پاورپوینت کامل شهادت سید مرتضی آوینی – روز هنر انقلاب اسلامی ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شهادت سید مرتضی آوینی – روز هنر انقلاب اسلامی ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهادت سید مرتضی آوینی – روز هنر انقلاب اسلامی ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شهادت سید مرتضی آوینی – روز هنر انقلاب اسلامی ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint :
جمعه
۲۰ فروردین ۱۳۸۹
۲۴ ربیع الثانی ۱۴۳۱
۹.Apr.2010
اشاره
پلک اول
محمدکاظم بدرالدین
سید مرتضی در سال ۱۳۲۴، در شهر مذهبی ری و در خانه ای استیجاری و پرجمعیت به دنیا آمد. از کودکی آموخت که نباید به مطالب کتاب های درسی اش اکتفا کند، به گونه ای که وقتی پا به دبیرستان گذاشت، از اوضاع سیاسی جهان اسلام بی خبر نبود. هر چند نظام طاغوت حامی اسرائیل بود، سید مرتضی شعارهایی علیه اسرائیل روی تخته سیاه می نوشت و هم کلاسی های خود را آگاه می کرد. سید مرتضی افزون بر مطالعه، نقاشی می کشید و موسیقی کار می کرد و درس هایش را نیز با نمراتی عالی پشت سر می گذاشت. وی با اینکه استعدادی عجیب در فهم مفاهیم ریاضی داشت، رشته هنر را برای ادامه تحصیل برگزید و تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل داد.
با پیروزی انقلاب، سید مرتضی به جهاد سازندگی پیوست و برای به تصویر کشیدن مظلومیت مردم به فیلم سازی پرداخت. با آغاز جنگ، وی گروه فیلم سازی اش را از همان اولین روزهای جنگ به جبهه برد.
مجموعه فیلم های خان گزیده ها، شاگرد، فتح خون، حقیقت، روایت فتح، خنجر و شقایق، حاصل یک دوره فشرده از فعالیت های فیلم سازی اوست. در این میان، مجموعه روایت فتح جذابیت های ویژه ای برای همگان داشت.
سید مرتضی آوینی، کتاب هایی نوشت و سردبیری مجله سوره را نیز بر عهده گرفت. همچنین، وی به تحلیل فیلم در مطبوعات می پرداخت. کتاب های مبانی نظری غرب، آیینه جادو و حلزون های خانه به دوش از جمله آثار مکتوب آن هنرمند فرزانه است.
سرانجام سید مرتضی آوینی در تاریخ ۲۰/۱/۱۳۷۲ و هنگام تصویربرداری مجموعه ای دیگر از روایت فتح، در قتلگاه فکه، بر روی مینِ باقی مانده از دوران جنگ رفت و جاودانه شد. در این انفجار، افزون بر او، یکی دیگر از هنرمندان گروه به نام سعید یزدان پرست نیز به شهادت رسید.
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای، افزون بر شرکت در مراسم تشییع جنازه سید مرتضی آوینی، وی را «سید شهیدان اهل قلم» نامید.۱
گفتار مجری
شهید آوینی و هنر
معصومه داوودآبادی
«اگر شیدایی را از انسان باز گیرند، هنر را باز گرفته اند. جان هنر است، اما خود، ریشه در عشق دارد. شیدایی، همان جنون همراه عشق است؛ ملازم ازلی عشق. جنون و شیدایی نیز عاطف و معطوف هستند و مترادف با یکدیگر».
«هنر، یاد بهشت است و نوحه انسان در فراق. هنر، زبان غربت بنی آدم است در فرقت دارالقرار و از همین رو، همه با آن انس دارند؛ چه در کلام جلوه کند، چه در لحن و چه در نقش؛ انسی دیرینه به قدمت جهان. هنر، زبان بی زبانی است و زبان هم زبانی».
«هنرمند، رازدار خزاین غیب است و زبان او زبان تمثیل و تمثل است. پس باید رمز و راز ظهور حقایق متعالی و کیفیت حضور و ظهور امر قدسی را در جهان بشناسد. او باید با بصیرت قلبی، راز تمثل حقایق ملکوتی را بیابد و این یافتن، به معنای علم پیدا کردن نیست و به زبان روان شناسی امروز، این یافتن لزوماً با خودآگاهی [همراه] نیست، بلکه روح هنرمند باید منزل نزول ملائکه ای شود که واسطه الهام رموز غیبی به قلوب و اذواق هستند. قلب هنرمند باید جلوه گاه حسن و بهای حضرت حق باشد و آ یینگی نیز بداند».
«هنرمند موحد، گذشته از آنکه باید جهان را به مثابه نشانه ای برای حق ببیند و به تبعیت از این تعهد، هنر او نیز رو به بالا بیاورد و به حقایق متعالی اشاره داشته باشد، باید زبان سمبولیک اشیا را با توجه به این حقیقت پیدا کند که هر شی در واقع، آیت و نشانه حق است و از وجه خاصی به حق اشاره دارد و این اشارت نیز با یکدیگر متفاوت است».۱
۱. گروه مطالعات فرهنگی و هنری شهید آوینی، مبانی نظری هنر پژوهشی در آثار شهید سید مرتضی آوینی)، مؤسسه انتشارات نبوی، بهار ۱۳۷۴.
هنر چیست
محمدکاظم بدرالدین
هنر، از جمله مقوله هایی است که تعریف های بسیاری از آن شده است. به تعریفی، هنر عبارت است از پدیدآوری، بازآفرینی یا باز نمایاندن هر عین یا معنا به نحو کمال مطلوب آن. بنابراین، هنر، نسخه دوم خلقت است.
راز پیوند میان زیبایی و هنر و زیبایی شناختی و هنرمندی این است که هر چیز هر قدر به کمال خود نزدیک تر باشد، دلپذیرتر و زیباتر می نماید.
میان دین و هنر، مجموعه مناسبت ها و نسبت هایی است که بسیار درخور بحث است. نخست اینکه هنر راستین و دین راستین، هر دو منشأ ماورایی و اشراقی دارند. هنر راستین آن است که با پل اشراق، به کانون وحی وصل باشد. این نیز از همان کانون سرچشمه گرفته است. بنابراین، نتیجه می گیریم هنر اگر هنر راستین باشد، هرگز ممنوع و محروم نیست. دیگر همانندی نیز این است که هنر راستین و دین، هر دو از جنس نیازهای فطری و روحانی انسان و با فطرت انسان سازگار هستند.
هنری که پاسخ گوی حس و طبیعت انسانی است، هنر صُنعی و دنیوی است و هنری که روح و فطرت را سیراب کند، هنر فطری و قدسی است.۱
۱. علی اکبر ارشاد، شهود و شیدایی، صص ۱۲ ـ ۱۷.
آفات هنرمند
هنرمند به دو آفت مبتلاست؛ یکی از آنها آفت تصنف است. هر یک از مقوله های اجتماعی که دچار صنف شود، رو به زوال می رود. اگر مجاهدی خالصانه و برای رضای خدا به جهاد برخیزد، بسیار مفید و اثرگذار خواهد بود، همان گونه که در هشت سال دفاع مقدس یا صدر اسلام این گونه بود، ولی وقتی جهاد به صنف و شغل بدل شود، جهادگر، نیرویی نظامی بیش نیست.
اگر روشن فکری، مسئولیت روشن فکر باشد، مفید است و جامعه را متحول می سازد، ولی اگر روشن فکری مشغولیت فرد شود، به یک صنف بدل و آفت جامعه می شود و امروزه در ایران به این آفت مبتلا هستیم. به تعبیر دقیق و عالمانه مقام معظم رهبری، روشن فکری در ایران، بیمار متولد شد. در هنر نیز همین گونه است. تا وقتی که هنرمند به هنری اندیشید و به آن چون ابزاری می نگرد که وسیله انجام دادن رسالت اوست، می شکفد و می شکوفاند، ولی اگر شغل و حرفه باشد، آفت می شود.
آفت دوم، ویژگی های خاص هنرمند است. در هنرمندان صفات ناپسندی چون خودستایی، خودبزرگ بینی، حسدورزی، مبالغه، شهرت طلبی، غیبت و تهمت، استهزای دیگران، تحقیر رقیبان و تملق بسیار شایع است. هنرمند به تزکیه، بیش از بسیاری از قشرهای اجتماع نیازمند است.۱
۱. همان، صص ۲۲ و ۲۳.
زبان هنری قرآن
خداوند در قرآن کریم، خشن ترین مسائل را با زیبایی و هنرمندی مطرح می سازد. حتی آن گاه که از دوزخ و کیفر و شکنجه در قیامت سخن می گوید، باز هم از زیباترین و رساترین تعبیرها و واژه ها در موزون ترین و آهنگین ترین عبارت ها بهره می گیرد. وقتی قاری قرآن حتی بخشی از قرآن را که در آن از دشواری ها، گرفتاری ها و عذاب یاد می شود، با آهنگ و صدایی خوش تلاوت می کند، یک شنونده ناآشنا به مفاهیم و واژه ها از آن لذت می برد. بی شک، شنونده از مفهوم آیات لذت نمی برد؛ زیرا محتوای آن از دشواری ها و سختی ها سخن می گوید و انسان هیچ گاه از سختی ها و دشواری ها لذت نمی برد. بدیهی است این لذت ناشی از جنبه های هنری و موزون بودن آیات است.۱
۱. فصل نامه آفرینه، پیش شماره دوم، زمستان ۱۳۸۳، ص ۹.
سخن بزرگان
همه کسانی که با آوینی بوده اند، حکایت می کنند که مهم ترین مسئله زندگی اش، مسئله نماز بود. وی بسیار مقید بود که اول وقت نماز بخواند.
شهید آوینی به یکی از دوستانش که به او گفته بود: نمی دانم چرا همیشه سر نماز حواسم پرت است، گفت: مواظب باش! کسی که سر نماز حواسش همیشه پرت است، در زندگی همیشه حواسش پرت خواهد بود؛ یعنی زندگی اش هم حالت منظمی نخواهد داشت.
شهید آوینی سفارش می کرد: «سعی کن نمازت برایت مهم ترین چیز باشد و سعی کن نمازت را با توجه بخوانی!»
همسر شهید آوینی نیز می گوید: «خیلی اهمیت به نماز اول وقت می دادند. نماز شبشان تقریباً در هیچ شرایطی ترک نمی شد. ایشان روح عبادت را دریافت می کرد و حقیقت این عبادت در اعمالشان متجلی می شد. ممکن بود نمازشان از نظر زمان زیاد طول نکشد، ولی دقتی که در عبادت می کرد، خیلی زیاد بود. چون عبادت کاری نبود که از سر عادت انجام بدهد، با تمام روح و قلب، پیش خداوند حاضر می شد.۱
آوینی، پیش زمینه ای داشت. اینکه نمی شود شما بدهی موسیقی برای فیلمت بسازند، ولی خودت موسیقی گوش نکرده باشی. من کارگردان هایی را می شناسم که سرشان کلاه گذاشته اند. موسیقی های خارجی را با تغییراتی به عنوان ساخته به آنها فروخته اند.
فهمیدن حرف هایش هم برای من خیلی سخت بود و فهماندن آن هم برای او که از دنیای دیگری حرف می زد برای من آشنا نبود. کلام و حال آوینی، مثل حافظ و سعدی بود؛ یعنی هرچه می گفت، می توانستی در خودت پیدا کنی.
طوری بالای سرِ ما بود که ما می فهمیدیم، باید چه کار کنیم. آوینی همیشه می گفت: من دستیار دوم خدا هستم، کار اصلی را او انجام می دهد و من هم این وسط وسیله ام».۲
رضا سلطان زاده سازنده موسیقی روایت فتح)
نکته ها
«روی کلمه ها زبانش می گرفت و ما شگفت زده بودیم از اینکه این همه روایت فتح را چگونه بی لکنت، برای ما باز می گوید. انگار عشق بود که یاری اش می داد وگرنه کلامش این گونه دلنشین نمی شد».۱
«چند سال پس از انقلاب، مرتضی سیگارش را ترک کرد. دلیلی که برای این کار گفت، این بود که امام زمان[ در همه حال ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند. در این صورت، چطوری می توانم در حضور ایشان سیگار بکشم؟ این گونه بود که هرگز لب به سیگار نزد».۲
«در سینمای ایران به فیلم های مهاجر و دیده بان از ابراهیم حاتمی کیا، مجموعه قصه های مجید از کیومرث پوراحمد، نیاز ساخته علیرضا داوودنژاد، نرگس اثر رخشان بنی اعتماد و عروس از بهروز افخمی ابراز علاقه مکتوب و واضح کرده است و در سینمای جهان فیلم سرگیجه از هیچکاک، ۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی از کوبریک، جاده از فدریکو فلینی را بسیار دوست می داشت. البته مرد عوضی هیچکاک را به اندازه سرگیجه، فیلم مهم و درخشانی می دانست».۳
«همسر شهید آوینی می گوید: «شهید آوینی، سال ها قبل از انقلاب با اتومبیل تصادف کرده بود و زنده ماندنش، به معجزه بیشتر شباهت داشت در آن حال بی هوش و بی خودی هِی زیر لب می گفت: امام زمان مرا نگه داشته است. این حرف در آن روزها عجیب بود».۴
۱. «همسفر خورشید»، یادنامه سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی، به کوشش: علی تاجدینی، ص ۸۶، به نقل از: مجله ادبیات داستانی.
۲. نشریه دیدار آشنا، شهریور و مهر ۱۳۸۷، ص ۲۲.
۳. فصل نامه آفرینه، پیش شماره دوم، ص ۱۱۱.
۴. سوره مهر، «مرتضی آیینه زندگی ام بود» گفت وگو با مریم امینی، همسر شهید آوینی)، ص ۲۲.
متن ادبی
رایحه شهادت
محمدکاظم بدرالدین
هسمو با رایحه شهیدان، تمام دل تنگی های قلم را می گریم. این خاک هم، هوای دل را بارانی تر کرده است. چه بگویم در ازدحام هق هق کوچ که این خاک با ملال، امانم را بریده است. چه بگویم در حجم مرثیه های نرفتن که تنهایی، یار ناخوانده، گلویم را فشرده است.
من مانده ام و دل که با انبوهی از روزهای بی سید، روی مین لحظه های بی کسی می رود. هرچه می کشم، بار غربت است و عزلت در این دوره بی شهید، اما نگاه هنرمندانه سید، از درون قاب، روشن تر از روز می گوید: هنوز راه باز است.
درست در لحظه های تاریک، امیدی هست که سوسو می زند و تو را از شادمانه ترین سمت تقویم که همان بهار است، پر می کند.
ترنم های فتح آمده است و گاه روایت. دقیق در عشق بنگر که چگونه بساط تیره ناامیدی را دیگر بار کنار می زند و می آید به سمت تو که جا ماند ه ای از قافله دلبران.
حماسه یعنی تو
معصومه داوودآبادی
یادت بلند باد سید که نگاه روشنت، لحظات شگفت انگیز دفاع را به خاطرمان سپرد! حماسه؛ یعنی تو، وقتی از ارتفاع خاکریز با چشم شیشه ای دوربینت به ثبت عاشقی مردانی می رفتی که آفتاب، هر صبح از جبین سپید آنان سر می زد. نگاهت که می کنم، به نخلی می مانی سترگ که شاخه های رفیعش، آسمان های بسیاری را درنوردیده است. جنوب و غرب این سرزمین، صدای آبی ابریشمینت را با تاروپود جانش حس کرده است. گویی آفتاب و برف، زیر و بم صدای توست، وقتی که فکه و اهواز و سنندج و پاوه را در گام هایت به روایت می نشیند. می رفتی و می رفتی تا آن دورها که افق آن قدر نزدیک می شد که با سلول سلول جانت، به وحدت می رسید و اینچنین ما را به مهمانی پیشانی های بلند و دل های گسترده ای می بردی که رفتند تا به ایستادنمان فاخرانه لبخند بزنیم.
اندیشه ات هنوز کوچه های هنرمند حماسه را سروری می کند و ما را که در دهلیزهای فراموشی گرفتار آمده ایم، به حجره های سرخ پرواز راه می نماید. قلم، کاغذ سپید روحت را با آبی ترین خطوط پیوند که می زد، شانه به شانه کوه ها راه می افتادیم و زیباترین جلوه های استواری و شیدایی و عشق و ایمان را به تماشا می رفتیم. آن گونه که تو گفته ای «هنر، تجلی شیدایی است و شیدایی، هرچه هست، در عشق است. مسیحای عشق است که روح شیدایی در پیکر هنر می دمد و اگر نباشد این روح، هنر نیز جز جسدی مرده بیش نیست».
سید! بلند شو و از فراز رمل های داغ فکه نگاهمان کن! ترانه عاشقی ات را دوباره در گوش های پرهیاهویمان زمزمه کن تا آیین ایثار و جوانمردی را دیگر باره به جست وجو برخیزیم. باران، ریشه هایمان را اگر به آبیاری آمده، صدای حضور تو را یادآوری می کند. وطن اگر شکوهمند است و سرفراز، سرود شهادت تو را مرور می کند. نیستی، اما خاطره ات سپیداری است که تا همیشه، دشت های هنر و حماسه این سرزمین را سایه گستر است.
شعر
طواف سرخ
نعمت الله شمسی پور
لحظه های با صفا
سعی های ناگزیر
فکه در نگاه تو
کعبه بود
سرخ تر ز تو کسی
در طواف عشق
امتحان نداد
جان نداد
روی کاغذی نگاشتم شهید
شد به رنگ شرم روی آن سپید
ناگهان در اوج التهاب، «سینه سرخ» شد
سمت کربلای عشق پر کشید
آسمان شبیه دست آبی است
هر پرنده شروه ای وزیده از هوای آفتابی است
مهربانی از جبین تو طلوع می کند
امید، کار خود به نام تو شروع می کند
عقل، عاشقانه سر به راه توست
عشق، نام دیگر نگاه توست. روایت فتح
سید ناصر هاشم زاده
راوی! امشب کن روایت فتح را
قصه را، آن راز را، آن سطح را
نوحه کن امشب که جانم در تب است
راز را بگشا که امشب آن شب است
امشب ای راوی بسوزانم بگو
دارم از جان با وی امشب، گفت وگو
امشب از جان مایه بگذارم بیا
هم بسوزان هم تماشا کن مرا
یاوه گویان از کلامت در عذاب
امشب ای راوی روایت کن مخواب
جان من بر گو که صیادت چه گفت
چون ربود و از دو چشم ما نهفت
رفتی اما این طرف ما در تبیم
فتح را در خون هم آغوش شبیم
با خاطرات
متعهد و شجاع
رضا رهگذر
در تالار اندیشه، فیلمی را نمایش دادند که از وزارت ارشاد اجازه اکران نگرفته بود. سالن پر بود از هنرمندان، فیلم سازان و نویسندگان.
در جایی از فیلم داشت به حضرت زهراس) بی ادبی می شد. من این را فهمیدم. لابد دیگران هم همین طور، ولی دم بر نیاوردیم. با جهان بینی روشن فکری خودمان قضیه را حل کردیم و با خود گفتیم: «طرف هنرمند بزرگی است و حتماً منظوری دارد و انتقادی است بر فرهنگ مردم، ولی یک نفر نتوانست ساکت بنشیند. داد زد: «خدا لعنتت کند! چرا داری توهین می کنی؟!»
همه سرها به سویش برگشت. در ردیف های وسط نشسته بود. مردی بود چهل و چند ساله، با سیمایی بسیار جذاب و نورانی. کلاهی مشکی بر سرش بود و اورکتی سبز بر تنش. از بغل دستی ام پرسیدم: این آقا را می شناسی؟ گفت: سید مرتضی آوینی است.۱
۱. سوره نوجوانان، ج ۴۶، ص ۴.
درِ شهادت بسته نیست
«بعد از جنگ و پس از شهادت بهروز غزل پور گفت: «من حساب خودم را با خدا از جهت اینکه احتمال اینکه یک روز شهید بشوم، بسته بودم و شهادت بهروز خیلی برای من شیرین بود، نه به جهت اینکه بهروز از دست رفت، به جهت اینکه فهمیدم باب شهادت بسته نیست و خدا همچنان بندگان برگزیده خودش را می خواهد و می برد، اما مشروط بر اینکه کارشان درست باشد.» همین طور هم شد و به یک سال نکشید که مرتضی شهید شد».۱
۱. مصاحبه جناب آقای همایونفر، همسفر خورشید، ص ۷۴.
پرتلاش
«از سال ۵۹ به بعد، همیشه درگیر مسائل مالی و مادی مرتضی بودم. اصلاً یادم نمی آید که به فکرش خطور کرده باشد که نظام باید به من ماشین بدهد یا مثلاً به خاطر شخصیت برجسته اش و زحماتش، نظام به او خانه بدهد. حتی به فکرش خطور نمی کرد چه برسد به زبان بیاورد. لذا در زمان شهادتش چیزی از خود باقی نگذاشت. چیزی نداشت. در حالی که یک مهندس، یک فوق لیسانس قبل از انقلاب بود و حداقل، الان باید یک خانه می داشت؛ آن هم با زحمات شبانه روزی اش؛ کسی که ۲۴ ساعته، ۳ شیفته کار می کرد».۱
۱. همان، صص ۸۲ و ۸۳.
زیرنویس ۱)
محمدکاظم بدرالدین
زیرنویس ۲)
معصومه داوودآبادی
شهادت سید شهیدان اهل قلم، شهید سید مرتضی آوینی را به امت شهیدپرور و اهالی قلم و هنر تبریک و تسلیت می گوییم.
آوینی، هنر و تعهد را در کنار هم داشت و این گونه جاده های تعهد و هنر را پیمود و به افق سرخ شهادت رسید.
از دریچه دوربین سید مرتضی آوینی، به تماشای ایثار قهرمانانی نشستیم که عزت و استقلال این سرزمین مدیون آنان است.
سید! صدای آسمانی ات هنوز در گوش فکه و خرمشهر و پاوه طنین انداز است. شهادتت مبارک!
شهید سید مرتضی آوینی، راوی لحظه های سرخ ایستادگی این ملت بود. یادش گرامی!
شهید آوینی، روح تعهد را تا آخرین لحظات عمرش در کالبد تصویر دمید و چشمان غفلت زده ما را به بیداری خواند.
یاد و خاطره شهید سید مرتضی آوینی، هنرمند مخلص بسیجی را گرامی می داریم.
بیستم فروردین، سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم، سید مر
راهنمای خرید:
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 