پاورپوینت کامل عید سعید مبعث رسول اکرم حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عید سعید مبعث رسول اکرم حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عید سعید مبعث رسول اکرم حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عید سعید مبعث رسول اکرم حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
شنبه
۱۹ تیر ۱۳۸۹
۲۷ رجب ۱۴۳۱
۱۰.July.2010
زلال وحی
«مَّا کانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّنْ رِّجَالِکمْ وَلَکن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیینَ…؛ محمد صلی الله علیه و آله، پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی رسول خدا و خاتم پیامبران است». احزاب: ۴۰)
به بیان قرآن کریم، اسلام دین همه پیامبران است. همه پیامبران در یک خط و در صراط مستقیم بودند و در هدف، هیچ اختلافی میان آنها وجود نداشته است.
«لاَ نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ؛ ما میان هیچ یک از پیامبران الهی فرق نمی گذاریم». بقره: ۲۸۵)
«إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ؛ همانا دین نزد خدا، اسلام است». آل عمران: ۱۹)
«لِکلٍّ جَعَلْنَا مِنکمْ شِرْعَهً وَمِنْهَاجًا؛ و برای هر یک از شما امت ها، شریعت و طریقه روشن قرار داده ایم». مائده: ۴۸)
دین اسلام به مکان و زمانی خاص محدود نیست، بلکه دینی جهانی برای کل بشریت و تمام جوامع انسانی تا روز واپسین است. این دین متعلق به همه انسان ها از هر نژاد و زبان است و آیات قرآن و روایت ها دلیلی بر این مدعاست.
«قُلْ یا أَیهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیکمْ جَمِیعًا؛ به خلق بگو که من بدون استثنا، برای همه شما انسان ها، رسول خدا هستم». اعراف: ۱۵۸)
«وَمَا أَرْسَلْنَاک إِلَّا کافَّهً لِّلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا؛ و ما تو را نفرستادیم، جز برای اینکه انسان را بشارت دهی و بترسانی». سبا: ۲۸)
«وَأَرْسَلْنَاک لِلنَّاسِ رَسُولاً وَکفَی بِاللّهِ شَهِیدًا؛ ما تو را به رسالت برای مردم فرستادیم و تنها شهادت خدا کافی است». نساء: ۷۹)
«وَمَا أَرْسَلْنَاک إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ؛ و ما تو را نفرستادیم مگر آنکه رحمتی برای اهل عالم باشی». انبیاء: ۱۰۷)
«تَبَارَک الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَی عَبْدِهِ لِیکونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا؛ پربرکت است آن که قرآن را بر بنده خود نازل کرد تا برای جهانیان، ترساننده باشد». فرقان: ۱)
«وَأُوحِی إِلَی هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَکم بِهِ وَمَن بَلَغَ؛ و وحی می کند به من آیات این قرآن را تا با آن، شما و هر انسانی را که خبر این قرآن به او برسد، بترسانم». انعام: ۱۹)
«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَهَ وَإِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ؛ اوست خدایی که میان اعراب امی، پیامبری از همان مردم برانگیخت تا بر آنان آیات وحی خدا را تلاوت کند و آنها را از نادانی و اخلاق زشت پاک سازد و به آنها کتاب و حکمت الهی بیاموزد؛ با آنکه آن قوم، پیش از این در ورطه جهالت و گمراهی به سر می بردند». جمعه: ۲)
حدیث
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «أُرْسِلْتُ إلی النّاسِ کافَّهً، رَبی خَتَمَ النَّبیونَ».۱
امام علی علیه السلام در خطبه اول نهج البلاغه می فرماید: «خداوند، پیامبران خود را پی درپی به سوی مردم گسیل داشت تا پیمانی را که آدم، از ازل بسته و خداوند را به ربوبیت پذیرفته بود، یادآور شوند و بازخوانی کنند و نعمت های از یاد رفته او را به یاد آدمی آورند و با تبلیغ حقایق توحیدی، بر آنها احتجاج کنند و آنچه را در عمق ذهن و خرد آنها نهان است، برانگیزانند و آیات دقیق و سنجیده ای را در خداشناسی، برایشان به تصویر کشند».
امام صادق علیه السلام نیز در پاسخ کسی که اثبات نبوت را از وی خواسته بود، فرمود: «ما چون ثابت کردیم خدای حکیم، آفریدگار ماست که بسی والا و متعالی تر از آن است که دست هرکسی به او برسد و بتواند با او گفت وگو کند، می دانیم که باید فرستادگانی در میان مردم داشته باشد که از جانب او سخن بگویند و خواست خداوند را بیان کنند و آدمیان را به مصالح و مفاسدشان که شناخت و پایبندی به آنها مایه بقای اوست، رهنمون شوند. بنابراین، باید آمران و ناهیانی باشند؛ که همان انبیا هستند.۲
امام علی علیه السلام نیز می فرماید: «رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله اَمَّا قَحاتَمَ النّبیین لَیسَ بَعْدَهُ نبی وَلا رَسُولٌ وَ خَتَمَ بِرَسُولِ اللهِ الْأَنْبِیاءُ اِلی یوْمِ الْقِیامَهَ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله، پایان بخش رسالت تمام پیامبران است و پس از او پیامبر و رسولی تا روز قیامت، برانگیخته نخواهد شد».
اشاره
پیامبر رحمت
مطهره پیوسته
«وَمَا أَرْسَلْنَاک إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ؛ و ما تو را نفرستادیم مگر آنکه رحمتی برای جهانیان باشی». انبیاء: ۱۰۷)
«وَنَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَابَ تِبْیانًا لِکلِّ شَیءٍ وَهُدًی وَرَحْمَهً وَبُشْرَی لِلْمُسْلِمِینَ؛ و بر تو کتاب نازل کردیم که روشنگر همه چیز است و هدایت و رحمت او بشارتی برای مسلمانان است. او که خود رحمت است، کتابی روشنگر را که مایه رحمت و هدایت است، به همراه دارد». نحل: ۸۹)
در آیه دیگری از قرآن می خوانیم: «همانا رسولی از جنس شما، برای هدایت خلق آمد که از فرط محبت، فقر، پشیمانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت می آید و بر [آسایش و نجابت] شما بسیار حریص و به مؤمنان، رئوف و مهربان است.» توبه: ۱۲۸) بر اساس این آیه، پیامبر نه تنها مظهر خیر و خوبی بود، بلکه به فرموده خداوند «پیامبر، بر [آسایش تربیت] شما بسیار حریص و به مؤمنان، رئوف و مهربان است.» پیامبر چنان دلسوز امت خویش بود که در آیه ای آمده است: «فَلَعَلَّک بَاخِعٌ نَّفْسَک عَلَی آثَارِهِمْ إِن لَّمْ یؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا؛ ای رسول! نزدیک است اگر امت، به قرآن ایمان نیاورند، جان عزیزت را از شدت حزن و تأسف بر آنها، از دست بدهی.» کهف: ۶) این چنین پیشوایی، پیامبر رحمت و مهربانی است. خداوند به پیامبرش می فرماید: «رحمت خدا، تو را با آنها امت خود) خوش خو گردانید و اگر سخت دل بودی، مردم از گرد تو پراکنده می شدند». آل عمران: ۱۵۹)
امروز محمد، حیات روح را هدیه می کند و رحمت جهانیان می شود؛ رسولی که خیر و سعادت انسان ها را به عنوان معجزه، هدیه و ارمغان آورده است. خداوند در آیه ۲۱ سوره احزاب می فرماید: «لَقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ؛ البته شما را در اقتدا به رسول خدا [چه در صبر و مقاومت و چه دیگر اوصاف و کارهای نیکو]، سرمشق نیکویی است».
پیامبر از آغاز نبوت، دست یابی مسلمانان را به گنج های قیصر و کسرا وعده داد. در مکه، مشرکان، مسلمانان پابرهنه را به تمسخر، وارثان و جانشینان قیصر و کسرا می خواندند.۱
وجود پیامبر، منتی بود بر بشریت؛ «مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤمِنِینَ» آل عمران: ۱۶۴) او الگوی ابدی برای نسل بشر بود و گواه و شاهدی بر همه پیامبران؛ «وَجِئْنَا بِک عَلَی هَـؤُلاءِ شَهِیدًا». نساء: ۴۱)
خداوند دو صفت رأفت و رحمت را که از اوصاف الهی است، به پیامبر نیز عطا کرده است.۲ خداوندی که دنیا را اندک و قلیل می شمرد؛ «مَتَاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ.» نساء: ۷۷)، خُلق پیامبر را عظیم می داند؛ «إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ.» قلم: ۴)
در قرآن، بارها نام پیامبر، در کنار نام خداوند آمده است از جمله: «عزت برای خدا و رسول است.» منافقین: ۸)؛ «خدا و رسول را یاری کنید.» حشر: ۹) و «از خدا و رسول پیروی کنید». نساء: ۵۹)
خداوند در آیه ای به پیامبر می فرماید: «من قبله را از بیت المقدس به کعبه تغییر دادم، تا تو راضی شوی.» بقره: ۱۴۴) «و در آینده، آن قدر به تو عطا می کنم، که راضی شوی.» ضحی: ۵)
۱. رسول جعفریان، سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله، ص ۵۹۶.
۲. نک: توبه: ۱۲۸.
بعثت محمد رسول الله صلی الله علیه و آله در یک نگاه۱
پیامبری، مقامی است الهی که خداوند، به بندگان شایسته خود عطا می کند. کسی که به این مقام عالی منصوب شود، پیامبر خواهد بود. پیامبران، فرستادگان خدا به سوی خلق و حاملان رسالت الهی برای انسان هستند و تا کسی پاک و پاکیزه نباشد، به این مقام والا و مقدس نخواهد رسید.
شیرخوار آمنه، یتیم عبدالمطلب شد. سپس امین قریش و فرزانه روز گردید و از آموزش الهی بهره برد و سرانجام، رسول خدا و یکی از پیامبران شد. دیری نگذشت که خطاب «یا رسول الله» را در میان کوهستان مکه شنید، پرسید: «کیستی؟» گفت: «من جبرئیل هستم. خدا مرا به سوی تو فرستاده که تو را به پیامبری برسانم.» حضرت این راز را پنهان کرد و فقط حضرت خدیجه علیها السلام و علی علیه السلام از آن آگاه شدند. بار دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله، در بیابانی جبرئیل را دید. این بار جبرئیل آبی حاضر کرد و وضو و رکوع و سجود را به او آموخت. نخستین گام رسالت، پاکیزگی و نظافت بود که محمد آن را فرا گرفت. سرانجام روز فرمان، روز ۲۷ رجب فرا رسید، درحالی که ۴۰ سال از عمر امین قریش می گذشت و به کمال عقل و فکر و انسانیت رسیده بود.
خوابیده و سرش را روی آرنج دستش گذاشته بود، در سمت راست او، علی و در سمت چپش، جعفر و در پائین پایش، حمزه قرار داشت. در این هنگام، جبرئیل و میکائیل و اسرافیل نازل شدند. اسرافیل از جبرئیل پرسید: به سوی کدام یک از این چهار تن فرستاده شده ای؟ جبرئیل به محمد اشاره ای کرد و گفت: به سوی اینکه محمد است و سرور پیامبران. اسرافیل پرسید: دیگری کیست؟ جبرئیل گفت: برادرش علی و وصی محمد و سید اوصیا. اسرافیل دوباره پرسید: آن یکی کیست؟ جبرئیل پاسخ داد: جعفر است که دو بال در بهشت خواهد داشت. اسرافیل گفت: سومی کیست؟ جبرئیل فرمود: عمویش حمزه است که سید الشهدا خواهد بود. فرمان پروردگار به محمد صلی الله علیه و آله ابلاغ شد. سپس جبرئیل، نماز ظهر را به آن حضرت آموخت. هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به خانه رسید، رسالتش را به خانواده اش عرضه کرد و علی علیه السلام و خدیجه علیها السلام اسلام آوردند.۲ پیامبر به نماز ایستاد، علی پرسید: این چیست؟ رسول الله فرمود: «نماز است که خدا مرا به آن امر کرده است.» حضرت علی علیه السلام در کنار رسول حق به نماز ایستاد و خدیجه علیها السلام پشت سر آن حضرت به همسر خویش اقتدا کرد. به این ترتیب، نخستین نماز جماعت تاریخ اسلام، در خانه محمد تشکیل شد و اولین حکم الهی به اجرا درآمد. بار سنگین رسالت بر دوش محمد نهاده شد. سنگینی این مسئولیت، حضرت را به استراحت نیازمند کرد، خود را در گلیمی پیچیده و در حال استراحت بود که این آیه نازل شد: «یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنذِرْ». مدثر: ۱ و ۲)
۱. برگرفته از: سید رضا صدر، راه محمد صلی الله علیه و آله، صص ۱۶۹ ـ ۱۷۵.
۲. سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۲۴۰؛ مسعودی، مروج الذهب، ج ۲، صص ۲۷۶ و ۲۷۸.
صلح و آرامش
روزگاری بود؛ میوه اش فتنه، خوراکش مردار، زندگی اش آلوده به پلیدی ها. سایه های ترس، شانه های بردگان را می لرزاند. تازیانه های ستم، عاطفه را از چهره ها می سترد. تاریکی در اعماق تن انسان زوزه می کشید و دخترکان بی گناه، در خاک سرد، زنده به گور می شدند. در این هنگام بود که محمد، بر قله نور ایستاد و زمین، زیر پای او استوار گردید. ندای «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَقَ»، در فضای غار پیچید و رسالت ابلاغ شد. محمد به مرز ۴۰ سالگی رسیده بود. رنج کشیدن از جاهلیت مردم و فساد موجود در جامعه، موجب شده بود اوقات بسیاری را در غار، به تفکر و دعا بپردازد و سرانجام شب ۲۷ رجب، مژده بعثت، او را از خود بی خود کرد و اسلام متولد شد. اسلام، دین صلح و آ رامش که همه تلخی های روزگار جاهلیت را از میان برداشت، سرآغاز رحمت و عطوفت شد تا آنجا که حتی غزوه های پیامبر نیز ماهیت دفاعی داشت و با اصول صلح و مرحمت سازگار بود. پیامبر در صدر اسلام، با دولت حبشه به طور حسنه و مسالمت آمیز وارد گفت وگو شد. گفتنی است مفهوم جهاد در دین اسلام نیز تنها تأمین امنیت، تضمین حاکمیت و استقلال و دفاع از امت اسلامی است. خداوند نیز در آیه ۴۰ سوره حج می فرماید:
وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یذْکرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کثِیرًا وَلَینصُرَنَّ اللَّهُ مَن ینصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِی عَزِیزٌ.
و اگر خداوند، برخی مردم را به دست برخی دیگر دفع نمی کرد، هم صومعه ها و راهبان و هم معابد و عبادتگاه های یهودیان و هم مساجد که نام خداوند در آنها بسیار یاد می شود، ویران می شد و خداوند یاری می کند کسی را که یاری اش کند و خداوند، توانای پیروزمند است.
در تاریخ زندگی پیامبر دیده نشده است که یک مسیحی را به دلیل اسلام نیاوردن، به قتل برسانند، بلکه پیامبر اسلام با مسیحیان نجران با اکرام برخورد کرده و حتی به آنان اجازه داده بود که در مساجد مسلمانان، به عبادت های خویش بپردازند.۱
دین اسلام، دین منطق و عقل است و از راه عقل و منطق، جهان شمول شده است. اسلام، پیروان خویش را به استدلال، منطق و برهان دعوت می کند و می فرماید: «اُدْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ؛ به راه پروردگارت با حکمت و پندهای حسنه فرا خوان و با آنان به راه و شیوه ای که بهتر است، مجادله و مقابله کن». نحل: ۱۲۵)
دین اسلام، دین اعتقاد و باور قلبی است که با اراده و اختیار، می توان آن را پذیرفت. دعوت اسلام به زبان منحصر نیست، بلکه باید در عمل نشان داد که اسلام، دین صلح، صفا، مرحمت و رحمت است.
خداوند در آ یه ۱۸ سوره فتح می فرماید: «خداوند از مؤمنانی که در زیر درخت با تو بیعت کردند، خشنود است و آنچه در دل های آنان می گذشت، می دانست. پس آرامش را بر آنان فرو فرستاد و پیروزی نزدیک را به آنان پاداش داد.» در آیه ای دیگر می خوانیم: «محمد، فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران سخت دل و با یکدیگر مهربان اند. آنان را در حال رکوع و سجود می بینی که در جست وجوی فضل و خشنودی خداوند هستند». فتح: ۲۹)
دین اسلام، دین صلح و آرامش، همگان را به نیکی و درستکاری دعوت می کند و به آنها وعده رستگاری عظیم می دهد. در آیه ۱۰۰ سوره توبه می خوانیم: «پیشتازان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردند، خدا از آنان خشنود و آنان نیز از خدا خشنود هستند. خداوند بهشت هایی را که در آنها نهرها جاری است، برای آنان مهیا کرده و این به حقیقت، رستگاری بزرگی است».
رسول خدا صلی الله علیه و آله که نماد کامل دین اسلام است، پس از فتح مکه، از دشمنان انتقام نگرفت و در اوج قدرت، با آغوشی باز آنها را پذیرفت و از لغزش هایشان درگذشت. آن حضرت حتی با کسی که بارها به ایشان ناسزا گفته بود، طوری برخورد کرد که وی سراپا تسلیم عظمتش شد.۲
اساس شریعت اسلام را صلح، رحمت و دوری از خشونت تشکیل می دهد. آیات قرآن و سنت پیامبر، بر اصل صلح و رفتار مسالمت آمیز تأکید دارد و همه آموزه هایش بر این اصل استوار است. آیات قرآن، اعراب جاهلیت را که به جنگ و خون ریزی خو گرفته بودند، در نخستین پیام خویش به صلح دعوت می کند و می فرماید: «وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکلْ عَلَی اللّهِ؛ چنانچه برای صلح آغوش گشودند، تو نیز برای صلح آغوش بگشای!» انفال: ۶۱) دین اسلام، حتی در میان جنگ و نبرد نیز خواهان صلح و آشتی است، چنان که در آیه ای می خوانیم: «وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَی إِلَیکمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا؛ به آن که با شما از در آشتی و تسلیم درآید، مگویید که بی ایمان است». نساء: ۹۴)
داستان هابیل و قابیل در قرآن، از نمونه های عالی صلح و آشتی در دین مقدس اسلام است. زمانی که قابیل برادر خود را به مرگ تهدید می کند، هابیل راه آشتی و صلح را در پیش می گیرد. در آیه ۲۸ سوره مائده آمده است: «اگر تو دست به کشتن من بزنی، من دست به کشتن تو نمی زنم. من از پروردگار جهانیان می ترسم».
سلام، از نام های پروردگار است: «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِک الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ…؛ اوست خداوندی که خدایی جز او نیست؛ فرمانروای قدوس سلام…. » حشر: ۲۳) قرآن عظیم نیز ۱۴ قرن پیش، صلح جهانی را برای عالم بشریت مژده داده است. در آیه ۲۸ سوره بقره می خوانیم: «ای کسانی که ایمان آوردید! همگی درآیید و از پیروی راه شیطان بپرهیزید!» خداوند در قرآن کریم، التزام مسلمانان را به صلح و امنیت، با زیبایی کلام خویش چنین بیان می کند: «وقتی از شما دست بردارند و با شما سر جنگ نداشته باشند و بخواهند از در آشتی با شما پیش آیند، خداوند راهی را برای شما علیه آنان قرار نداده است». نساء:۹۰)
واژه های «سلام و صلح» و مشتقات آن، در بیش از ۱۰۰ آیه از قرآن آمده است، درحالی که اصطلاح «جنگ یا حرب» و مشتقات آن، فقط در شش آیه از قرآن بیان شده است که بی شک، اهمیت صلح و آشتی را بیان می کند.
نماز پنج گانه ما مسلمانان نیز با شعار صلح و دوستی؛ «السلام علیکم و رحمه الله و برکاته» به پایان می رسد. همچنین، نقل شده است پیامبر به هنگام جنگ، سپاهیان را فرا می خواند و می فرمود: «موسفیدان، پیرمردان، کودکان و زنان را به قتل نرسانید، خیانت نکنید، صلح را در پیش گیرید و نیکی کنید که پروردگار، نیکوکاران را دوست دارد».
۱. فضل الله، الاسلام و منطق القوه، ص ۲۱۱.
۲. نک: سفینه البحار، ج ۱، ص ۴۱۳.
سراج منیر
خداوند در آیه ۴۶ سوره احزاب می فرماید: «ما تو را دعوت کننده به سوی الله، به فرمان او قرار دادیم و هم چراغ روشنی بخش.» «سراج» به معنای چراغ و «منیر» به معنای نورافشان است و به معجزه ها و دلایل حقانیت و نشانه های صدق دعوت پیامبر اشاره دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله، چراغ روشنی است که خود، گواه خویش است، تاریکی ها و ظلمات را می زداید و چشم ها و دل ها را به سوی نور وجود خود متوجه می کند. همان گونه که آفتاب، دلیل آفتاب است، وجود رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز دلیل حقانیت اوست.
واژه سراج، چهار بار در قرآن مجید آمده است که سه مورد آن به معنای «خورشید» است. برای مثال، خداوند در آیه ۱۶ سوره نوح می فرماید: «خداوند، ماه را نور آسمان ها و خورشید را چراغ فروزنده آن قرار داد».
وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چون خورشید تابانی است که تاریکی های جهل و شرک و کفر را از افق آسمان روح انسان ها می زداید، ولی همان گونه که کوران از نور آفتاب بی بهره اند و آن را نمی بینند، خفاش صفتان زمان پیامبر نیز از این آفتاب، بی بهره ماندند و مانند ابوجهل ها انگشت در گوش کردند که آیات قرآن و آ هنگ دلربای تلاوتش را نشنوند.
ظلمت و تاریکی، مایه اضطراب و وحشت است و نور، مایه آرامش. تاریکی مایه پراکندگی است و نور، سبب وحدت و اجتماع. بنابراین، اگر چراغی در شب تاریک در دل بیابانی روشن شود، آن روشنایی، مایه رشد و نمو خواهد بود. پیامبر نیز به مشابه همین نور است که راه را روشن می کند و به گم شدگان نشان می دهد. وجود پیامبر، مایه آرامش و فرار دزدان دین و ایمان؛ موجب جمعیت خاطر و رشد و نمو روح ایمان و اخلاق و منشأ حیات و جنبش و حرکت است. تاریخ زندگی او گواه این ادعاست.۱ پیامبر از همان آغاز آفرینش، چون خورشیدی تابان و به تعبیر قرآن کریم، چراغی روشنگر و سراج منیر، تاریخ بشریت را به نور هدایت خود منور ساخت. با بعثت آن حضرت، خداوند بزرگ اراده کرد مقام کرامت را به دست ایشان و با کتاب کریم خود تحقق بخشد. در سایه کلام و سیرت چنین پیشوا و پیامبری است که راه حق از باطل جدا می گردد و با نور این چراغ روشنگر، تاریکی ها به کنار می رود و بصیرت پدیدار می شود. امام خمینی رحمه الله دراین باره می فرماید:
بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله، برای این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند؛ راه اینکه مردم بتوانند با قدرت های بزرگ مقابله کنند و به مردم بفهماند بعثت برای این است که اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اینها را از ظلمت ها نجات بدهد. ظلمات را به کلی کنار بزند و به جای او نور بنشاند. ظلمت جهل را کنار بزند و به جای او نور عمل بیاورد. ظلمت ظلم را کنار بزند و به جای او عدالت بگذارد.۲
۱. نک: تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۳۹۱.
۲. صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۲۵۲.
بشیر و نذیر
«یا أَیهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیکمْ جَمِیعًا؛ ای مردم! من فرستاده خدا به سوی شما هستم.» اعراف: ۱۵۸) در این آیه، خداوند نه فقط اعراب، بلکه همه مردم را خطاب قرار داده است.
«وَمَا أَرْسَلْنَاک إِلَّا کافَّهً لِّلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا؛ ما تو را جز بشیر و نذیر، برای همه مردم نفرستادیم». سبا: ۲۸)
«وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکرٌ لِّلْعَالَمِینَ؛ قرآن، ذکری است برای جهانیان». قلم: ۵۲)
«یا أَیهَا النَّبِی إِنَّا أَرْسَلْنَاک شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا؛ ای رسول! ما تو را به رسالت فرستادیم تا بر نیک و بد خلق گواه باشی و خوبان را به رحمت الهی مژده دهی و بدان را از عذاب خدا بترسانی». احزاب: ۴۵)
اکنون خدای مهربان، پیامبر بشیر و نذیر خویش را فرستاده است تا قرآن، این ذکر جهانیان را به ما ابلاغ کند. در آیه ۳۳ سوره توبه می خوانیم: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رسولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلّهِ وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ؛ اوست که پیامبر خود را با هدایت و دین پایداری فرستاد تا آیین او را بر تمام ادیان غالب سازد؛ اگرچه مشرکان نخواهند».
رسول خدا صلی الله علیه و آله، بشیر و نذیر بود، روزی به یاران خود فرمود: «بامدادان همگی حاضر شوید تا امر مهمی را با شما در میان بگذارم.» فردای آن روز، پس از ادای فریضه صبح، پیامبر به یاران خود فرمود: «بندگان خدا را نصیحت کنید! کسی که سرپرست امور شد و در هدایت و راهنمایی آنان نکوشید، خدا بهشت را بر او حرام کرده است. برخیزید و پیام رسالت را به نقاط دوردست جهان و ندای توحید را به گوش جهانیان برسانید، ولی هرگز مانند شاگردان عیسی علیه السلام با من مخالفت نکنید!» آنگاه شش نفر از زبده ترین افراد را با نامه هایی که مضمون آن رسالت جهانی حضرت بود، به نقاط مختلف روانه کرد. وقتی نگارش و تنظیم نامه های پیامبر پایان یافت، نامه ها را با انگشتری از نقره که جمله «محمد رسول الله» بر آن حک شده بود، امضا کرد و برای امرا و سلاطین کشورها فرستاد. سفیران به راه افتادند و به سرزمین های ایران، روم، حبشه، مصر، یمامه، بحرین و اردن وارد شدند.۱ به این ترتیب، پیامبر بشارت و ترساندن را که به آن موظف شده بود، به حقیقت رسانید و ابلاغ کرد؛ «وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَی فَإِنَّمَا یهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِینَ؛ و نیز قرآن را تلاوت کنم. پس هرکس هدایت شد، برای خودش هدایت شده است و هرکس گمراه گشت، بگو همانا من از ترسانندگانم». نمل: ۹۲)
در آیه ای دیگر دراین باره آمده است: «قُل لاَّ أَمْلِک لِنَفْسِی نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ کنتُ أَعْلَمُ الْغَیبَ لاَسْتَکثَرْتُ مِنَ الْخَیرِ وَمَا مَسَّنِی السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِّقَوْمٍ یؤْمِنُونَ؛ [ای رسول ما!] به مردم بگو که من مالک سود و زیان خویش نیستم؛ مگر آنچه [خدا] برای من خواسته و اگر من از غیب جز آنچه به وحی می دانم، آگاه بودم، بر خیر و سود خود همیشه می افزودم و هیچ گاه زیان نمی دیدم. من نیستم مگر رسولی ترساننده و بشارت دهنده گروهی که اهل ایمان اند». اعراف: ۱۸۸)
۱. محمد بن سعد کاتب واقدی، طبقات کبری، ترجمه: محمود مهدوی، ج ۱، ص ۲۸۵؛ سیره حلبی، ج ۳، ص ۲۷۱.
گفتار مجری
نورباران کوه نور
مطهره پیوسته
اینک در روند نهضت پیامبران، از نقطه عطفی باید یاد کرد که زمینه ساز تولدی دوباره برای تاریخ، جامعه، دین و فرهنگ بوده است؛ سخن از برانگیخته شدن پیامبری است که در دعوت زندگی بخش خویش، مرز نمی شناسد. او پرتو مهر گسترده الهی است؛ فراسوی مرزهای زمان و مکان، با پیام عدالت، آزادی و رهایی انسان. خاستگاه بعثت او، نفی سلطه و اسارت انسان است در پرتو توحید.
آخرین پیامبر، از هر بدی و پلیدی گریزان بود و با وجود عشقی که به اصلاح جامعه داشت، بیشتر در انزوا و عزلت کوه نور و غار حِرا به راز و نیاز مشغول بود. سرانجام، آن شب فرا رسید و کوه نور، نورباران شد. آن شب، کوه نور تماشاگه فرشتگان آسمان بود و درود بی وقفه خدا و فرشتگان بر زمین می بارید. در نخستین پیام بعثت، آن هنگام که فرشته وحی نازل و محمد به پیامبری برانگیخته می شود، بر نقش و ارزش قلم تأکید می شود. بعثت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله با نزول آیه هایی در تاریخ ثبت شد که مجموعه آن سوره علق نام گرفت. در این سوره، از قلم به عنوان رمز کرامت انسان یاد شده و آمده است: «به نام خداوند مهرگستر مهربان. بخوان به نام پروردگارت که بیافرید. انسان را از لخته خونی آفرید. بخوان که پروردگار تو گرامی ترین است؛ او که قلم را ابزار آموزش قرار داد و به انسان آموخت آنچه را نمی دانست». علق: ۱ ـ ۵)
آن روز که در غار حرا به پیامبر ندا رسید که بخوان، رسالت نبوی، با پیام رهایی انسان از تاریکی و حرکت به سوی نور، آغاز شد. بعثت پیامبر، سرآغاز راهی شد تا انسان، از شرک، بی عدالتی، تبعیض و جهل و فساد بیرون آید و به سوی توحید، معنویت و عدالت و کرامت حرکت کند.
مبعث نبوی، با نهضت معنوی شروع شد و انقلابی در جهان بر پا کرد که هنوز ادامه دارد. این تحول روحی، بت پرستان را
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 