پاورپوینت کامل میلاد حضرت رسول اکرم(ص) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل میلاد حضرت رسول اکرم(ص) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میلاد حضرت رسول اکرم(ص) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل میلاد حضرت رسول اکرم(ص) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پنجشنبه
۱۳ اسفند ۱۳۸۸
۱۷ ربیع الاول ۱۴۳۱
۴.Mar. 2010
زلال وحی
«وَمَا أَرْسَلْنَاک إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ؛ ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم». انبیاء: ۱۰۷)
«لَقَدْ جَاءکمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکمْ عَزِیزٌ عَلَیهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیکم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ؛ به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت است و بر هدایت شما پافشاری دارد و بر مؤمنان رئوف و مهربان است». توبه: ۱۲۸)
«وَإِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ؛ و تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری». قلم: ۴)
«إِنَّا أَرْسَلْنَاک شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا؛ [ای پیامبر!] ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذارکننده». احزاب: ۴۵)
«آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیهِ مِن رَبِّهِ؛ پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است». بقره: ۲۸۵)
«وَمَا آتَاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکمْ عَنْهُ فَانتَهُوا؛ آنچه را رسول خداص) برای شما آورده است، بگیرید [و اجرا کنید] و از آنچه نهی کرده، خودداری کنید». حشر: ۷)
«وَإِنَّک لَتَهْدِی إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ؛ و تو بی شک، به سوی راه راست هدایت می کنی». شورا: ۵۲)
«مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ؛ محمدص)، فرستاده خداست و کسانی که با او هستند، در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند». فتح: ۲۹)
«شَاکرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ؛ شکرگزار نعمت های پروردگار بود. خدا او را برگزید». نحل: ۱۲۱)
«طه مَا أَنزَلْنَا عَلَیک الْقُرْآنَ لِتَشْقَی؛ طاها! ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به زحمت افتی». طه: ۱ و ۲)
یک جرعه آفتاب
این میلاد پربرکت، با اسفند، ماه پایانی سال مصادف شده است و در این روزها همه سرگرم خانه تکانی و غبارروبی هستند تا به استقبال فصل بهار و سال جدید بروند. در آستانه فرا رسیدن لحظه های «حَوِّل حالنا» از بوستان همیشه بهار کلام نبوی، توشه های نیک معنوی برمی گیریم.
آن گاه که تقویم بوی اسفند می گیرد، طبیعت پیامی با خود به همراه می آورد و آن به پایان رساندن کار خود به شایستگی و بایستگی است. آیا ما نیز توانسته ایم کارهایی را که به خود وعده انجامش را داده بودیم، به نیکی به پایان برسانیم؟ پیامبر اکرمص) می فرماید: «خدا دوست دارد وقتی کسی کاری می کند، آن را نیکو و کامل به انجام برساند».۱
«به انجام رساندن کار نیک، بهتر از آغاز کردن آن است».۲
«اعتبار کار به سرانجام آن است».۳
«سستی [و به فردا انداختن کارها]، شعار شیطان است که آن را در دل مؤمنان می افکند».۴
«کاری را برای فردا مگذار؛ که هر روزی تکالیف خویش را دارد».۵
«سه چیز است که در هرکه نباشد، کارش به سرانجام نمی رسد: تقوایی که وی را از گناه باز دارد، اخلاقی که با مردم مدارا کند و حلمی که با آن سبکی سبک سران را دفع کند».۶
این روزها، فرصت سبزی است برای درنگ در چگونگی رویش دوباره حیات و پی بردن به حقیقت انکارناپذیری به نام معاد و دریافتن این حقیقت که باید برویم تا دوباره بازآییم. «ای سرگردان! اگر به مرگ اعتماد کنی، معاد جاذبه ای است که تو را برمی نگیزاند؛ سبزتر از هزار بهار».۷
پیام آور مهربانی، درباره یاد مرگ چنین می فرماید: «مرگ را بسیار به یاد آورید؛ زیرا یاد مرگ، گناهان را پاک و حرص دنیا را کم می کند. اگر مرگ را هنگام توانگری به یاد آورید، اهمیت ثروت را کم می کند و اگر هنگام تنگ دستی از آن یاد کنید، شما را از زندگی تان خشنود می سازد».۸
این روزها به تدریج، شکوفه های طراوت دوباره پدیدار می شوند و عطر امید و تولدی نو را می پراکنند. اینکه شاخه های عریان دیروز، رفته رفته جان سبز می گیرند؛ یعنی امید. رسول گرامی اسلامص) می فرماید: «امید، رحمت خدا برای امت من است. اگر امید نبود، مادری فرزند خود را شیر نمی داد و کسی درختی نمی کاشت».۹
شادابی بهار جان ها، تنها به جلوه نمودن گل نرگس است و نوروزی که پیشاپیش، تقویم ها آن را ثبت می کنند، برای منتظران، نوروزی تصنعی به شمار می آید و انسان های چشم به راه، خوب می دانند: تنها با یک گل بهار می آید؛ به امید ظهور.
پیام گستر برگزیده، در این باره چنین بشارت می دهد: «اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خدا آن را چنان طولانی می کند تا مردی از خاندان مرا برانگیزد. نام وی، نام من و نام پدرش، نام پدر من است و زمین را که از ستم و جور پر شده است، از انصاف و عدالت پر می کند».۱۰
این روزها افراد روشن بین و بیدار اندیش، هم زمان با زمزمه های زیبای تغییر و دگرگونی طبیعت، در حال خانه تکانی دل هستند. باید نکته آموز دقیق درس های طبیعت بود، چنان که پیامبر بزرگ ما می فرماید: «غافل تر از همه مردم، کسی است که از تغییر [و دگرگونی] احوال جهان پند نگیرد».۱۱
پس از کوشش های یک ساله و سخت کوشی در کار، رفته رفته تعطیلات فرامی رسد و زنگ تفریح را به صدا در می آورند.
اسلام، هیچ گاه مخالف تفریحات سالم نیست و آنچه اسلام آن را نپذیرفته است، تفریحات خطرناک و آداب و رسوم خرافه آمیزی چون چهارشنبه سوری است. پیامبر رحمت به یارانش چنین سفارش می کرد: «تفریح و بازی کنید! همانا من دوست ندارم در دین شما خشونتی دیده شود».۱۲
۱. نهج الفصاحه، به کوشش: دکتر علی شیروانی، ح ۳۲۱۷.
۲. همان، ح ۲۷۱.
۳. همان، ح ۲۷۴۱.
۴. همان، ح ۱۲۰۵.
۵. همان، ح ۲۴۳۳.
۶. همان، ح ۱۲۸۷.
۷. سلمان هراتی.
۸. نهج الفصاحه، ح ۴۶۴.
۹. همان، ح ۹۳۶.
۱۰. همان، ح ۲۳۵۲.
۱۱. همان، ح ۳۷۹.
۱۲. حسین سیدی، همنام گل های بهاری، ص ۱۰۱.
اشاره
ورودیه
محمدکاظم بدرالدین
نام: محمد، احمد
پدر و مادر: عبدالله ـ آمنه
شهرت: رسول الله، خاتم پیامبران
کنیه: ابوالقاسم
تاریخ تولد: سحرگاه جمعه، ۱۷ ربیع الاول سال، ۵۷ میلادی ۴۰ سال پیش از بعثت)
محل تولد: مکه، دوران نبوت، ۲۳ سال از ۴۰ تا ۶۳ سالگی؛ ۱۳ سال در مکه و ۱۰ سال در مدینه).
زمان و محل رحلت: دوشنبه ۲۸ ماه صفر سال ۱۱ هجرت در مدینه در ۶۳ سالگی.
صاحب خُلق عظیم
هرچه علم و صنعت پیش می رود، نیاز بشر به اخلاق افزایش می یابد و لازم است به موازات آن دستورهای اخلاقی پیامبران کاملاً مورد عمل و نظر قرار گیرد؛ زیرا دنیای دانش و صنعت فقط وسایل و ابزارهایی در اختیار بشر می گذارد اما هیچ گونه تضمینی ندارد تا جلو سوء استفاده از آن را بگیرد. بالا رفتن آمار جرائم، جنایات، فساد، تبهکاری، قتل، خودکشی و مواردی از این دست، روشنگر همین حقیقت است.
تنها عاملی که می تواند روح سرکش انسان و غرایز توفانی و عصیانگر او را مهار کند و علم و صنعت را در راه آرامش عمومی و زندگی مسالمت آمیز به کار اندازد، اخلاق واقعی است که از ایمان به خدا سرچشمه می گیرد.
اخلاق عالی پیامبر اسلامص) امواج انقلاب مقدس اسلام را نخست در جامعه عرب و سپس در جهان پدید آورد و در سایه این رستاخیز عظیم معنوی، پراکندگی به یگانگی، بی پروایی به عفت و پاک دامنی، تن آسایی به کار و کوشش، خودخواهی به نوع دوستی، تکبر عرب به تواضع و مهربانی تبدیل گردید و انسان هایی تربیت شدند که همه تا همیشه نمونه های اخلاق به شمار می آیند.۱ امیرمؤمنان علیع) برای نشان دادن عجز و ناتوانی انسان از توصیف کامل پیامبر و اخلاق او در استدلال لطیفی چنین بیان می نماید که: خداوند در قرآن می فرماید: «وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا؛ اگر نعمت های خداوند را شمارش کنید آنها را نتوانید جمع کرد». ابراهیم: ۳۴)
در همین حال خداوند در آیه دیگری می فرماید: «مَتَاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا فِی الآخِرَهِ إِلاَّ قَلِیلٌ؛ بهره زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست.» توبه: ۳۸) بنابراین زندگی دنیا که نزد خدا اندک است و احاطه بر آن و شمارش آن ممکن نیست پس چگونه می توان به خُلق و خوی پیامبر پی برد که خدای تعالی درباره اش گفته است: «وَإِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ؛ همانا تو دارای خوی بزرگ هستی.» قلم: ۴) خداوند خُلق پیامبر را صفت عظیم توصیف فرموده است و هرگاه نتوان چیز اندک نعمت های دنیوی) را شمارش کرد پس چگونه می توان به شمارش چیزی که بزرگ است خلق و خوی پیامبر) توانا شد.۲
۱. این بحث پژوهشی کمی مفصل تر در کتاب [نگرشی کوتاه به زندگی پیامبر اسلام] هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، چ ۹، از ص ۱۲۹ به بعد آمده است.
۲. آیت الله سید محمدتقی مدرسی، هدایتگران راه نور۱)، زندگانی پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفیص)، نشر بقیع، صص ۶۲ و ۶۳.
گفتار مجری
شرح وقایع ولادت
با ولادت پیامبر گرامی اسلام، زنگ های بیدارباش، برای برچیدن رسوم خرافی و بنیان های ستم به صدا درآمد. کاخ انوشیروان که نمادی از قدرت شاهنشاهی است، بر خود لرزید و چهارده کنگره اش فروریخت. آتشکده فارس که شعله های هزار ساله اش زبانه می کشید، یه یک باره خاموش شد. بت ها سرنگون شدند و دریاچه ساوه خشکید. نوری از وجود مبارک نوزاد هفده ربیع الاول، به سوی آسمان ها پر کشید و تا فرسنگ ها دورتر را روشن کرد. انوشیروان و موبدان، کابوس های وحشتناک دیدند. همان هنگام، یکی از یهودیان یثرب بر فراز قلعه ای فریاد کرد: این ستاره احمد است و عربی بادیه نشین، با ریش های سپید و قامتی بلند، وارد مکه شد و این مضامین را نجوا کرد: دیشب، مکه در خواب بود و ندید که در آسمانش، چه نورافشانی و ستاره بارانی بود. گویی ستارگان از جای خود کنده شدند و ماه پایین آمد.۱
آمنه، مسافر کوچک نو رسیده اش را با اشتیاقی وصف ناپذیر به سینه خویش چسبانیده بود که هاتفی ندا داد: «ای آمنه! بگو این کودک را از شر هر حسود بدخواه، به خدای یگانه می سپارم و از این راز با کسی سخن مگو!»
آمنه آن دعا را زیر لب تکرار کرد و با دست راست، پیشانی و میان دو ابروی فرزندش را نوازش کرد.
پیامبر در شعب ابوطالب و در خانه ای در زاویه بالا متولد شد. پیامبر اکرمص) بعدها این خانه را به عقیل بن ابی طالب بخشید. فرزندان عقیل آن را به محمدبن یوسف فروختند و او آن را جزو خانه اش کرد که بعدها آن خانه مسجد شد. وقتی عبدالمطلب نوه خود را دید، با شادمانی او را در آغوش گرفت و به درون کعبه برد. آن گاه دست به دعا برداشت و خداوند را به سبب موهبتی که به وی ارزانی داشته است، سپاس گفت. سپس او را نزد مادرش آورد و به وی سپرد. چون هفت روز از تولد کودک گذشت، عبدالمطلب گوسفندی قربانی و گروهی را دعوت کرد تا در جشنی باشکوه حضور یابند. در این مراسم، عبدالمطلب نام محمد را برای وی برگزید که برگرفته از الهام غیبی بود.۲
۱. غلامرضا گلی زواره، طلوع تابناک، برگرفته از: ماهنامه پیام زن، بهمن و اسفند ۱۳۸۵.
۲. همان.
نگهبان باغ
تو یک سربازی، با لباسی نظامی و کلاه مشکی کماندویی که بخشی از لباس فرم توست. بی حوصله ای. معلوم است که ساعت ها سراپا ایستاده ای و نگهبانی داده ای. دوست داری این چند ساعت هم زودتر تمام شود و بتوانی خلاص شوی. شاید مادرت اکنون منتظر است تا پسرش زودتر به خانه برسد و از او پذیرایی کند. شاید پدرت دوست دارد زودتر از شب های پیش، تو را کنارش ببیند و با نگاهی به قد و بالایت، رؤیای مراسم باشکوهی را که برای شب عروسی ات در سرش پرورانده است، دوباره مرور کند. شاید هم اکنون چشمان سیاهی در انتظار دیدن توست و تو نیز بی قرار پایان این ساعت ها. می دانم این بی حوصلگی و انتظار، چقدر آزارت می دهد سرباز! ولی من دوست داشتم تمام عمر همان جا که تو بی تاب و خسته ایستاده ای، بایستم و نگهبانی بدهم. دوست داشتم سرباز بودم و همیشه وقت نگهبانی، جایم را با دیگر سربازها عوض می کردم و همان جا که تو ایستاده ای، می ایستادم؛ چون آنجا، درست کنار قبر پیامبر، جایی است که همه یک عمر آرزوی دیدنش را دارند. آنجا که تو ایستاده ای، باغی از باغ های بهشت است سرباز! پرتاریخ ترین و عزیزترین مکان اسلام است. نمی دانم اگر جای تو بودم، من هم جلوی آدم ها را می گرفتم که به اینجا نزدیک نشوند یا نه، ولی این را خوب می دانم که خودم از اینجا هیچ جا نمی رفتم.
کاش می دانستی چقدر آرزو داشتم جای تو باشم سرباز عرب!۱
۱. برگرفته از: سید جواد رسولی، صفحه یادداشت همشهری جوان، ۲۳/۸/۱۳۸۸.
سخن بزرگان
امام خمینیره)
«ولادت ها مختلف است؛ یک تولدی است که مبدأ خیرات است، مبدأ برکات است، مبدأ کوبیدن ظالم است، مبدأ خاموش کردن بتکده ها و آتشکده هاست، مثل ولادت رسول اکرمص) که گفته شده است آتشکده پارس خاموش شد و کنگره های طاق کسری ریخته شد. مطالب این است که دو قوه بوده است آن وقت؛ یکی قوه حکومت جابر بوده است و یکی هم قوای روحانی آتش پرست و به دنیا آمدن رسول اکرمص)، تولد ایشان، مبدأ شکست این دو قوه است».۱
«برکت وجود رسول اکرمص)، برکتی است که در سرتاسر عالم، از اول خلق تا آخر، همچون موجود با برکتی نیامده است و نخواهد آمد. اشرف موجودات و اکمل انسان ها و بزرگ ترین مربی بشر، این وجود مبارک است».۲
«پیغمبر بزرگ اسلام، همه چیزش را فدای اسلام کرد تا پرچم توحید را به اهتزاز درآورد و ما به حکم پیروی از آن بزرگوار، باید همه چیزمان را فدا کنیم تا پرچم توحید برقرار بماند».۳
۱. به نقل از: ماهنامه پیام زن، بهمن و اسفند ۱۳۸۵، صص ۱۰ و ۱۱.
۲. همان.
۳. به نقل از: صحیفه امام، ج ۳، ص ۴۲۱.
مقام معظم رهبری
بهداشت رسول خدا
«از دوران کودکی موجود نظیفی بود. در دوران نوجوانی، سر شانه کرده، بعد در دوران جوانی محاسن و سر شانه کرده، بعد از اسلام که مرد مسنی بود، کاملا مقید به نظافت بود. لباس پیامبر وصله زده و کهنه، اما تمیز بود. اینها در معاشرت، در رفتار، در وضع خارجی و بهداشت خیلی مؤثر است. این چیزهای به ظاهر کوچک، در باطن خیلی مؤثر است».
استقامت و پایداری
«با استقامت او، در آنجایی که هیچ ذهنی گمان نمی برد، خیمه مدنیت ماندگار بشری در وسط صحراهای بی آب و علف عربستان برافراشته شد».
قانون مداری
«او حافظ و نگه دارنده ضابطه و قانون بود و نمی گذاشت قانون نقض شود؛ چه توسط خودش، چه توسط دیگران. خودش هم محکوم قوانین بود. آیات قرآن هم بر این نکته، ناطق است. طبق همان قوانینی که مردم باید عمل می کردند، خود آن بزرگوار هم دقیقاً و به شدت عمل می کرد و اجازه نمی داد تخلفی بشود».
تفاوت در رفتار برای دشمنان
«دشمنان را یک طور نمی دانست. این از نکات مهم زندگی پیامبر است. بعضی از دشمنان، دشمنانی بودند که دشمنی شان عمیق بود، اما پیامبر اگر می دید که اینها خطر عمده ای ندارند، با اینها کاری نداشت و نسبت به آنها آسان گیر بود. بعضی ها هم بودند که خطر داشتند، اما پیامبر آنها را مراقبت می کرد و زیر نظر داشت».۱
۱. برگرفته از نگین آفرینش، مجموعه مقالات همایش پیامبر اعظمص)، ج ۱، ص ۷۳.
نکته ها
«رهبر فقید انقلاب اسلامی، امام خمینیره)، به صورت احتمال، بیان لطیفی داشته اند که شاید سرّ اینکه هم زمان با ولادت پیامبر اکرمص)، چهارده کنگره از طاق کسری فرو ریخت، این باشد که برنامه حکومتی پیامبر که مهم ترین کارکرد ایشان است، بعد از چهارده قرن اجرا خواهد شد».۱
محمدص)، هدف غایی آفرینش است و حتی برتر از آن. تنها به واسطه اوست که جهان، لباس هستی می پوشد. با این همه باید توجه داشت گرچه پیامبر به مراتب رفیع نورانی رشد و تعالی دست یافت، ولی در عالی ترین مقام نیز به صورت بنده حق و مخلوق او باقی ماند؛ همان چیزی که مسلمانان در تشهد می گویند: «عبده و رسوله».
«پیامبر گرامی اسلام، پیامبر فهم، دانش و اندیشیدن بود؛ پیامبری که در آغاز رسالت خود، از قلم، نوشتن، خواندن و آموختن سخن می گوید و در پایان زندگی اش، باز، قلم و کاغذی می خواهد تا چیزی بنگارد که امتش پس از او به گمراهی نیفتد. او را باید پیامبر قلم، کتاب و آموزش نام نهاد».۲
وقتی در دوازدهم سپتامبر ۲۰۰۶ ۲۱ شهریور ۱۳۸۵)، پاپ بندیکت شانزدهم، اسلام را دین شمشیر و محمدص) را پیام آور خشونت نامید، برخلاف تصور بسیاری از ما، نخستین انتقادکنندگان از او، اسلام شناسان غربی بودند که رسانه های غرب را از دفاع از رهبر کاتولیک های جهان ناامید کردند. آنها محمدص) را «پیامبر رحمت» و اسلام را «دین صلح» نامیدند۳ و چشم جهانیان را به روی عبارت هایی از انجیل گشودند که مسیحع) می گوید: «من به شمشیر مبعوث شده ام و نه به صلح.»۴ و «هرکه شمشیر ندارد، ردای خویش را بفروشد و شمشیر بخرد!»۵
حاکمیت و نقش نظم در زندگی فردی و اجتماعی رسول خداص)، به آن اندازه است که برای هر یک از امور خود، ستونی از مسجد را اختصاص داده بود. در کنار ستون سریر، برگ هایی از نخل پهن می کرد تا ایام اعتکاف، به عنوان تخت روی آن استراحت کند. در کنار ستون وفود، همواره سران قبایل و گروه های مردم را برای دیدار و گفتگو درباره مسائل سیاسی یا آشنا کردن آنان به اسلام به حضور می پذیرفت. علیع) نیز در کنار ستون حرس نگهبانان) آماده می نشست و از وجود مقدس پیامبر نگهبانی می کرد. پیامبر اسلام، برای خواندن نماز شب، مکان ویژه ای در نظر گرفته بود که به محراب تهجّد نامیده شد. اکنون همه این جایگاه ها و ستون ها در مسجدالنبی مشخص است.۶
نخستین مداح و ستایشگر پیامبر، آن هم در زمان حیات وی، حسان بن ثابت است.
نخستین کتاب جامع درباره ولادت پیامبر را ابن دحیه، نویسنده اندلسی نگاشته است.
۱. صحیفه امام، ج ۱۹، ص ۴۳۵.
۲. حدیث زندگی، محمدعلی سلطانی، مقاله «پیامبر، دانش و آگاهی»، آذر و دی ۱۳۸۵.
۳. برگرفته از: حدیث زندگی، مقاله «میراث مهربانی و مدارا»، سال ششم، ش ۵، ص ۶۸.
۴. انجیل متی، باب ۱۰، آیه ۳۴.
۵. انجیل لوقا، باب ۲۲، آیه ۳۶.
۶. به نقل از: رسول جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ج ۲، ص.
متن ادبی
تو را همه می شناسند
سودابه مهیجی
تو را تمام کاهنان، از آغاز عالم، در طالع پیر جهان دیده بودند. تو را تمام منجمان و پیشگویان، از قدیم در تمام خواب های زمین تعبیر کرده بودند. تو را همه می شناختند. خدا از همان آغاز، عالم را که آفرید، نام تو را به تک تک کائنات آموخت. خدا همه را آفرید تا آمدن تو را به انتظار بنشینند و رسیدنت را روزی ببینند. خدا همه را به محضر تماشای تو کشاند و همه را گواه آمدن تو آفرید. خدا نامت را چون رمزی مقدس، در دهان تمام خلقت گذاشت تا وقت و بی وقت، با تلفظ این حرف شگفت، تمام درهای بسته به گشایش برسند و تمام طلسم های باطل فرو بشکنند.
هر رسولی که سر از وادی وحی درآورد، با توسل به نام تو، کوله بار رسالتش را بر دوش گرفت. هر کتابی که از سوی خداوند به آدم نازل شد، نام تورا تأکید می کرد. همه تو را اقرار داشتند، تو را مؤمن بودند. سرانجام تو چون گنجی پنهان، سینه به سینه از تمام رگ های عالم گذشتی و به ظهور رسیدی. سرانجام، آمدنت آغاز شد و جهان به تولدی دوباره رسید، در آستانه تولد تو….
روزگار نو
روزگار جدیدی رقم خورد و هستی تازه ای و عالم مجددی ستاره دنباله دار خوش بختی، در آسمان درخشیدن آغاز کرد و همه ظهورش را با چشم های منتظر دیدند و هلهله سردادند و همه بر بام خانه ها با انگشت های هشیار به هم نشانش دادند و این آغاز مبارک را به خویش تبریک می گفتند. پرستوهای قهر کرد. سالیان پیش، به مکه بازگشتند. ستاره های افول کرده، دوباره در آسمان ام القری پدیدار شدند و ماه، ماه رنگ پریده، جانی دوباره گرفت و تمام هستی را در آغوش پرتو افشانی خویش فشرد.
صدای گام های میلادت، تمام غفلت ها را از خواب پراند. ناگاه، خواب سنگین بی خداشدگان آشفته شد و هرچه توفان ویران گر، در راهروهای پیچ در پیچ قصرهای کفر وزیدن گرفت. چه ایوان ها که در لحظه رسیدنت، به خاک ذلت فروافتادند و سجده گزاردند، چه آتش های فتنه ای که در معرض نسیم ولادت، بی فروغ ماندند و به تاریکی سر نهادند و چه خانه های نومیدانه ای که با طلوع تو، چراغ پنجره هایشان روشن شد و تنور امیدشان گرم. … تو چه کردی با روزگار؟! میلاد تو چه کرد با زمین مرده رنگ باخته؟! فصل تازه ای شد فصل دمیدن تو در خاک خزان زده. بهار دیگر گونه ای فرارسید با چشم گشودن تو ای گل همیشه بهار!
«اِسمُه احمد»۱
نامش احمد است و می آید. «می آید، می آید، مثل بهار از همه سو می آید…»؛۲ معجزه ای که نمی توان آمدنش را در حصار انکار حبس کرد، بهاری که نمی توان روییدن سرشاخه هایش را از درختان دزدید. می آید، نامش احمد است، نامش ستوده ترین و ستودنی ترین، نامش بر زبان آوردنی ترین و خواندنی ترین، نامش نام آورترین نام های عالم است. می آید فرزندی که از دل کویر سوت و کور و بیابان وحشت بی خبری، چون باران نور، سر برمی آورد. و انوار درخشیدنش از همین سرزمین پرت بی سراغ، تمام عالم را در بر می گیرد. در همین خاک سرد بی رونق، جوانه می زند و تمام چشم های تماشا را از هر جای عالم، به این دیار بی تماشا می کشاند.
در متروک ترین لحظه های قرون، در ناامید ترین روزهای انسان می آید؛ در آن لحظه ها که واپسین مجال نفس کشیدن آدمیت است و دیگر هیچ دل خوشی برای برخاستن انسان زمین خورده نمانده است. در تشنه ترین لحظه های کویری عالم می آید، در قحط سال ترین مجال زندگی، در بی باران ترین روزهای رو به مرگ، در گرگ و میش ترین شب های بی ستارگی. می آید و زمین رو به قبله شده را در کوله بار تبرک و امید خویش می پیچد و او را به سرزمین زندگی دوباره کوچ می دهد.
با او زمین، از مرگ خویش هجرت می کند و به بی زوالی خداخواهی می رسد، به جاودانگی توحید، به ابدیت ایمان و عبودیت. او می آید تا خداوند «برتمام کائنات، به یمن وجود او منت بگذارد »۳ و تمام نعمت های فنا شده پیشین را تجدید کند.
پیامبر پایانی عالم می آید؛ مُهر خاتم وحی و حسن ختام رسالت، آخرین صدای بشارت دهنده و آخرین هدایت رو به آسمان؛ پیامبری که تمام اسرار هستی را درسینه راز دار خویش نهفته و با او نشانه های هویدای برگزیدگی است؛ پیامبری که دل های کینه ور شده، دل های سنگ شده را با عشق شبانه روز خویش به آشتی می برد و آیین مهر را ترویج می کند. «رسولی از میان شما، از جنس شما که اندوه ها و مصائبتان بر او ناگوار است و شادمانی تان، آرزوی هر لحظه اوست. رسولی که برای ایمان آورندگان، سخت مهربان و دل سوز است.۴
۱. نک: صف: ۶.
۲. شفیعی کدکنی.
۳. نک: آل عمران: ۱۶۴.
۴. نک: توبه: ۱۲۸.
سلام بر تو
سلام بر یس! سلام بر صراط مستقیم و سلام بر تو حقیقت محض! سلام بر مایه آرامش آسمان ها و زمین! سلام بر چشمان تازه ولادت یافته «امین» پروردگار! سلام بر قدوم نو رسیده مرد واپسین وحی!
ای کودک بزرگ زاده! ای برترین آفریدگان عالم! زود ببال و قد بکش برای رسیدن به بعثت رسالت خداوند! زود آماده شو برای برشانه گرفتن ردای پیامبری! برای شب بیداری ستایش و تسبیح، برای دلواپسی سعادت عالم.
زود آماده شو ای مرد فردای بعثت! ای مُزَّمِّلِ شب های در راه! ای مُدَّثِّر خستگی های بی خوابی تا ابد! زود به روزگار آینده وحی برس؛ به تاریخ پیامبری پرمصائبی که تمام کائنات را زیر بال و پر مهر خویش می گیرد و تمام خلقت را در پناه شفاعت عاشقانه اش دست مهر بر سر می کشد.
ای تمام آتیه روزگار! ای سرپرست تمام یتیمی خاک! ای آبروی تمام ایمان ها و اطاعت ها! ای معمار زبردست قصر خداپرستی! تمام تاریخ، در گرو آتیه دست های نجات دهنده توست. زودتر آماده شو فردای وحی و معجزه ایمان را ای کودک عصمت و نبوت! از هم اکنون پا در رکاب فردای شگفت خویش باش! «خدای خویش را یاد کن و از هر کسی جز او دل بردار! پروردگار شرق و غرب را که جز او خدایی نیست، حامی خویش برگزین!»۱
ای یتیم مکه! هیچ هراسی از توحش سرزمین خویش به دل راه مده! «من تو را برای خویش آفریده ام»۲ و در پناه قدرت و مهر خویش خواهم گرفت…. ای طفل یکه و تنها! «بیمناک نباش که در محضر مهر من هیچ رسولی هراسان نمی شود».۳
«اَتاذَنُ لِی أنْ اَکوَنَ مَعَکمْ تَحْتَ الْکساءِ»
آیا عبای مهر و ولایتت را بر سر من می کشی؟ آیا اجازه می دهی در پناه شانه های رسولانه ات مأوا بگیرم؟ آیا صدای مرا که در جست وجوی گوش شنوای مهر توست، می بینی؟ نگاهم کن که از پس قرن ها فاصله و تاریخ، هنوز از تو و راهی که آشکار ساختی، دورم. هنوز همان انسان جاهلیتم که با این همه دانش و ادعا هیچ ندارد و هیچ نمی داند از آن دریای حکمتی که تویی. نگاهم کن! من از تبار تمام دخترکان زنده به گورم، از نسل تمام بادیه نشینان جهل، از قبیله تمام پابرهنگان بی پناه که در جست وجوی خدایی برای پرستیدن، به تو پناه آوردند و تو آنها را به پروردگار معجزه ها، به خدای عشق و مهرورزی مژده دادی.
اگر تو نباشی، اگر تو را نشناسیم، هنوز همان تعصب جاهلانه ایم، همان دست های گنه کار بی علم، همان ستمگری های بی پایان خداگریز، همان شمشیر کشیدن های بی تمدن انسان ستیز. اگر تو چراغ روشنگر روزگارمان نباشی، تمام راه هایمان به بتکده های کفر می رسد، تمام هستی مان سر از خون خواری فتنه در می آورد.
آه ای رسول! ای دل واپس ایمان و انسان! ای اشتیاق بی کران هدایت هستی! هرگز از انسان نومید نشو! مهر بی کرانت را از جهانیان برنگیر که دنیا بی نظر مهربان تو، غبار و دودی بیش نیست که عالم بی شفاعت تو، در جهنم بی وقفه می سوزد و برباد می رود.۴
پروردگارا! ای گستراننده تمام گستردنی ها! ای نگاهبان آسمان ها و آفریدگار هر آنچه دل؛ دل های رستگار و دل های سیه روز! والاترین درودها و بالنده ترین برکت هایت را نثار محمد، پیامبر واپسین خویش کن؛ او که کلید هر قفل بسته است و پدیدارکننده حقیقت و درهم کوینده سپاه بیهودگی و ویران گر شوکت دروغین گمراهان.
چنان کوله بار سنگین رسالت را بر شانه گرفت و به امر تو قیام کرد و در مسیر رضای تو راه سپرد که حتی یک گام به عقب باز نگشت و تردید نکرد. وحی تو را با تمام نیروی خویش، به امانت می گرفت و پیمان تو را پاس می داشت. آشکارکننده نور حقیقت و روشنگر راه هدایت بود. دل های گناه کار و راه نشناس را به صراط مستقیم رهنمون شد و پرچم پیروزی حق را به اهتزاز درآورد. او امانت دار توست و گنجینه اسرار نهان تو، شاهد و گواهی از سوی تو در روز حشر و برانگیخته شده حق و پیامبر تو به سوی بندگانت.
خداوندا! در بارگاه مهر خویش، به محمد مقامی والا عطا کن و از کرامت خویش، پاداشی بس فراوان به او ببخش! قصر آیین و سنت او را از هر بنایی بلندتر و سر به فلک کشیده تر کن! نور رسالت او را کامل ترین گردان و به پاداش تمام سال های پیامبری اش، شفاعت او را بپذیر! بار الها! ما را در جو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 