پاورپوینت کامل از دریچه زمان ; آغاز ماه محرم ۲۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از دریچه زمان ; آغاز ماه محرم ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از دریچه زمان ; آغاز ماه محرم ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از دریچه زمان ; آغاز ماه محرم ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

یکشنبه

۱ بهمن ۱۳۸۵

۱ محرم ۱۴۲۸

۲۱.Jan.2007

سلام بر محرم

شهر را بوی غمی آسمانی در برگرفته است و تقویم عشق، به صفحه سرخ حماسه رسیده. یعنی این که ارتباطی است میان پیراهن های مشکی که بر تن مردم شهر مرثیه می سرایند، با سفیدی قلب هایی که در داغ حسینیان مشتعل مانده است. این یعنی ماه بی واسطگی با کربلا. ماه تلفیق با عطش، فرا رسیده است.

تا کربلا فاصله ای نیست

شهر را بوی غمی آسمانی در بر گرفته و زنجیرهای تعلق انسان شکسته و خود را به زنجیر سینه زنی برای نینواییان، دخیل بسته است. این یعنی؛ محرّم کتاب اندوه و مرثیه اهل ولایت نیست؛ که جولانگاهی است برای شکفتن؛ برای رویش. این یعنی به بهانه حسین علیه السلامبر سینه زدن؛ اما در حقیقت بریدن سینه از زنجیرهای وابستگی به خاک. و این یعنی تا کربلا فاصله ای نیست و تا حسین علیه السلام، تنها یک جرعه عطش، باقی است.

محرم؛ مترجم حقیقت به زبان تمام کائنات

شهر را بوی غمی آسمانی در برگرفته و کوچه و خیابان ها، در تسلّی وارثان زخم، سیاه پوشیده اند. این یعنی محرم، مترجم حقیقت به زبان تمام کائنات است. این یعنی آغاز محرم، ابتدای باور گمشده ترین فضایل در گستره زمان هاست. این یعنی هنگامه مرور خویشتن در محضر عاشوراست. که تمام زمین، کربلای یاد است و سراسر زمان، عاشورای اقتدا به حسین علیه السلام و سلام بر آنان که در پس سوختن در غم محرّم، جهانی از ساختن را دنبال می کنند.

بوی مرثیه می آید

معصومه داوودآبادی

«باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»

بوی مرثیه می آید و نوحه خوانی. زمین، پیراهن سیاهش را به تن می کند و حجم اندوهی بزرگ را می گرید. قرن هاست که آسمان، آغاز محرم الحرام را ابرپوش است و بارانی. قرن هاست که درختان جهان، شعله پوش عزای داغی بزرگند. من به بیابان های عطش فکر می کنم و بوته های سوخته؛ به قلب های کوچک پراضطراب می اندیشم و تار و پود جانم در وسعت آتشی سرخ، به خاکستر می نشیند.

مویه های بی شکیب محرم

محرم می آید؛ با پلک های برشته و دستانی تاول خیز. دلش مذاب صاعقه ای دیرسال است و از مرثیه های رنجش، قافیه های داغ می چکد. محرم می آید؛ با خبری طاقت سوز و جانکاه و ثانیه هایی پرتشویش و خونین. شانه های صبورش، کوه ها را سرافکنده می کند. صدای گرفته اش، دل کوچه را ریش می کند. محرم می آید و در مویه های بی شکیبش، زخم سالیان، سرباز می کند.

«باز این چه رستخیز عظیم است»

ابرها، تحویل سال ۶۱ هجری را خون باریدند؛ سالی که کوران زمستانی اش، هنوز شقیقه های زمین را می سوزاند. محرم می آید و درختان حماسی اش در خاک سرخ کربلا ریشه می دوانند. محرم می آید؛ با روزهایی دم کرده و ابری و دختران مویه، حجم مصیبتی سنگین را بر سر و سینه می کوبند.

«باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین

بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است»

«عزای اشرف اولاد آدم»

ای ماه دردهای بی شمار، ای شاهد زخم های کهنه! لحظه های غم بارت را عرش و فرش، دوشادوش یکدیگر می گریند. شب های بی ستاره ات را عاشقانی بی شمار، با چشم هایی اشک بار روشن می کنند. ای ماه رنج ها و نامردمی ها! سر بر زانو می گذاریم و تمام صحراهای سوخته جهان را به مویه می نشینیم.

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

گویا عزای اشرف اولاد آدم است

از حج ناتمام تا احرام سرخ

سودابه مهیجی

تو در سرزمین حج بودی و کائنات، گرم طواف به دور تو بودند. کعبه، به هُرم نفس هایت دلخوش بود که ناگاه، میعاد را ناتمام رها کردی به سمت سرزمین نامه ها… تو را خوانده بودند؛ اگرچه با لب های تزویر…

تو باید می رفتی تا اجابتِ همیشگی پروردگار به دعوت خاکیان، بی مصداق نماند، تا مردم بدانند تو اجابت فراگیری… تو تمام دعوت ها را به پاسخ، می شتابی. سفر هنوز در نیمه راه بود که ناگهان، همان آغوش های منتظر، به فرستاده تو خیانت کرد. خبر پر کشید و به سمت تو آمد؛ تو اما دست برنداشتی از ادامه راه.

تقدیر دیگری در راه بود. کفر، با سپاهی انبوه، سر راهِ مهربانی تو قد علم کرد. آمده بود به آزارِ مه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.