پاورپوینت کامل گذر ایام – شبهای قدر ۵۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گذر ایام – شبهای قدر ۵۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گذر ایام – شبهای قدر ۵۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گذر ایام – شبهای قدر ۵۷ اسلاید در PowerPoint :
شب تقدیر سبز
جواد محمدزمانی
رهایم کنید! بگذارید اشک بریزم! بگذارید امشب را به التهاب بمانم! بگذارید ستاره ستاره زخم، بر آسمان دلم بپاشم! بگذارید قناری روحم پر بگیرد! امشب قفس را باز خواهند کرد.
امشب تمام خودم را خواهم گریست. امشب تمام آینه ها را خبر خواهم کرد تا صادقانه خویش را بازیابم. امشب به مهتاب لبخند خواهم زد و امشب… به پیامبری مبعوث خواهم شد.
باید دعوت خویش به سوی حق را عهده دار شوم و آیاتی که جبرئیلِ فطرتم فرود آورده است، برای تشنه ی روحم بخوانم. باید به خویش باز گردم. باید لبریز «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَهِ الْقَدْر» شوم و ماهی قرمزِ احساسم را در حوض آبی مناجات اندازم و تصویر ماه را در زُلالِ آب خیره شوم. از این پس، باید با گُل های شب بو سخن بگویم و به تلاوت مرغ شب گوش فرا دهم. باید هر شب به گُل های سجاده آب بدهم و چشم هایم را در تموّج روزهای بارانی شست وشو دهم. باید یازده رکعت به سوی خدا بروم و سفره ی قنوتم را «حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ» بگسترانم. از این پس، باید با سروشی از غیب، روزهای زندگی ام را بپیمایم.
ای کودکان بی پناه احساسم، آغوشِ گرم مناجات را دریابید! ای روستاییانِ ساده ی فطرتم، امشب قرآنِ شوق برسر گیرید! ای اقیانوس موج خیز دلم، این کشتی امید را صمیمانه پذیرا باش! ای آتشفشانِ زخم های همیشه ام، امشب سروا کن! و تو ای آفتابِ فردا گندم زار حیرتِ مرا به تماشا بنشین!
امشب، در «إحیا»ی «لیله القدر»مان، به فرشتگانی که به دستور پروردگارشان فرود آمده اند، خوش آمد می گوییم و پر گشودنشان را در آسمان نیایش های خاکیان سپاس گزاریم. ما امشب، به تقدیر سبز امیدواریم که فرداهایمان را دلپذیر می سازد و به توبه پذیری، که مشفقانه دستان ندبه ی ما را می فشرد.
بلندای رستگاری
خدیجه پنجی
امشب چه شبی است، که در هفت آسمان، عطر آواز ملایک پیچیده است و از عرش به فرش باران فرشته می با رد! زمین آن قدر نورانی است که انگار خورشید به میهمانی خا ک آمده است و شاید خداست که لحظه لحظه بر زمین نازل می شود. این شب ـ این شب از هزار شب بهتر ـ، چه رازی در سینه دارد و حضور کدام حادثه در لحظه لحظه ی آن جاری است که افلاکیان، خاکیان را در حسرت، به نظا ره نشسته اند و فرشتگان مقرّب برای نزول به زمین، از هم سبقت می گیرند؟! آیا این شب باشکوه، که منزلش در ذهن کوچک بشر نمی گنجد و تمام ذرّات عالم به ستایش خدا مشغولند و آن بالا، خدا به انتظار نشسته تا به دست خود، اشک نیاز از دیده ی بندگانش پاک کند و تبسّم بر لب هایشان بکارد. خدا به انتظار نشسته تا بفشارد، دست هایی را که تا آسمان اجابت قد کشیده اند، تا آب سردی بپاشد بر آتش جان هایی که در تبِ اندوه شعله ورند.
و امشب، شب سرنوشت است.
خدای بزرگ، نردبانی دارد به بلندای رستگارری که هرسال، یک شب، فقط یک شب، بر زمین می نهد، تا تو یک «یاعلی» بگویی و پلّه پلّه به سمت نور بروی، که اگر بخواهی، می توانی!
شب قدر، ره صدساله را یک شَبه پیمودن است. شب قدر، شب فرصت و رحمت است.
چه با شکوه است، امشب! فرشته ها، سراپا، چشم و گوشند، تا کوچکترین نجواها و پنهان ترین اشک ها را به سمت ملکوت برند؛ برای اجابت.
امشب، شب سرنوشت است و خداوند، مُهر سعادت بر دست تقدیر انسانِ خلیفه اللّه را رقم می زند.
ای جانشین خدا بر زمین! زمان درنگ نیست؛ ای مسافر، تا وقت باقی است، کوله بارت را از رستگاری پر کن! مگو که: «شب دراز است و قلندر بیدار»؛ بسیار بود، که شب رفته و قلندر در خواب خوش خویش، ماند.
آه، ای شب قدر، تو را چه عظمتی است که آسمانی ترین ها، تو را به «احیا» نشسته اند! تو همان ـ شب ـ نیستی که ملکه ی وجود «فاطمه(س)»، محض خاطر تو، روز، دو میوه ی دلش، «حسن(ع) و حسین(ع)» را به خواب دعوت می کرد، تا شب را بیدار بمانند و لحظه لحظه ات را زنده کنند؟!
آه ای شب قدر! آیا شبی را که می گویند، حجاب آسمان برداشته می شود و خدا بی واسطه، به بندگانش که تو را به احیا نشسته اند. سلام و رحمت می فرستد تو نیستی؟! تو آن «شبی»! که در لحظه لحظه ات، بزرگترین معجزه ی پروردگارر، «قرآن»، نه آیه، آیه. نه سوره سوره، نه جزء جزءِ، که یکباره بر قلب عالم امکان فرود آمد.
امشب، شب سرنوشت است؛ تا تو، قلم مناجات به دست گیری و تقدیرت را آن گونه که دوست داری، رقم بزنی؛ که خدا، امشب فقط برای اجابت به انتظار نشسته است!!
شب قدر۱
جواد محدثی
شب قدر، گسترده ترین سفره ی رحمت و پر نعمت ترین مایده ی لطف خداست.
شب قدر، شب گشودن سفره ی دل و ریختن اشک نیاز و فصل گریستن چون ابر بهار در آستان آفریدگار غفّار است.
در شب قدر، رو به روی «آینه ی محاسبه» می نشینیم و چهره ی جان را بی غبار می بینیم و با باران اشک، دل را در سحر رحمت و مغفرت، شستشو می دهیم.
شب قدر، فرصتی است تا چهره ی دل را با آب توبه بشوییم و پاکتر گردیم و به فطرت بی عیبِ خویش برگردیم.
رمضان، موعد عروج است و شب قدر، میعاد بیداران و معراج شب زنده داران.
شب قدر، شب «احیا»ی خویش با دم مسیحایی دعاست.
شب قدر، برای آن است که قدر خویش را بشناسی، تقدیر خویش را رقم زنی، قدرت اراده و انتخاب را بیازمایی و «خویشتن جدید» را با قلم توبه و جوهر اشک، ترسیم کنی.
«حیف اگر در شب قدر، قدر خود نشناسیم!»
۱- قطعات، ص ۹۰.
شب شادمان نیایش
الهام موگویی
شب قدر، شب تقدیر، شب معطّر ایمان، شب پاداش و پیمان، شب روح و رحمت، شب سلام و تسلیم، شب شادمان نیایش و شب «خیرٌ مِنْ ألف شهر» است.
امشب ستارگان اجابت در آسمان دعا می درخشند.
امشب دیوارهای فاصله فرو می ریزند و زنگارهای گناه، از آیینه ی دل زدوده می شود.
امشب، نام مهربان دوست بر زبان جاری است و یاد او در جان و دست دعا بسوی آسمان بلند است.
امشب مایده ی لطف گسترده است و دریچه های دل بر لحظه های روشن بیدار گشوده. امشب عقده های یکساله را باز می گشایم و بغض خفته در گلو را رها می سازم، پیشانی بر جبروت آستانِ کبریایی پروردگارم می سایم و اشک ندامت می ریزم. خدایا! در چشمه ی فیض فرخنده ی رمضان، روح و جان را شسته ایم و در آستان آسمانی «شب قدر»، پشیمان ایستاده ایم؛ به کرامت بی کرانه ات آواز نیاز ما بشنو و حاجتمان برآور و روح ما را با سپیده دم رستگارری درآمیز و در جام جانمان عطش دیدار و شهد وصال بریز!
الهی! امشب، چشم ما و دست کریم تو، عنایت تو و روح مجروح ما، التجای ما و رجای تو، بر تن ما پیراهن پرهیز بپوشان و ما را از باده ی امید بنوشان! آن چه از زشتکاری و عصیان در صحیفه ی کردار ماست، به مهربانی ات ببخشای و خرسندی خود را روزی ما بگردان.
صدای عشق۱
مهشید ذبیحی
از گوشه ای که نشسته ای، آسمان صاف و پرستاره پیداست و تو تشنه ای و به دریای پراسرار آسمان خیره مانده ای.
چه قدر خسته ای وقتی که می بینی بار سنگین گناهان را بر دوش کشیده ای و آنجا که صدای حزینت در میان هزاران صفیر ناله و ضجّه گم می شود. چه عاجزانه می نالی: «أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُک بِاسْمِک یا أَللّهُ یا رَحْمانُ یا رَحیمُ یا کریمُ یا مُقیمُ یا عَظیمُ یا قَدیم…»! چه غریبانه می نالی و می خوانی اش: «یا مُجِیبُ الدَّعَواتِ یا رافِعُ الدَّرَجاتِ..»، اشک امانت نمی دهد.
صدای تو نیست که گوش جان را می نوازد، صدا، صدای عشق است، صدای پرنده ای است بریده از قفس خاکی وجود؛ صدا، صدای خداست، نور امیدی است، شعله ی پر فروغ هدایتی است که تا اعماق جان را می سوزاند.
یا خَیرَ الْغافِرینِ، یا خَیرَ الْفاتِحین، یا خَیرَ النّاصِرین…» ای بهترین آمرزنده، ای بهترین گشاینده، و ای بهترین یاور… آن جا که خود را بی یاورترین می بینی، به وجودش و به عظمت کبریائیش اعتراف می کنی. وه که چه مهربان است! و تو چه امیدوار به درگاهش پناه آورده ای! «یا غافِرَ الخَطایا یا کاشِفَ الْبَلایا یا مُنْتَهی الرَّجایا….
چه بزرگ است وجودی که می خوانی اش!
«یا ذَالْجُودِ وَ الْاِحْسان» ای صاحب جود و احسان و ای صاحب فضل و منّت.
خدایا حتی این بنده ی روسیاه را که توشه ای جز انبوه گناهان بر دوش نمی کشد از جود و احسان خود ناامید نمی سازی و او را به فضل و منّت خود خشنود می کنی. سیل گرم اشک در وجودت شعله می کشد: اَلْغَوث، اَلْغَوْث، خَلِّصْت مِنَ النّارِ یا رَبِّ» خداوندا به فریاد رس و رها کن ما را از آتش، که اگر کرم و بزرگواری ات، ما را از آتش افروخته ی گناهانمان نرهاند، پس به کدامین پناهگاه امیدوار باشیم؟
… خسته از گریه های مداوم، سر بر دیوار می نهی. مثل عاشقی که فقط امشب، فرصت وصال دارد، دامان کرامت کبریایی اش را می گیری و با ذرّه ذرّه ی وجودت، به فریاد می خوانی اش مگذار این دست طلب امشب از دامان معشوق کوتاه شود.
حالتی غریبانه داری. امشب همه با خود غریبه اند، امشب وعده گاه همه ی عاشقان، با تنها معشوقی است که از جان و دل می خواهندش. اینک در می یابی که در آستان عظمتش چه بی آبرویی. او را به عزیزترین صفاتش می خوانی: «یا مَن هُوَ فی عِزَّه عَظیم، یا مَن هُوَ فی عَظِمَته مَجید، یا مَن هُوَ فی مَجْدهِ حَمید…».
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 