پاورپوینت کامل انفجار در حرم حضرت امام رضا (ع) به دست ایادی امریکا ۲۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل انفجار در حرم حضرت امام رضا (ع) به دست ایادی امریکا ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انفجار در حرم حضرت امام رضا (ع) به دست ایادی امریکا ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل انفجار در حرم حضرت امام رضا (ع) به دست ایادی امریکا ۲۷ اسلاید در PowerPoint :
پنج شنبه
۲۰ بهمن ۱۳۸۴
۱۰ محرم ۱۴۲۷
۲۰۰۶.Feb.9
عاشورای عاشورائیان
عباس محمدی
سرتاسر حرم را بوی عاشورا برداشته بود. عزاداران گریه می کردند غربت جد امام هشتم (ع) را. گریه می کردند لباس های تیره شان را؛ پرچم های سبز و سرخی را که در باد می رقصیدند، سقاهای پابرهنه ای را که آب می آورند، دسته های کفن پوش زنجیرزنی را با کفن هایی سیاه.
مشک ها گریه می کردند کاسه هایی به اندازه کف دست را که دستی بریده در آنها سبز شده بود.
حرم، موج می زد از سوگواران سیاه پوش. کبوترها، دلشوره هایی بی پایان را پرواز می کردند؛ بی تاب بی تاب.
حالِ آسمان دیگرگون بود. آفتاب، گریه می کرد در گنبد طلایی حرم. پنجره فولاد آه می کشید تماشای فریادهای یا حسین (ع) جماعت را. سقاخانه تشنه جماعت سرگردان، در کاسه ها اشک می ریخت. پاهای برهنه تاول می زدند داغ گرمای سنگ های حرم را به یاد گرمای جان سوز کربلا.
حرم، روی دست های آسمان تاب می خورد، مسجد گوهرشاد شیون می کند، رنگ کاشی ها از فرط اشک در هم می ریزد.
سواران می تازند پیکرهای به خون خفته را. باد، دست هایش را باز می کند تا حلقه هجوم سواران را در آغوش بکشد؛ اما سواران رد می شوند، تن زخمی باد زیر سم اسبان به زمین می چسبد، تمام تن زخمی اش را شیون می کند، گرد سواران باد را محو می کند در غبار صدای خرد شدن استخوان ها زیر سم اسبان. آسمان را می لرزاند، آسمان می لرزد، می لرزد چند بار پشت سر هم، جماعت عزادار پرواز می کنند یکی یکی، هم بال کبوترهای حرم؛ حتی زیباتر. رنگ خون، دیوارها را نقش می زند، کاشی های فیروزه ای، رنگ خون می شوند. حرم، پر از رنگ هاست؛ رنگ دلتنگی، رنگ خون، رنگ پرواز، رنگ عاشورا، رنگ پرچم های سرخ یا حسین (ع).
صدای انفجار، حرم را پر کرده است. بمب ها یکی یکی می ترکند؛ مثل بغض یزید، مثل عقده های دامنه دار کوفیان که ظهر عاشورا سر وا کردند.
آب، رنگ خون گرفته بود. مشک ها کف حرم را خونابه گریه می کنند، پیراهن های خونی، بال های زخمی، پرهایی که در هوا می رقصند، هفتاد و دو کبوتر، هفتاد و دو پرنده پرواز، هفتاد و دو….
ظهر عاشوراست؛ ظهر عاشورای مشهد است؛ عاشورای حرم، عاشورای امام رضا (ع). تاریخ تکرار می شود؛ تکراری که شبیه ترین، تکراری که خونین ترین، تکراری که رستگارترین… تکرار است.
آغاز می شود عاشورای عاشقان؛ عاشورای زائران، عاشورای عاشورائیان در حرم غریبه ای آشنا.
شفا
حسین امیری
آنها دست ها و پاهایشان را جا گذاشتند و من هر بار، پاره ای از دلم را از کنار ضریح پیدا می کنم.
برای زیارت آمده بودند؛ آمده بودند شفا بگیرند، نه برای کشته شدن، آنها با حاجاتشان آمده بودند و بی حاجت پر کشیدند.
دل هایی که به ضریح بسته بودند، تکه تکه شد. همه بغض ها منفجر شدند؛ وقتی صدای بمب آمد، آن هم در امن ترین نقطه جهان، در دامان ضامن آهو.
از صادق که برای شفا گرفتن دو چشم بی سویش آمده بود، پرسیدم مبارزه با تروریسم یعنی چه؟ از زبانش خون جاری بود.
از محمد پرسیدم مدعیان حقوق بشر چه کار می کنند؟ نعش پسرش را نشان داد و گفت: شفا می دهند!
پاره های دلم را به ضریح بسته ام تا برای جهان کینه و شقاوت شفا بگیرد. پاره های دلم را کنار ضریح رها کرده ام تا آخرین آیه زندگی ام را تلاوت کنند؛ «بِأَی ذَنْبِ قُتِلَتْ».
پاره های وجودم را اینجا دفن کنید؛ زیر پای تمام زائران.
تا وقتی که کسی شفا می گیرد، روی قبرم پای بکوبید.
پرواز سرخ
امیر اکبرزاده
کبوتران که ناگهان اوج می گیرند به دست بی سمتی، اشک در چشم ها حلقه می زند و صدای ناله است که فضای حرم را آکنده می کند؛ ناله هایی که این بار نه از سر نیاز، بلکه از ناز است؛ پرواز پرنده هایی که در حریم حرم نور بال گشوده اند به سمت بی کرانگی محض. صدای انفجار، صلای عاشقی ست برای آنان که چنگ در دامان ولایت انداخته بودند در همان دقیقه های آغاز صبح، صبح روز دهم، روزی که سراسر شوق وصل است. صبحی که نوید پرنده شدن را با خویش به ارمغان آورد. از همان لحظه ای که حسین (ع)، سرخ بال گشود، آسمان بی کرانه دلدادگی و بندگی را به بلندای اوج و حالا… و امروز… ظهر روز دهم، روز عاشورا… در حرم پسر حسین، این مردم هستند که بال گش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 