پاورپوینت کامل شهادت آیت اللّه صدوقی رحمه الله چهارمین شهید محراب به دست منافقین ۱۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شهادت آیت اللّه صدوقی رحمه الله چهارمین شهید محراب به دست منافقین ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهادت آیت اللّه صدوقی رحمه الله چهارمین شهید محراب به دست منافقین ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل شهادت آیت اللّه صدوقی رحمه الله چهارمین شهید محراب به دست منافقین ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

شنبه

۱۱ تیر ۱۳۸۴

۲۵ جمادی الاولی ۱۴۲۶

۲۰۰۵. Jun. 2

سر بر سجاده خونین

امیر کبیرزاده

سجده بر سجاده ای خونین آورده ای و بال گشوده ای، اوجی را که آسمان نام دارد. فارغ از هر چه در زمین بود و هست، آرام در خون خویش آرمیده ای و چشم بسته ای تاریکی های دنیا را، پنجره ای دارد به وی خود گشوده می بینی درخشش نوری که از آن میانه، تو را می خواند؛ با اشاراتی که از فراسوی خاک آمده اند.

سجده بر سجاده خون آورده ای که سر بر خاکساری بارگاه قدس گذارده باشی و قدم بر سر جهانی زده باشی که کلمات مستأصل و واژه های گمراه از درک آن عاجزند. با دستاری از نور بر سر و عبایی از لطفات وصل بر دوش، قدم می گذاری در مسیری سبز؛ مسیری که راهنمایی هر قدم از آن را فرشتگانی بر عهده دارند که تنها تو توان سخن گفتن با آنها را داری و آنها تنها صدای تو را می شنوند… نه صدای تو، که صدای مولایت را از حنجره تو… اللّه اکبر و تکبیره الاحرام…

به نمازی ایستاده ای در محرابی که روزی مولایت و مقتدایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در سحرگاهی موعود، قامت بسته بود و تو نیز همانند مولایت، خود را به لحظه های موعود رسانیدی و کمر بستی عهدی کهنی را، قامت افراشتی نمازی را که باید سجده اش را بر خون خویش به جا آوری، نمازی که جز با ذکر سرخ خون تو قبول است به درگاه خدای، آن سان که علی قامت بسته نمازی سرخ را تا فریاد سر دهد رستگاری خویش را، تو نیز چشم دوختی به زاویه ای که از آن انوار علی پرتو افکنده است. تو بی پرده دیده ای مولای خویش را و لب فرو بستی آن چه را در سینه ات انباشته ای، فرا رسید لحظاتی که در انتظارشان نافله ها بی جای آوردی و ذکرها سر داده بودی و به شماره نشسته بودی ثانیه های نرم پای آمدنش را….

آیینه تجلی

علی خالقی

زنده تر از تو کسی نیست. کدام خیال خامی می پنداشت تو را محو خواهد کرد. وقتی حضور تو روشن تر از صبح صادق، تمام عرصه های پهناور این انقلاب را معنی می بخشد.

تو از تبار سبز شهیدان صدر اسلامی، همانانی که برای احیای دین مقدس خویش، از جانشان، بستر تعالی ساختند تاشاهد «یدخلون فی دین اللّه افواجا» باشند. خاک این سرزمین در انگشتان تو پیچید، وقتی که واحه واحه، حیث درد شنیدی از ذره ذه خاک زرخیزش. آن قدر از محرومیت و طنت آزرده شدی که خون خویش را برای آبیاری کویر این وسعت پاک بخشیدی. دستانت، بوی تسبیح می داد و سجاده ات