السلام می آید…
شکوهمندی که خاک تشنه را به باور شکفتن
می خواند
حسین علیه السلام می آید…
آبروی هرچه آیینه…
غزلخوان سرود شهادت و شاعر منظومه ی سرخ
کربلا…
قصیده ی بلند ملکوت و سپیده ی آغازین عصر
خون!
حسین علیه السلام می آید…
شکوفه ی گل علوی و فاطمی.
و جهان چه مشتاقانه بر آستانه ی شعبان پهلو گرفته است؛ تا از این دریچه، به تماشای آفتاب و روشنی بنشیند.
حسین علیه السلام می آید…
تا چراغ شهادت روشن بماند و کلمات سرخ عاشورا تا همیشه بر پیشانی تاریخ حک شود.
حسین علیه السلام می آید
تا جهان در زیر لوای کربلای نامش نَفَس تازه کند.
حضورِ نامش،
شادمانه ترین دقایق هستی است.
۱- تونه ای، مجتبی، چراغ تکلیف مرا روشن کن، نشر همسایه، قم، ۱۳۷۹، صص ۳۹ ـ ۴۲.
تبسّم خورشید
سیدعلی اصغر موسوی
آیینه های هفت رنگ آسمان، در پرتو چلچراغ های اشراق می درخشند و اقیانوس هستی، دوباره از مستی سحرگاهی لبریز است.
هیاهوی نشاط در عطر بال های پرندین فرشتگان گم می شود و آیینه ها، بوی سیب می گیرند. تمام کاینات گویی در بُهت یک انتظارند؛ انتظاری که چراغ نام «حسین علیه السلام» را بر پنجمین شاخه ی طوبی بیاویزد.
حسین تبلور عاشقانه ترین احساس، در نبض هستی است.
حسین، روح نامیرای عشق است در کالبد زمان.
قنداقه اش، در آغوش جبرییل علیه السلام، به خورشیدی ماننده است که ابرهای ابریشمی، احاطه اش کرده اند. برگ ریزان عاطفه است و ازدحام تماشا، همه جا بوی سیب، بوی صلوات و بوی حسین علیه السلام دارد و قدسیان، هفت شهر تماشا را به یمن قدومش آذین بسته اند. آسمان، مقابل قامتش خم می شود. و زمین، به پابوسی اش می بالد.
جبرییل، حضرت را به ملاقات خدا می برد تا عرشیان ناباور، به «إنّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون»، ایمان بیاورند.
بشارت باد تبسم خورشید عزت و شرف، که تمام آزادگان عالم را، به رستاخیزی شگرف فرا خوانده است.
میلاد شهادت۱
جواد محدثی
ای حسین علیه السلام… ای پاسدار دین، ای حامی شرف، ای خون خدا در رگ زمان! تو میلادی در شهادت و شهادتی در میلاد بودی. تو میلاد شهادت بودی.
تو، شهیدی زنده و حاضر در همه جای زمین و همیشه ی زمان بودی و هستی. ای حسین!… ای سالار قافله ی عشق! ای پاسدار حرمت انسان!
میلاد تو، میلاد حرّیت و شجاعت، اخلاص و ایثار، حماسه و عرفان است.
آزادگان تاریخ، همه وامدار روح خدایی تو هستند که شهامت و مقاومت را با لحظه لحظه ی عمرت و قطره قطره ی خونت تفسیر کردی.
میلاد تو، زادروز جهاد و شهادت است.
۱- قطعات، ص ۱۴۱.
مشعل هدایت۱
جواد محدثی
حسین علیه السلام مرگ را «پل عبور» به آخرت می دانست و «بقا» را در «فنا» می جست. «زندگی» را در «مرگ» می دید و «ماندن» را در «رفتن». «حضور» را در «غیبت» می شناخت و «شهادت» را حضور جاودانه در تاریخ می دانست.
حسین علیه السلام شناگر دریای خون بود و رهپوی وادی عشق. و در قربانگاه خود، در آخرین لحظات نیز، سرود توحید و رضا خواند.
حسین علیه السلام، کربلایی نیست، جهانی است.
حسین علیه السلام، هم «راه» است و هم «راهنما». هم کاروان است و هم قافله سالار.
حسین علیه السلام، کشتی نجات و مشعل هدایت است.
هنوز هم بشریت، تشنه ی درس های «مکتب عاشورا»ست، مکتبی که الفبای آن، فداکاری، جانبازی، خلوص و خدامحوری است.
حسین علیه السلام، چشمه ای از حقیقت و حرّیت است که تا ابد کام تشنگان آزادی را سیراب می سازد.
فرهنگ عاشورایی و منطق حسینی، «نفی خود» برای «اثبات خدا»ست.
۱- قطعات، ص ۲۱.
قهرمان حماسه و عرفان
جواد محمدزمانی
قنداقه اش را به آسمان بردند، تا عرشیان بر گونه هایش، بوسه ببارند. پیامبر اشک می ریزد. همه بی تابند. به فاطمه علیهاالسلام تبریک باید گفت؛ فرشتگان گهواره جنبانی اش را آرزو می کنند.
بر قلّه ی استقامت ایستاده است، استوار استوار و در تلاطم نگاهش، حماسه، کشتی می راند. گیسوانش شب عارفانه ای است که تاریخ در آن سجاده پهن کرده و نماز می خواند. در گونه هایش، یک باغ گُل سرخ میهمان است، و شبنم از آن ها پذیرایی می کند. هر صبح، سپیده در ملکوت پیشانی اش به دعا مشغول است و دندان هایش برقی در آسمان تیره ی آرزوهای دل است.
در عرفات دست هایش همیشه نهم ذی الحجّه جاری است و در خیبر پیشانی اش، حماسه های روز عاشورا! او قهرمان همیشه ی عرفان و حماسه است.
در محفل روحانیان ملکوت، ذکرش صلوات است و در مقتل دشمنان فرتوت، هیهات. چشم انتظار حدوث حادثه است و بی قرار «اذا وقعت الواقعه» عاشورای او ادامه ی «والفجر ولیال عشر» است. از ظهر روز عشق، که با یاران به نماز جماعت ایستاد تا شام که بر ن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 