پاورپوینت کامل ولادت حضرت امام محمدباقر علیه السلام ۴۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ولادت حضرت امام محمدباقر علیه السلام ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ولادت حضرت امام محمدباقر علیه السلام ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ولادت حضرت امام محمدباقر علیه السلام ۴۰ اسلاید در PowerPoint :

پیشوای پنجم

درآمد

پدرش علی بود؛ فرزند حسین، و مادرش فاطمه بود؛ دختر حسن. نسبش از هر دو طرف به علی مرتضی علیه السلام می رسید و فاطمه زهرا علیها السلام. نخستین فرزندی بود که هم از نسل حسین بود و هم از نسل حسن.

در روز جمعه اول ماه رجب سال ۵۷ هجری قمری در مدینه به دنیا آمد. نامش را محمد گذاشتند؛ هم نام پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که ده ها سال پیش او را بدین نام خوانده و لقبش را «باقر» گذاشته بود. محمد باقر جز این لقب، چند لقب دیگر هم داشت؛ امین، شبیه، شاکر، هادی، صابر و شاهد. کنیه اش هم ابوجعفر بود و جز این، کنیه دیگری نداشت. (حکیم، ۱۳۸۵: ۵۳ و ۵۴)

در این نوشته برآنیم تا داستانک هایی از زندگی آن بزرگوار را در عرصه های اخلاقی و اجتماعی ارائه کنیم.

توصیف امام از زبان دشمن

عبدالملک بن مروان، خلیفه اموی به حاکم مدینه نوشت: محمد بن علی را دست و پا ببند و در غل و زنجیر کن و نزد من بفرست. حاکم در پاسخ نوشت:

ای امیرمؤمنان، امروزه در روی زمین، فردی باعفت تر، زاهدتر و باورع تر از مردی که شما او را از من طلب کرده اید، وجود ندارد. او از داناترین و ملایم ترین مردمان و در عبادت خدا و فرمان برداری از او، سخت کوش ترین آنان است.

عبدالملک پس از خواندن نامه، از تصمیم خود منصرف گشت. (همان: ۲۴)

صبر شگفت انگیز امام

مردی شامی با شیفتگی به مجلس درس امام محمد باقر علیه السلام می رفت و به درس آن حضرت گوش فرامی داد. اما روزی با تندی به آن حضرت گفت:

محمد، گمان نکنی که من از روی دوستی و محبت به تو به مجلس دَرسَت حاضر می شوم. چنین نیست؛ بلکه من به کسی بیش از تو کینه ندارم. اما فصاحت تو و اینکه واژگان را به زیبایی هنگام تدریس کنار هم می چینی، مرا به سویت کشانده است.

امام نگاهی از روی مهر و دل سوزی به او انداخت و از آن پس، بیشتر او را غرق دریای محبت خود فرمود. طولی نکشید که مرد شامی حقیقت را دریافت و تا لحظه مرگ، از دوستان واقعی حضرت گردید. (همان: ۳۴)

بردباری در مرگ فرزند

روزی امام محمد باقر علیه السلام در جلسه درس نشسته بود. ناگهان از خانه ایشان صدای فریادی بلند شد. بعد یکی از غلامان نزد حضرت آمد و مطلبی را به طور خصوصی گفت. امام پاسخ فرمود:

شکر خداوند را بر آنچه به ما داد، و هر آنچه گرفت در حقیقت از آنِ خود او بوده است. زنان را از گریه بازدار و او را تجهیز و کفن کنید. از خداوند برای خود آرامش بخواهید. به مادر طفل هم بگو تو در این ماجرا گناهی نداری.

سپس به دنباله درس پرداخت و حاضران از هیبت ایشان یارای پرسیدن جریان نداشتند. دقایقی بعد باز غلام آمد و خبر داد که نوزاد کفن شده است. در این هنگام، حضرت به شاگردان فرمود ایشان را در تشییع جنازه فرزندش یاری دهند. (همان: ص ۳۶ و ۳۷)

امام باقر علیه السلام و مرد مسیحی

لقب امام محمد بن علی بن الحسین علیه السلام باقر است و باقر یعنی شکافنده. به آن حضرت باقر العلوم می گفتند؛ یعنی شکافنده دانش ها.

مردی مسیحی به صورت سُخریه و استهزا، واژه باقر را تصحیف کرد به واژه بقر؛ یعنی گاو و به آن حضرت گفت: انتَ بقر؛ یعنی تو گاوی.

امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان دهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی فرمود: نه، من بقر نیستم؛ من باقرم.

مسیحی گفت: تو پسر زنی هستی که آشپز بود.

امام پاسخ داد: شغلش این بود؛ عار و ننگی محسوب نمی شود.

گفت: مادرت سیاه و بی شرم و بد زبان بود.

فرمود: اگر این نسبت ها که به مادر من می دهی راست است، خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است، از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی.

این حلم، انقلابی در روحیه مرد مسیحی پدید آورد و بعدها مسلمان شد. (مطهری، ۱۳۸۷: ج ۱۸: ۲۰۷ و ۲۰۸)

اجازه خدا

نماز میت را که خواندند و خواستند جنازه را تشییع کنند، صاحب عزا نزد امام محمد باقر علیه السلام آمد و همراه با تشکر گفت: شما برگردید. راه رفتن برای تان دشوار است. ولی امام باز هم به دنبال جنازه روان شد. گفتم: صاحب عزا که اجازه داد، برگردید. فرمود: ما به اجازه او نیامده بودیم که به اجازه او برگردیم. من پاداشم را از خدا می گیرم، نه از او. (دانشگر، ۱۳۸۶: ۵۷)

منابع

حکیم، سید منذر. ۱۳۸۵. شکافنده علوم حضرت امام محمد باقر علیه السلام. ترجمه کاظم حاتمی طبری. قم: مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام.

دانشگر، بهزاد. ۱۳۸۶. آفتاب دانش: روایت داستانی زندگی امام محمد باقر علیه السلام. اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان.

مطهری، مرتضی. ۱۳۸۷. مجموعه آثار استاد شهید مطهری. تهران: صدرا.

متن ادبی

آن سلام کلامی را در پی داشت

رقیه ندیری

سلام پیامبر، امانتی بابرکت بود که مرا تا عرش علیین بالا برد. سلام پیامبر بیش از آنکه تو را بنوازد، مرا نواخت و عزیزم کرد. ای محبوب دلم، انتظار، تلخ ترین طعم روزگار است، تا وقتی پایانی خوشایند نداشته باشد. اما من دلم به این خوش بود که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از راستگویان آفرینش است. سلام او آویزه گوشم شده بود تا هر صبح تو را به یاد من آورد و یاد پیامبر را در من زنده کند.

وقتی دیدمت و سلام جدت را به تو رساندم، آسودم از انتظار و کامم شیرین شد با بوسیدن تو، اما این همه ماجرا نبود. در روزگاری که نقل حدیث، جرمی نابخشودنی بود، من باید روایاتی را از جدت پیامبر برایت می گفتم، و این امانت ها را هم به تو پیشکش می کردم. باید هر چه را از او شنیده بودم، مو به مو تعریف می کردم و تو چه شنونده خوبی بودی. وقتی روایت حج را برایت گفتم، گل از گلت شکفت.

رسم است روایت ها به دلیل راویان شان ارزش می یابند. روایت ها و احادیث، همان گونه که بیش از من می دانی، فراز و نشیب های فراوان را پیموده اند. سرزمین های اسلامی از احادیث جعلی پر است؛ به خدا پناه می برم اگر من هم از دروغ¬گویان باشم!

تا چندی پیش نمی دانستم فلسفه آن سلام چیست. تا اینکه روزی برایم خبر آوردند تو، عزیز جان پیامبر، روایت حج را به جای اینکه از طریق پدرانت به رسول خدا برسانی، از من نقل کرده ای و گفته ای: از جابر بن عبدالله انصاری شنیدم که پیامبر خدا حج را با این آداب به جای آورد و آداب را همان گونه که من دیده و برای