پاورپوینت کامل شهادت حضرت زهرا علیها السلام (متن ادبی) و (شعر) ۳۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شهادت حضرت زهرا علیها السلام (متن ادبی) و (شعر) ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهادت حضرت زهرا علیها السلام (متن ادبی) و (شعر) ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شهادت حضرت زهرا علیها السلام (متن ادبی) و (شعر) ۳۴ اسلاید در PowerPoint :
متن ادبی
کوثر جاری
سودابه مهیجی
می توان آرزوی باران داشت؛ برای آنکه به خلسه ای از دیدار تو رسید. می توان شفاعت سلام تو را برای خود طلب کرد از خداوندی که عشق را، همه از جنس تو و تو را از نور خویش آفرید. چهره شفقت تو را تا قیامت هیچ صلحی نخواهد توانست بیافریند و مادرانگی ات حدیث بی پایانی است که تا ابد هیچ غربتی را بی مِهر و بی نوازش رها نمی کند. آن قدر خورشید بودی که ساحت مقدس باغچه ها در خانه ات، در همسایگی ات فردوس بودند و پرتو آفتاب هر لحظه به دیوارهای خانه ات پناهنده می شد.
خاندان پر فضیلت تو که همه فرزندان عشق بودند، مثل ابرهای سخاوت از دریای دامنت آغاز شدند و در آسمان جهان چهره نما گشتند. نسل پس از تو، سرشار از خلق و خوی شریف تو بود. صفات بی نهایتت را در تک تک چهره های دودمانت به جا گذاشتی، تا زمین دلتنگ آیین تو نباشد. با تو جهان به ملکوت نزدیک تر بود. پس امید به رحمت و غفران را همه درخت ها و پرنده ها در کنار تو حس می کردند.
ما محتاج تطهیر دعاهای خویشیم؛ محتاج تلفظ نام تو، توسل به کلام تو. ما اگر اقبالِ پیروی کردار تو را داشته باشیم، دیگر از تشنگی حقیقت خلاص می شویم. آواز و آوازه مهر تو را بادها فریاد زده اند و به گوش عالمیان خوانده اند تا دست از مکتب بی دلیل خویش بردارند و به تلاوت احکام شعور تو بنشینند.
باید زبان مادری تو را آموخت؛ زبانی که الفبای توحید را برای مهرورزی برگزیده است؛ زبانی که جز خیرخواهی و گواهی دادن به حق، روشی برای تعالی ندارد. اگر در روزگار تو نبوده ام، اگر در قریه ای که چادر شب زنده دار تو پاسبانش بوده، زندگی نکرده ام، ولی صدایت زدن را به خوبی مؤمنم. رخصت گرفته ام از خالق جهان تا تو را دوست بدارم؛ تا فرزند ولایت تو باشم و بی قضاوت از گذشته های تلخ و نادانستگی خود، پیش روی هدایت و عنایت تو زانو بزنم. برای خوش بختی من دامان عصمت تو کافی است. دستم به دامانت، مادر بخشایش جهان!
شعر
مادر گل های زخم
سودابه مهیجی
خانه به یمن خنده او در سرور بود
دیوارها و پنجره ها غرق نور بود
خانه – پر از زلالی بانوی آب ها –
دیگر گلین نبود که قصر بلور بود
خورشیدِ خانه بود که در پیش پای او
حتی غبار، رقص کنانِ غرور بود
از دامنش هر آنچه که می ریخت در اتاق
گل های عشق بود و بهار حضور بود
سجاده می گشود و به رسم ملائکه
دلواپس تمام گناهان دور بود
از گریه هاش باغچه سیراب می شد و
حوض حیاط، چشمه ناب طهور بود
از بس غزل به گردش دستاس می سرود
در سفره اش همیشه نان شعور بود
حتی از آه سینه او شعله می گرفت
آن آتشِ همیشه که قلب تنور بود
در کام کودکانش هر لقمه ای گذاشت
از جنس واژه های دلش بود. .. نور بود. ..
بی روشنای نامش، بی نام روشنش
حتماً همیشه خانه دنیا نمور بود
حتما اگر نبود «مدارای مادری»
در خاطرات تلخ جهان محو و دور بود
آن از بهشتِ عشق به دنیا گریخته
از کوچه های خاک که گرم عبور بود،
هر جا رسید مادر گل های زخم شد
دستان لاله پروری او صبور بود
…
مادر چقدر از سر دنیا زیاد بود
مادر فرشته بود، پری بود، حور بود. ..
روز مادر (متن ادبی)
مادری درد عشق کشیدن است
رقیه ندیری
گاهی از اجبار گریزی نیست. مجبوری در برابر قوانین دنیای طبیعی سر خم کنی و بگویی چشم. مجبوری در خانه ات را رو به بهار و تابستان و پاییز و زمستان باز بگذاری. مجبوری در برابر مرگ بگویی تسلیم. مجبوری در برابر بلاهایی که سرزده می آید و زندگی ات را به هم می ریزد، بگویی تسلیم. مجبوری در برابر درد بگویی تسلیم. به غم بگویی خوش آمدی و به عشق بگویی «کرم نما و فرود آ که خانه، خانه توست» تا عشق با همه خوبی ها و بدی هایش در خانه دلت قدم بگذارد.
تو اختیاردار زندگی خودت هستی؛ یعنی اختیار این را داری که از مهمان های ناخوانده زندگی ات چگونه پذیرایی کنی، ولی مجبوری آنها را به خانه ات راه بدهی. مجبوری قد بکشی، بزرگ شوی و عشق را با همه ابعادش بپذیری. عشق ظاهر وسوسه انگیزی دارد. مار خوش خط و خالی است عشق. اول در خانه دلت میهمان می شود و بعد سراسر وجودت را از آن خود می کند. یک روز چشم باز می کنی و می بینی چیزی جز عشق در تو نیست. چشم باز می کنی و می بینی مادر شده ای. مادر پدرت، مادر مادرت، مادر دوستان و همسالان و جامعه ات. حتی اگر فرزندی به دنیا نیاورده باشی، حس و حال مادری همه رگ و ریشه ات را تسخیر می کند.
درد مادری تنها درد زادن نیست. مادری درد عشق کشیدن است و عشق گاهی خنجری دارد به نام فراق، زهری دارد به نام مرگ، دردی دارد به نام سکوت. چقدر تا به حال سکوت کرده ای مادر؟ چند بار خم به ابرو نیاورده ای در برابر عشق؟ چند بار عشق خنجرش را در جانت فرو کرده و زهرش را در کامت ریخته و تو دم نزده ای و زبان به شکوه نگشوده ای؟
آه ای فرشته غمگین من! دست هایت را به من بده تا رد زخم هایش را لمس کنم. بگو دست های تو چند بار تا لبه تیغ رفته اند به رسم مادری؟ چند بار سوخته اند به رسم مهربانی؟ چند بار در سرمای زمستان ترک برداشته اند به رسم عشق؟ از عشق بدم نمی آید؛ چون می دانم از آن ناگزیرم. فقط دلهره دارم از آن. می ترسم کم بیاورم و حوصله اش را نداشته باشم. با من حرف بزن مادر!
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 