پاورپوینت کامل ده مجلس عزای حسینی ۲۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ده مجلس عزای حسینی ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ده مجلس عزای حسینی ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل ده مجلس عزای حسینی ۲۹ اسلاید در PowerPoint :

به روایت بولِس سَلامه، شاعر و ادیب مسیحی لبنانی

به کوشش: محمود سوری

اشاره

بی گمان، قیام زندگی آفرین سالار شهیدان، امام حسین علیه السلام همواره مورد توجه اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان بوده و جاذبه سیمای درخشان سیدالشهدا علیه السلام نظر بسیاری از اهل اندیشه را به خود معطوف کرده است. در میان این متفکران، هستند کسانی که به بلندای شخصیت آن امام هُمام اشاره کرده اند، حال آنکه حتّی کمترین نزدیکی دینی و عقیدتی هم با ایشان ندارند.

این نوشته، دربردارنده ده مجلس عزای سالار شهیدان، حضرت حسین بن علی علیه السلام است به روایت شاعر و ادیب مسیحی لبنانی، بولِس سَلامه.

درآمد

خوش تر آن باشد که سِرّ دلبران

گفته آید در حدیث دیگران

بولِس سَلامه (۱۹۷۹ – ۱۹۰۲)، شاعر و ادیب مسیحی لبنانی، از بزرگ ترین شاعران کلاسیک معاصر در ادبیات عرب به شمار می رود. او قصاید فراوانی در مدح اهل بیت t و تاریخ و مقتل امام حسین علیه السلام سروده و در آن شور و حال و عشق و ارادت خود را به آن بزرگواران نشان داده است. در اینجا بخشی کوتاه از شعرهای عاشورایی او را می خوانیم و پس از هر مجلس وی، اشعاری مناسبِ حال از شاعران پارسی زبان می آوریم.

مجلس نخست

روز یکم محرّم الحرام: حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

آن شیرمرد سر بر دیوار گذاشت و سخت گریست. پرسیدند: چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد: من به خاطر فرزند پیامبر می گریم که بی خبر در راه است. کیست که از جانب من به حسین پیام می دهد که میا، بیشه از شیران خالی شده است؟

برایش آب آوردند. ظرف آب را گرفت و دو بار کوشید بنوشد، ولی خون دهانش جام را پر می کرد و مانع می شد.

شیرمرد را به زنجیر آهنین بستند و به پشت بام بردند و سر از تنش جدا کردند و او را در میان مردمان کوفه پایین انداختند.

درها همه بسته بود در قحطی مرد

فریاد نشسته بود در قحطی مرد

یک زن، شب کوچه های بن بست غریب

مردانه شکسته بود در قحطی مرد

محمدرضا سنگری

مجلس دوم

روز دوم محرّم الحرام: ورود به کربلا

او را در سرزمین کربلا فرود آوردند و با نیزه پیرامونش دیوار کشیدند. پرسید: نام این منطقه چیست؟ گفتند: کربلا. فرمود: اینجاست که زمین، خون مان را می نوشد و اشک دخترکان، قلب سنگ را آب می کند. هر که به اینجا بیاید، خواهد گریست و هر که نتواند زیارتش کند، دلش را با باد به سویش روانه می کند.

ای کربلا، همگان به سویت می آیند و آوازه ات همه جا می پیچد. هر گاه از شهادت حسین یاد شود، آزادگان از دل روزگار بر می آیند و هر کجا که من گام برداشته ام، می گذرند و غبارش را بر چشم می کشند و بر حاکمان ستمگر فریاد می زنند: کناره گیرید که ما با شعار حسینی آمده ایم.

بار بگشایید اینجا کربلاست

آب و خاکش با دل و جان آشناست

السلام ای سرزمین کربلا

السلام ای منزل نور خدا

السلام ای وادی دلجوی عشق

وه چه خوش می آید اینجا بوی عشق. ..

حبیب الله چایچیان (حسان)

مجلس سوم

روز سوم محرّم الحرام: حضرت رقیه (دختران آل الله)

در روز قتل او، همه چیز را اسیر کردند و حتی آب را هم به بند کشیدند. به غارت جنازه حسین بسنده نکردند و رفتند زنان و دختران حرمش را غارت کنند.

این سو، دختری خود را به چادرش می پوشاند و جامه اش را می کشیدند و آن سو، دخترکی تشنه و گرسنه، ناتوان و بی رمق بر زمین می افتاد.

بنویس که با شتاب باید برسد

فوراً ببرش، جواب باید برسد

لب های رقیه از عطش خُشک شده

این نامه به دست آب باید برسد

جلیل صفربیگی

مجلس چهارم

روز چهارم محرّم الحرام: حُرّ بن یزید ریاحی و اصحاب سیدالشهدا

حادثه ای در لشکر ابن زیاد رخ داد که همه را به خود مشغول کرد. حرّ شیردل، لشکر را رها کرده و به حسین علیه السلام پیوسته بود. توبه کنان گفت: ای پسر دختر پیامبر، مرا ببخش که خطا کردم. مرا ببخش اینک که اشک، چهره و لباسم را خیس کرده است. بدکاری خود را به خون خواهم شست که هیچ چیز چون خون، عیب و خطا را پاک نمی کند.

قسمت این بود دلت از همه جا پر باشد

قلبت آماده یک چند تلنگر باشد

همه دیدیم کسی سمت حرم می آید

تا مگر در دل دریای جنون، در باشد

« پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست»

باید این بغض پریشان زمان حر باشد

بعد از آن توبه از شرم پریشان، باید

کاخ ها در نظرت پاره ای آجر باشد

شام دشنام شود، باک نداری ای مرد

سهم چشمان تو از کوفه تمسخر باشد

شادمان باش حسین از تو رضایت دارد

حق ندارد کسی از دست تو دلخور باشد

آمدی سوی حرم ـ آه ـ برایت ای حر

بیتی آن گونه نداریم که در خور باشد

سید ابوالفضل مبارز

مجلس پنجم

روز پنجم محرّم الحرام: عبدالله بن حسن علیه ا