پاورپوینت کامل تا سپیده ;ویژه دهه مبارک فجر؛ ۱۲ بهمن تا ۲۲ بهمن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تا سپیده ;ویژه دهه مبارک فجر؛ ۱۲ بهمن تا ۲۲ بهمن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تا سپیده ;ویژه دهه مبارک فجر؛ ۱۲ بهمن تا ۲۲ بهمن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تا سپیده ;ویژه دهه مبارک فجر؛ ۱۲ بهمن تا ۲۲ بهمن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

زلال وحی

پیروزی انقلاب

محمدکاظم بدرالدین

خداوند، پیروزی حق و نابودی باطل را سنتی الهی خوانده و آن را به ستمدیدگان جهان نوید داده است:

(«و بگو حق آمد و باطل نابود شد. آری، باطل همواره نابودشدنی است». (اسراء: ۸)

برخی عوامل پیروزی

۱. اطاعت از حق: «و هر کس خدا و پیامبر او و کسانی را که ایمان آورده اند، ولی خود بداند، [پیروز است؛ چراکه] حزب خدا همان پیروزمندان هستند». (مائده: ۵۶)

۲. توکل بر خدا: «اگر خدا شما را یاری کند، هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد و اگر دست از یاری شما بردارد، چه کسی پس از او شما را یاری خواهد کرد؟ و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند». (آل عمران: ۱۶۰)

۳. پرهیز از اختلاف و درگیری: «و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم جنگ نکنید که سست شوید و شکوه شما از بین برود و صبر کنید که خدا با شکیبایان است». (انفال: ۴۶)۱

۱. برگرفته از: مرتضی بذرافشان، مناسبت های شمسی در قرآن، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، چ ۱، ۱۳۸۳.

اشاره

امام خمینی، انقلاب اسلامی؛ رویکردها، اهداف و دستاوردها

سید محمود طاهری

«در فوریه ۱۹۷۹، بهمن ۱۳۵۷، جهان از وقوع نخستین انقلاب مدرن به رهبری [آیت الله] خمینی و حاکمیت مذهب در ایران آگاه شد؛ انقلابی که حکومت اسلامی را جایگزین سلسله پادشاهی هوادار غرب کرد».۱

این سخن که از یک پژوهشگر نام آور آمریکایی است، افزون بر آنکه از بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ایران، حتی در کشوری مانند امریکا خبر می دهد، تعظیم اندیشه وران باانصافی چون جان.ال. اسپوزیتو را در برابر عظمت انقلاب اسلامی ما می رساند. بی گمان، انقلاب اسلامی ایران به عنوان یکی از مؤثرترین پدیده های دهه های پایان قرن بیستم، تأثیرات و بازتاب های گسترده ای در ایران، منطقه و جهان داشته و از ابعاد و جهات گوناگون، مورد توجه و مطالعه صاحب نظران، ناظران، سیاست مداران و نظریه پردازان ایرانی و غیرایرانی واقع شده است، به طوری که طی دو دهه از وقوع این پدیده، هزاران کتاب و مقاله تحقیقی و تحلیلی در توصیف، توضیح و تبیین آن به زبان های مختلف به ویژه در دانشگاه ها و محافل دانشگاهی غرب نگاشته شد که نشان از اهمیت و توجه مستمر به این پدیده شگرف و تاریخ ساز دارد.۲

در این نوشتار اشاره ای خواهیم کرد به شخصیت بنیان گذار انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) و برخی رویکردها، اهداف و دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران را مرور خواهیم کرد.

۱. جان.ال. اسپوزیتو، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمه: دکتر محسن مدیرشانه چی، ص ۳۳.

۲. همان، ص ۹.

امام خمینی(ره)، رهبری یگانه

انقلاب اسلامی ایران، بخشی از هویت، والایی، اقتدار و شکوهمندی خود را وام دار رهبری یگانه چون امام خمینی(ره) است. بنابراین، در تحلیل ماهیت انقلاب اسلامی، نمی توان از تحلیل شخصیت رهبری آن صرف نظر کرد. به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری: «تحلیل ماهیت این انقلاب، از تحلیل رهبری رهبر انقلاب جدا نیست. راستی چه طور شد که امام خمینی، رهبر مطلق شد که حتی آنان که با ایشان از نظر ایده و هدف مخالفند، چاره ای از اذعان به این رهبری ندارند؟ چرا سخنان امام این همه موج می آفریند، شادی می آفریند؟ آیا به خاطر از جان گذشتگی اش بود؟ به خاطر مبارزه با ظلم و دفاع از مظلوم بود؟ به خاطر صداقت و صراحت و شجاعت و افسون ناپذیری و سازش ناپذیری او بود؟ بدون شک، همه اینها بود، اما مطلب اساسی چیز دیگری بود و آن اینکه ندای امام خمینی، از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمی خاست. مردمی که چهارده قرن، حماسه محمد، علی، زهرا، حسین، زینب، سلمان، ابوذر و صدها هزارها زن و مرد دیگر را شنیده بودند و با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم ایشان شنیدند، علی را و حسین را در چهره او دیدند، او را آیینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود و می رفت که مردم، اعتقاد و اعتماد خود را نسبت به کارآیی ایمان و فرهنگ خود از دست دهند، تشخیص داده بودند».۱

«آن «سفر کرده» که صدها قافله دل همره اوست، نام او، یاد او، شنیدن سخنان او، روح گرم و پرخروش او، اراده و عزم آهنین او، استقامت او، شجاعت او، روشن بینی او، ایمان جوشان او که زبانزد خاص و عام است؛ یعنی جان جانان، قهرمان قهرمانان، نور چشم و عزیز روح ملت ایران، استاد عالی قدر و بزرگوار ما، حضرت آیت الله العظمی خمینی، حسنه ای است که خداوند به قرن و روزگار ما عنایت فرموده است. نهضت اسلامی ایران، مفتخر است که رهبری چون او دارد که آگاه و شجاع و مبارز است، نیازهای زمان را تشخیص می دهد، با مردم همدرد است، سودای اعتلای اسلام دارد و یـأس و نومیدی و ترس را که از لشکریان ابلیس است، به خود راه نمی دهد».۲

یکی دیگر از شخصیت های معاصر درباره شخصیت امام خمینی(ره) می نویسد: «امام(ره)، شخصیتی در بالاترین حد روحانی، کاریسماتیک، مقتدر، با قدرت تفکر قیاسی ممتاز بودند. ایشان در پی صرف عمر طولانی در استقاق های قیاسی در فقه، منطق و فلسفه، بسیار متبحر شده بودند، تا جایی که اگر هر «آگزیوم» و مقدمه ای به ایشان داده می شد، به سرعت و بدون اشتباه و تردید، اشتقاق صحیح [و نتیجه گیری درست] می کردند. از طرف دیگر، شخصیت و درجات عرفانی ایشان به خدا که در عمق تفکر، نثر فصیح و بلیغ و خط پخته او منعکس است، بی نیازی و شهامت و از خودگذشتگی ایشان را توجیه می نمود. این ابعاد شخصیتی (که فقط برخی از آن در اینجا ذکر شد) پیکری خوش سیما، شخصیتی مطبوع و رهبری محبوب را می ساخت که در انقلاب ها و حرکت های انقلابی جهان، به سختی می توان مشابه آن را یافت».۳

۱. یادداشت های استاد مطهری، ص ۲۷.

۲. شهید مطهری، نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، صص ۸۴ و ۸۵.

۳. فرامرز رفیع پور، توسعه و تضاد، ص ۱۲۰.

امام خمینی(ره) و قیام و انقلاب، تنها برای خدا

می توان گفت اخلاص و قیام برای خدا، برجسته ترین ویژگی امام خمینی(ره) بوده است که از ایشان شخصیتی ممتاز و ملکوتی ساخت. این ویژگی که با توحید مداری و روح عرفانی حضرت امام(ره) به اوج خود رسید، انگیزه ایشان را در رهبری و شکل دهی انقلاب اسلامی، از هرگونه آلایشی پیراست و عطر خدا را در همه عملکردهای پیش از انقلاب و پس از انقلاب ایشان پراکنده ساخت و انقلاب را رنگی خدایی بخشید. به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری: «ما در این نهضت، برای شکم قیام نکردیم، برای سیر شدن قیام نکردیم، برای سیر کردن قیام کردیم. این انقلاب، یک نهضت اسلامی، نهضت انسان گرا، به معنای واقعی کلمه است؛ چون نهضتی است که از فطرت انسان ناشی می شود، نه از شکمش، این انقلاب، نهضتی است خالص و پاک و من امیدوارم، همان طوری که می بینم در رهبری انقلاب خلوص است، در مردم ما و در جامعه ما نیز صفا و خلوص باشد که هست. همه با هم، پشت سر جان و روح ملت ایران و قهرمان قهرمانان، حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی، این رهبر بزرگ حرکت کنیم و همه با هم، در پی اهداف اسلامی، خود را اصلاح کنیم و بسازیم.

به خدا اعتماد داشته باشید که هر کس در راه خدا حرکت و قیام کند، خدا او را تأیید می کند. وقتی که ملتی خالص و مخلص، به دنبال رهبری خالص و مخلص حرکت کند، همه قدرت های دنیا، استعمار سیاه و سرخش، چپش و راستش غربی اش و شرقی اش هم علیه او باشند، محال است که از عهده او برآیند».۱

امام خمینی(ره) نیز درباره اهمیت اخلاص و قیام برای خدا می فرماید: «قوای انسانی وقتی هدر می رود که برای خدا نباشد. وقتی که قوا برای خدا کار کند، هدر نمی رود. نهادهایی که در ایران از خود ملت پیدا شد، اولش با یک قصد خالص الهی پیدا شد. اگر این قصد خالص از پیش شما کوچ کند، دست خدا هم برداشته می شود. کوشش کنید که هر مکانی که شما در آن خدمت می کنید، برای خدا باشد. تمام این پیروزی ها و عدم پیروزی ها و سلطنت ها، همه گذراست. ما اینجا نشستیم، بلااشکال، در صد سال دیگر از ما خبری نیست. گذشته است، رفته است؛ پیروز بشویم، رفته است، شکست بخوریم، رفته است. ما باید فکری بکنیم که به واسطه اخلاص، خدا را یاری کنیم؛ «اِنْ تَنْصِرُوا اللهَ ینصُرْکم.» (محمد: ۷) نصرت یک معنایی است که در خود انسان باید متحقق شود. ما اگر در همه جبهه ها پیروز بشویم، لکن به عنوان نصرت خدا و برای خدا نباشد، بلکه برای خودمان باشد، ما خدا را نصرت نکردیم و خدا هم آن وعده ای را که داد، عمل نمی کند. برای خدا کار کنید، برای خدا پیش بروید، برای خدا زحمت بکشید، برای خدا همه کارها را انجام بدهید».۲

۱. شهید مرتضی مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، صص ۸۵ و ۸۶.

۲. اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی(ره)، صص ۸۳ و ۸۴.

انقلاب اسلامی، انقلابی سیاسی ـ معنوی

جامعیت حضرت امام خمینی(ره) شخصیت ایشان را با سیاست ـ به معنای درست آن ـ نیز پیوند داده و دخالت در امور سیاسی کشور را برای ایشان به صورت یک تکلیف شرعی درآورده بود. بی گمان، انقلاب اسلامی ایران نیز که متأثر از شخصیت و بینش ایشان بود، در کنار محتوای معنوی آن، جنبه سیاسی نیز پذیرفت و به انقلاب سیاسی ـ معنوی ـ تبدیل شد.

هیرو می نویسد: «این نخستین بار بود که ۴ میلیون نفر از شهروندان عادی غیرمسلح، فعالانه در فرآیندی سیاسی [و معنوی] شرکت ورزیدند و نه تنها فرمانروایی را سرنگون کردند، بلکه نهادهایی چون ارتش را نیز متلاشی کردند.»۱ استاد شهید مرتضی مطهری نیز در این باره می نویسد: «انقلاب صدر اسلام، در همان حالی که انقلاب مذهبی و اسلامی بود، در همان حال، انقلابی سیاسی، اجتماعی و انقلابی اقتصادی و مادی بود؛ یعنی حریت، آزادگی، عدالت، نبودن تبعیض های اجتماعی و شکاف های طبقاتی، در متن تعلیمات اسلامی است. در واقع، هیچ یک از ابعادی که در بالا به آن اشاره شد، بیرون از اسلام نیستند و موفقیت نهضت و انقلاب ایران نیز در این بوده که نه تنها به عامل معنویت تکیه داشتیم، بلکه آن دو عامل سیاسی و اقتصادی را نیز با اسلامی کردن محتوای آن در خود قرار داده است».۲

«شاید نخستین نکته ای که در تعریف واژه «اسلام سیاسی» باید بدان توجه شود، تاریخ تولد این واژه است. در جست وجوی اصطلاح اسلام سیاسی در میان واژگان سیاسی، به راحتی مشاهده می شود که قبل از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، چنین واژه هایی وجود خارجی نداشته است. نقشی که اسلام و جهان بینی اسلامی در جریان انقلاب ایران بازی می کند، تولد و شیوع تدریجی واژه اسلام سیاسی است؛ یعنی همان اسلامی که در ایران، وارد سیاست شده و با انقلابی عظیم، رژیم مستقر شاه را سرنگون و نظامی از نوع اسلامی را جایگزین آن کرد. بدین گونه است که واژه اسلام سیاسی خلق می شود؛ واژه ای که در به کارگیری آن، پایان عصر حاکمیت و غلبه سکولاریسم بر جهان یا حداقل راهی جدید و کاملاً متفاوت و متضاد با آن در آن نهفته است. به این ترتیب، انقلابی که در سال های ۵۶ و ۵۷ در ایران اتفاق می افتد، انقلابی به نام اسلام و برای اسلام است و آنچه انگیزه اصلی مردم در خیابان ها و در تظاهرات خونین چندین ماهه را تشکیل می داد، تباین و تضاد در رژیم مستقر با اصول، ارزش ها و قواعد اسلامی بود و آنچه نیز به جای آن، مطالبه و خواسته می شد، جامعه و حکومت اسلامی بود که برقرارکننده اصول، ارزش ها و آرمان های اسلام باشد. مطالبات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نظیر استقلال، آزادی، امنیت، عدالت، سلامت، عفت، صداقت و…، ذیل جامعه و حکومت اسلامی خواسته می شود. چنین خواسته و محتوایی برای یک انقلاب، همانی است که بعدها و به فاصله کمی از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، اسلام سیاسی خوانده می شود».۳

۱. به نقل از: جمعی از نویسندگان، گفتارهایی درباره انقلاب اسلامی، به کوشش: دکتر جلال درخشه، ص ۱۸.

۲. به نقل از: همان، ص ۱۴.

۳. همان، صص ۲۱ و ۲۲؛ مقاله «انقلاب اسلامی ایران و اسلام سیاسی»، دکتر محمدباقر خرمشاد.

انقلاب اسلامی، انقلابی شیعی

امتیاز بزرگ انقلاب اسلامی ایران که رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) بارها بدان افتخار می کرد، شیعی بودن و ولایی بودن آن است. این رویکرد هم، انقلابی علوی و حسینی و همسو با فرهنگ امامان معصوم(ع) را شکل داد و انقلاب ما را از انقلاب های دیگر جهان متمایز ساخت. «در حقیقت، ایدئولوژی تغذیه کننده این حرکت عظیم مردمی، دین اسلام و به طور خاص، مذهب تشیع است که با تکیه بر این ایدئولوژی و رهبری امام خمینی، حرکت اعتراضی، به تقاضا برای تغییر و تحول بنیادین آغاز شده، دیری نمی پاید که نتیجه بخش می شود.»۱ بی گمان، این اسلام شیعی ثابت کرد که ماندنی ترین ابزار ریشه دار بومی، برای بسیج یک نهضت توده ای مؤثر است و قادر است مفهوم هویت و تاریخ، نمادها و ارزش های مشترک را برای رهبری قدرتمند مذهبی ـ سیاسی و مراکز سازمانی نهضت فراهم آورد. اسلام شیعی، همچنین چارچوبی ایدئولوژیک عرضه کرد و از طریق آن، به نهضت مظلوم و محروم مخالف با هر نوع طاغوت، معنا و مشروعیت بخشید، به گونه ای که گروه های متنوعی توانستند به آن بپیوندند و در آن فعالیت کنند. در نتیجه، ایدئولوژی انقلابی ایران به نحو بارزی ایرانی و شیعی بود. در واقع، شهادت وارث بر حق [حضرت] علی(ع) و فرزندش [امام] حسن[(ع)] توسط خلیفه غاصب؛ یزید در کربلا، انگاره ای برای انقلاب اسلامی ایران به شمار می رفت».۲

پروفسور حمید مولانا نیز در این باره می نویسد: «امام خمینی(ره)، تنها رهبر اسلامی است که علیه بزرگ ترین استکبار و طاغوت ملی و بین المللی به پا خاست و پیروز شد این فقیه اسلامی [با رویکردی شیعی] و تحت لوای ولایت [ائمه معصومین(ع)] قدرت حکومت یک سرزمین وسیع اسلامی را به دست گرفت. این فقیه و رهبر اسلامی، با پیروی از سنت پیامبران و امامان، به عنوان یک سردار بزرگ و فرمانده قوای نظامی و با همت و فداکاری و جانبازی امت خود، در مقابل جنگ تحمیلی طولانی استکبار، شجاعانه مقاومت کرد. و از مرزهای میهن اسلامی، با موفقیت حراست کرد. بی تردید، انقلاب اسلامی ایران تنها انقلاب مردمی بود که توانست موازنه سیاسی را دگرگون سازد و دراین باره، نکته حائز اهمیت این است که این انقلاب، باعث به وجود آمدن اولین حکومت اسلامی شیعی، بر اساس الگوی ولایت در مقابل حکومت های موروثی و پادشاهی گردید».۳

۱. گفتارهایی درباره انقلاب اسلامی، ص ۱۹؛ مقاله «انقلاب اسلامی ایران و اسلام سیاسی»، دکتر محمدباقر خرمشاد.

۲. انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، صص ۴۰ و ۴۱.

۳. پروفسور حمید مولانا، جهان اسلام و چالش های دنیای معاصر، صص ۱۸۵ و ۱۹۹.

انقلاب اسلامی، انقلاب همه قومیت ها و فرقه ها و برخاسته از دل مردم

انقلاب اسلامی، انقلابی شیعی بود و بر اساس مذهب امامان معصوم(ع) شکل گرفت. ازاین رو، با خواسته های فطری همه قومیت ها و فرقه ها هماهنگ بود و نظر همه را به خود جلب می کرد. به همین دلیل، در شکل گیری انقلاب اسلامی، همه گونه سلیقه و مکتب فکری و عقیدتی اثرگذار بود و بار انقلاب بر دوش مردمی با سلیقه ها و بینش های گوناگون نهاده شد.

به گفته جان. ال. اسپوزیتو «مخالفت علیه شاه در طول دهه ۱۹۷۰ افزایش یافت و طیف گسترده ای از جامعه ایران را در برگرفت؛ از جمله نویسندگان، شعرا، روزنامه نگاران، استادان و دانشجویان، آزادی خواهان ملی گرا، روشن فکران غیردینی، سنت گراها و تجددگرایان اسلامی که دل مشغولی های مشترک همه آنها [به دلیل] فقدان مشارکت سیاسی، از بین رفتن استقلال ملی و نبود هویت فرهنگی در جامعه بود. میلیون ها ایرانی به خیابان ها سرازیر شده، فریاد می کشیدند: «الله اکبر.» مذهبی و غیرمذهبی، مبارز دینی و غیردینی، سنت گرا و تجددخواه، تحت لوای اسلام به تظاهرات پرداختند و تصاویر [امام] خمینی را با خود حمل کردند.»۱ شهید مرتضی مطهری نیز دراین باره می گوید: «نهضت کنونی ایران، به صنف و طبقه خاصی از مردم ایران اختصاص ندارد؛ نه کارگری است، نه کشاورزی، نه دانشجویی، نه فرهنگی و نه بورژوازی [، بلکه به همه اینها تعلق دارد.] در این نهضت، غنی و فقیر و [مرد و] زن و شهری و روستایی و طلبه و دانشجو و باسواد و بی سواد، یکسان شرکت دارند. طنین انقلاب، استثمار نشده را در همان حد احساس ضد استثمار می بخشد که استثمار شده را.»۲ «سرانجام اینکه هیچ انقلابی، موفق نخواهد شد مگر اینکه ائتلافی همه گیر و متحد علیه دولت شکل گیرد. هیچ گروه یا طبقه ای به تنهایی، ابزار لازم برای راه اندازی انقلاب علیه یک دولت مدرن را که اغلب، از قدرت خوبی هم برخوردار است، در اختیار ندارد. آنتونی اوبرشال، معتقد است که وقوع انقلاب، مستلزم مشارکت گروه های مختلف و از جمله قشرهای غیرمحروم است.»۳ امام خمینی(ره) نیز در این باره می فرماید: «خاصیت یک نهضت اسلامی که از خود توده ها و خود ملت برخاسته، همین هایی است که در ایران واقع شد. یک دفعه سرتاسر ایران، بعد از اینکه انقلاب به پیروزی تا حدودی رسیده، خود مردم سازمان هایی درست کردند و گروه هایی درست کردند و شروع کردند به اداره کشور».۴

نکته درخور توجه دراین باره این است که با صرف نظر از نقش داشتن یا نداشتن همه ملیت ها و قومیت و بینش ها در پیدایش انقلاب اسلامی، گستره حمایت قانونی و دایره حرمت گذاری به حقوق شهروندان، همه شهروندان از هر بینش و سلیقه را و نیز همه پیروان ادیان توحیدی را فرا می گیرد، چنان که در اصل نوزدهم قانون اساسی می خوانیم: «مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند، از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.» این اصل، نافی هرگونه امتیاز طبقاتی، قومی و نژادی است. مساوات مندرج در اصل نوزدهم، عمدتاً ناظر به مساوات در برابر قانون و برخورداری از حمایت قانونی از تمام آحاد جامعه، با صرف نظر از پایگاه قومی، طبقاتی و نژادی آنان است. پیروان ادیان توحیدی (اهل کتاب) که قانون اساسی، آنها را نام برده است نیز مانند اکثریت مسلمان باید مورد حمایت قانون قرار گیرند و از حقوق شهروندی برخوردار شوند. روح حاکم بر اصل نوزدهم، برخورداری تمام شهروندان به صورت مساوی از حمایت های قانونی است. بر همین اساس، در این اصل، از واژه «مردم ایران» فارغ از نژاد و قومیت و زبان و دین سخن گفته شده است. گفتنی است این اصل، برخورداری از حقوق مساوی در مقابل قانون، یکی از اصول مهم در حقوق شهروندی به ویژه در دفاع از حقوق اقلیت ها در جهان محسوب می شود».۵

۱. انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، صص ۳۹، ۴۲ و ۳۲۶.

۲. نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، صص ۶۳ و ۶۴.

۳. محسن میلانی، شکل گیری انقلاب اسلامی، ترجمه: مجتبی عطارزاده، ص ۵۲.

۴. اخلاق کارگزاران، ص ۸۲.

۵. گفتارهایی درباره انقلاب اسلامی، ص ۲۵۷؛ سید محمدرضا احمدی طباطبایی، مقاله: «درآمدی بر تاریخ تحول حقوق شهروندی با تأکید بر انقلاب اسلامی ایران».

خودباوری و اعتماد به نفس ملت ایران، دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی ایران

یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی، دمیده شدن حسن خودباوری و اعتماد به نفس در روح ملت ایران بوده است. امام خمینی(ره) به خوبی به این نکته آگاه بود که لازمه دستیابی به استقلال حقیقی و تعالی فرهنگی، داشتن اعتماد به نفس است. ازاین رو، ایشان بارها در سخنان خود، با یادآوری توانایی های سرشار ملت ایران و توجه دادن آنها به استعدادهای ذاتی آنان، نقش مؤثری در تقویت خودباوری و اعتماد به نفس در روح ملت ایران داشت. به تعبیر مقام معظم رهبری: «از مقطع انقلاب به این طرف، معجزه ای به وقوع پیوسته است و آن، «خودباوری» است. آن احساس حقارت دیگر امروز نیست. اینکه جوان ایرانی و جوان مسلمان، اعتماد به نفس داشته باشد که درباره مسائل کلی کشور، مسائل آموزش عالی، مسائل آموزش و پرورش و دیگر مسائل کشور، قرص و محکم و با اطمینان، نظر خودش را بیان کند، خیلی حائز اهمیت است.۱ آن کسانی که در ابتدا روند علم و تحقیق را در کشور ما کند کردند، اولین تدبیرشان این بود که این روحیه اعتماد به نفس را در ایرانی از بین ببرند؛ یعنی ایرانی احساس کند که در فکر، در علم، در پیدا کردن راه زندگی، و در جستن حتی واژه های لازم برای بیان مقصود، از خود چیزی ندارد و همین عدم اعتماد به نفس است که ملتی را خاکسترنشین می کند.۲ انقلاب ثابت کرد که «ما می توانیم.» توجه داشته باشید که ده ها سال در این کشور، حساب شده و به نشان کار کردند، برای اینکه ثابت کنند ایرانی نمی تواند. انقلاب یکی از بزرگ ترین همت هایش را به این گماشته شده بود که هم به دنیا بگوید، هم به خود ملت ایران بگوید که ما می توانیم و من به شما بگویم، انقلاب در این زمینه موفق شده است. خودباوری در کشور ما بیداد شده است».۳

امام خمینی(ره) نیز در این باره می فرماید: «شما قوانین اسلام و آثار اجتماعی و فواید آن را بنویسید و نشر کنید. روش تبلیغ و فعالیت خودتان را تکمیل کنید! اعتماد به نفس داشته باشید و بدانید که از عهده این کار برمی آیید. شما در این مدتی که انقلاب کردید، و قیام نمودید، خودتان باورتان آمد و به دولت های مستضعف و ملت های مستضعف هم باوراندید که می شود در مقابل جهان خواران، ایستادگی کرد. اگر ملت این باور را داشته باشد که ما می توانیم در مقابل قدرت های بزرگ بایستیم، این باور موجب می شود که توانایی پیدا کند تا در برابر آنها ایستادگی کند. اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که ما می توانیم در کشاورزی به جایی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم، بلکه دیگران به ما محتاج باشند، می توانند… اگر شماهایی که در صنعت هستید و در پرسنل صنعتی کار می کنید، این باور را داشته باشید که می توانید سازنده باشید و کارهای ابتکاری بکنید، خواهید توانست».۴

گفتنی است امام خمینی(ره) خود، سرچشمه خودباوری و اعتماد به نفس بود که انقلاب اسلامی، بازتابی از این ویژگی والای آن رهبر فرزانه است. الوین تافلر، در کتاب جابه جایی در قدرت، اعتماد به نفس امام خمینی(ره) به راه و هدفش را چنین توصیف می کند: «آیت الله خمینی، به جهان می گفت که دولت ملی، دیگر تنها یا حتی مهم ترین بازیگر صحنه جهانی به شمار نمی آید. وی می گفت: ایران که خودش کشوری دارای حق حاکمیت است، این حق را دارد که به شهروندان کشورهای دیگری که همان قدر حق حاکمیت دارند، دستور دهد چه چیزی را بخواهند و چه چیزی را نخواهند. وی در واقع، تمامی ساختار قانون و رسوم بین المللی را به منازعه خواند و به چالش کشید».۵

۱. سایه سار ولایت، (مجموعه سخنرانی های مقام معظم رهبری در دانشگاه ها)، ج ۳، ص ۱۰۵.

۲. همان، ج ۵، صص ۲۸۵ و ۲۸۶.

۳. همان، ج ۶، ص ۷۲.

۴. به نقل از: خودباختگی و خودباوری از دیدگاه امام خمینی(ره)، استخراج و تنظیم: معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تدوین: علی محمد حاضری و علی اکبر علیخانی، صص ۹۵ و ۱۳۰.

۵. الوین تافلر، جابه جایی در قدرت، ترجمه: شهیندخت خوارزمی، صص ۶۹۰ و ۶۹۱.

انقلاب اسلامی و هویت یابی مردم ایران

برای موفقیت در استعمار مادی و فرهنگی هر کشور، کافی است که استعمارگران، هویت آن کشور را از او بربایند. آن گاه زمینه برای ورود استعمارگران آماده می شود و این کشور بی هویت، همه دستاوردهایش را به استعمارگران تقدیم می کند. پس بی دلیل نبود که «انقلاب اسلامی، به مثابه تلاشی برای باز جست هویت و عزت ملی از دست رفته ایران، آغاز شد.»۱ در حقیقت، انقلاب اسلامی ایران، تنها قیام علیه استبداد سیاسی یا استعمار اقتصادی نبود؛ قیام علیه فرهنگ غرب و ایدئولوژی غربی بود؛ بازگشت به هویت اسلامی و خود حقیقی و روح جمعی این مردم بود. این قیام، نوعی سرخوردگی از راه و روش ها و راه حل های غربی و بازیابی خود جمعی و ملی ـ اسلامی ـ ایرانی بود. امام خمینی(ره)، به مردم ما شخصیت داد؛ یعنی شخصیت حقیقی و هویت اسلامی آنان را به آنها بازگرداند. کشور ما با پیروزی انقلاب، دوره خودباختگی را پشت سر گذاشت و به دوره بازیافتگی رسید. خودباختگی؛ یعنی تزلزل شخصیت؛ بی ایمانی به خود؛ گم کردن خود؛ از دست دادن حس احترام به ذات؛ بی اعتمادی و بی اعتقادی به فرهنگ خود. در مقابل، به خود آمدن و هویت یافتن؛ یعنی بازگشتن ایمان به خود و بیدار کردن حس احترام به خود و به تاریخ خود و شناسنامه تاریخی خود».۲

«تایمز لندن نوشت: «خمینی مردی بود که توده ها را با کلام خود مسحور کرد. وی به زبان مردم عادی سخن می گفت و به مردم ایران هویت می بخشید.» هرالدتریبون هم نوشت: «آیت الله خمینی، انقلابی یی خستگی ناپذیر بود که تا آخرین لحظه حیات، به آرزوی خود برای پی ریزی یک جامعه اسلامی و حکومت اسلامی در ایران وفادار ماند. امام خمینی در آنچه برای سرزمین باستانی اش می خواست، لحظه ای درنگ نکرد. وی خود را مأموری می دانست که می باید ایران را از آنچه فساد و انحطاط غربی می دید، پاک کند و خلوص و هویت ملت ایران را به آنها بازگرداند.».۳

(«در حقیقت، حرکت انقلابی ایران با هدف تغییر الگوهای فکری و فرهنگی غربی که بر فضای عمومی جامعه تحمیل شد، صورت گرفت تا نظامی مطابق با خاستگاه فرهنگی و تمدنی ایران اسلامی پی ریزی شود. از آنجا که هویت تاریخی و فرهنگی ملت ایران، با اندیشه ها و مناسک دینی و حضور دین در همه عرصه های حیات اجتماعی، طی قرن ها معنا یافته بود، ترویج اندیشه ای که دین را نادیده می گرفت، به بحران های فکری عمیقی انجامید که پس لرزه های آن، به تمامی حوزه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیز رسید. در تقابل با این رویکرد غیردینی، حرکت اجتماعی سعی کرد تا پاسخی مناسب برای بحران جدید بیابد. لذا مهم ترین هدف انقلاب، احیای دین و ارائه الگوی بدیعی مبتنی بر هویت دینی و ملی ایران شد. بنابراین، انقلاب ایران به سمت پی ریزی یک جامعه دینی سوق یافت؛ یعنی در وضعیتی که کلیه تغییرات بزرگ اجتماعی دوران معاصر یا توجهی به جایگاه اجتماعی دین نداشتند یا حتی در جهت تضعیف و حذف دین از مناسبات انسانی ـ اجتماعی بودند، انقلاب ایران با حرکت برخلاف جریانات فکری دنیای غرب، از چهره متمایز هویت تاریخی جامعه ایرانی پرده برداشت».۴

۱. انقلاب اسلامی و بازتاب جهانی آن، ص ۹۲.

۲. یادداشت های استاد مطهری، ج ۱۰، صص ۲۶ ـ ۲۸ و ۳۹.

۳. پروفسور حمید مولانا، جهان اسلام و چالش های دنیای معاصر، صص۱۸۵ و ۱۸۶.

۴. گفتارهایی درباره انقلاب اسلامی ایران، ص ۱۹۴.

استقلال و رهایی از غرب زدگی، دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی

نبود استقلال در کارها و بیگانه پرستی، به عنوان آفت بزرگ یک جامعه، افزون بر آنکه به کرامت و اقتدار آن جامعه آسیب جدی وارد می کند آن را از توجه و تکیه به جان مایه های علمی و معنوی و میراث فرهنگی اش باز می دارد.

از این رهگذر، یکی از اهداف والای امام خمینی(ره) در برافروختن شعله انقلاب، دمیدن روح استقلال در جامعه ایران و رهانیدن کشور از غرب زدگی و بیگانه پرستی بود. در اصل ۱۵۲ قانون اساسی می خوانیم: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بر اساس نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری وحفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور استوار است.» امام خمینی(ره)، بارها درباره غرب زدگی هشدار داد و آن را مانعی بزرگ بر سر راه کسب استقلال دانست و فرمود: «تا این ملت از این غرب زدگی بیرون نیاید، استقلال پیدا نمی کند. اگر بخواهید مستقل باشید، اگر بخواهید شما را به اینکه یک ملتی هستید، بشناسند و بشوید یک ملت، از تقلید غرب دست بردارید. تا در این تقلید و غرب زدگی هستید، آرزوی استقلال را نکنید. اسلام، وابستگی شما و ما را به دیگران قبول ندارد. نباید صنعت ما وابسته باشد. نباید زراعت ما وابسته باشد. نباید ادارات ما وابسته باشد. نباید اقتصاد و فرهنگ ما وابسته باشد. نباید مستشارها بیایند و ما را اداره کنند. خودمان باید خودمان را اداره کنیم».۱

۱. خودباختگی و خودباوری از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص ۱۰۱.

جمهوری بودن نظام

محمدکاظم بدرالدین

در سده های اخیر، مرجعیت و روحانیت شیعه، جنبش ها و مبارزه هایی را رهبری کرده اند، ولی به دلیل حضور نداشتن جدی مردم در صحنه، این قیام ها پس از شکل گیری و ایجاد امواجی مقطعی، روبه خاموشی رفت. برای نمونه، تلاش های سید جمال الدین اسدآبادی به دلیل فقدان پشتوانه مردمی ناکامی ماند. امام خمینی(ره) در این باره می فرماید: «سید جمال الدین، مرد لایقی بوده است، لکن نقاط ضعفی هم داشته است و چون پایگاه ملی و مذهبی در بین مردم نداشته، از آن جهت، زحمات او با همه کوشش ها به نتیجه نرسید».۱

در این میان، انقلاب اسلامی ایران، یک نظام دینی متکی به مردم را محقق ساخت. مشارکت عملی و همه جانبه مردم در سال های مبارزه با رژیم ستم شاهی، به شکل اعتصاب های گسترده و راهپیمایی های باشکوه شروع شد و پس از انقلاب نیز به صورت شرکت در همه پرسی و تعیین شکل نظام و حضور در انتخابات گوناگون ادامه یافت. امام خمینی(ره) به نقش مهم مردم در حکومت دینی، چنین اشاره می کند: «حکومت اسلام، از مردم جدا نیست».۲

مقام معظم رهبری نیز در این باره می فرماید: «ارزش هایی که ما در انقلاب برای آنها می خواهیم تلاش کنیم و کارمان برای آنهاست، دو مبنا و پایه دارد: مکتب و مردم. مکتب، بدون مردم، متصور نیست».۳

امام خمینی(ره)، همواره به حضور حماسی مردم در انقلاب افتخار و نقش کاربردی و مفید حضور مردم را در پشتیبانی از سیاست های حکومت اسلامی به مسئولان نظام گوشزد می کرد و می فرمود: «امروز مردم از وضع دولت مطلع اند و شما، مردم را برای پشتیبانی از خود لازم دارید. دولت بدون پشتیبانی مردم نمی تواند کار بکند…».۴

مقام معظم رهبری نیز درباره مشارکت مردم به عنوان یک تکیه گاه، محکم در نظام مردم سالاری دینی می فرماید: «باید با اتکا به رأی مردم، کسی سرکار بیاید. باید با اتکاء به اراده مردم، نظام حرکت کند».۵

۱. صحیفه امام خمینی، ج ۵، ص ۲۹۰.

۲. همان، ص ۱۴۴.

۳. حدیث ولایت، ج ۳، ص ۱۹۷.

۴. صحیفه امام، ج ۱۶، ص ۴۹۳.

۵. سخنرانی مقام معظم رهبری در سالگرد رحلت امام، ۱۴/۳/۱۳۸۰

آسیب رسانی به رکن جمهوریت نظام

دشمنان انقلاب، برای شکستن این رکن مهم انقلاب (مردمی بودن نظام)، از شیوه های گوناگونی استفاده می کنند که به برخی از آنها اشاره می کنیم.

۱. اختلاف افکنی

دشمن برای این امر از شیوه بروز تعصب های مذهبی و فرقه ای، تحریک قومیت ها، ترویج تکثرگرایی احزاب سیاسی و نیز تفرقه افکنی در نهادهای مؤثری چون حوزه و دانشگاه و نیروهای مسلح استفاده کرد.

امام خمینی(ره)، مهم ترین عامل پیروزی انقلاب اسلامی را وحدت و وفاق ملی می داند و تفرقه را سمی مهلک برای انقلاب معرفی می کند و می فرماید: «حفظ اسلام در ایران، به وحدت شماهاست؛ وحدت روحانی و مردم، مردم و روحانی، ارتش و ژاندارمری و قوای مسلح با دولت، همه اینها با هم…. آن روز به ما ضرر می خورد که خلل در وحدت ما پیدا شود».۱

۱. صحیفه امام، ج ۱۷، صص ۳۸۳ و ۳۸۴.

۲. هجوم فرهنگی به باورها و ارزش های دینی

مقام معظم رهبری، به عنوان طبیب دردآشنای جامعه، به امت اسلامی توصیه می کند: «دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط، فساد و فحشا، سعی می کند جوان های ما را از دست ما بگیرد. کاری که از لحاظ فرهنگی، دشمن می کند، نه تنها یک تهاجم فرهنگی، بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی، یک غارت فرهنگی و یک قتل عام فرهنگی است».۱

۱. سخنان مقام معظم رهبری در جمع فرماندهان گردان های بسیج، ۲۲/۴/۱۳۷۱.

۴. گسست فرهنگی نسل ها

مقام معظم رهبری در این باره این گونه هشدار می دهد: «نسل جوان، در حال تباه شدن تدریجی به وسیله دشمن است و ما نباید بگذاریم و باید حفظ کنیم نسل جوانی را که اگر جنگ بود، باید دفاع کند و اگر حادثه ای در داخل بود، باید حضور پیدا کند».۱

۱. همان، ج ۸، ص ۲۴.

اسلامی بودن نظام

رژیم پهلوی، در موضع گیری های گوناگون خود، برخلاف اسلام، از همه جنبه های زندگی فردی و اجتماعی مردم ایران همواره به«ملی گرایی افراطی» به جای «اسلام محوری» گرایش داشت. محمدرضا پهلوی، با هدف اسلام زدایی، در سال ۱۳۵۵ خورشیدی، تاریخ رسمی ایران را به ۲۵۳۵ شاهنشاهی تغییر داد.

سرانجام، انقلاب پربرکت ایران، برمبنای آموزه های دینی شکل گرفت و از جامعیت و کارآمدی اسلام ناب محمدی(ص) بهره جست. امام خمینی(ره) در این باره می فرماید: «آنچه ما به دست آوردیم، این است که ما اسلام را در اینجا زنده کردیم. پیش تر، اسمی از اسلام بود، ولیکن اسلام، اصلش نبود؛ یعنی اصلش، دعوا با اسلام بود. می خواستند اسلام زدایی کنند».۱

امام خمینی(ره)، علت دشمنی و هراس دشمنان را «اسلام» و قدرتی که در ملت و جوانان به وجود می آوَرد، می داند و می فرماید: «اینها از اسلام می ترسند؛ از من و تو نمی ترسند…».۲

مقام معظم رهبری نیز علت رویارویی استکبار جهانی با انقلاب اسلامی را ماهیت دینی و اسلامی آن بیان کرده و فرموده است: «هدف استکبار جهانی از رویارویی با ایران اسلامی، فقط اسلام است و بس و هیچ مسئله ای دیگر در میان نیست».۳

پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حتی عظمت تشیع و اسلام را در جهان زنده کرد. وزیر تعلیمات و امور مذهبی الجزایر در این باره چنین گفته است: «آیت الله خمینی، اعتبار اسلام را در نظر ملل اسلامی و غیراسلامی بازگردنید. امام خمینی، تجسم زنده ای از حضرت علی(ع) است.»۴

۱. صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۱۷۰.

۲. صحیفه امام، ج ۸، ص ۴۸۹.

۳. حدیث ولایت، ج ۴، ص ۱۷۰.

۴. رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، ص ۱۲۲.

آسیب رسانی به رکن اسلامیت نظام

برخی فعالیت های شوم دشمنان علیه اسلام و انقلاب اسلامی، عبارتند از:

۱. تعمیم عملکرد نامطلوب و غیرقابل دفاع برخی مدیران و مسئولان لغزیده در دام دنیاطلبی به کلیت انقلاب و مسئولان نظام.

۲. بالا بردن سطح توقع مردم و ناراضی کردن آنان از وضعیت موجود و سیاه جلوه دادن نظام اسلامی.

۳. تحلیل های منحرف کننده و مغالطه آمیز از حوادث و رویدادهای گوناگون انقلاب.

۴. مقایسه های سطحی و غلط میان ایران اسلامی و برخی کشورهای به ظاهر پیشرفته، بدون درنظر گرفتن فرهنگی دینی و سنت های ملی.۱

مقام معظم رهبری با تأکید بر وجود برخی مشکلات و نابسامانی ها که هیچ گاه معلول دینی بودن حکومت نیست، بلکه از انحراف برخی مسئولان نظام سرچشمه گرفته است، می فرماید: «ما هرجا موفق شدیم، ناشی از تبعیت از اسلام بوده. هر جا ناموفق ماندیم، ناشی از سرپیچی از اسلام بود».۲

۱. عبدالله حاجی صادقی، آسیب شناسی ارکان انقلاب اسلامی، انتشارات زمزم هدایت، صص ۳۲ ـ ۵۴۱.

۲. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم قم، ۱۹/۱۰/۱۳۸۱.

نقش خواص و نخبگان

عملکرد نخبگان در جامعه، از آن رو اهمیت دارد که در صورت مطلوب بودن آن کارکردها، دلگرمی مردم به نظام را در پی داشته باشد. در یک بررسی اجمالی، آنچه موجب لغزش خواص جامعه (که سال های سخت دوران انقلاب را پشت سر گذاشته اند) می شود، عبارتند از:

ـ شهرت خواهی، منفعت طلبی و دنیاپرستی.

ـ ضعف بینش سیاسی دقیق و نبود ولایت مداری در انجام تکالیف دینی.۱

یک نمونه مهم تاریخی: استاد مطهری در این باره نقل می کند: «ربیع بن خثیم، از زهاد ثمانیه (هشت زاهد معروف دنیای اسلام) و از شیعیان و یاران حضرت علی(ع) می باشد و در جنگ جمل نیز از سپاهیان حضرت به شمار می رفت. یک روز نزد امیرالمؤمنین(ع) آمد و به نمایندگی از طرف گروهی شکاک، گفت: «اِنّا شَککنا فی هذا اَلْقِتال؛ یعنی من و مریدانم، درباره حقانیت تو در این جنگ، شک و تردید داریم. می ترسیم این جنگ شرعی نباشد؛ چون با اهل قبله می جنگیم و آنها هم مثل ما شهادتین می گویند».۲

به سرعت اعتراف می کنم؛ با همان چک اول، شاید هم با همان تهدید اول. نمی گذارم کار به کشیدن ناخن و آب جوش ریختن روی سر و صورتم بکشد. حتی تصور اینکه انبر آهنی را به ناخن هایم نزدیک کنند، دیوانه کننده است. مطمئنم تحمل نمی کنم، همان اول کار به همه چیز اعتراف می کنم. همه را لو می دهم؛ همه دوستان صمیمی ام را، حتی اعضای خانواده ام را. زیر هر چیزی را که بخواهند، امضا می کنم. من مثل آنها نیستم. من مثل آنها نمی توانم مقاومت کنم. تصورش هم برایم ممکن نیست. خدایا! آنها چه طوری این همه درد را تحمل می کردند و هیچ حرفی نمی زدند. برایم قابل تصور نیست که زیر شکنجه، شهید شوی، ولی اعتراف نکنی و کسی را لو ندهی.

همیشه با خودم می گویم چه قدر بد است که ما نه انقلاب را درک کردیم و نه جنگ را. روزهایی که آدم ها تکه و پاره می شدند، ولی پای عقایدشان می ایستادند.

همیشه با خودم می گویم ای کاش من هم آن روزها بودم، ولی بیشتر که فکر می کنم، می ترسم. از خودم می ترسم. می ترسم مثل بعضی ها کم بیاورم. از آب جوش و ناخن کشیدن می ترسم. آنها چه طور نمی ترسیدند؟۳

(

ای خدای علی اکبر! ما را در سنت ذبیح عزیزان، پیش پای محبوب، شیعه حسین قرار ده! ای خدای سکینه! به هنگامه ظهور مصیبت، آرامش و سکینه ای عنایتمان کن که درد و داغ و بلا را چون مهر و لطف و صفا بر جان خویش بپذیریم و زبان جز به مدح و شکر تو نگشاییم!

(

ای خدای قاسم! حلاوت شهادت را شیرین تر از عسل، به ذائقه مان آشنا کن! ای خدای علی اصغر! تویی که به کوچک ترین سرباز حسین، برترین کمال را بخشیده ای. عشق و وفا را از شیعیان حسین دریغ نمی کنی، نکن.

۱. برای مطالعه بیشتر، نک: عبدالله حاجی صادقی، آسیب شناسی ارکان انقلاب اسلامی.

۲. به نقل از: گفتارهای معنوی، صص ۵۱ ـ ۵۳.

۳. محمد جباری، هفته نامه همشهری جوان، ش ۱۵۵، ۲۰/۱۱/۸۶، ص ۸.

یادی از شهدای انقلاب

استاد مرتضی مطهری

تاریخ تولد: ۱۳/۱۱/۱۲۹۸.

محل تولد: فریمان از توابع استان خراسان.

تاریخ شهادت: ۱۲/۲/۱۳۵۸.

این اسطوره دانش و پرهیزکاری و مجاهدت، گام های شایسته ای را برای نشر فرهنگ اسلام و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی برداشته است. شهید مطهری پس از پیروزی انقلاب، در سال ۱۳۵۸ به فرمان امام خمینی(ره)، ریاست شورای انقلاب را عهده دار شد.

(

شهید مطهری(ره)، به فرزندانش می گفت: «یکی از چیزهایی که خیر و برکت به زندگی ام داد و لطف خدا را شاملم کرد، احترام به والدینم بود».

ایشان هرگاه به زادگاهش می رفت، دست اهالی زادگاهش را می بوسید و به بچه هایش هم می گفت این کار را بکنند. پدرش را اول استاد می دانست و در دوره طلبگی، وقتی برایش نامه می نوشت، با جمله «روحی فداک؛ جانم به فدایت» خطابش می کرد و کتاب «داستان راستان» را نیز به او تقدیم کرد. وقتی پدر در ۱۰۰ سالگی فوت کرد، استاد شهید آن قدر غمگین بود که با صدای بلند می گریست؛ درست همان گونه وقتی خبر شهادت خودش رسید، امام گریست.۱

۱. مریم برادران، هفته نامه همشهری جوان، ش ۲۰۹، ۱۲/۲/۸۸، ص ۵۰.

آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی

تاریخ تولد: ۲/۸/۱۳۰۷.

محل تولد: اصفهان.

تاریخ شهادت: ۷/۴/۱۳۶۱.

از مهم ترین وظایف او در انقلاب، عبارتند از: دبیر شورای انقلاب، تدوین قانون اساسی، روشن کردن جایگاه ولایت در نظام جمهوری، مسئولیت دیوان عالی کشور.

(

از دیدار امام برگشته بود. توی فکر بود. امام خواب دیده بود عبایش سوخته. به او گفته بود مواظب خودتان باشید! پرسیده بود چرا؟ امام فرموده بود: «آقای بهشتی! شما عبای من هستید».

(

فردی کمونیست آمده بود پای صحبت آخوندی به نام بهشتی در آخِن آلمان و گفته بود: آمده ایم آخوند ببینیم، بخندیم. خودش کلی تفریحه. همان فرد ساعت ۱۱ شب گریه می کرد که بحث ادامه داشته باشد و تا ساعت ۲ شب با بهشتی حرف زد و بعد هم شد پای ثابت سخنرانی هایش.۱

۱. برگرفته از: مجید تولایی، صد دقیقه تا بهشت.

محمدعلی رجایی

تاریخ تولد: ۱۳۱۲.

محل تولد: قزوین.

تاریخ شهادت: ۸/۶/۱۳۶۰.

پیش از انقلاب، دبیر ریاضی بود و فعالیت های گسترده سیاسی بسیاری داشت. چهار سال در زندان های ساواک انواع شکنجه ها را تحمل کرد، وی پس از پیروزی انقلاب، مسئولیت وزارت آموزش و پرورش، نماینده تهران در مجلس، اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی و سرانجام، ریاست جمهوری پس از عزل بنی صدر را برعهده داشت.

(

گزیده نامه شهید رجایی به رئیس جمهور فرانسه

«… شما آقای مِیتران، به خوبی می دانید که میهن اسلامی ما مورد تجاوز آشکار دست نشانده رژیم عراق واقع شده است، اما به کشور عراق کمک تسلیحاتی می کنید و هواپیمای میراژ می دهید و در همان حال هم برای این جانب آرزوی موفقیت می کنید…!»۱

۱. ماهنامه دیدار آشنا، شهریور ۱۳۸۸، ش ۱۰۷، صص ۴۰ و ۴۱.

گفتار مجری

حضرت امام، مؤمن و مجاهد در راه خدا

مهیا زاهدین لباف

امام عارفی بزرگ و ممتاز بود. وی افزون بر داشتن مقام زعامت و ولایت،از کیاست وسیاست نیز برخوردار بود. در کمتر عارفی می توان ویژگی های عرفانی امام خمینی را دید.

صاحب دلی به مدرسه آمد زخانقاه

بشکست صحبت اهل طریق را

گفتم میان عابد و عارف چه فرق بود

که اختیار کردی از آن، این طریق را

گفت آن گلیم خویش به در می بَرَد زموج

وین سعی می کند که بگیرد غریق را

آری، تفاوت امام(ره) با عارفان آگاه و خدابین، با وجود اختلاف بسیار در سیر و سلوک، در نگاهشان بود. عارفان، سرمست از باده معرفت الهی، هرگز توجهی به درد و رنج جامعه خویش نداشتند و همواره از پذیرفتن مسئولیت سرباز می زدند، ولی امام خمینی(ره)، آیینه تمام نمای یک انسان کامل و نمودی از یک عالم حقیقی بود که به علمش عمل می کرد. وی، هم خود را نجات داد و هم جهان اسلام را.

کمال و فضیلت امام خمینی، به عنوان برترین اوصاف و نیکوترین اخلاق و کمالات معنوی ایشان شناخته می شد. ایشان از هیچ کوششی برای رضای خدا فروگذار نمی کرد و با همین ویژگی ها به جایی رسید که وجودش سرمشقی شد برای تاریخ بشری و چه زیبا سروده است سعدی:

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

امت اسلام، عاشق امام بود و از جلوه های عرفانی او که از راز های جهان درون و اسرار دنیای برون می گفت، درس می گرفت و می فهمید، انسان حقیقی کسی است که چون او، اختیار را از اژدهای نفس بگیرد و بر آن مسلط شود. آنچه از امام می دانیم، تجلی ارزش های الهی است در او. عشق به خدا را می توان در اشعار ایشان به روشنی دید، چنان که سروده است:

فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم

همچو منصور خریدار سر دار شدم

آن که تحقیرها را تلافی می کند

برای غربیان، چشمان نافذش، رفتار جدی اش، ریش خاکستری بلندش و عبا و عمامه سیاهش، خشم یک انتقام جو را تداعی می کرد. آیت الله روح الله خمینی، روحانی قاطعی که انقلاب اسلامی را در ایران رهبری کرد، خودش را بیشتر از همه به عنوان تلافی کننده تحقیرهایی که غرب برای بیش از یک قرن بر مسلمانان خاورمیانه روا داشته بود، نشان داد.

او در زمره حاکمان مسلمان این قرن قرار می گیرد که اصلاح کشورشان در برابر غرب را رسالت خویش می دانستند. کمال آتاتورک، مشهورترین این حاکمان، پس از سقوط امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، ترکیه را به سبک غربی سکولاریسم به وجود آورد تا جامعه اش را در برابر طرح های استعماری اروپا تقویت کند. در دهه ۱۹۵۰، جمال عبدالناصر نیز به شکلی جدی تر، پیکار قاطعی را براساس ناسیونالیسم عربی آغاز کرد تا باقی مانده های استعمار غربی را از دنیای عرب ریشه کن کند.

آیت الله خمینی، مسیر متفاوتی را پیمود. هر سه این رهبران در دوران اوجشان، حاکمان کشورهایی بودند که زمانی امپراتوری های بزرگی به شمار می آمدند و اکنون، دچار آشوب های سیاسی و اجتماعی شده بودند. ولی آتاتورک و جمال عبدالناصر به رستاخیز کشورشان از راه ساختن دولت های سکولار قدرتمند دست زدند.

راهبرد آیت الله خمینی، برعکس رد کردن شیوه های غربی، حفظ و ارتباط ایران با ریشه های اسلامی اش بود. برخی با تمرکز بر این راهبرد می پرسند: آیا آیت الله خمینی بر گرایشی پرطرف دار در امور جهانی تکیه نکرد؟ در پایان قرن بیستم، تنها مسلمانان نبودند که به سازمان دهی برای بازگرداندن عقاید دینی به دولت پرداختند. مسیحیان در امریکا، یهودیان در اسرائیل و حتی هندوها در هند، هدف مشابهی را تبلیغ می کردند.

آیت الله خمینی به عنوان یک انقلابی، نه تنها قصد داشت دولت غرب مدار شاه، بلکه جهان بینی سکولار غرب را که در پشت آن ایستاده بود، به زیر کشد. این پرسش مطرح است که آیا موفقیت او از یک دگرگونی فکری در مقیاس جهانی خبر می داد؟ درحالی که مورخان به تعمق درباره این پرسش می پردازند، کافی است بگوییم آیت الله خمینی، به گونه ای موفق، ساقط کردن رژیمی زخم خورده را رهبری کرد. او زیرک و قاطع بود. پارسایی و دین داری آشکار او، مهارت حیرت انگیزش را در درک و شکل دادن به سیاست پیچیده ایران تکمیل کرد. مهم تر از همه، او می دانست چگونه از احساسات نارضایتی میهن دوستانه ای که شاخص آن دوران بود، استفاده کند. آیت الله خمینی، آشکارا در جلب احساسات مردمی مهارت داشت. او از شاه به دلیل ارتباطاتش با اسرائیل انتقاد می کرد و درباره خطر سلطه اسرائیل بر ایران هشدار می داد. او موافقت دولت ایران را با اینکه افراد ارتش امریکا مستقر در ایران، در صورت ارتکاب جرم در دادگاه های نظامی امریکا محاکمه شوند «سندبردگی ایرانیان» خواند. وی در سال ۱۹۶۴ به دستور شاه به ترکیه تبعید شد و سپس در نجف اقامت کرد، ولی شاه درباره اینکه با این کار، آیت الله خمینی فراموش خواهد شد، اشتباه می کرد.

آیت الله خمینی، در نجف ایرانیان را از هر طبقه ای به حضور می پذیرفت و هزاران نوار ضبط صوت، از سخنانش به ایران فرستاده می شد تا در میان مردم پخش شود. وی در دوران تبعید، به رهبر سرشناس مخالف رژیم بدل شد. در پایان سال ۱۹۷۸، تظاهرات گسترده خیابانی مردم ایران که خواستار کناره گیری شاه بودند، موجب فروپاشی دولت شد. دانشجویان، طبقه متوسط، تجار بازار، کارگران و ارتش، یکی پس از دیگری رژیم شاه را طرد کردند. در ژانویه سال ۱۹۷۹، شاه به غرب گریخت و پس از دو هفته از فرار شاه، امام پیروزمندانه به وطن بازگشت.

امام خمینی، هیچ گاه خود را «بنیادگرا» نخواند. وی همواره می گفت: اسلام، برای ۱۴ قرن پیش در عربستان نیست، بلکه دینی است برای همه زمان ها. تا به حال هیچ کشوری الگوی ایران را اجرا نکرده است. شاید انقلاب ها تنها تحت فرمان رهبرانی شکوهمند رخ می دهند و هنوز هیچ کس مانند آیت الله خمینی ظهور نکرده است.۱

۱. برگرفته از: ملیتون ویروست، آن که تحقیرها را تلافی کرد.

تلویزیون در انقلاب

ـ مطالب ذیل، روزشماری از عملکرد تلویزیون است در روزهای انقلابی سال ۱۳۵۷. اعتراض ها علیه سانسور و کوشش برای آزادی.

۱/۸/۱۳۵۷

کارکنان سازمان به جز کارکنان پخش، دست به اعتراض می زنند. آنها در پی اعلام درخواست خود و شکست مذاکراتی که با رئیس سازمان داشتند، اعلام می کنند تنها با نخست وزیر مذاکره می کنند. خواسته آنها شامل استقلال کامل سازمان، به رسمیت شناختن آنان از سوی دولت و برکناری آن دسته از مدیران و مسئولان سازمان که در ممیزی افکار و اخبار دست داشته اند و به فساد مالی معروفند.

۳۰/۸/۱۳۵۷

گروهی از کارکنان واحدهای خبر و پخش نیز به جمع معترضان می پیوندند.

۶/۹/۱۳۷۵

اعتصاب گران، در نامه ای اعتراض خود را به همکاران مشغول به کار اعلام می دارند و می گویند: «هرکس با دولت نظامی همکاری کند، عامل ساواک شناخته خواهد شد.» در پی این نامه، تعدادی دیگر از کارکنان پخش به آنها می پیوندند.

همچنین، با خودداری از ورود کارکنان قسمت تولید از سوی مأموران به داخل سازمان، آنها با شعار: «سازمان رادیو و تلویزیون در اشغال نظامیان است. دستگاه های خود را خاموش کنید که صدا، صدای حکومت استبدادی است، دست به راهپیمایی می زنند. دولت به طور موقتی، شبکه بین المللی را تعطیل و شبکه ۱ و ۲ را ادغام می کند.

۱۶/۱۰/۱۳۵۷

با استقرار نیروهای مسلح و تانک های سنگین در خیابان های جام جم، کارکنان سازمان در اطلاعیه ای خطاب به مردم یادآور می شوند سازمان در اشغال نظامیان است و آنها باید تا ادامه این وضعیت، تلویزیون های خود را خاموش کنند. کارکنان خواستار مجازات آن عده ای می شدند که مشغول به کار بودند.

۱۷/۱۰/۱۳۵۷

کارکنان سازمان اعلام می کنند تا دست یافتن به آزادی بیان، لغو کامل سانسور و بی طرفی و استقلال، همچنان به اعتصاب خود ادامه می دهند.

۱۹/۱۰/۱۳۵۷

کارکنان اخبار سازمان، در نامه ای به روزنامه کیهان اعلام می کنند، سازمان را نظامیان اشغال نکرده اند، بلکه آنان مسئولیت حفاظت را برعهده دارند. شورای اتحادیه کارکنان سازمان نیز می گوید: به جز افراد معدودی که با فروش خود به رژیم مشغول کار هستند، دیگران اجازه ورود به سازمان را ندارند.

۲۳/۱۰/۱۳۵۷

۲۵ تن از نمایندگان کارکنان سازمان، با شعار «روزنامه نگار درود بر تو»، در مؤسسه روزنامه کیهان حاضر می شدند و کارمندان، نویسندگان، خبرنگاران و کارگران آنجا را گل باران می کنند و می گویند: «دست کمک به سوی شما و دوستان مطبوعاتی دراز می کنیم. باشد که با هم بستگی ما و شما، همچنان که شما بر سانسور غلبه کردید و روزنامه آزاد منتشر می کنید، ما نیز صدا و تصور ملت ایران و نه دولتیان و نظامیان را به گوش مردم برسانیم».

۲۶/۱۰/۱۳۵۷

شاپور بختیار، در سخنانی در مجلس شورای ملی می گوید: «متأسفانه اینجاست که واقعاً مضحک است. اینجاست که تمام اشخاصی که پرونده ساواکی دارند و به وسیله ساواک انتخاب شده اند و در دستگاه رادیو و تلویزیون رفتند، حالا سنگ آزادی خواهی به سینه می زنند و ادعای آزادی خواهی دارند».

در پی این سخنان، هفتادتن از اعضای شورای مؤسس اتحادیه کارکنان سازمان، اعلام جرمی را علیه بختیار تسلیم دادستان کل کشور می کنند.

۱/۱۱/۱۳۵۷

امیر مسعود برزین، اعلام می کند در صورت موافقت اعتصابیون، مراسم ورود امام(ره) به طور مستقیم، از طریق رادیو و تلویزیون پخش می شود.

۱۲/۱۱/۱۳۵۷

تلویزیون در ساعت ۹:۲۵ صبح، پخش مراسم ورود امام به ایران را با اجرای سرود «ای ایران» آغاز می کند. ساعت ۹:۴۵ گوینده تلویزیون اعلام می کند: «متأسفانه پخش مراسم برایمان مقدور نیست، از تلویزیون اطلاع داده شده، ارتباط صدا بین تلویزیون و فرودگاه قطع شده و نمی توانیم مراسم را پخش کنیم. بنابراین، مراسم ضبط و بعداً پخش می شود».

گروهی از کارکنان تلویزیون می گویند: «نظامیان مستقر در تلویزیون، به دلیل پخش نشدن سرود شاهنشاهی و تصویر شاه در آغاز برنامه، پخش مستقیم را قطع کردند».

امام خمینی(ره)، پس از ورود به ایران، در سخنانی در بهشت زهرا اعلام می کند: «ما با تلویزیون مخالف نیستیم؛ ما با فحشا مخالفیم».

۱۴/۱۱/۱۳۵۷

امام خمینی در سخنانی می گوید: «نظر من راجع به تلویزیون این است که در خدمت مردم باشد. دولت ما حق هیچ نظارتی ندارد. تاکنون دولت ایران و شاه سابق، برخلاف قواعد بین المللی رفتار می کردند. ما اصلاً این دولت را به رسمیت نمی شناسیم تا چه رسد به اینکه دولت، حق دخالت در تلویزیون را داشته باشد».

۲۲/۱۱/۱۳۵۷

با پیروزی انقلاب، اعتصاب کارکنان رادیو و تلویزیون پایان می یابد. از این پس بنا به تصمیمی شورای مؤسس، تلویزیون «تصویر انقلاب» نامیده می شود و در ساعت ۱۷:۱۴ بعدازظهر، با نمایش آرم دو شیر با دو گل در دست آنها و سرود ملی آغاز به کار می کند و تا ساعت ۱۱ به پخش برنامه می پردازد.

۲۵/۱۱/۱۳۵۷

صادق قطب زاده، به عنوان رئیس سازمان منصوب می شود. وی اعلام می کند: «این سازمان اخبار مربوط به گروه های مختلف سیاسی را نخواهد خواند.» با آمدن قطب زاده، برنامه سازی به نقطه ایدئال نمی رسد و نارضایتی از کارکرد رادیو و تلویزیون، تا آذر ۱۳۵۸ ادامه می یابد.۱ سرانجام قطب زاده از ریاست کنار گذاشته و یک شورای ۵ نفری جایگزین وی شد.۲

اندیشه وحدت و آرمان اتحاد مستضعفان، دستاوردهای شیرینی برای ایرانیان در پی داشت.

پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، نمونه عینی دستاورد وحدت ملت مسلمان ایران است. در این انقلاب، به فرموده امام خمینی(ره)، «ملت ایران با جان و خون خود اسلام را زنده کرد؛ تجدید حیات کرد برای اسلام و مسلمین. کوشش های قریب سیصد ساله استعمار را خنثی کرد».۳

وحدت کلمه ملت مسلمان ایران و پیروزی انقلاب اسلامی، دستاوردی بزرگ را با خود به همراه داشت، آن استقلال بود. انقلاب ایران دست امریکا، شوروی و انگلیس را از خزاین ما کوتاه کرد.۴

ملت ایران ثابت کرد، اگر ملتی چیزی نخواهد، نمی توان به آن تحمیل کرد. در سایه وحدت، ملت از هر گزندی در امان است. امام در این باره فرمود: «باید جوانان غیور اسلامی بدانند که تا دست اتحاد به هم ندهند و هدف خود را از اسلام که تنها مکتب نجات بخش بشر و یگانه کفیل آزادی و استقلال ملت هاست، دنبال نکنند، امیدی به پیروزی نداشته باشند».۵

امام خمینی(ره) اظهار امیدواری می کرد: «ملل اسلامی با اتحاد و همکاری بیشتر، بتوانند بر دشمنان داخلی و خارجی پیروز گشته و از سلطه استعمارگران شرق و غرب نجات یابند».۶

دگرگونی

سید محمد صادق میرقیصری

«انقلاب اسلامی، دگرگونی بنیادی در ساختار کلی جامعه و نظام سیاسی آن براساس جهان بینی، موازین و ارزش های اسلامی، نظام امامت، آگاهی و ایمان مردم، حرکت و پیش گامی متقین و قیام مسالمت آمیز و شهادت طلبانه مردم استوار است.»۱ که ویژگی های آن عبارت است از:

۱. عقیده و ایمان: مبارزه قاطع مردم علیه دولت و حکومت، با وجود وابستگی هایی که مردم را به اطاعت از دولت مجبور می سازد و قدرتی که دولت، علیه مردم به کار می گیرد، به انگیزه و عامل نیرومندی نیاز دارد که در انقلاب اسلامی ایران، باید ریشه آن را در عقیده و ایمان استوار مردم جست وجو کرد.

(

۲. اسلامی بودن انقلاب: آرمان های انقلابی مردم، در ارزش های اسلامی ریشه داشت. محتوا و شعارهای انقلاب، برخاسته از مکتب بود و خط مشی مبارزه و اصول آن از اسلام سرچشمه می گرفت.

(

۳. تحول بنیادین: انقلاب، در لغت به معنی زیر و روشدن یا پشت و رو شدن است. فلاسفه، انقلاب را این گونه بیان می نمایند که ذات و ماهیت یک شی، لزوماً عوض شده باشد و در نگاه جامعه شناسان، انقلاب به معنای دگرشدن است؛ حتی نباید بگوییم دگرگون شدن؛ زیرا دگرگون شدن، یعنی اینکه گونه و کیفیتش جور دیگر شود، بلکه باید بگوییم دگر شدن؛ یعنی تبدیل شدن به موجودی دیگر. انقلاب در ایران، دگر شدن جامعه ایرانی بود؛ با یاری گرفتن از آموزه های اسلام ناب محمدی(ص) برای تبدیل به جامعه توحیدی.

(

۵. رهبری ولایی: انقلاب اسلامی ایران، بی شک پدیده ای نوظهور در قرن حاضر است؛ انقلابی غایت گرا، آرمان گرا، اسلام گرا و عالم گیر و جهان شمول و بی نظیر در جهان اسلام که به رهبری امام خمینی هدایت گردید و تحولی شگرف در عرصه روابط بین الملل و در معادلات سیاسی دولت های جهان پدید آورد. آن بزرگ مرد، قلوب مردم را تسخیر کرد و وفاداری آنان را به دست آورد، در دیدگاه پیروان، او به راستی، نایب و نماینده امام زمان(عج) دانسته می شد و رهنمود و حکمش لازم الاتباع بود.

(

امام خمینی(ره) به عنوان معمار تجدید حیات اسلام، در وصیت الهی خود در مورد ویژگی های این انقلاب، یادآورحقیقتی می شود که بارها به آن متذکر گشته بود.

شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلاب ها جداست؛ هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام. تردیدی نیست که این یک تحفه الهی و هدیه غیبی بوده که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارت زده عنایت شده است».۲

(

۱.صادق تهرانی، انفجار نور، ص

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.