پاورپوینت کامل متن ادبی- عرفه ۲۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل متن ادبی- عرفه ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل متن ادبی- عرفه ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل متن ادبی- عرفه ۲۸ اسلاید در PowerPoint :

حواس او هیچ وقت از تو پرت نمی شود

رقیه ندیری

تنهایی گاهی بغض می شود در گلو، اشک می شود در چشم و آه می شود بر لب. تنهایی سخت است. وقتی کسی را نداشته باشی آب بر آتش غم و غصه ات بریزد؛ وقتی کسی نباشد آرامت کند و تو به او تکیه کنی؛ وقتی درد هجوم آورد و تو درمانده دردهایت باشی؛ وقتی گناه آغوش بگشاید برایت و تو تنها باشی؛ وقتی در پشیمانی از گناه تنها باشی. تنهایی همیشه سخت است و آدمی بسیار به این گونه تنهایی ها تن داده است.

درست است که آدم ها بسیار احساس تنهایی می کنند، بسیار درمانده می شوند، بسیار غصه می خورند، بسیار گناه می کنند و بسیار پشیمان می شوند؛ اما همیشه کسی هست، کسی که از رگ گردن به ما نزدیک تر است. او از رگ گردن به من و تو نزدیک تر است، ولی خیلی وقت ها ما او را به خانه و زندگی مان راه نمی دهیم. بی او از خواب بیدار می شویم، بی او صبحانه می خوریم، بی او سر کلاس درس و سر کار می رویم، بی او روزمان را شب می کنیم، و کلافگی و ناامیدی و خستگی و دردهامان را با خود به رختخواب می بریم و نمی دانیم با این همه درد و تنهایی چه کنیم؛ اما او باز حواسش به ما معطوف است.

همیشه کسی هست که می تواند تنهایی آدم را پر کند. می تواند سر میز صبحانه سلام ها را جواب بدهد. در پیاده روی، پا به پای آدم راه بیاید یا در ماشین کنار آدم بنشیند. هنگام خستگی و درماندگی به آدم قوّت قلب بدهد و شب هم صحبت و همراز خوبی برای آدم باشد.

فقط کافی است با او روراست باشی و به او اعتماد کنی. کافی است او را صمیمی ترین دوست و هم زبان خود بدانی. آخ! اگر بدانی حرف زدن با او آدم را چقدر آرام می کند. شاید تو هم داشتن دوست خیالی را تجربه کرده باشی. کسانی هستند که سال ها با عزیز از دست رفته شان زندگی می کنند و او را در کنار خود احساس می کنند و با او حرف می زنند و از حرف زدن با او لذت می برند.

کافی است عاشق باشی؛ یعنی او را بیشتر از خودت دوست بداری؛ یعنی به او اختیار تام بدهی که در زندگی ات دخالت کند؛ یعنی او را همیشه برحق بدانی و به کارها و خواسته هایش اعتراض نکنی، و همه بدبیاری ها و ناکامی هایت را از چشم او نبینی.

با او حرف بزن. وقتی خوشحالی، وقتی غصه آمده و چنبره زده بر دلت، وقتی بد آورده ای و اعصابت به هم ریخته است، وقتی خوابت نمی برد و داری در رختخواب این پهلو و آن پهلو می شوی، وقتی صبح چشم بازمی کنی و کسی نیست به او صبح به خیر بگویی. در همه این لحظات با او حرف بزن. او با مهربانی حرف هایت را می شنود و برایت سنگ تمام می گذارد.

وقتی با او حرف می زنی، یادت باشد او بدهکار هیچ کس نیست. به کسی ظلم نمی کند، همه کارهایش دلیل دارد و حتماً تو را بیش از همه دوست دارد. او که لباسِ بودن را بر تنت پوشانده و می خواهد از بدی ها دور باشی، حتماً دوستت دارد و حواسش همیشه به تو معطوف است.

حواسش به توست. بهتر از عاشقی که به آدم خیره می شود، بهتر از مادری که می توانی محبت را در چشم هایش بخوانی، بهتر از استادی که با نگاه ستایشت می کند، بهتر از دوستی که قلبش برای تو می تپد، بهتر از همه آدم ها. حواس او هیچ وقت از تو پرت نمی شود؛ مطمئن باش.

با او تعارف نداشته باش. همه آداب و ترتیب ها را کنار بگذار و با او ساده حرف بزن. دغدغه هایت را با او در میان بگذار. گره های کور زندگی ات را برایش بگو و او را در همه جای زندگی ات راه بده. اجازه بده با تو به فروشگاه بیاید، با تو به اداره برود، با تو در پارک باشد. اجازه بده با تو دوست باشد.

این جاست که به آرامش می رسی. مهم نیست چه کمبودی داشته باشی. مهم نیست کجای زندگی ات بلنگد. مهم نیست کسی را نداشته باشی که دستت را بگیرد و با تو راه بیاید. وجود او برای تو بهترین غنیمت است.

با او دوست باش، ولی همه کارهایت را بر شانه او نگذار. با او دوست باش، ولی او را بدهکار خودت فرض نکن. بدآنکه او برایت بد نمی خواهد. با او دوست باش و سعی کن روی پای خودت بایستی.

حواست باشد او تاجر خوبی است. پس اگر خواستی با او معامله کنی، به بهشت و حور و غلمان و رود های شیر و عسلش چشم نداشته باش. به کاخ های درّ و یاقوتش چشم ندوز. از او بزرگ تر و بی زوال تر از اینها را بخواه؛ دوستی خودش را. اگر با او دوست باشی، او بهتر از اینها را به پایت خواهد ریخت.

راز آینه زار چشم

سیده طاهره موسوی

حضور در مشتاق حضور

آسمان بی تاب است و صحرا بی قرار. دل مالامال از غم گناه های بی شمار. سرزمین، آکنده از عطر دعاست. فرصت از آنِ آیینه هاست.

اینجا اشک ریزان خاطره هاست؛ خاطره هایی متروک که از وجودشان شرمنده اند. اینجا وادی شناخت است و استغفار. اینجاست که برای رفتن ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.