پاورپوینت کامل سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس، توسط ناوگان آمریکایی ۳۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس، توسط ناوگان آمریکایی ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس، توسط ناوگان آمریکایی ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس، توسط ناوگان آمریکایی ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

یکشنبه

۱۲ تیر ۱۳۸۴

۲۶ جمادی الاولی ۱۴۲۶

۲۰۰۵. Jul. 3

دیگر هیچ چیز آبی نیست

نزهت بادی

همه چیز آبی بود، اسمان، دریا، چشمان معصوم دخترک که خواب پرواز رامی دید، حلقه فیروزه زن که شیرینی ماه عسلش را زیر زبان دل مزه مزه می کرد، خودکار مرد که دفترهای دیکته شاگردان کلاس اولش را نمره می داد، تسبیح پیرمرد که با آن برای سلامتی مسافران صلوات می فرستاد، روسری گلهای پیرزن که بوی نان و پنیر و ریحان کنار باغچه را می داد، پستانک بچه همسایه که زیر صندلی ها گم شده بود، پوشه پایان خدمت سربازی یک همشهری که با آن خود را باد می زد و خلیج فارس نقشه جغرافیای هم وطنی که راه شهر خود را پیدا می کرد…

اما به ناگه همه چیز رنگ خون به خود گرفت! آسمانع خرقه غروب نا به هنگامش را به سر کشید. دریا، رگ حیاتش را برید و خون فوران زد. چشمان دخترک در سقوط از رؤیای پروازش سرخ شد. نگین فیروزه ای حلقه ازدواج زن به عقیق مبدل گشت. نمره بیست بچه های کلاس اول زیر جوهر خون ناپدید شد. دانه های تسبیح پاره با قطره های خون در هم آمیخت. روسری گلهای به رنگ آلاله های سربریده درآمد. پستانک گمشده، طعم شور خون پیدا کرد. پای پوشه پایان خدمت سربازی، اثر انگشت خون جوان باقی ماند و تمام ماهی های خلیج فارس قرمز شدند… دیگر هیچ چیز آبی نبود. آبی نگاه های آسمانی و دل های دریایی، در تلاقی سیاهی دست های متجاوزان، تکه تکه شد و هر جا که آن تکه ها فرود آمد، رنگ ارغوان به خود گرفت. آیا آن آسمان و دریا دوباره آبی خواهد شد؟

کوچ بی هنگام

معصومه داوودآبادی

دریا می گرید بر اجساد سوخته ای که پشت پلک های آسمان ناپدید شدند؛ در ارتفاعی روشن و بی سقوط. دریا می گرید بر خاکستر گیسوان دخترکانی که بر دوش ماهی ها تشییع می شوند. آه! ای مسافران بی بازگشت! آخرین نگاهتان را کدام ابر به میزبانی پذیرفت که این گونه سپید بر بالاترین پله عرش فرود آمدید؟ خواب های آخرتان کدام پرنده را میهمان بود که پرواز در برگه های سرنوشتتان قطعی شد.

هنوز دل های بیقرارمان، در میان آب های خلیج، پیکرهای سردتان را می جوید. آنها که با شعله های نامردمی، جان های بی گناهتان را به آتش کشیدند، بی شک، حقارتی ابدی را برای خویش رقم زدند و مدال ناجوان مردی را بر سینه خویش آویختند.

زمین جای کوچکیست برای آنان که هر روز در رکاب پرندگان، تا قله های بلند عشق سفر می کنند و در اندیشه سبز بودن، هر بامداد به زیارت خورشید می روند. رفته اید و کوه های مه آلود، عروجتان را با چشم های برفی شان دنبال کرده اند. من به آن لحظه های خداحافظی می اندیشم که دیگر سلامی در پی نداشت، به آن لبخندها که ساعتی بعد به بغضی بی پایان بدل شد، به خط سپید عبورتان که با یک شلیک، تکه تکه فرو ریخت و به آن تمساح ها که در منجلاب کینه، در انتظار به بند کشیدن حقیقت، نگاه بیهوده شان را تیز می کردند.

چگونه می شود که این همه رذالت را دید و دم نزد؟ چگونه می توان در اندوه تکه پاره این همه غربت، سکوت کرد؟ رفته اید و ما کوچ بی هنگامتان را در این هوای شرجی به سوگ نشسته ایم. نشستید، ولی حدیث پرواز غریبتان، همچنان در یادهای صبورمان تکرار می شود. به خاطرتان می سپاریم همچنان که هر غروب، خورشید را.

خواب اتفاق

حمیده رضایی

موج موج لبخند تو را خلیج اشک می ریزد. شب و شروه در من شدت گرفته است.

هنوز گرمای نفست در آب های سرگردان خلیج می پیچد. هنوز صدایت خواب های آشوب آب است و سکوت.

ایستاده ام تا تکه های لبخندت رااز آب بگیرم، تا چشم های منتظرت را، تارست های مشتاقت را دورتر صدایی می پیچد در آسمان، بارانی از خون. و تو را به مصادر خورشید کشانده اند. گویی بر مزار آتش گرفته خویش می بارم از تمام وجود. دریای مرده، خواب اتفاق می بیند و تعبیر می شود با صدایی آن چنان مهیب که گوشه آمسان را کر می کند، از حادثه ای این چنین تلخ، حادثه ای این چنین ناگوار. هیولای ظلمت بر گرده آسمان چنگ انداخته آفتاب غریبه را. به هوای آسمان، راهی نیست. اتفاق، نزدیک است و پرندگان مهاجر خواب رسیدن می بینند. خلیج از عمیق ترین لایه های جانش فریاد بر می آورد. تمام روز در سیاهی می پیچد. صدای خنده ابلیس که چنگ بر آسمان می کشید. روزی فرو خفته در تاریکی و آخرین رمق خورشید که بی تاب بر شانه های آب فرو می ریزد، همراه برق نگاهی که تا همیشه خاموش خواهد ماند.

شیطان آن چنان زیر سقف های معصیت نفس کشیده است. نمی هراسد از این حادثه، که پلک می زند بیهودهدر هوای انکار.

حادثه رخ داده است. اب در خون شناور است و پاره های لبخندت بر دهان ماهی هاست؛ رسیده ای به مقصد، ولی نه آن جا کهدر خیال داشتی. به مقصدی روشن تر و زلال تر.

سرنوشت دست هایت را و چشم هایت را به آب های روان بخشیده ای تا پیراهنت را از غبار راه بشویی. فریادت در رگ های خاک رهاست، اگرچه می خروشی در خلیج، شیطان هراسناک بر دیواره ها و جداره ها می کوبد. دریا دریا از انبوهی ظلمات رسته ای، رها از سیاهی دژخیم خاک زلال، بال گشودنت را آسمان به نظاره نشسته است.

آبی تر از آسمان

علی خالقی

دل از زمین می کنی و ه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.