پاورپوینت کامل اشتیاق حضور (گفتاری درباه آداب زیارت معصومان(ع)) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اشتیاق حضور (گفتاری درباه آداب زیارت معصومان(ع)) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اشتیاق حضور (گفتاری درباه آداب زیارت معصومان(ع)) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اشتیاق حضور (گفتاری درباه آداب زیارت معصومان(ع)) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

اشاره

زیارت، دیداری مشتاقانه با حضور در پیشگاه اولیای الهی و ائمه معصوم(ع) است. زیارت، حضور در مکان های مقدس و رویارویی با پیشوایان و راهنمایان عالم معنی است، که با حرکتی از شهر و دیار به شوق دیدار، آغاز می شود؛ حرکتی که به ظاهر در مکان است، و به حقیقت در دل و جان.

زیارت، حضور جسم و جان است، در برابر خلیفه الله در زمین و نماد سرسپردگی و تعظیم در برابر بندگان برگزیده خداوند. زیارت برقرار کردن ارتباط قلبی است، با حجت خدا، و قرار دادن خویشتن خویش است در فضای روحانیت و فیض بخشی امام، و امام انسانی است متعالی و خدای نمای، با ابعاد وجودی گسترده، که بار معنویتش را از آفریدگار می گیرد و واسطه خیر و برکت برای بندگان و آفریده های خداست. زیارت، حاضر شدن بر مزار پاک بزرگانی است که سراسر زندگی خود را به جهاد در راه خدا و دفاع از حقوق انسان و گسترش پاکی ها و زیبایی ها و توحید زلال سپری کردند.۱

«اگر زیارت پرشور باشد و همراه با شناخت، جان می بخشد و طراوت می آفریند، و پای زائر را در جای پای مزور (زیارت شده) می گذارد. زیارت، مکتب است، کلاس درس است، و به زائر، درس خداپرستی، ایثار، شهادت و مهرورزی می آموزد. زیارت، فرهنگ ساز است، و اگر به درستی بهره برداری شود، و درس های نهفته آن، به وقت، فرا گرفته شود، به جامعه اسلامی، فرهنگی بالنده و پیشرفته می بخشد، و او را از انواع لغزش ها، مسئولیت گریزی ها، تنبلی ها ایمن می دارد. زیارت، چه دیدار خانه خدا باشد، چه زیارت بارگاه رسول الله باشد، و چه زیارت پیامبران بزرگ و امامان معصوم(ع) و اولیای دین باشد، و چه حضور بر تربت خونین و لاله خیز شهیدان و چه رفتن به مزار صالحان و نیکان، همه و همه دلیل عشق و محبت است؛ نشانه جهت گیری انسان است، الهام بخش و آموزنده است، الهام گرفتن از اسوه هاست، خط دهنده است، تعظیم شعائر است، تقدیر از فداکاری ها و تجلیل و گرامی داشت فضیلت هاست، زمینه ساز شناخت و تربیت است، بالابرنده است، تعالی بخش است، و پرورش یافتن از فیض نگاه است».۲

شجره زیارت، آن گاه به بار خواهد نشست و زائر را مهمان میوه های آسمانی اش خواهد کرد که آداب آن به درستی رعایت و از آفات، پیراسته شود. اگر زیارت، بی رعایت آداب صورت پذیرد و بر دامنش آفات بنشیند، موجب رشد روحی زائر نخواهد شد، و از او انسانی با ویژگی های والای اخلاقی و هم سو با آموزه های وحیانی نخواهد ساخت. آن گاه است که زیارت برای چنین زائری، تنها خستگی جسمانی و رنج سفر در پی خواهد داشت. پس لازمه زیارت مطلوب و اثرگذار، شناخت آداب و آفات آن است و آنچه در این نوشتار می آید، بازگویی آداب و آفات زیارت است. البته این آداب و آفات به بهانه شهادت امام رضا(ع) و در راستای زیارت آن حضرت، بازگو می شود و اختصاص به زیارت ایشان ندارد و شامل هر زیارت دیگری نیز می شود.

۱. نک: محمدمهدی رکنی، شوق دیدار، صص ۱۷ و ۱۸.

۲. جواد محدثی، فرهنگ زیارت، صص ۳۰ و ۳۱.

فصل اول: کلیات

مفهوم شناسی زیارت

واژه «زیارت» برگرفته از واژه «زَور» است و «زور» در لغت، عبارت از تمایل و میل کردن است:۱ خواه از دور باشد یا از نزدیک؛ خواه با گرایش قلبی و قصد همراه باشد یا نه و اعم از اینکه با اِکرام و تعظیم مزور (شخص زیارت شده) همراه باشد یا نه. از این رو، درباره میل و گرایش عنصری مادی، همانند خورشید که هیچ یک از ویژگی های فوق در آن نیست، در قرآن کریم از واژه «زور» که به معنای میل کردن است، استفاده شده است. چنان که در بیان قصه اصحاب کهف که خورشید هنگام طلوع، از جانب راست اصحاب کهف می گذشت و هنگام غروب از ناحیه چپ افول می کرد، و این، عامل سلامت و صحت آنان می شد، می خوانیم: «وَ تَرَی الشّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَتَزاوَرُ عَنْ کهْفِهِمْ ذاتَ الْیمینِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ؛ و آفتاب را می بینی که چون برمی آید، از غارشان به سمت راست مایل است، و چون فرو می شود، از سمت چپ دامن برمی چیند». (کهف: ۱۷)۲

در اصطلاح دینی، زیارت تمایلی است که افزون بر میل و حرکت حسی، قلب هم گرایشِ جدی پیدا کرده، نسبت به مزور (زیارت شده) اکرام، تعظیم قلبی و اُنس روحی پیدا می کند.۳ این معنا در مرتبه برین و کامل خود، همانا اقبال قلبی، روحی، فکری، اخلاقی و عملی نسبت به مزور را با خود دارد. البته هرچه مزور و شخص زیارت شده کامل تر و برتر باشد، درجه تکریم و تعظیم نیز برتر است، آن گونه که در زیارت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت(ع) دیده می شود.۴

درباره خداوند نیز در دعا آمده است: «اللّهُمَّ اجْعَلنْی مِن زُوّارک؛ پروردگارا! مرا از زائرین خودت قرار ده»، که در اینجا به معنای قصدکنندگان به سوی او و پناه آورندگان به درگاهش است.۵

در دائره المعارف مصاحب آمده است:

شیعه در فضیلت و ثواب زیارت قبور ائمه و امام زاده ها اخبار بسیار نقل می کنند و وجود بسیاری از بقاع و مشاهد در ایران، که هریک از جهت معماری و تزیینات نیز در جای خود قابل توجه است، مدیون این طرز تفکر است. بیشتر اهل تسنن نیز زیارت قبور را جایز و سبب حصول تنبه و کسب ثواب می دانند. در بین غیر مسلمین نیز زیارت مقابر و مشاهد رواج داشته است. از جمله بیت المقدس که زیارتگاهی است که نزد مسلمانان و یهود و مسیحیان، هر سه محترم است و در ایران، یهودیان را نیز پس از زیارت آنجا حاجی می نامند. همچنین به دستور پاپ، مسیحیان هرچند سال یک بار به عنوان زیارت به شهر رُم می روند. برخی از زیارتگاه های مسیحیان پیرو کلیسای کاتولیک رومی در اروپا، لورتر، سانتیاگو، لورد، فاطمه و کنتربری می باشد.۶

ارکان زیارت

«گرچه زیارت دارای شاخ و برگ های فراوان است، برای آن سه پایه بازگو کرده اند: یکم؛ زائر، یعنی شخصی که میل و گرایش به چیزی یا کسی دارد. دوم؛ مزور، یعنی شخص یا چیزی که مورد زیارت قرار می گیرد و میل و گرایش قلبی، متوجه اوست. سوم؛ خصیصه ای نفسانی به نام گرایش قلبی که با تکریم و تعظیم و انس گرفتن با مزور همراه است. روشن است که اگر هریک از این ارکان سه گانه، مختل شود یا از واقعیت و عینیت تهی باشد، زیارت تحقق نمی یابد و تنها پنداری از زیارت باقی می ماند. ازاین رو، در جایی که مزور، موهوم و پنداری باشد و زائر، خود را با امری خرافی و به دور از واقعیت سرگرم کرده و بدان قصد و میل پیدا کند، قطعاً زیارت راستین تحقق نیافته، آثار عینی و واقعی آن هم مترتّب نخواهد شد.

بدیهی است هرچه ارکان سه گانه فوق از بنیان و اساس محکم تری برخوردار باشد، حقیقت زیارت و آثار آن نیز عینی تر و ظاهرتر خواهد بود. به عبارت دیگر، اگر زائر از معرفت و ایمان و کمالات وجودی والاتری برخوردار باشد، و همچنین اگر مزور، شخصیتی ربّانی و مؤثر در نظام هستی باشد یا اگر تصمیم و قصد با کمال معرفت و جدیت و اراده جزمی همراه باشد، قطعاً جلوه کامل تری از زیارت عرضه می شود و حتماً تأثیرات چشم گیر و گسترده ای خواهد داشت، و برعکس هرچه این ارکان سه گانه به ضعف و سستی گراید و از توان و صلابت لازم، تهی شود، معنا و حقیقت زیارت و آثار آن نیز ضعیف و سست خواهد شد.

بنابراین، زیارت، واقعیتی اصیل است و هرگز یک پندار خیالی و تهی از واقعیت نیست، و اساساً همین نگاه هستی شناسانه به معنا و حقیقت زیارت است که راه درست فهم چیستی زیارت و ماهیت پیچیده آن را هموار می کند».۷

«اساساً برای استفاده بهینه از زیارت و شکل گیری کمال زیارت باید دو مسئله خاص را نیز مورد توجه و دقت قرار داد: اول اینکه انسان پس از مرگ، از حیاتی برتر و کامل تر برخوردار است و ارتباط و تعلق او به عالم بالا و اُنس و حشر او با جواهر قدسی، موجب گسترش وجود و میدان احاطه وی می شود و طبعاً آثار وجودی او قوی تر و گسترده تر است و تفسیر زیارت به ارتباطی زنده میان دو حقیقت زنده، بدین معناست که نفس زائر با نفس و جان مزور ارتباط برقرار می کند، و هرگز زیارت ارتباط زائر با بدن مزور نیست، بلکه بدن، تنها به لحاظ تعلّق و وابستگی شدید وجودی میان جان و تن مَزُور است که علامت گویا و نشانه ای رسا از مزوّر را به همراه دارد.

دوم اینکه ارتباط و توجه خاص مزور به بدن موجب می شود بدن و جسد او یک نوع مرکزیت و محوریتی پیدا کند و همین مایه توجه و زیارت قبر و بدن می شود. گرچه روح و جان انسانی زمان و مکان ندارد و انسان در هر شرایطی و در هر مکان و زمانی با درود فرستادن و اهدای سلام و صلوات می تواند مزور را شادمان کند، یا خود از او اثر وجودی بپذیرد، لیکن به لحاظ توجه و عنایت خاصی که آن نفس به بدن دارد، بدن او نیز محل زیارت شده، حضور در کنار قبر او توصیه شده است. ازاین رو، در زیارت، به دیدار آرامگاه و قبر مزور می شتابیم، و قبر او را نیز زیارت می کنیم».۸

۱. مجمع البحرین، ج۳ و ۴، ص۳۱۹.

۲. مرتضی جوادی، فلسفه زیارت و آیین آن، ص۱۹.

۳. مجمع البحرین، ج۳ و ۴، ص۳۱۹.

۴. فلسفه زیارت و آیین آن، صص ۱۹ و ۲۰.

۵. مجمع البحرین، ج۳ و ۴، ص۳۲۰.

۶. دائره المعارف فارسی، به سرپرستی غلام حسین مصاحب، ج۱، ص۱۱۵۷.

۷. فلسفه زیارت و آیین آن، صص ۲۱ و ۲۲.

۸. همان، صص ۲۵ و ۲۶.

زیارت، مسئله ای فطری و جهانی

زیارت، تنها ویژه اسلام و تشیع نیست، بلکه در بسیاری از مذاهب و اقوام دیگر نیز اهتمام و توجه فراوان به زیارت دیده شده است و بر این اساس، زیارت و پاس داشت یاد نیکان و بزرگانی که از دنیا رفته اند، امری فطری بوده و دارای پیشینه تاریخی طولانی است. علامه طباطبایی می فرماید: «گروه بشر از روزی که در این خاکدان مسکن گزیده و دست به دست هم داده و در شاه راه زندگی پای نهاده است، پیوسته به افکار و اندیشه هایی که از معلم آفرینش یاد می گرفته تکیه می داده و می دهد و در شعاع معلومات و اندوخته های تجربی خود، فراز و نشیب های راه تکامل و ترقی را پیموده و هم اکنون می پیماید. در همین راستا، پیوسته در جامعه های گوناگون بشری و در جمعیت های متشکل مذهبی و غیر مذهبی، مردانی که نمونه کامل آن روش اجتماعی یا آیین مذهبی بوده و می باشند، پناهگاه و نگهبان شناخته می شوند و توده پیروان آن طریقه مانند پروانه ها دور شمع وجودشان گرد می آیند. ازاین روست که در طول تاریخ بشریت افراد این نوع، برای گذشتگان خود آرامگاه ترتیب می دهند و این رویه را یک نحو بقا و حیات برای درگذشته و وسیله ارتباط با روان او می دانند، و با یادبود مزارش خاطره های شیرینی که از شخصیت از دست رفته دارند، مجسم می سازند. این سنت، خود یکی از بهترین وسایل ارتباط آینده انسانیت با گذشته آن و عامل مهمی در زنده نگه داشتن روش های مذهبی یا آداب و رسوم ملی آن به شمار می آید. اسلام نیز که دینی است فطری و بر اساس طبیعت آفرینش بنا گذاشته شده است، این وسیله فطری دیرین را تأیید و امضا نموده و بنای آرامگاه را تشریع کرده و احترام مرده را ماننده زنده دانسته است».۱

«در واقع برای درک صحیح از واقعیت زیارت و اینکه تنها مربوط به اسلام نیست، کافی است بدانیم که زیارت در همه ادیان و مذاهب وجود دارد، فقط شکل آن اماکن و اشخاصی که زیارت می شوند، فرق می کنند، ولی نقش حضور در مکان های مقدس و نوعی احترام در آنجا عمومی و جهانی است و درباره اقوام آشور و بابل که در دو هزار سال پیش از میلاد مسیح در شهرهای اوری، نی پور، سوسا و آنسا، زیارتگاه های بزرگی بوده است. در بوداییسم زیارت اماکن مقدسه و بودا و پیشوایان مذهبی، وجود دارد. زیارتگاه های بزرگ در چین، تبت، سیلان، هند، برمه، و کره، از گسترش و عمومیت زیارت حکایت می کند.

یکی از آداب مذهبی مهم در مسیحیت زیارت اماکن مقدسه می باشد. اولین زیارتگاه مسیحیان، فلسطین بود، سپس در شهرهای اروپا مقابر قدیسین و اولیا نیز به صورت زیارتگاه در آمد. در قرون وسطی کاروان های عظیمی از قلب اروپا برای زیارت بیت المقدس به راه می افتادند که با مشکلات فراوان، مسافت زیادی را طی می کردند تا خود را به اورشلیم برسانند.

اگر دقیقاً به فلسفه زیارت مقابر و اماکن مقدسه در دنیای مسیحیت توجه کنیم، درمی یابیم که هم اکنون دنیای به اصطلاح متمدن، نه تنها خود را بی نیاز از زیارت نمی داند بلکه فطرتاً ستایش و زیارت قبور مقدس را برای تشفّی آلام دنیوی ضروری می داند. درک این واقعیت و نیاز فطری باعث شده است که در کشورهای انگلستان، فرانسه و ایتالیا، زیارتگاه های بزرگ وجود داشته باشد. رُم که پس از بیت المقدس بزرگ ترین زیارتگاه های مسیحیت را در خود جای داده است، همه ساله زائران بی شماری را به خود جلب می نماید».۲

۱. علامه طباطبایی، بررسی های اسلامی، به کوشش: سید هادی خسروشاهی، ج۱، صص ۲۳۲ و ۲۳۳.

۲. شوق دیدار، صص ۲۹ و ۳۰.

بهره های جسمانی و روحانی زائر از زیارت

چنان که از سخنان بزرگان استفاده می شود، آثار زیارت، تنها، روحی و معنوی نیست، بلکه زیارت ثمره جسمانی نیز دارد. موجب ایجاد اعتدال در جسم و سبب سامان بخشیدن به وضع جسمانی زائر نیز می شود. شیخ الرئیس ابوعلی سینا، در این باره می نویسد:

زائری که با همه وجودش، اعم از بدن و نفس، به سمت مزور می رود، از نفس و جان مزور استمداد می طلبد تا خیری را تحصیل یا زیان و اذیتی را دفع کند و همه وجودش در سِلک استعداد و استمداد در آید. از آن سو، نفس مزور نیز به جهت مشابهت و مجاورتی که با عقول یافته منشأ تأثیر و اثربخشی فراوان و کامل تری خواهد بود و چون زائر با جسم و جان به سمت مزور روی می آورد، هم بهره های جسمانی می برد و هم بهره های روحانی و نفسانی، اما بهره جسمانی این است که همان طور که اگر مزاج و جهاز جسمانی انسان در حال اعتدال و تساوی باشد، اثرگذاری ارادات نفسانی در آن راحت تر و آسان تر است، نفوس مجرد و عاری از ماده در این مزاج های مستعد و مستمد، بیشتر و بهتر تأثیر گذاشته و موجب رفع یا حتی دفع آفات و مضرّات می شوند، و در خصوص حالتی که زائر با شوق و رغبت و با میل و اراده به زیارت مزاری می رود، آمادگی و توجه بهتر و بیشتر بوده و جهت گیری نفس، دقیق تر و عمیق تر است. در این حالت، نفس با داشتن قوت و شرافتِ افزون، به ویژه در مواضع و مکان هایی که بارگاه و زیارتگاه مزار است، ذهن و حواس انسان از کدورت و تیرگی های روزمره پاک و صاف شده، با ذهنی صاف و آماده و خاطری جمع و آرام، استعداد و آمادگی بیشتری پیدا می کند تا از مزور بهتر برتری بگیرد، مثلاً در زیارت بیت الله، تعالی انسان به لحاظ موقعیت ویژه ای که برای او حاصل شده، نزدیک است که به ساحت ربوبی و حضرت الهی راه یابد و به جهتی روی آورد که به حضور در بارگاه الهی انجامد. در این هنگام که روح، غرق آرامش می شود، بر جسم زائر نیز اثر گذاشته، زمینه ساز اعتدال جسمی و سلامت جسمانی می شود و بدین گونه جسم زائر نیز بر اثر زیارت مزور، سامان یافته به اعتدال و سلامت خود نزدیک می شود، اما بهره های نفسانی که از رهگذر زیارت نصیب انسان می گردد، بسیار ارزشمندتر است؛ مانند روی گردانی و بی توجهی به متاع ناچیز دنیوی، حتی امور طیب و پاکیزه دنیا. همچنین زیارت موجب دور ساختن موانعی می شود که زائر را از رسیدن به کمال باز می دارد. نتیجه آن می شود که فکر زائر به ساحت قدس ربوبی و آستان جبروت پروردگار توجه پیدا می کند، و در پرتو نور و اشراق ربّانی که در سویدای وجود زائر ایجاد شده است، همه اندوه ها و نگرانی ها و ترس ها برطرف می شود.۱

«همچنین یکی از آثار زیارت، طولانی شدن عمر است؛ زیرا وقتی انسان به دیدار عزیزی می رود، تغییرات سلولی ایجاد می شود و سلول ها منبسط می شوند، که این انبساط، مصونیت روان و بدن را در پی دارد؛ ین های تولید شده در مقابل عفونت ها و سرطان ها را مصونیت می بخشد، در نتیجه انسان با چهر ه ای گشاده تر، و زندگی سالم تر به حیات خود ادامه می دهد».۲

۱. برگرفته از: میرداماد، القبات، صص ۴۵۷ و ۴۵۸.

۲. مجموعه نویسندگان، هم اندیشی زیارت، ج۲، ص۸۹۰، به نقل از: «روان شناسی زیارت»، نشریه زائر، ش۹، ص۸۳.

زیارت قبور، نشانه تعلق و توجه ارواح به بدن ها

توصیه اهل بیت(ع) درباره بسنده نکردن زیارت از راه دور، ترغیب آنها به حضور بر سر مزار مزور، از این واقعیت پرده برمی دارد که قبر و مزار، تنها مکانی بی روح و سرد نیست، بلکه به دلیل توجه و تعلّق روح به بدن، قبر نیز از گونه ای حیات معنوی برخوردار است. امام خمینی رحمه الله در کتاب تعلیقات بر شرح فصوص الحکم و مصباح الاُنس، به نقل از استاد کامل عارف خود، آیت الله شاه آبادی در این باره می فرماید:

«می توان گفت که علاقه روح نسبت به بدن، پس از مرگ باقی است؛ زیرا بدن، محل قرار و جایگاه رشد و پرورش او بوده است».۱

فیلسوف بزرگ، میرداماد نیز در کتاب القبات می نویسد: «اما مسئله زیارت و رفتن به سوی قبور رسولان و اولیای الهی و آرامگاه صالحان و شایستگان و نیز مدد گرفتن از ارواح آنان و کسب نورانیت در پرتو افاضات و اشرافات عقلی و قدسی آنها در مشاهد متبرکه آنها، بر یک مسئله بنیانی و اساسی استوار است و آن اینکه نفس ناطقه که معدن نوع جوهر عقلانی است، جایگاهش در عالم عقل است و وطن اصلی او همانا سرزمین قدس ملکوت است، و سلطنت و ولایت نفس بر بدن از باب تدبیر است که به دو صورت حاصل می شود: ۱. از طریق ماده شخصیه که همان بدن مادی باشد، که مادامی که آسمان و زمین هست و بساط ماده پهن است، این تدبیر و محافظت، ادامه دارد. راه دوم: از طریق صورت است، که این صورت به سبب مرگ، باطل می شود و این نوع از تعلق نسبت به بدن از بین می رود، اما چنانچه گفتیم، تعلق نفس به بدن از نقطه نظر ماده اش همچنان باقی است، و همین نوع تعلق ماندگار نفس به بدن، عامل توجه دائمی نفس به بدن می شود، و اینکه در حشر جسمانی، دوباره نفس، با صورتی جدید به همان ماده مراجعت می کند که البته این به اراده الهی است. بنابراین، علاقه باقی مانده نفس به بدن، همان معیار جلب فیض و جذب خیر می شود و توجیهی عقلانی برای زیارت قبور و رو آوردن به مشاهد مشرفه می شود. آن گاه است که برای اجتماع نفوس و جان های زائران که به انوار الهی و روشنای ملکوتی، روشن است فوائد فراوان دارد».۲

همچنین قاضی سعید قمی در این باره که روح، پس از خاک شدن بدن در قبر نیز، به گونه ای با بدن همراهی، و به او توجه دارد، می نویسد:

اجسام طبیعی، دارای بقا بوده، هیچ گاه عدم نخواهند شد. آنچه بر آنها عارض می شود، گوناگونی عوالم و حالات است، یعنی بر اجسام، تنها اختلاف صورت ها و اَعراض حاصل می شود، نه عدم و این مسئله گوناگونی حالات و صورت ها که در طول روزگاران بر اجسام عارض می شود، به حقایق و ذات آن زیان نمی رساند و سبب دگرگونی در ذات آن نمی شود.

از سوی دیگر نیز، روح و نفس، هیچ گاه از هم نشینی، ارتباط و علاقه با ماده و طبیعت جسمانی، خالی نیست و این علاقه و توجه، با در هم شکستن اجزا مادی بدن و متفرق شدن آن در قبر، از بین نخواهد رفت. حاصل آنکه این هم نشینی روح با بدن با پراکنده شدن بدن مادی در خاک و تبدیل شدن آن به کیفیت های گوناگون قطع نخواهد شد و این جدایی روح از بدن، درخیال ما و به نظر ما اتفاق می افتد، اما در پیش کسی که حتی ذره ای نیز از او پوشیده نیست، و از نور او هیچ چیز غایب نیست، این نفس و بدن، پس از مرگ نیز در حال اجتماع و انضمام حقیقی به سر می برند.۳

۱. روح الله موسوی خمینی، تعلیقات بر شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۷۴.

۲. القبات، صص ۴۵۵ و ۴۵۶.

۳. قاضی سعید قمی، شرح توحید شیخ صدوق، تصحیح و تعلیق: دکتر نجف قلی حبیبی، ج۱، صص ۵۶۲ و ۵۶۳.

متبرک شدن زمین به برکت مجاورت با اولیای الهی

«روزها، زمین ها و لحظه ها، از نظر ذاتی با هم تفاوت ندارند، بلکه به دلیل تعلقی که به کسی یا چیزی و انتسابی که به امر مهم یا شخص محترم یا حادثه خاصی دارند، کرامت و قداست پیدا می کنند.

مرحوم سید محسن امین در بخشی از قصیده بسیار بلند و والا و زیبای خود می گوید: «خداوند بین آفریده هایش تفاوت هایی قرار داده است، خاک با طلا برابر نیست، ماه رمضان بر ماه های دیگر فضیلت دارد. از ایام هفته و ساعت های روز، برخی بر برخی دیگر برتری دارند. خورشید بر «سَها» (نام ستاره ای) و ماه بر «فرقد» (نام ستاره ای) برتری روشن دارد. سرزمین ها هم به همین گونه، متفاوت هستند، شرافت مکه، بیش از «صرخُد» (نام شهری در شام) است، و مسجدالاقصی در فضیلت مانند دیگر جاها نیست. قبرها هم به اعتبار کسانی که در آن آرمیده اند، در فضل و شرف، متفاوتند».

مرحوم سید محسن امین در بیان راز قداست مقابر و مدفن های اولیای دین و لزوم احترام آنها می نویسد:

همچنان که یک فرد که مثل دیگران است، با مبعوث شدن به رسالت، واجب الاطاعه می شود و موقعیت ویژه ای پیدا می کند، یک قطعه زمین هم در اصل با زمین دیگر تفاوتی ندارد، لیکن وقتی در آن، پیامبر یا ولی خدا دفن می شود، به واسطه آن، شرافت و فضیلت و برکتی پیدا می کند که از قبل نداشته است و ازاین رو، احترامش لازم و اهانتش حرام می گردد.

یکی از جمله احترام ها، آهنگ زیارت کردن آن و بنای قُبّه و بارگاه و ضریح است، و یکی از اهانت ها، ویران کردن و آلوده ساختن و… آن است. وقتی خداوند یک سنگ را (مقام ابراهیم) که هنگام بنای کعبه، زیر پای ابراهیم خلیل الرحمان قرار گرفته محترم شمرده و آن را «مصلّی» قرار داده است، آیا برای مدفن بدن ابراهیم یا محل دفن اولیای بزرگوار الهی، احترامی قرار نخواهد داد.۱

«آری، اگر مدفن پیامبران و اولیا شرافت یافته، به خاطر آن است که بدن های پاک و شریف این پاکان و معصومان را در برگرفته است».۲

پروفسور آنه ماری شیمل نیز در این باره می نویسد:

زمین و خاک در تماس با افراد عاشق و خداجو، جنبه تقدس پیدا می کند، و در حین تواضع و فروتنی خویش، سرمایه جدیدی کسب می کند. داستان سعدی درباره قطعه گِل پاک کننده ای که بر اثر هم نشینی با گُلی، به گونه اعجاب آوری، معطر بود، به همین نکته اشاره دارد. ازاین رو، خاک اماکن مقدس و مزار بزرگان دین، برکت زا می باشد. بدین مناسبت، از تربت امام حسین(ع) در کربلا برای شیعیان، تسبیح و مُهر ساخته می شود، و تربت کربلا و نجف، در آرامگاه بعضی از پادشاهان شیعی هند، به ودیعه گذاشته می شود. بسیاری از بازدیدگنندگان زیارتگاه های هند و پاکستان هدایایی از گلبرگ های خشک شده گل سرخ و خاک آن اماکن مقدس را دریافت می کنند و با اعتماد به اینکه چنین خاکی کاملاً پاکیزه است، از روی وظیفه و اطاعت دینی، فوراً آن را می بلعند. در حقیقت، خاک اولیا چون گنجی واقعی است که هر یک از سر حدّات آن کشور به داشتن آن بر خود می بالند. هنگامی که نادرشاه حکمران ایران زمین، در سال ۱۷۳۶ میلادی به قصد فتح سرزمین سند به آن وارد شد، وزیر هندی حکمران «کلهره» درخواست وی برای یک غرامت عظیم را با تقدیم کیسه کوچکی از باارزش ترین چیزی که «سند» برای اهدا داشت، یعنی خاک اولیای الهی، اجابت کرد.۳

علامه حلی بر این باور است:

همچنان که اراضی و میدان ها و خانه ها و ادارات رسمی و دولتی که به نحوی منتسب به حکومت هاست، احکام و مقررات ویژه ای دارد که مردم مُلزم به رعایت آن و اجرای قوانین مربوط به آن هستند، همچنین زمین ها و بناها و سرزمین هایی که منسوب به خداوند و یکی از پیامبران و اولیای الهی است نیز شئون خاص و احکام و مقررات ویژه ای دارد که آن کس که تسلیم پروردگارش می باشد و در لوای توحید و زیر سایه اسلام زندگی می کند، بناچار باید آنها را رعایت کرده، وظایف خویش را در برابر آنها به درستی انجام دهد و از همین جاست که کعبه و حرم و مسجدالحرام و مسجدالنبی و بارگاه اولیای خدا احکام خاص و مقررات ویژه ای پیدا می کنند و از نظر طهارت و نجاست و خرید و فروش و…، مقرراتش لازم الاجراء می باشد، و این حرمتی که قبور ائمه و خاک اولیای الهی پیدا می کند به برکت مجاورت این قبور با بدن های پاکشان می باشد.۴

۱. همان.

۲. فرهنگ زیارت، صص ۳۸ و ۳۹.

۳. آنه ماری شیمل، رمزگشایی از آیات الهی، ترجمه: دکتر عبدالرحیم گواهی، صص ۶۰ و ۶۱.

۴. فرهنگ زیارت، ص۱۱۰، به نقل از: علامه امینی، سیرتنا و سنتنا، ص۱۶۰.

زیارت به هوای کدام شفاعت؟

بی گمان یکی از انگیزه های زیارت برای بسیاری از زائران، دست یابی به فیض بزرگ «شفاعت» از سوی امام معصوم(ع) است. زائر آرزو دارد که مورد شفاعت امام قرار گیرد و در روز رستاخیز بر اثر این شفاعت، همه کاستی های اخلاقی و رفتاری او جبران شود و به بهشت ابدی راه یابد، ولی آیا شفاعت اهل بیت(ع) بدون ضابطه و به دور از قانون و تنها بر آمده از التماس و گریه زائر است یا اینکه موضوع مهم شفاعت، بر اساس ضابطه ای درست و قانون عقلانی صحیح، استوار است؟

استاد شهید مرتضی مطهری پاسخ این پرسش را این گونه داده است: «تأثیر پول و پارتی و زور در یک اجتماعی، نشانه ناتوانی و ضعف قانون در آن اجتماع است. وقتی قانون ضعیف باشد، بر قدرتمندان و پول داران نمی تواند چیره گردد و سطوت خود را فقط به ضعفا نشان می دهد. قانون ضعیف، مجرمین ضعیف را به تله می اندازد و به پای میز مجازات می کشاند، ولی از تله انداختن زورمندان مجرم عاجز می ماند. قرآن کریم، مقررات الهی را قوانین نیرومند و قوی معرفی می کند و تأثیر «پول» و «پارتی» و «زور» را در محکمه عدل الهی، منتفی می داند و به صراحت می فرماید:

وَ اتّقُوا یوْمًا لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیئًا وَ لا یقْبَلُ مِنْها شَفاعَهٌ وَ لا یؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ ینْصَرُونَ. (بقره: ۴۸)

پروا داشته باشید از روزی که هیچ کس چیزی [از عذاب خدا] را از کسی دفع نمی کند، و نه از او شفاعتی پذیرفته، و نه به جای وی [پولی به عنوان] بدل گرفته می شود و نه یاری خواهد شد.

یعنی نظام جهان آخرت مانند نظام اجتماعی بشر نیست که گاهی انسان برای فرار از قانون به پارتی یا پول متوسل شود و گاهی قوم و عشیره خود را به کمک بطلبد و آنان در برابر مجریان قانون، اِعمال قدرت کنند… در نظام آخرت، شفاعت از قانونی خاص برخوردار بوده و نظام مند است و با گریه و التماس و اعتقاد بدون عمل، به دست نخواهد آمد. حقیقت این است که شفاعت اقسامی دارد که برخی از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهی وجود ندارد، و با هیچ زیارت و توسلی نمی توان آن را به دست آورد، ولی برخی نیز صحیح و عادلانه است و وجود دارد. شفاعت غلط، بر هم زننده قانون و ضد آن است، ولی شفاعت صحیح، نگهبان و تأییدکننده قانون است. شفاعت غلط آن است که کسی بخواهد از راه پارتی بازی جلوی اجرای قانون را بگیرد.

بر حسب چنین تصوری از شفاعت، مجرم برخلاف خواست قانون گذار و برخلاف هدف قوانین اقدام می کند، و از راه توسل به پارتی بر اراده قانون گذار و هدف قانون چیره می شود. این گونه شفاعت در دنیا ظلم است و در آخرت، غیر ممکن. شفاعت صحیح، نوعی دیگر از شفاعت است که در آن نه استثنا و تبعیض وجود دارد و نه نقض قوانین، و نه مستلزم غلبه بر اراده قانون گذار است. به هر حال نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است، این است که گناه کار، بتواند وسیله ای برانگیزد و به واسطه آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند، درست همان گونه که در پارتی بازی های اجتماعات منحط بشری، تحقق دارد.

بسیاری از مردم که به زیارت می روند و چشم داشت شفاعت از امام دارند، می پندارند که امامان معصوم(ع) متنفذهایی هستند که در دستگاه خداوند اِعمال نفوذ می کنند، اراده خدا را تغییر می دهند و قانون را نقض می کنند، در حالی که آنان تنها بر اساس ضوابط حاکم بر دستگاه اراده الهی، اقدام به شفاعت می کنند، شفاعتی که معیار اصلی آن، همراه بودن عمل با باورها و مجاهده شخصی است، نه فقط زیارت و توسل به امام معصوم(ع)».۱

امام خمینی رحمه الله نیز در این باره می فرماید:

مغرور گول شیطان مباش و فریب نفس اماره را مخور که مکر آنها بسیار دقیق است… گاهی انسان را به وعده شفاعت شافعین(ع) از ساحت قدس آنها دور و از شفاعت آنها مهجور می نمایند؛ زیرا فرو رفتن در گناهان، کم کم قلب را سیاه و تاریک می کند و انسان را به سوء عاقبت دچار می نماید. اگر انسان طمع شفاعت دارد باید در این جهان با سعی و کوشش، رابطه میان خود و شفعای خود را حفظ کند و اندکی در حال شافعان محشر، تفکر کند که حال آنها در عبادت و ریاضت به کجا رسیده بود. بر فرض که شما با ایمان از دنیا بروید، اما اگر بار گناهان و مظالم، سنگین باشد ممکن است در عذاب های گوناگون برزخ و قبر از شما شفاعت نشود، چنانچه از حضرت صادق(ع) منقول است که «برزخ با خود شماست».

و عذاب های برزخ، طرف قیاس با عذاب های این جهان نیست، و طول مدت برزخ را جز خدا کسی نداند، شاید میلیون ها سال طول بکشد و ممکن است در قیامت نیز پس از مدت های طولانی و عذاب های گوناگون طاقت فرسا، شفاعت نصیب ما شود. پس باید مراتب بود که غرور شیطان، انسان را از عمل صالح باز ندارد و موجب نشود که انسان یا بی ایمان یا با بارهای سنگین از دنیا برود و به شقاوت و بدبختی گرفتار گردد.۲

۱. نک: مرتضی مطهری، عدل الهی، صص ۲۲۱، ۲۲۳ و ۲۲۴.

۲. روح الله موسوی خمینی، آداب الصلوه، ص۳۶.

نشانه های زیارت مقبول

این گونه نیست که هر زیارتی به درجه قبول برسد. گاهی برخی زیارت ها نامقبول افتاده و برای زائر، جز رنج جسمی، بهره ای دیگر نصیب نمی شود؛ اما از کجا می توان پی برد که چه زیارتی به درجه قبول رسیده و کدام زیارت پذیرفته نشده است. عالمان و بزرگان، نشانه های زیارت مقبول را چنین بازگو کرده اند: «اگر زائر، تغییری در حال خود احساس کرد، بفهمد که آن ذوات نورانی با او سخن گفته اند. در غیر این صورت، بدان که زیارت او بی روح بوده، و چنین زیارتی، گرچه بی ثواب نیست، لیکن از لحاظ باطن، مانند ترک زیارت است و برای محروم نماندن از چنین فیض عظیمی باید، تضرع کرد و با گریه و زاری، دست یافت».۱

صاحب جواهر به نقل از شهید اول در کتاب دروس نقل می کند که ایشان فرمود: «سزاوار است که زائر، بعد از زیارت، بهتر از قبل شده باشد؛ چرا که زیارت، آن گاه که مورد قبول واقع شود، سبب ریختن گناهان می شود».۲

۱. آیت الله جوادی آملی، صهبای حج، صص ۵۱۷ و ۵۱۸.

۲. جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۲۰، صص ۱۰۲و ۱۰۳.

فصل دوم: بایسته ها و آداب زیارت

۱. زیارت عارفانه

ارزش معنوی هر کاری به اندازه معرفت درباره آن کار است. بر این اساس، هر اندازه معرفت در کاری بیشتر باشد، ارزش و اهمیت آن فزون تر خواهد بود. عمل بدون معرفت، عملی طوطی وار و کورکورانه است و ارزش چندانی نخواهد داشت. از این رهگذر معرفت مزور و آگاهی از منزلت او مورد سفارش و تأکید بسیاری از روایات است. از امام کاظم(ع) روایت شده است که: «هر کس امام رضا(ع) را [که در شهر غربت از دنیا می رود] زیارت کند، در حالی که تسلیم امر او و عارف به حقش باشد، در پیشگاه الهی از منزلت شهدای بدر برخوردار است».۱

«راز اینکه اهل بیت(ع) سفارش کرده اند که زیارت زائر با معرفت باشد آن است که آنچه مایه کمال زیارت می شود، معرفت و شناخت مقام و موقعیت مزور است، نه اعمالی بی روح و همراه با غفلت، همانند بوسیدن صِرف و ناآگاهانه ضریح یا در و دیوار و گردش کورکورانه در اطراف ضریح، تماشای آثار هنری، شمارش ستون ها، چراغ ها، شمعدان ها، درها، پنجره ها و…. این کارها به سیاحت شباهت بیشتری دارد تا زیارت. ثواب های اخروی و آثار دنیوی که در روایات آمده، بر زیارت واقعی، مترتب است؛ یعنی جایی که ارتباط قلبی با مزور برقرار و منشأ تحول در زائر شود، نه بر سیاحت و زیارت جسمی و صوری».۲

مرحوم فیض کاشانی می فرماید:

منشأ اختلاف اخبار وارده در مقدار فضل و ثواب زیارت که برخی از روایات، معادل یک حج و عمره و برخی معادل بیست حج و بیست عمره یا صد حج و عمره یا هزار حج و عمره دانسته، یا ثواب های مختلف دیگری را ذکر کرده اند، بعضاً به جهت اختلاف در معرفت نسبت به امام و زیارت یا معرفت نسبت به حق و حرکت ائمّه(ع) است، و بعضاً ناشی از درجات اخلاص در نیت است.۳

بَزنطی می گوید:

در نامه حضرت ثامن الحجج امام رضا(ع) خواندم که فرمود: «این پیام را به شیعیان ما برسانید که زیارت من در پیشگاه الهی با هزار حج برابری می کند.» [تعجب کردم، ازاین رو] به امام جواد(ع) گفتم: «واقعاً با هزار حج برابری می کند؟ فرمود: «آری به خدا سوگند با هزارهزار [یک میلیون] حج برابری می کند، [لیکن] برای کسی که همراه با معرفت زیارتش کند».۴

روزی امام صادق(ع) از فضیلت زیارت عارفانه امام رضا(ع) سخن گفت: حمزه بن حمران پرسید: قربانت گردم، منظور از معرفت حق او چیست؟ فرمود: «اینکه بدانی او واجب الاطاعه، غریب و شهید است [و برای تبلیغ دین، هدایت مردم و پایداری و استقامت در راه حق، غریبانه به شهادت رسیده است».۵

معرفت درباره امام رضا(ع) برآمده از مؤلفه هایی است که از جمله آنها، آگاهی از علم امام است. به عبارت دیگر، از اصلی ترین شرط رسیدن به معرفت امام هشتم آن است که بدانیم حضرت دریای بی پایان علم است و هیچ گاه از چیزی بی خبر نیست. اباصلت هروی از یاران نزدیک امام رضا(ع) می گوید: «من از علی بن موسی الرضا(ع) عالِم تر ندیدم و هیچ عالمی نیز او را ندید، مگر اینکه همانند من به اعلم بودن او شهادت داد. مأمون در مجلس های متعدد، جماعتی از علمای ادیان و فقها و متکلمین را جمع کرد تا با آن حضرت، مباحثه علمی کنند، ولی امام رضا(ع) بر همه آنها غلبه کرد، و همگی بر فضیلت او و برتری او و کوچکی خویش، اقرار نمودند».۶

اباصلت همچنین می گوید: «از موسی بن جعفر(ع) شنیدم که فرمود: پدرم موسی بن جعفر(ع) به پسران خود می فرمود: که ای فرزندان من، برادر شما علی بن موسی الرضا(ع) عالِم آل محمد است. معالم دین خود را از او سؤال کنید و فرمایش های او را حفظ کنید، که من از پدرم جعفر بن محمد، بارها شنیدم که می فرمود: عالِم آل محمد در صُلب توست و همانا که او هم نام امیرالمؤمنین علی(ع) است».۷

محدث بحرانی به نقل از شیخ صدوق روایت می کند که شنیدم ابراهیم بن عباس گفت: «هرگز ندیدم از امام رضا(ع) درباره چیزی پرسیده شود، مگر آنکه پاسخ آن را می دانست. و من عالِم تر از او ندیدم و بارها مأمون به قصد امتحان، از آن حضرت از هر چیزی می پرسید ایشان به همه آنها پاسخ می داد و [شگفت آنکه] آن حضرت همه جواب هایش را از قرآن استفاده می نمود».۸

اباصلت هروی می گوید: «از امام رضا(ع) شنیدم که فرمود: من در روضه منوّره نبوی می نشستم و علما و دانشمندان در مدینه، بسیار بودند و هرگاه از پاسخ به مسئله ای ناتوان می شدند، به من رجوع می دادند و مسائل مشکل خود را برای من می فرستادند و من پاسخ می گفتم».۹

«روزی مأمون آن حضرت را به حضور طلبید و همه فقها و اهل کلام را نیز جمع کرده بود. آن گاه از آن حضرت پرسید: ادعای امامت، چگونه ثابت می شود؟ فرمود: با دلیل. پرسید: دلیل امامت چیست؟ فرمود: علم امام و مستجاب الدعوه بودن او».۱۰

۱. بحارالانوار، ج۹۸، ص۲.

۲. ادب فنای مقربان، ج۱، صص ۴۲ و ۴۳.

۳. مرتضی جوادی، فلسفه زیارت، ص۱۴۸، به نقل از: الوافی، ج۱۴، ص۱۴۸۳.

۴. بحارالانوار، ج۹۹، ص۳۳.

۵. همان، ص۳۵.

۶. منتهی الآمال، ص۱۰۲۲.

۷. همان، صص ۱۰۲۲ و ۱۰۲۳.

۸. سید هاشم بحرانی، حلیه الابرار، ج۲، ص۲۹۸.

۹. همان، ص۳۰۰.

۱۰. همان، ص۲۹۹.

۲. زیارت توحیدمحورانه

اعجاز، کرامت فراوان، گره گشایی و رفع مشکلات زائر از سوی امام موجب می شود بسیاری از زائران، امام را در انجام این امور، مستقل پنداشته، از مشیت و خواست خداوند، و اینکه بی اراده پروردگار، حتی از دست امام نیز کاری ساخته نیست، غافل شده و در نتیجه، زیارت آنها آمیخته با شرک شود. این در حالی است که امام رضا(ع) تأکید فراوانی بر توحید داشته و از آن به نام «اصل و ریشه معرفت خدا» یاد کرده است، چنان که از آن حضرت در این باره آمده است که: «اَصلُ مَعْرِفَه الله توحید؛ ریشه معرفت، توحید پروردگار است».۱

علامه مصطفوی در شرح این سخن امام می نویسد:

حقیقت بندگی که تذلّل و اطاعت است، بدون حصول معرفت، صورت نمی پذیرد؛ چراکه تا انسان به مقام عظمت و بزرگواری و جلال کسی، شناسایی پیدا نکند، تذلل و اطاعت نیز صورت نخواهد پذیرفت و اما معرفت نیز ریشه و پایه اش توحید پروردگار است و تا این اصل، ثابت و پا بر جا نشود، نمی توان بر روی آن، بنایی درست کرد و کسی که در مقام توحید، استوار نبوده و آشکارا یا پنهانی به غیر خداوند، توجه می کند، و غیر او را حتی اگر امام معصوم(ع) باشد، مستقل در گره گشایی و اجابت دعاها بداند و در زیارت او از خدا غافل شود، هنوز پایه معرفت او محکم و پا بر جا نشده و در نتیجه ـ در حقیقت ـ معرفتی برای او حاصل نگشته است.۲

در حقیقت، پیام اصلی حدیث «سلسله الذهب» که از امام رضا(ع) درباره اهمیت فوق العاده «لااله الاالله» و اینکه دژ پروردگار است، وارد شده است، توحیدمحوری و تنها، خداوند را همه کاره هستی دانستن است. آن حضرت، در حقیقت با این حدیث، همگان را به اصل مهم «توحید» فرا خوانده و از اینکه بنده او را در عرض پروردگار قرار دهد، بازداشته است. شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) می گوید: «حسین بن احمد نقل می کند که از جدّم شنیدم که می گفت از پدرم شنیدم که می گفت: در زمان سلطنت مأمون، آن گاه که حضرت علی بن موسی الرضا وارد نیشابور شد، من در حوائج و خدمات او کمر بستم، و تا زمانی که در آنجا بود، به خدمت گزاری او مشغول بودم. و چون از آنجا به قصد مرو بیرون رفت تا سرخس او را مشایعت کردم و می خواستم تا مرو او را مشایعت کنم که سر مبارک خود را از کجاوه بیرون کرد و به من فرمود: «ای عبدالله! تو به راه حق و صواب رسیده ای و با پایداری، آنچه از حق من که بر تو واجب بود به جا آوردی، پس برگرد، که مشایعت را اندازه و نهایتی نیست.» عرض کردم: به حق مصطفی و مرتضی و زهرا حدیثی برای من بفرما که سبب شفای قلبم شود تا برگردم. فرمود: «حدیث کرد مرا پدرم از جدّم از پدرش که از پدر بزرگوارش شنیده بود و می فرمود که از پدر بزرگوارش شنیده بود که می فرمود از پدر بزرگوارم علی بن ابی طالب شنیدم که فرمود از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: لااله الاالله، اسم من است. هر کس این کلمه را از روی اخلاص قلبی بگوید، در قلعه من داخل شود، و هر که در قلعه من داخل شود، از عذاب من ایمن است».۳

۱. شیخ صدوق، التوحید، ص۳۶.

۲. علامه حسن مصطفوی، رساله معرفت الله در ترجمه و شرح خطبه ای از خلیفه الله امام علی بن موسی الرضا۷، صص ۲۳ و ۲۴.

۳. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا۷، ص۷۵۹.

۳. زیارت خاشعانه

نشانه برقرار شدن ارتباط روحی با مزور، خشوع قلبی است. زائر در صورتی می تواند، به بازدهی زیارت خویش و دریافت فیض معنوی از روح مزور امیدوار باشد که قلبش خاشع باشد و در برابر مزور، احساس فروتنی کند. ملا مهدی نراقی می نویسد: «ادب های باطنی زیارت را مراعات کن! و بدان که شایسته است به هنگام حضور یافت نزد امام، جلالت شأن و عظمت مقام او را دریابی، سپس در قلبت، آنچه را که مناسب آن است از خشوع و تعظیم و اجلال و خوف و حزن و همانند آنها، به وجود آوری».۱

«بی گمان از جمله آداب زیارت، داشتن خضوع و خشوع به هنگام زیارت است.» «خشوع»، حالتی قلبی و روانی است که از معرفت و محبت نسبت به یک مقام و شخصیت در دل ایجاد می شود. تأثیر عظمت او در قلب، حالتی ر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.