پاورپوینت کامل نگاهی به مضامین اخلاقی دعای عرفه ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نگاهی به مضامین اخلاقی دعای عرفه ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به مضامین اخلاقی دعای عرفه ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به مضامین اخلاقی دعای عرفه ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
اشاره
یکی از دعاهای معروف، دعای عرفه است. این دعا که از امام حسین علیه السلام برای ما به یادگار مانده، سرشار از مضامین اخلاقی است. در واقع سیدالشهدا علیه السلام در ساختار دعای عرفه، بسیاری از آموزه های اخلاقی را نیز آموزش داده است. این آموزه ها که به شکل درخواست آن حضرت از خداوند بازتاب داده شده، به صورت غیرمستقیم شخص دعاخوان را به آراسته شدن به این خُلق و خوهای زیبا فراخوانده، در او این رغبت را برمی انگیزاند که وی نیز چون امامش، به این اخلاق کریمانه دست یابد، و درپی آن به خویشتن تعالی روحی بخشد. شیخ عباس قمی رحمه الله درباره چگونگی شکل گیری دعای عرفه می نویسد:
بُشر و بشیر، دو پسران «غالب اسدی» روایت کرده اند که ما غروب روز عرفه در عرفات در خدمت آن حضرت بودیم. پس از خیمه خود بیرون آمدند با گروهی از اهل بیت و فرزندان و شیعیان، در حالی که در نهایت خشوع و فروتنی بودند. آن گاه در جانب چپ کوه ایستادند و روی مبارک را به سوی کعبه گردانیدند و دست ها را برابر صورت برداشتند مانند مسکینی که طعام طلبد، و سپس شروع کردند به خواندن دعای عرفه. (قمی، ۱۳۸۱: ۵۲۷)
دعای عرفه، مکتب تربیتی امام حسین علیه السلام است. از این دعا می توان به جهان بینی و هستی شناسی ژرف امام حسین علیه السلام که به حماسه جاودانه عاشورا انجامید، پی برد و بخشِ والایی از شخصیت سیدالشهداء علیه السلام به ویژه شخصیت اخلاقی و عرفانی ایشان را شناخت. آنچه در این نوشتار می آید، نگاهی است به برخی از مضامین اخلاقی که در دعای عرفه نمود یافته است.
۱. یادکرد نعمت های خداوند
یکی از آموزش های اخلاقی دعای عرفه، یادآوری نعمت های بی شماری است که خداوند به ما ارزانی داشته است. بی گمان یادکرد نعمت خداوند و برشمردن آن، افزون بر آنکه نشان ادب بنده در برابر پروردگار است و موجب رفتار درست با این نعمت ها و حفظ آن از اسراف و تباهی می شود، یکی از عوامل ایجاد و افزایش محبت به خداوند در دل بنده او نیز خواهد بود.
بنده ای که به نعمت های زیبای خداوند به عنوان موهبت زیبای او توجه می کند و در دل این نعمت ها، لطف و دوستی پنهانی خداوند را به خویش میبیند، دل داده پروردگارش می شود و محبت او را به دل می گیرد. امام باقر علیه السلام فرمود:
خداوند به موسی علیه السلام وحی فرمود: ای موسی، مرا دوست بدار و محبوب بندگانم گردان. موسی علیه السلام عرض کرد: پروردگارا، تو می دانی که کسی را بیشتر از تو دوست نمی دارم، ولی بندگانت را چگونه محبوب تو کنم؟ خدای تعالی به او فرمود: نعمت هایی را که به آنان داده ام به یادشان بیاور، آن گاه است که مرا دوست خواهند داشت و محبت مرا به دل خواهند گرفت. (محمدی ری شهری، ۱۳۷۹: ج ۲: ۹۶۲: ح ۳۱۶۸)
بخشی از دعای عرفه به یادآوری و برشماری نعمت های خداوند اختصاص یافته است. در بندهایی از آن می خوانیم:
پروردگارا، تو کسی هستی که نعمت دادی؛ تو کسی هستی که نیکویی و احسان کردی؛ تو کسی هستی که روزی بخشیدی؛ تویی که بینیازی بخشیدی؛ تویی که امور مرا کفایت کردی؛ تویی که هدایت فرمودی؛ تویی که مرا از گناهان حفظ کردی؛ تویی که بر گناهانم پرده پوشانیدی؛ تویی که مرا آمرزیدی.
ای کسی که مرا در کودکی حفظ کردی و در بزرگی، روزی ام دادی. ای آنکه نعمت هایش قابل شماره نیست، و کسی نمی تواند شکر نعمت هایش را به جا آورد. ای کسی که با احسان با من روبه رو شد، ولی من با بدی با او روبه رو شدم. ای کسی که مرا به ایمان هدایت کرد، پیش از آنکه من شکرگزار نعمت هایش باشم. ای خدایی که به هنگام بیمار شدنم او را خواندم و شفایم داد، و از او لباس خواستم مرا پوشاند، و گرسنه بودم سیرم کرد و تشنه بودم سیرابم نمود، و یاری خواستم یاری ام کرد. خدایا، اگر بخواهم نعمت ها و عطایای تو را برشمارم، هرگز قادر به انجام این کار نخواهم بود. (قمی، ۱۳۸۱: ۵۳۹ و ۵۴۰)
۲. بی نیازی نفسانی
یکی از درخواست های امام حسین علیه السلام از خداوند، «بی نیازی نفسانی» است. آن حضرت در این باره از خداوند چنین می خواهد: «اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِنای فی نَفْسی». (همان: ۵۳۴)
یکی از آرزوها و خواسته های انسان، دست یابی به بی نیازی است و بسیاری از تلاش های اقتصادی او به منظور رسیدن به چنین آرزویی شکل می گیرد، ولی نباید از نظر پنهان داشت که چنان که تجربه نشان داده، معمولاً داشتن مال و ثروت در بسیاری از زمان ها، نه تنها به انسان حسّ بی نیازی نمی بخشد، بلکه چه بسا در اثر افکندن او به وادی حرص و طمع، وی را دچار نوعی نیازمندی روحی کند، که هرگز با به دست آوردن حتی انبوهی از ثروت نیز از میان نرود. سعدی در این باره در ضمن حکایتی می نویسد:
بازرگانی را شنیدم که صدوپنجاه شتر بار داشت، و چهل بنده خدمتکار. شبی در جزیره کیش، مرا به حجره خویش درآورد. همه شب نیارمید از سخن های پریشان گفتن، که فلان انبارم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است؛ و این قَباله فلان زمین است. گاه گفتی خاطر اسکندریه دارم که هوایی خوش است. باز گفتی، نه، که دریای مغرب مشوش است. سعدیا، سفری دیگرم در پیش است. اگر آن کرده شود، بقیتِ عمر خویش به گوشه ای بنشینم. گفتم: آن کدام سفر است؟ گفت: گو گرد پارسی خواهم بردن به چین، که شنیدم قیمتی عظیم دارد؛ و از آنجا کاسه چینی به روم آرم، و دیبای رومی به هند، و فولاد هندی به حلب، و آبگینه حلبی به یمن، و بُرد یمانی به پارس؛ و زان پس ترک تجارت کنم. و به دکانی بنشینم. انصاف، از این ماخولیا چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند. گفت: ای سعدی، تو هم سخنی بگوی از آنها که دیده ای و شنیده ای. گفتم:
آن شنیدستی که در اقصای غور
بارسالاری بیفتاد از ستور
گفت: چشمِ تنگ دنیا دوست را
یا قناعت پر کند یا خاک گور
(سعدی، ۱۳۷۵: ۹۸)
چنان که از این حکایت به خوبی استفاده می شود، مال و ثروت، منشأ اصلی برای بخشیدن حسّ بی نیازی به انسان نخواهد بود، بلکه منشأ اصلی دست یابی به چنین حسّی، درونی و نفسانی است؛ یعنی همان «بی نیازی نفسانی و قلبی» که امام حسین علیه السلام در دعای عرفه آن را از خداوند درخواست می کند.
بی گمان کسی که در اثر برخوردار بودن از روحیه قناعت و چشم دل سیری و مانند اینها، به بی نیازی نفسانی رسید، بی نیاز واقعی است و آن گاه است که نه اندک بودن دارایی او، وی را اندوهگین می کند، و نه فراوانی ثروت وی، او را زیاده خواه و اهل طمع می نماید:
ـ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «لَیسَ الْغِنی عَنْ کثْرَهِ الْعَرَضِ، و لکنَّ الْغِنی غِنَی النَّفْس؛ توانگری و بی نیازی، به فراوانی مال و ثروت نیست، بلکه بی نیازی [حقیقی]، بی نیازی نفسانی و قلبی است». (محمدی ری شهری، ۱۳۷۹: ج ۹: ۴۴۰۸: ح ۱۵۳۴۴)
ـ امام صادق علیه السلام نیز فرمود: «غِنَی النَّفْسِ اَغْنی مِنَ الْبَحْرِ؛ بی نیازِ نفسانی، بی نیازتر از دریاست». (همان، ح ۱۵۳۴۵)
۳. اخلاص در عمل
از درخواست های امام حسین علیه السلام در دعای عرفه، «اخلاص در عمل» است: «اَللهمَّ اجْعل اِخلاصَ فی عَمَلی؛ خدایا، عمل مرا خالصانه قرار ده». (قمی: ۱۳۸۱: ۵۳۴)
به سبب ارزش و گران بهایی اخلاص و دشواری دست یابی به آن، در حدیثی قدسی از آن به «سرّی از اسرار الهی» تعبیر شده که خداوند آن را تنها در قلب کسانی که دوستشان دارد، به ودیعه می گذارد: «الْاِخْلاصُ سِرٌّ مِنْ اَسْراری اِسْتَوْدَعْتُهُ قَلْبَ مَنْ اَحْبَبْتُ مِن عِبادی؛ اخلاص، سرّی از اسرار من است که آن را [تنها] در قلب کسی که دوستش دارم به ودیعه می گذارم». (شهید ثانی، ۱۳۸۰: ۱۳۳؛ حدیث قدسی به نقل از رسول اکرم صلی الله علیه و آله )
نشانه انسان بااخلاص، رها بودن کارهای نیک او از گرو تحسین دیگران و رَستن از دام شهوت و کسب موقعیت اجتماعی است. در واقع، فرد مخلص، رضایت خداوند را بر رضایت دیگران ترجیح می دهد و بر این باور است که در دلِ عمل خالصانه، محبوبیت اجتماعی و عزت و کرامت نیز نهفته است. بنابراین، او از میان کارهای ریاورزانه که از او شخصیتی دروغین و لرزان در جامعه می سازد و کارهای خالصانه که شخصیتی راستین و استوار برای او رقم می زند، اعمال خالصانه را می پسندد و از ریاکاری ها روی برمی گرداند.
از این رو، زشتی ریاکاری و زیبایی اخلاص را ـ از جمله ـ باید در همین رویکرد روان شناسانه و جامعه شناسانه آن جویا شد و بر این باور بود که: شخصیت برآمده از ریاکاری، دروغین، غیرقابل اطمینان و آمیخته با هراس و اضطراب است؛ در حالی که شخصیت شکل گرفته از اخلاص، حقیقی، اطمینان بخش و همراه با آرامش ژرف قلبی است.
دل اگر از سر اخلاص ز جا برخیزد
خضر چون سبزه ز بوم و بر ما برخیزد
(صائب، ۱۳۶۷: ج ۴: ۶۴۵)
۴. اعتراف به لغزش ها و کاستی ها
انسان های بزرگ و عارف، از دام کمال پنداری و ورطه کمال انگاری خویش رها هستند. آنان با وجود تلاش فراوان در انجام دادن وظایف خود و کوشش بسیار برای پرهیز از کوتاهی ها، همواره به تقصیر خویش معترفاند و خود را پیراسته از کاستی ها نمی بینند. بیگمان کمترین ثمره احساس کاستی و کوتاهی، تلاش همیشگی به منظور کاستن از کوتاهی ها، پیش رفت همه روزه و نزدیک تر شدن پیوسته و روزبه روز به قله کمال و تعالی است. در مقابل، کسی که در خود کاستی و کوتاهی نمی بیند و دچار کمال پنداری است، افزون بر آنکه در معرض گرفتار آمدن به غرور و خودبینی قرار خواهد گرفت، دلیلی برای تلاش و کوشش نمی بیند؛ چون خویش را کامل می پندارد!
بر این اساس، اعتراف به لغزش ها و کاستی ها در پیشگاه خداوند، و احساس کوتاهی داشتن در زندگی، عاملی برای حرکت و تلاش انسان به منظور رشد روزافزون و تعالی روحی است؛ در حالی که کامل پنداشتن خویش، مایه رکود و عقب گرد انسان م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 