پاورپوینت کامل حلول ماه رمضان ۷۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حلول ماه رمضان ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حلول ماه رمضان ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حلول ماه رمضان ۷۶ اسلاید در PowerPoint :
سه شنبه
۸ آذر
۱ رمضان ۱۴۲۱
۲۰۰۰ Nov.28
۱ ـ فصل گشایش و بخشش
مجتبی تونه ای
قرارِ گریه نداشتم… امّا ماه هاست که به انتظار تو دقایق مغموم را حوصله کرده ام. چشم به در، به انتظار آمدنت لحظه شماری می کردم.
حالا در چند قدمی تو، بوی خدا و خورشید را حس می کنم و گریه امانم نمی دهد.
از همه سایه ها و همسایه ها گریزانم. فقط به تو می اندیشم تا بیایی و مرا در بزمْ خانه رحمت و رأفت خویش سامان دهی.
ای فصل گشایش و بخشش! بر جان بی تابم بتاب و مرا همصحبت گُل و باران کن که از این همه دیدار و آوار خسته ام.
مرا در دامنه پرشکوفه خویش به سلام و ستاره و تبسّم مهمان کن.
ای ماه روشن رویش که همه مهربانی خدا در تو جریان دارد! به مولود پانزدهم خود، مرا با فرصت آرامش و آمرزش همسایه گردان و جان تشنه ام را از زمزم بخشایش خویش بنوشان.
ای سمتِ سبز خدا! در سایه قدر خویش، آیینگی و پرندگی بیاموزم تا رو به روی تماشاخانه ات، فصلی از عاشقی را مرور کنم و زبان به تسبیح یکتایی حضرتش بگشایم.
ای سرآغاز رازها و آوازها! مرا به اشارتی پنهان در شبی از قدر خویش، چنان بخوان که به فهم سبز خدا نایل شوم و در دامنه ملکوت در همجواری فرشتگان، تسبیح گوی ذاتِ بی همتای حق باشم.
ای تعبیر رؤیای روحانیان! مرا که گمشده در خویشم، به خویش باز شناسان و در شبْ پرسه های مسافران ذِکر، همسفر گردان و جانم را از روشنای حضور عطرآگین کن.
الهی! در آستانه این ماه شکوهمند از تو می خواهم، مرا از طایفه رمضانیان کنی که مردان این قبیله، آبرومندان نسل قیامتند.
۲ ـ نوروز جان
محمّدرضا تقی دخت
به میهمانی روشن جان می رویم؛ به سایه گسترده آرامش روح و مهربانی ماه های منوّر جهان؛ به میهمانی رمضان می رویم تا تن در دریاچه مناجات بشوییم و روان در سرچشمه ملکوتی قنوت به تکاپو آوریم.
می رویم تا تن را بمیرانیم به پای جان و جسم را برخی روح کنیم آن قدر که سبک شویم و سبک رفتار و تنْ شسته در کلمات تابناک الهی، بارقه های اشتیاق مناجات و دعا را بر سرشاخه های رمضان برویانیم.
به میهمانی روشن جان می رویم؛ به میهمانی اشتیاق و روزه پیشباز؛ به میهمانی دهان های مهرزده؛ به میهمانی اشتیاق شبْ بیداری، اشتیاق صبح خیزی و سحرخوانی، اشتیاق نمازهای مکرّر و دعاهای خوش خوان، اشتیاق نمازهای جماعت، اشتیاق افطار، اشتیاق آن سفره مهربان که پدر و مادر و خواهر و برادر با وضو بر اطراف آن گرد آمده اند، اشتیاق خرما و سادگی و… اشتیاق روزه داری…
رمضان را «بهار جان» لقب داده اند؛ تو بگو بهار روح و طراوت روان؛ رمضان امّا سبزینه حیات روشن تن نیز می تواند باشد؛ و تن مگر وقتی از گناه بازداشته شود، از دوزخ سوزان الهی دور نمی شود؟ مگر به بهار و شکوفایی و طراوت نمی رسد؟ مگر به گل نمی نشیند؟
پس رمضان بهارجان است و بهار تن؛ رودخانه بی کرانه الهی است که سالی یک بار در آن تن می شوییم؛ سی روز در آن و با آن هماهنگ می شویم تا ما را به کرانه های مقدّس الوهی ببرد. از شنزارهای کناره کویر دورمان کند و تا افق های روشن لطف و رحمت الهی رهنمونمان شود. به ساحل رحمتمان بَرَد تا غبارهای نشسته بر تن را بشوییم و دریادریا گوهر از صدف های بی شمار مغفرت صید کنیم.
رمضان، شوق مسافری است که از پس یازده ماه لحظه شماری به مقصد که می رسد آرام می شود و بیتوته که می کند انگار سال هاست صاحب این خانه را می شناسد و انگار هر سال با این همه آشنایی اشتیاقش افزون تر است و سادگی این خوان بی دریغ الهی او را مجذوب تر می کند.
رمضان نوروز طبیعت الهی و نیمه آسمانی انسان است؛ عید دل و شکوفایی جوهر وجود است؛ نوروز دل های رحیم، چشم های پاک و دل هایی است که در دست ها خلاصه می شوند؛ نوروز دست هایی که با شنیدن آواز آشنای «ربّنا» به آسمان می روند تا گل های اجابت در سجّاده نیایش بریزند.
رمضان نوروز نیمه آسمانی انسان و تصویر گوشه ای از باغ های بهشت است؛ رمضان نوروز جان است.
۳ ـ ای روزهای تکرار نشدنی!
مریم سقلاطونی
به استقبالت آمده ایم ای ماه روشن ضیافت آسمانی! با کوله باری از اشک و با دامنی از اندوه.
به استقبالت آمده ایم با چشم هایی که طعم گناه را مزمزه کرده اند؛ با دست هایی که گرفتارند؛ با گام هایی که سست اند؛ با زبانی که زخم اندود است و با قلبی که آرام نیست.
چگونه تو را بخوانیم ای روشن؟ ای کدامین ماه متعالی! چگونه تو را بخوانیم؟
تهی از اندوه، تهی از غفلت، «قدر» را ندانستیم.
«عصر» را نفهمیدیم،
«نور» را حس نکردیم،
«یوسف» را عاشقانه نیافتیم،
«یاسین» را لمس نکردیم،
«جمعه» را زیارت نکردیم،
«فجر» را بیدار نشدیم،
از «واقعه» بی خبر ماندیم،
«فاتحه» را گریه نکردیم.
تهی از اندوه، تهی از غفلت، آیه ها را رد شدیم، سوره ها را رد شدیم.
شرمنده ایم ای لحظه های نافله و نیایش؛ شرمنده ایم ای سپیده دمان زمزمه. شرمنده ایم ای سوره های تلاوت نشده و ای آیه های نشنیده.
بوی مردار گرفته ایم، بوی غفلت و ناامیدی.
ای روزهای نور! صدایمان بزنید؛ ما را دومرتبه زنده کنید در روشنی آیه هایی که می وزند، در طراوت لحظه های مناجاتی که متولّد می شوند، در کرامت شب هایی که می درخشند.
صدایمان بزنید ای ثانیه های زودگذر زندگی بخش!
صدایمان بزنید ای «ربّنا»های امید بخش!
صدایمان بزنید ای سحرگاهان ابدی!
ظَلَمْتُ نَفْسی! ای تکرارهـای زیبـا، ای سخـاوت آسمـان، ای لحظـه های بهـارآور، ای شب های زودگذر!
سنگین از کوله بار معصیت، خویش را گریه می کنیم در ضیافتی که می ترسیم دعوت نشویم.
می ترسیم شب هابه خواب بگذرند و روزها به غفلت تمام شوند.
سُبْحانَک یا لااِله اِلاّ اَنْت. ما را زنده کنید، ما را زنده کنید ای روزهای تکرار نشدنی زودگذر!
با طراوت آیه هایی که می وزند، ما را زنده کنید. ما را زنده کنید با عطر نافله های سایه گستر و زمزمه های روح بخش.
ای روزهای ضیافت و نور! ای سپیده دمان زمزمه! ما را پناه دهید. ما محبوس دنیا شدیم.
ای روزهای زودگذر! ای شبهای ماندگار! ما را صدا بزنید.
۴ ـ ماه نو از راه می رسد
افشان صالحی
خدای مهربانم! می خواهم راست بگویم؛ می خواهم از واژه پردازی و اغراق بگریزم. نمی خواهم لاف بزنم و خودم را پرهیزکار جلوه دهم.
درونم آن قدرها بر شناخت و معرفت نزدیک نیست و دل، آن قدرها پرپر نمی زند که صبح تا شب را به گرسنگی و تشنگی بگذراند.
ماه نو از راه می رسد و تو که در همه قوانین خود، وصول آدم را به بزرگی ها و عزّت های بی پایان، هدف، قرار داده ای، این بار هم محرومیت ها را راهی برای نیل به خوشبختی های جاودانه خوانده ای و هرچند به ظاهر، ناآرامی و سختی به نظر می آید، آرامش و راحتی حقیقی را در پی دارد.
اشتباه همین است که گمان می کنیم مثلاً با خوشگذرانی ها خودمان را به آسودگی می رسانیم، امّا حقیقت چیزی جز این است و هرچند که رنج در مرحله اوّل آدم را خسته و رنجور می کند، فرجامی خوش دارد.
این روزها روزهای تجربه و آزمایشند برای همه روزهای زیستنمان که کم خوردن و کم گفتن و کم خفتن را بیاموزیم. ما آموخته ایم که اگر زبان به دروغی بگشاییم و یا به تهمتی و غیبتی، روزه مان باطل است، امّا این حقیقت بزرگی است که اگر در همه روزهای دیگر نیز چنین کنیم، هر روزمان باطل و بیهوده است و بودنمان و وجودمان باطل است.
خدایا! ما را از آن روزه داران قرار ده که حقایقی را درک می کنند که دیگران نمی توانند بفهمند؛ از کسانی که جهان ادراک خویش را گسترده تر می کنند و بیشتر خدا را می فهمند و بیشتر یاد گرسنگان و یتیمان می کنند.
خدایا! ما را از آنانی قرار نده که تنها نام مبارک علی(ع) را می برند و پس از سیصد روز خوردن حاضر نیستند سه روز به بیچارگان ببخشند.
خدایا! یاری کن همه آنچه را که در این ماه عزیز باید از دست بدهیم، بدهیم و هرآنچه را که باید، به دست آوریم.
۵ ـ خوشا شبْ بیداران!
مجتبی تونه ای
تماشایی ترین شب جهان در تو حلول کرده است، ای رمضان!
«حَسن» خانه زاد توست و «علی» شهید قدر تو.
رأفت و رحمت در تو می جوشد و در تو تدبیر جهان انگشت می خورد.
تسبیح و ذکر و عبادت، چراغ های فروزان میهمانان تواند که بندگی را بنده شده اند.
شگفتا از این همه شکوه که در تو پنهان است و دریغا بر ما اگر از تلاطم امواجِ رحمت تو غافل بمانیم، ای ماه بردباری و سبکباری!
روزان و شبان تو از هزاران ماه برترند و خوشا بر شبْ بیدارانِ تو که در کرانه یادت پرندگی می آموزند و پرواز.
تو شکوهمندترین فصل خدایی که از راه می رسی؛ همه را میهمان می کنی تا در گستره تو، مردمان، برکت نوشِ سبوی رحمت الهی گردند و آیینگی را به تماشا بایستند.
میهمانان تو در عرش مشهورترند تا فرش، در آسمان شهره ترند تا زمین و در میان فرشتگان محبوب ترند تا در میان مردمان.
ای ماه خدا!
می آیی با چنان شوکت و ما واماندگان در آستانه تو به امید عنایتی چشم دوخته ایم تا با جرعه ای از شراب طهورایی ات، جانِ خاموش را سرای یاد تو کنیم و دریچه ای به تماشاخانه مهرورزی ات بیابیم.
ای مهربانِ صمیمی! از راه می رسی و ما با چشمی اشکبار و اندوهی دیرسال، به استقبالت می آییم.
مباد که در میهمانی سی روزه ات، قوتی بر نگیریم و یاقوتی در دل نیفروزیم.
مباد که وامانده و درمانده، گوشه نشین تنهایی خویش باشیم.
مباد که در نفحه مسیحایی رمضان تو نفسی تازه نکرده باشیم.
مباد، مباد که بی توشه ای به پایانت بریم.
ای رمضان! ای ماه شکوفایی جان و همصحبتی با جانان!
۶ ـ فضل خوش نیایش
محراب صادق نیا
بیا به استقبال فصل خوب دعا برویم.
با دسته های گل نیایش،
با جعبه های پر از شیرینی مناجات،
با دو رکعت عشق، با دو سوره پاکی و با دو قطره اشک ناب.
از نهایت کرامت یزدان فصل بخشایش و توبه خواهد رسید.
اگر اهل سفری برخیز!
اگر دوری تو را خسته کرده است آماده باش.
باید به سرزمین رحمت حق کوچ کرد.
باید در آن وادی خیمه زد.
از برهوت گناه باید گذشت.
اگر از اهل انابه و اشکی برخیز.
رمضان هنگامه پرواز در آسمان مناجات است.
در این ماه می توان رفت
می توان دور شد
می توان خواست
می توان خواند
می تواند دید
رمضان که بیاید، درهای رحمت، بازِ باز است
بیا سحر را قدر بدانیم و جان خسته را به آرامگاه آسمانی رمضان ببریم!
۷ ـ در زلال فطرت
مریم سقلاطونی
به پیشوازت آمده ایم ای ماه مقدّس! ماه قدر! ماه تقدیر! ماه علی(ع)!
به پیشوازت آمده ایم در شکوه روزهایی از خدا و شب هایی از ملکوت؛
با دلی سرشار از عشق و شور و با چشمی امیدوار به رحمت.
عطری از خدا وجودمان را گرفته و رنگی از وصال، بر حجم باورمان نشسته است.
آسمان در فرود موجی از فرشتگان، در فرارس سپیده دمان، بارانی از رحمت و نعمت است.
آفتاب در ترنّم شورانگیز عشق، بر پیشانی سحر، بوسه می زند و از هر سو آوای دلنشین و روح بخش مناجات، گوش جان را می نوازد.
به پیشوازت آمده ایم در روزهایی که رنگ خدا دارد و رنگ مهربانی.
آسمان، آغوش گشوده و زمین از زلال «ربّنا» متبرّک است و در حریم ملکوتی «ابوحمزه»، دل ها میهمان نیازند و میزبان رازهای ناگشوده!
به پیشوازت آمده ایم در روزهایی که روزهای مسجد است و سجود، روزهای سحر و سجّاده.
به پیشوازت آمده ایم در شب هایی که شب های نیاز است و راز؛ شب های وحی است و احیا؛ حیات است و تحیر؛ در شبی که دل ها مصفّای قرآن است و مصلاّی مناجات.
پای سفره های نیاز و بندگی، در زلال فطرتی خدایی تا سحرگاه، عطر بندگی جاری است و شور شرمندگی از معصیت.
اینک جان ها فرودگاه فرشتگان است و سجدگاه ملکوتیان.
عطر قرآن، جان ها را مهربان می کند و طنین مناجات درِ آسمان ها را می گشاید.
میهمان خدا شده ایم؛ میهمان لحظه های فطرت و نور، میهمان «مطلع الفجر».
۸ ـ فصل آیینگی جان
شیرین خسروی
هوا آغشته به عطر نسیم صبح و آسمان سرشار از پرواز کبوتران عاشقی ست که حضور ماه خو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 