پاورپوینت کامل یاد ایّام( ۱ )مناسبت‏های بهمن ۱۳۷۸ ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل یاد ایّام( ۱ )مناسبت‏های بهمن ۱۳۷۸ ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یاد ایّام( ۱ )مناسبت‏های بهمن ۱۳۷۸ ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل یاد ایّام( ۱ )مناسبت‏های بهمن ۱۳۷۸ ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

دهه مبارک فجر

سه شنبه ـ جمعه

۱۲ ـ ۲۲ بهمن

۲۴ شوّال ـ ۵ذیقعده ۱۴۲۰

۲۰۰۰ Feb. 11 – 1

۱ ـ… اینک موسیقی ستاره

هر که مستِ شراب شهود و شهادت است، جرعه ای از سبوی روحانی آن پیر نوشیده و هر چه شکوفایی ایمان است، چشمه ای است که از کوثر نهضت خدایی او جوشیده است.

فجر فرخنده انقلاب تا همیشه در دل دوستداران راستی، روشن تر خواهد تابید و پیغام رویش و پویش با خود خواهد آورد.

پیام انقلاب، معنویتی جاویدان بود که چشم خفته جهان را بر روی باغ خرّم بیداری گشود و چشم اندازی تابنده از الاهیت را در تاریکزار غفلت بشر، پیش چشم آورد.

اینک که در پی فجری دیگر، بالای بلند صنوبران همیشه جوان انقلاب را می نگریم، در یاد می آوریم آن همه دلاوری ها و استواری ها را؛ و در یاد می آوریم که چه جان های پاک، فدایی این آستان شد و چه خون های شریف بر این درگاه خجسته ریخت.

اینک در بهاران فجری دیگر، میراث مهربان شهیدان را با چشمان عاشقی می نگریم و با دل خود پیمان، تازه می کنیم که تا همیشه و چون همیشه از طلب حق، دست بر نداریم و فجر صادق انقلاب را همسایه هماره خانه دل خود کنیم.

و اینک ماییم و فجری دیگر؛

ماییم و روایت نور از پس تیرگی شب های شوم.

و اینک ماییم و موسیقی ستاره که بر آسمان جان ما می وزد،

ماییم و بهارانی دلنواز که از سمت سر سبز ارغوان می آید، از سمت سر سبز سلام.

… و سلام بر تابش نور در غَسَق،

سلام بر آفتاب مهربان آشتی که از پسِ شب انتظار می رسد،

سلام بر آسمان که سرای ستاره است،

سلام بر انقلاب جان،

و سلام بر فجر و شب های ده گانه.

۲ ـ در سالگرد سپیده

جواد محدثی۱

سجّاده ساده سحر را بگستریم و سلام و سپاسی در سالگرد سال ستاره و سپیده سر دهیم. و سرود سرسبزی اسلام را که از سرخی خون شهیدانمان است، بسراییم.

سرگذشتمان این سان بود: سال هایی سپری شد که سوگوارِ سرو قامتانی بودیم که سیمایشان، سینای سینه سوز بود و سزاوار سترگ ترین ستایش بودند.

ستیزمان با سکوت و سیاهی و ستم بود.

سینه بر سر نیزه می سودیم و سقوط ستم را در سر می پروراندیم.

به سروش آسمان سوگند که نه خواستار سهمی در سقیفه سلطه جویی بودیم، و نه سودای سودجویی در سر داشتیم و نه سجّاده سالوس، در سیما…

می سوختیم و می ساختیم.

سخن از سربداران و سرسپاران می گفتیم.

سرباز سلحشور بودیم و یک نفس هم، سازش و آسایش نداشتیم و هرگز به ستوه نمی آمدیم.

سرانجام، سالاری سوخته جان، از سلاله سادات بر سفینه «سنّت» سوارمان کرد و بی سر و سامانی مان را سامان داد و سرنوشت سیاه ما ستمدیدگان، با سرانگشت سِحر آسای مسیح مسلّحی به سر آمد.

سایه شکستیم و سوی سپیدار سرسبز و ساحل سلامت، سفر کردیم.

ساحران سیاست را به سنگسار سنگین «تکبیر» بستیم و سومنات سفاهت این قرن را بر سر گوساله سامری سرمایه داری خراب کردیم و سکه سلاطین سفله پرور را برانداختیم.

سپاه سنگدل و سرسپرده را شکست دادیم و سبک سران ستمگر و سفّاک را سر شکستیم تا آنجا که سراسیمه و سرافکنده و رسوا گریختند.

با سیلاب سرشک دیده هامان، سدّ سکندر شکستیم،

و سیر و سلوکمان، در مسیر سوره و سیره (قرآن و عترت)، سعادت ساز شد.

آن همه سپاس و ستایش و سلام، نثار سرور و سالار و سید و ساربان و «راه»بان ما، «خمینی» باد، که سروش سماوات بود و سابقه سعی و سیاستش، سبب ساز این سیادت.

۱ـ متون نگاشته جناب جواد محدثی از این سه کتاب با تصرف و تلخیص نقل شده است:

۱ ـ روایت انقلاب، امیرکبیر، تهران: ۱۳۶۵، چاپ اوّل.

۲ ـ قطعات، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم: ۱۳۷۷، چاپ اوّل.

۳ ـ خط سبز سلوک، انتشارات نصر، قم: ۱۳۷۶، چاپ اوّل.

۳ ـ باش تا صبح دولتت بدمد

تقی متقی

شبی به بلندای تاریخ، پایکوب و یال افشان، در سُمکوب هزار حنجره زخمی، دهن به قهقه گشوده بود و زنجیرهای زمخت ظلم در پسْ کوچه های سکوت، شیون کش و عربده جو، بر دست و پای مجروحِ احساسِ نیم خفته ما حلقه می زدند.

ما محکومانِ همیشه تاریخِ تلخِ رنج در انجماد خون زمین، جار می زدیم و پنجره های ناگشوده شورش،آخرین گام های خسته ما را به تماشا نشسته بود.

در التهاب اوّلین صفیر گلوله، قد کشیدیم، و هفت خوان خطر، چشم در چشم ما ایستاده بود.

زمین در کوبش گام هامان به خود می پیچید و اضطراب، دامن کشان به سمت کاخ های هرزه راه می گشود.

پس آن گاه پرچمِ «شهیدان» را بر سر دست افراشتیم و خطّ خونمان به مصاف دشنه های تشنه رفت.

ناگاه گُل و گلوله به هم آمد، و تن و تانک، زیباترین رقصِ قیام را در میدانگاه های اعتراض، جلوه گر ساخت.

آینه نام من و تو در هم شکست و ما به رغمِ سنگ های کور، در هر شکست خویش هزار مرتبه تکثیر شدیم!

… و بدین سان، طوفان، سرانجامِ حرامیان را رقم زد و آسمان، افق تا افق، چشم انداز روشن خدا گردید، و «فجرِ» پایای ما ظلمتْ سرای دنیا را به زیر عبای متبرّک «نور» نشاند.

۴ ـ روایت انقلاب

جواد محدثی

دیدی که دوام «شب» بسی کوتاه است؟

دیدی که «سحر» از پی شب در راه است؟

آن عیسی ما که زنده کرد ایران را

حقّا که مسیحا دم و «روح الله» است.

… گرفتار چنگ یأس بودیم.

دشنام به «شب» می دادیم و نفرین به «ستم» می کردیم.

… ناگاه مسیحا نفسی، احیاگر نفوس شد و این ملّت را جانی تازه بخشید.

«روح خدا» بود که در جان افسرده مردم دمیده شد.

«امام» صلای بیداری سرداد و فریاد زد و آگاه کرد و به جهاد برخاست و طاغوت را رسوا ساخت و عظمت اسلام و قرآن را باز آورد و پرده های غفلت را از هم درید.

امام کابوس وحشت را از میان برد،

گستاخی حق طلبانه را به مردم بخشید،

و امّت را با «اعجاز خون» آشنا ساخت، و باده «فرهنگ شهادت طلبی» را در کامِ جان پیروان علی(ع) و آشنایان با کربلا و شاگردان عاشورا ریخت.

«قائمان به حق»، که «تکبیره الاحرام قیام» گفته بودند، به «سجده شهادت» افتادند و «رکوع های سرخ» و تشهّدهای لاله گون، سرانجام، «سلام پیروزی» را به دنبال داشت.

آن گاه حنجره های داوودی، در رهگذار باد، در چشم انداز آفتاب، در سایه سار ایمان، در موج خون و در شطّ جهاد، سرود فجر حقیقت را سر داد.

«۲۲ بهمن» اوج این موج های خونین، و موج این شط های خروشان بود که «کلمه اللّه» بر فراز زمان جای گرفت و خداوند، این ملّت را یاری کرد و خداوند تنها یاری دهنده راستین است.

*

اینک «۲۲ بهمن» پیش روی ما است،

روزی که «ایمان» به جای «زور» نشست و «خون»، و طنمان را «لاله زار» کرد.

۲۲ بهمن، میوه نهالی بود که در «۱۵ خرداد» کاشته شد.

۲۲ بهمن، فهرست فشرده نهضت ما از نیمه خرداد تا پیروزی است.

۲۲ بهمن، «عید ظفر» است. در این روز بود که ایران، سرمه شریعت بر دیدگان بصیرت خویش کشید و امامت و ولایت را به شایسته ترین وجه، گردن نهاد.

و چه خون هایی در این آستانه بر زمین ریخت؛

هنوز، خون شهیدان ما نخشکیده ست

و زخمیان نبرد،

گلوله های سربی دشمن را

هنوز هم که هنوز است، در بدن دارند.

چرا کج اندیشی؟… چرا فراموشی؟!…

هرگز فراموشمان نخواهد شد آن لحظه های شکوهمند ایثار، آن قتلگاه های خونین، آن پیروزی خون بر شمشیر، و مشت بر درفش، و فریاد بر تانک… و «اللّه اکبر» بر مسلسل!

هرگز فراموشمان نخواهد شد آن یکدلی ها که ما را «در صف واحد» پیروز کرد؛ آن «راهمپیمایی»های میلیونی که «راه» نجاتمان را گشود؛

آن عصرهای شهادت، آن خیابان های پر جمعیت و آن نمازهای در خیابان.

هرگز فراموشمان نخواهد شد آن فداکاری های عظیم مادران و پدران و جوانان، که در راه «دین»، دست از «دنیا» می شستند و برای آوردن قرآن به صحنه عمل، از خانه بیرون می رفتند و دیگر بر نمی گشتند.

دین باوران، سینه بر سر نیزه می سودند و دهان به گفتن حق می گشودند و مرگ سرخ را به جان می خریدند.

هرگز فراموشمان مباد!

۵ ـ… حتّی مطلع الفجر

جواد محدثی

فجر است و سپیده حلقه بر در زده است

روز آمده، تاج لاله بر سر زده است

با آمدن امام در کشور ما

خورشید حقیقت از افق سر زده است.

هواپیمای حامل امام، بر بال فرشتگان بود و به دیار یاران می آمد…

دیاری که خون هزاران شهید، لاله زارش کرده بود. شهیدانی که پیش پای امام را با پیکرهای گلگونشان گلباران کرده بودند و قدم های رهبر، بوسه باران دیده های منتظر بود.

… و جای شهدا خالی بود؛

جای آنان که با عشق امام سالیانی دراز، غم هجران را به جان خریدند و چه شب هایی را در انتظار دمیدن این خورشید به صبح آوردند، ولی پس از انتظاری جگر سوز، امام رهایی را ندیدند.

… و امام آمد.

از آمدن امام، تا دمیدن خورشید «یوم اللّه ۲۲ بهمن» ده روز طول کشید.

ده روز پر حادثه ولی مبارک،

ده روز پر اضطراب، ولی سرشار از امید

ده روز، قلب هستی طپید،

ده روز نبض زمان تندتر زد،

ده روز حادثه ها از زمان جلو افتاد

ده روز دل ها در تسخیر نگرانی آمیخته به ایمان و شوق بود.

ده روز جدال حق و باطل و فرشته و دیو بود.

امام آمده بود و ضامن نارنجک «فتح» را در شهید آباد «بهشت زهرا» کشیده بود.

ده روز، چشم تاریخ در انتظار لحظه انفجار مانده بود و «زمان»، گوش به زنگ بود، که… صدای انفجار «اللّه اکبر» این امّت در فضای ایران طنین افکند و آن «لحظه موعود» فرا رسید و «ساعت»، قائم شد و قیامت برپا گشت و محشری عظیم پدید آمد….

… و جای شهدا خالی بود.

*

دهه فجر است.

دیو از این مملکت گریخته و فرشته از در، آمده است.

از لحظه ای که امام بر سر تربت عطرآگین شهیدان در بهشت زهرا، سند حاکمیت دودمان طاغوت را پاره کرد و در پیشگاه روح بزرگ شهیدان و صبر سترگ خانواده های شکیبای شهیدان به تجلیل ایستاده،

از لحظه ای که مشت بر دهان دولت بخت برگشته «بختیار» زد،

از لحظه ای که با پیام خدایی اش در «صور انقلاب» دمید و به مردم در عرصات حق و محشر نهضت، جان بخشید، تا لحظه ای که پیامش به گوش امّت منتظر رسید، ده روز طول کشید.

این ده روز فجر آفرین، از ده قرن پربارتر است.

پیش از این ده روز، «شب تاریک حکومت طاغوت» بود،

<

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.