پاورپوینت کامل درگذشت جلال الدین محمد بلخی، معروف به مولوی ۱۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درگذشت جلال الدین محمد بلخی، معروف به مولوی ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درگذشت جلال الدین محمد بلخی، معروف به مولوی ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل درگذشت جلال الدین محمد بلخی، معروف به مولوی ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

سه شنبه

۲۱ تیر ۱۳۸۴

۵ جمادی الثانی ۱۴۲۶

۲۰۰۵. Jul. 12

مهیب عشق

حمیده رضایی

هنوز ایستاده ای در معابر بی ردا و دستار. صدایت می پیچد در خاک، جان سوخته ات هنوز از لهیب عشق گداران است. نفست گرم است. اگرچه لب فروبسته ای بیت بیت می سراید چشمهای خاموشت در خاک و ترانه می روید از دهانت، چون شاخه های نسترنی نورس.

به دنبال مصادر خورشید می گردی. بی خویشی ات را فریاد می زنی. نیستی، ولی می تراود از دهان دقیاق، جان پاره های شعرت. نیستی و هنوز با هر صدای دف در خویش می چرخد واژه واژه دفترت. نیستی و بلخ در جذبه هایت، بی خودانه می گردد برمدار کلمات. نیستی و قوفیه نجوای گداخته ات رااز زبان هر دریچه می شنود، می چرخد و خورشید را حل می کند در ذره ذره اش. نیستی و هنوز با صدای گام هایت می چرخد در مساعی دیگر زمین و زمان.

به دنبال می کشانی کلمات را. سر بر خمیدگی خاک، پلک بسته ای و با هر نشانه، ترانهمی تراوی. بر بهارهایی نیامده چنگ انداخته ای. پیراهنت را از غبارراه تکانده ای و خاموش صدایت را در شریان های خاک به جریان انداخته ای، از پشت تمام پنجره ها نگاه می کنی. هنوز می چرخی تا با خورشید بتابی. هنوز می چرخی. تنفس زیر سقف های آسمان، جانت را در هم ریخته است. به عبور اندیشیده ای که در خاک این گونه آرام و در آمسن این گونه پرهیاهو.

زمان از هزار سمت می وزد؛ فرسنگ ها و بادیه ها دوراز شتاب دقیقه ها، سروده هایت تا خورشید قد کشیده اند. ارام گرفته ای و با هزار چراغ به آسمان می نگری. لحظه ای تاب نخواهی آورد بی سرود. از هر شاخه بهار آویخته، سبز. روبه روی آسمان، نفس تازه می کنی. کلمات می چرخند در ذهنت، پلک بسته ای، ولی می نگری. از حافظ تاریخ، خط نخواهد خورد نام بلندت.

طره طرار شعر

سیده فاطمه موسوی

بیگاه شد، بیگاه شد، خورشید اندر چاه شد

خیزید ای خوش طالعان، وقت طلوع ماه شد

در چاه شب، غافل مشو، در دلو گردون دست زن

یوسف گرفت آن دلو را از چاه سوی جاه شد

شب با شمع شروع می شود. با شعر به پایان می رسد و این کلمات سوخته، پروانگان عاشقی منند. من سال هاست در باغ غزلیات قدم می زنم.

من سال هاست در قدح ابیاتت را نوشیده ام.

من سال هاست به دنبال کلید مقام خلوتت می گردم.

من در خرابات نعان، کتیبه غزلت را بر دروازه های ناکجا دیده ام.

آری، گنج در ویرانه هاست. خانه تو دل من است ودل تو صومعه اشک های خداوند. تو شبانه، آیینه صبوح را ترجمه کردی و در دکان شعر، مس کلمات را به کیمیای مستی بدل کردی. تو قرن هاست که در «قونیه»ع آرام خفته ای، ولی ما هنوز خوابِ «بلخ» تورا می بینیم.

مولانا! تو اوراد لطیف باران را در گوش باغ خوانده ای.

رویا، لحن داوودی تو را بر روشن می کشد.

و مرغان عشق هنوزدر پی دام و دانه تواَند.

رودخانه مرگ و عدم هرگز به ردیای شعر تو سرازیر نخواهد شد.

غزل های تو همچوننان تازه ای است که در تنور دل پخته باشند.

تو از ایستگاه لعب، به منزل طرب و شوق می رسانی مان.

چه شورها که طره طرار شعر تو بر می انگی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.