پاورپوینت کامل رمضان آغاز مهربانی ۵۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رمضان آغاز مهربانی ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رمضان آغاز مهربانی ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رمضان آغاز مهربانی ۵۸ اسلاید در PowerPoint :
آغاز مهربانی
سودابه مهیجی
خدایا! دوباره به آغاز لحظه های تبرک رسیدم؛ به آغاز سی روز مهربانی که قرار است مدام کنار تو بنشینم و نزدیک تر از همیشه، دوستت بدارم و دوستم بداری. دوباره با تو بر سر میعاد آمده ام، بر سر وعده روزهای پرهیز و ایمان. دوباره از امشب، دلداده سحرگاه می شوم و غروب های دل انگیز را بی تابانه به پیشواز می روم. دوباره ستاره های سحری را قدر می دانم و نفس های تبرک سپیده دم را غنیمت می شمارم. دوباره به تو سلام می گویم، از فراز بام روزه ها و روزهای عشق؛ از فراز ارتفاع خویشتن داری و خداخواهی. دوباره بال و پرم مشتاق تر و پرنده تر، مرا به سمت و سوی تو می آورند و از عمق پایین دست زمین، رهایم می کنند. من این آغاز دوباره را به درگاه تو، سپاس می گویم.
(
خدایا! تو را سپاس که دیگر بار، عمرم به دیدار این لحظه ها نائل شد. تو را سپاس که نفس هایم فرصت دوباره رسیدن به این هوای هستی بخش را پیدا کردند. من باز پیراهن نیایش و توحید بر تن می کنم و به خانه تو می آیم؛ به بزم بی ریایی که سفره از کرامت و عطای بی پایان تو دارد و تمام بزم ها و آراستگی ها را از چشمم می اندازد.
خدایا! اینک در می زنم، در را به رویم باز کن که شتابان به فراخوان میهمانی تو آمده ام؛ با دست های فقیری که دستان ثروتمند تو را می جوید. دستم را بگیر و مرا در کنار این مجلس انس بنشان! خداوندا! مرا با من و با خود آشنا کن و رخصت مهرورزی دوباره ام ببخش!
ساقیانه، روبه روی من بنشین و دلبرانه، با من سخن بگو که اینک، خروش و غلغله هستی همه از سر عشق است و حدیث با تو پیوستن و از ساغر تو جرعه نوشیدن، ورد لب هاست. محرمانه با تو می گویم: دوباره در خلوت هایم پدیدار شو، دوباره در اشک های قنوتنم شعله ور باش، دوباره تسبیح ها و ذکرهای نیمه شبم را بی وقفه پاسخ ده، دوباره «الغوث» و «ربنای» عاجزانه ام را اجابت کن که من سر از پا نشناخته و دوان دوان، از همه عالم گریخته ام و به اینجا که تویی، آمده ام.
ما در خلوت به روی غیر ببستیم
از همه باز آمدیم و با تو نشستیم
سعدی
(
خدایا! لب های تشنه ام را، دهان فرو بسته به روی لقمه ام را، چشم و گوش از وسوسه گریخته ام را دریاب! مرا از شراب مهر خود جرعه بنوشان، مرا از مائده غفران خویش روزی ببخش و چشم و گوشم را به تماشا و شنیدن جلوه ها و نغمه های وصل خود خرسند کن! خدایا! درهای فراوان نعمت را بیش از همیشه، به رویم باز کن! راه های گسترده هدایت را نزدیک تر از گذشته، پیش پایم بگذار! صدایم را دگرگونه تر بشنو! دعایم را کریمانه تر اجابت کن و آرزوها و امیدهایم را رستگارتر رقم بزن! خدایا! مرا از نو بساز! مرا ویران کن و دوباره پدید آور! تا در این آغاز و تولد زیبا، معصومانه تر و عاشق تر، تو را دریابم و پاک دامن تر، بندگی تو را از سر بگیرم! در این شب ها و روزهای رو به راه عشق، در این لحظه های سر به آسمان، در این ماه سجاده و بوسه شکر بر آستان تو، مبادا نفس کم بیاورم، درد دل ها و حکایت دل گفتن ها را!
در ماه رمضان، زنگار ز دل بزدا
مطهره پیوسته
بار دیگر، ماه مبارک رمضان فرا رسید؛ ماهی که سراسر مهر و رحمت و امید و نعمت است؛ عید اولیای الهی و بهار قرآن، گلستان دعا و بوستان مناجات با معبود. رمضان، ماه دعا، ماه اطاعت و بندگی است و دعا؛ یعنی خواندن حق و رو آوردن به سوی او، در این ماه مستجاب است. رمضان، ماه زمامداری انسان بر نفس است. رمضان، ماهی است که مؤمن را سوار بر بال فرشته ها به عرش می برد.
روزه، از برنامه های تکامل دهنده روح و جان آدمی است که ضامن سعادت و پیشرفت روح در مسیر سیر الی الله است و سلامت جسم و عقل و جان را دربردارد. خداوند متعال در این ماه، ضعیفان را تشویق می کند تا قدم در راهی نهند که انتهای آن، رضای خود و بهشت برین است؛ راهی که بسیاری از عارفان و سالکان حقیقی آن را پیموده اند و در رضوان او جای گرفته اند؛ راهی که شاید هر کسی نتواند به تنهایی و به خودی خود، طی کند و به سر منزل مقصود رسد، ولی خداوند با روزه این ماه، حتی ضعیفان را خدایی می کند. چه آنهایی که پایشان در معصیت، غل و زنجیر شده و طی طریق را دشوار می انگارند و چه آنهایی که عطر دعا از وجودشان استشمام می شود، از برکت ماه رمضان بهره مند هستند.
رمضان، سفره ای است که فقیر و غنی بر سر آن جمع می شوند. حجی است که در طواف آن، همگی با یک لباس، بر آستان عبودیت رخ می سایند. همه با هم، به سوی خدایی می رویم که آغوش رحتمش باز است و همگان را به سوی خود فرا می خواند. او فرا می خواند تا از زلال رأفتش، جرعه ای بنوشیم و شیدای حضورش شویم.
رمضان، ماهی سرشار از باران مغفرت است که ایام نورانی اش، به زمزمه دعای سحر و نیایش افطار زلال تر می شود. با تلاوت آیه ای از قرآن، پر می کشی و در اوج، به هرچه قلب زلالت می خواهد، می رسی. شوق معنوی آموزه های جان بخش ماه رمضان، چنان است که هر نوع ناخالصی را از دل روزه داران عاشق می زداید و هرگونه زنگار ناآشنا را از چهره جانشان پاک می کند.
رمضان یعنی…
مطهره پیوسته
رمضان؛ یعنی بی کرانگی روح. رمضان؛ یعنی بالاتر از جبرئیل رفتن و در ضیافت و در خانه دوست، بی پرده و بی حضور نامحرم قدم نهادن. رمضان؛ یعنی غرق شدن در زلال لاهوت. رمضان امسال چه حال و هوایی دارد! ماه نو که به دنبالش می گردیم، چه سرمست و از خود رهیده داس نو اش را از چشم ها پنهان می دارد. با این حال، ستارگان امشب با شادی، در هرم بیابان ها سوسو می زنند و چشمک زنان، نوید آغاز ماهی نو را می دهند. امشب فرشتگان ازدحام کرده اند و بر در و دیار عالم گلاب می پاشند. امشب شادی فرشتگان در وصف نمی گنجد و طراوت شکفتن این ماه نو و شهر رحمت، از فهم خورشید نیز بالاتر است.
شب نیاز است و شب عروج، شب فرود رحمت و شب فراز و به معراج رسیدن، شب آرامش و یک رنگی با فرشتگان. شبی که می توان دریای طوفانی را به ساحل نجات بخش خداوند رساند و در حرم امن الهی مهمان شد. شبی که هزار هزار فرشته، بال گشوده اند تا قطر ه های بارانِ بخشش و مغفرت را بر روی زمینیان ببارانند. آری، فرشتگان رمضان، از هفت آسمان عشق به سوی زمین می آیند، به پای بوس ماه نویی که می آید.
رمضان؛ یعنی مرحم دل های توبه کنندگان؛ دل هایی که سوخته از گناه و گداخته از بی معرفتی هاست؛ ماهی که در آن، فریادگرایی عاشقان اوج می گیرد و کاسه های تهی دستان، رو به میزبان آن بلند است. رمضان، ماهی است که در سحرهایش، چشمان دل سوختگان، قطره قطره از فراق یار، گریان و پریشان می بارند. رمضان، ماهی است که بندگان خدا، در شب های قدرش فریاد می زنند رسوایی و اندوه پریشانی شان را و سرشار از اندوه گناه، با بندبند جوشن کبیر، رنگ خدا می گیرند. رمضان، ماهی است که قدر پرقدرش را در خود جای داده است.
قانون بی مانند آفرینش، بر قاموس قلب محمد، در قدر پرقدر رمضان حک می شود. ماهی آمده است که شکسته دلان، انتظار آمدنش را می کشیدند تا با بال توبه پرواز کنند.
الهی! من آمده ام تا سرود دل نشین محبوبیت و بندگی را هم نوا با شب زنده داران سر دهم. الها! من آمده ام تا تسبیح توبه و پشیمانی را دانه دانه بشمارم. پناه من! در این ماه نو آمده ام تا از وجود تو عطر اجابت بگیرم. آمده ام ای کریم ترین! تا در شب غریبی خویش، از سفره های گسترده آسمانی، طعام معنویت برگیرم. آمده ام تا در دروازه های گشوده اجابت، استغاثه ام را دوچندان کنم.
طعم شیرین روزه
محمدعلی کعبی
گرسنگی و تشنگی، هیچ کدام مأموریت انسان در رمضان نیست؛ ماه رمضان، ماه جهاد است؛ جهاد اکبر که در آن باید با شمشیر صبر به میدان رفت.
(
ماه رمضان، بهار آشنایی است؛ بهار دوستی که سر زده است دوباره؛ فرصتی که می شود همه استعدادهای عرفانی را کشف کرد؛ بهاری که می شود در آن، زندگی را دوباره از سر گرفت و زندگی را نه از کرختی بیدار شدن پس از طلوع آفتاب زندگی را نه با قرآن های روی تاقچه یا کنار اسفند برای بدرقه یا استقبال، بلکه زندگی را با قرآن هایی در دل، قرآن هایی زیر لب، قرآن هایی که در ثانیه هامان تزریق می شوند، از سر بگیریم!
(
سفره های افطار و نان کنجدی، کاسه دلت را بردار و بیا، سمت قبله خدا نور پخش می کنند. در صفِ تازه شدن نمی ایستی، در صف زندگی با شروعی دوباره، با بوی نان تازه؟! دیر می شود، باید هر روز پیش از اذان بلند شد وگرنه تا غروب، دلت هوایی سر خوشی های تکرارناپذیر می شود.
اولش سخت است، درست، ولی وقتی به این بهار عادت کنی، می خواهی تمام سالت بهار رمضان شود. این بهار با همه بهارها فرق می کند. نمی خواهی بر کوه برفی دلت بتابی تا آب شود؟
نمی خواهی راهی برای دریاچه اشک، روی صورت خشکت باز کنی؟
نمی خواهی دعا توی دست هایت، جوانه بزند؛ جوانه هایی که تا آسمان قد خواهند کشید؟!
نمی خواهی زمزمه قرآن از شاخه های عرفانی لبانت جاری شود؟
این یک شروع تازه است؛ فرصتی شبیه صبح که خداوند به انسان می بخشد؛ فرصتی به نام رمضان؛ بهاری که با همه بهارها فرق می کند.
(
طعم شیرین گرسنگی! زبانه بکش ای صبر از دل تشنگی!
در آغوش بگیر لب های خشکیده را، بدن های تفتیده را، نگاه های غریب را.
مهمان نوازی کن ای صبر! غذا و ذکر بیاور، آب بیاور و مرا جرعه ای نیایش بنوشان!
<
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 